What do you think?
Rate this book


"C'era una volta un uomo che aveva sentito da bambino quella bella storia di Abramo (Gen., 22, 1 sgg.): come Dio tentò Abramo e come Abramo resistette nella tentazione, conservò la fede e riebbe per la seconda volta il figlio contro ogni aspettativa. Ormai avanti negli anni, egli leggeva la stessa storia con un'ammirazione ancora più grande, poiché la vita aveva separato ciò che la pia semplicità dell'infanzia aveva unito. Più avanzava negli anni e più spesso egli volgeva il suo pensiero a quel racconto, il suo entusiasmo cresceva sempre più, ma tanto meno egli riusciva a capire il racconto stesso. Alla fine dimenticò ogni altra spiegazione del fatto; la sua anima spasimava di un solo desiderio, quello di vedere Abramo, e di una sola nostalgia, quella di essere stato testimonio di quell'evento. La sua brama non era quella di vedere le belle regioni d'Oriente né la magnificenza della Terra Promessa, né quei due pii coniugi la cui vecchiaia fu benedetta da Dio, né la venerabile figura del decrepito Patriarca, né l'esuberante giovinezza d'Isacco donatogli da Dio - per lui era indifferente che l'evento fosse accaduto in una landa deserta. La sua aspirazione era di accompagnarsi al viaggio di tre giorni quando Abramo camminava preceduto dal dolore e avendo al fianco Isacco. Il suo desiderio era di essere stato presente nell'ora quando Abramo alzò gli occhi e vide in lontananza il monte Moria, l'ora in cui rimandò indietro gli asini e solo con Isacco salì sulla montagna: poiché ciò che l'interessava, non erano gli artificiosi tremori della filosofia ma il brivido del pensiero."
189 pages, Paperback
First published October 16, 1843

Abraham was greater than all, great by reason of his power whose strength is impotence, great by reason of his wisdom whose secret is foolishness, great by reason of his hope whose form is madness, great by reason of the love which is hatred of oneself.



- توضیحات اضافه زیادی توی این اثر وجود داره. مطلبی رو که میخواد بیان میکنه، مطمئن میشه که شما مطلب رو متوجه شدید، دوباره مثال میزنه، دوباره مطلب رو بیان میکنه و دوباره مثال میزنه و تغییرات جزئی در اصل مساله میده. مثل جایگشت در ریاضیات، اگر اصل مساله رو فهمیده باشی و بتونی کانسپت اصلی رو درک کنی، دیگه لازم نیست ادامه سوال، فقط با تکرار های جزئی دوباره پرسیده بشه، و در نتیجه جواب هایی با تغییرات جزئی دوباره به آن داده بشه. اگر کسی نمیتونه این قضیه رو با تمام توضیحاتی که داده شده، متوجه بشه، حتی اگه تمام حالت های مختلف جزئیات رو دوباره بیان کنی و جواب رو با تغییرات جزئی بدی، باز هم کمکی به فهم خواننده نخواهد کرد.
- نکته ای که ذکر کردم، میتونه قابل توجه دوستانی هم باشه که میگن که این اثر با سیستم کاملا هگلی نوشته شده، یا این ایده که این اثر از قصد سخت نوشته شده و فهمیدنش سخته.
- در ادامه باید بگم که با اینکه کتاب حجم زیادی نداره، اما اگر نکته ای که ذکر کردم رعایت میشد، حجم این اثر خیلی کمتر میشد و زمینه تفکر بیشتری در متن برای خواننده باقی میماند.
- برای افرادی که بیان کردن که خواندن این اثر سخت هستش، میتونم بگم که ابتدا سعی کنید عنوان مساله رو کامل متوجه بشید، سپس ابتدای قضیه توضیحی رو کامل درک کنید و با سیستم پیشروی نویسنده آشنا بشید، اونوقت میتونید به تنهایی تمام موضوع رو خودتون با قدرت تفکر، متوجه بشید. در نتیجه خواندن ادامه اثر هم سریع تر و آسان تر خواهد شد.
- نکته جزئی دیگری که بشخصه دوست نداشتم، که البته با توجه به سلیقه هر کس میتونه متفاوت باشه، وارد کردن جزئیات مساله زندگی شخصی فرد، در باطن مساله ای هستش که ذکر شده، که باعث میشه افرادی مثل من، به این نکته فکر کنند که محرک اصلی و واقعی نوشتن این اثر برای نویسنده چی بوده. بخش جالب و طعنه آمیز این قضیه اینجاست که با توجه به محتوای این اثر، نکته ای که ذکر کردم، کاملا پارادوکسیکال میشه. (باید این اثر رو بخونید تا کامل متوجه منظورم بشید.)
- نکته جزئی دیگه اینکه عنوان کتاب با محتوای آن زیاد سازگاری نداره...
- یک نکته شخصی : به عنوان یک آتئیست، خواندن دوباره داستان های خدا، ایمان و پیامبرش، کمی برام حوصله سر بود، به طوری که اگر واقعا حرفی برای گفتن نداشت، خواندنش رو ادامه نمیدادم.
- پوشش کامل اثر، بر روی مساله ذکر شده طوری که اگر همگام با نویسنده پیش برید، هیچ نکته تاریکی براتون باقی نمی مونه.
- تِم معما گونه مناسبی که اثر داره، جوری که کاملا یک اثر دیگه در باطن نیست و از طرفی معمای خیلی سختی هم در مفهوم و مخاطب خاصش نداره.
- مانور مناسب نویسنده روی موضوع مورد بحث و بیان قوی پارادوکسیکال آن در ظاهر و باطن مفهوم مساله.