دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات، در سال ۱۳۱۸ در شهر کدکن چشم به جهان گشود. شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند، و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت. او اکنون استاد ادبیات دانشگاه تهران است.
Mohammad Reza Shafii Kadkani, known as Sereshk, was born in 1939 in Kadkan near Neishapur, Iran. His poems, reflecting Iran's social conditions during the 1940s and 1950s, are replete with memorable images and ironies. He has authored eight collections of poetry, eight books of research and criticism, two book-length translations from Arabic, one on Islamic mysticism from English. He has also published three scholarly editions of classical Persian literature. He is a professor of Persian literature at Tehran University. - from Poetry Salzburg Review.
(شعر زیبا و دارای جان بسیار دارد) بر آن شاخ بلند ای نغه ساز باغ بی برگی! بمان تا بشنوند از شور آوازت درختانی که اینک در جوانه های خرد باران در خوابند بمان تا دشتهای روشن آیینه ها گل های جوباران تمام نفرت و نفرین این ایام غارت را ز آواز تو دریابند. تو غمگین تر سرود حسرت و چاووش این ایام. تو بارانی ترین ابری که می گرید به باغ مزدک و زرتشت. تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد ز جام و ساغر خیام در این شبها که گل از برگ و برگ از باد و ابر از خویش می ترسد و پنهان می کند هر چشمه ای سر و سرودش را در آفاق ظلمانی چنین بیدار و دریا وار توی تنها که می خوانی.
شعرهای استاد کدکنی را بسیار دوست دارم؛ نه فقط از این نظر که کلام زیبایی است بلکه، البته، گاهی، نه همیشه، منطق جدیدی را مطرح میکند. --- اشکال چاپی مرسوم کتابهای این روزهاست و دیگر اعصاب شماره صفحه دادن را ندارم!