Jump to ratings and reviews
Rate this book

با چراغ و آینه: در جستجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران

Rate this book
تحول در زبان شعر و تصاوير و موسيقی شعر و دگرگونی رمز‌های آن و نيز تحول در شيوه نگاه شاعران متجدد ايرانی نسبت به زندگی و جامعه و طبيعت و تاريخ، همه و همه نتيجه اين پيوند است.

در اين کتاب فصل به فصل ما با ريشه‌های اين تحول آشنا می شويم و می بينيم که چگونه در آغاز اين قرن، ايرج، بهار و پروين از شعر‌های امثال لافون تن فرانسوی و کريلف روسی الهام می پزيرند و در نسل بعد، نيما يوشيج با تاثير‌پذيری از رمانتيک‌های اروپايی و رمز‌گرايان ايشان، عامل تحولی بنيادی در صورت، ساخت و فضای شعر ايران شود.شعر فارسی-تاریخ ونقد

761 pages, Paperback

First published January 1, 2011

14 people are currently reading
171 people want to read

About the author

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات، در سال ۱۳۱۸ در شهر کدکن چشم به جهان گشود. شفیعی کدکنی دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند، و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت. او اکنون استاد ادبیات دانشگاه تهران است.

Mohammad Reza Shafii Kadkani, known as Sereshk, was born in 1939 in Kadkan near Neishapur, Iran. His poems, reflecting Iran's social conditions during the 1940s and 1950s, are replete with memorable images and ironies. He has authored eight collections of poetry, eight books of research and criticism, two book-length translations from Arabic, one on Islamic mysticism from English. He has also published three scholarly editions of classical Persian literature. He is a professor of Persian literature at Tehran University.
- from Poetry Salzburg Review.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
37 (42%)
4 stars
32 (36%)
3 stars
9 (10%)
2 stars
5 (5%)
1 star
5 (5%)
Displaying 1 - 15 of 15 reviews
Profile Image for Navid.
117 reviews96 followers
January 28, 2025
شعر معاصر ایران (شاید بهتر است بگوییم شعر حدود ۱۵۰ سال اخیر یا به عبارتی شعر پارسی از آغاز جنبشِ مشروطه تاکنون) را اگر با تمام اشعار پیشینش در هزار سالِ گذشته مقایسه کنیم، متوجه تغییر و تحولی شگفت‌آور می‌شویم.
درست است که هر دوره‌ای شعر و سَبکِ ادبیِ خاص خود را داشته است، بله، شعرِ سبکِ خراسانی با شعر سبک عراقی تفاوت دارد و برای یک متخصصِ ادبیات، شعر دوره‌ی تیموری با شعر دوره‌ی صفوی فرق می‌کند.
ولی حجم تحولی که هم از نظر ظاهر (قالب‌های شعری همچون شعر نیمایی، موسیقی شعر و استفاده از کلمات نو و فرم تازه) و هم از نظر محتوا در شعر معاصر روی داده، آن‌چنان زیاد است که آن را از همه‌ی هزار سالِ گذشته اش متمایز می‌کند.
ادب و شعر مشروطیت، برخلاف دیگر ادوارِ ادبی زبان فارسی، حاصل یک دگرگونیِ بنیادی است.

ادبیات مشروطیت، در قیاس با دوره‌ی قبل از آن مثل آن می‌ماند که دو رنگ کاملاً متضاد را در کنار یکدیگر قرار دهیم، مثلا سیاهی در کنار سپیدی.

شفیعی کدکنی در این کتاب به جستجوی ریشه‌های این تحول می‌پردازد. بدیهی است که تحولی چنین بزرگ در شعر، نتیجه‌ی تحولی به همین اندازه بزرگ در فکر و ذهنِ شاعران و مردمِ آن زمانه و نهادهای اجتماعیِ ایران بوده، ولی چرا چنین تحولی در فکر و ذهن مردم و نهادها در آن زمان به وجود آمده است؟ دلایل سیاسی جنبش مشروطه را باید در جای دیگری بجوییم (که اتفاقاً به همین تحول شعری هم کاملاً مربوط است). در مورد تحول در شعر و ادبیات پارسی، شفیعی کدکنی در این کتاب منابع بسیاری را بررسی کرده و ریشه‌های این تحول را از آنجا آغاز می‌کند که ایرانیان به تدریج از فضای بسته و ایزوله‌ی فکریِ ایران خارج شدند و با جهانِ خارج از ایران ارتباط پیدا کردند. ابتدا از طریق سفر به دیگر کشورها و سپس چاپ کتاب‌ها و ترجمه‌های شعر.
ارتباط با جهان خارج، «هوای تازه‌ای» بود که فکر و خیال مردم را پروراند. شعر و ادبیات پارسی از بسیاری جهات در زوالِ کامل بود و شاعران همچنان مشغولِ بازی با تصاویرِ «شمع و گل و پروانه» از زمان سعدی و حافظ بودند. تکرار مضامین و نبودِ نوآوری، شعر را به ابتذال کشیده بود. اینجا بود که این هوای تازه به نجاتِ ادبیات آمد:
ما از شعر فرنگی آموختیم که بوطیقای مسلط بر شعر دوره‌های انحطاط را رها کنیم و آموختیم که زندگی را زشت و پیچیده کردن هنر نیست، زیبایی را در سادگیِ زندگی کشف کردن هنر است، نه در پیچیده کردنِ آن.

بنابراین از نظر شفیعی کدکنی در این کتاب، بزرگترین عامل تحول شعر معاصر، پیوندِ آن با شعر اروپایی و ارتباط با فضای فکریِ خارج از ایران است:
هرچه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده می‌شود، حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذراتِ معنی‌دار و متعالیِ این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادبِ اروپا قابل تعقیب است.

باید توجه کرد که تأثیر گرفتن از شعر جهانِ خارج، تا زمانی که تأثیر گرفتن باشد و نه تقلیدی کورکورانه، اشکالی ندارد و نباید آن را عیب دانست:
این گونه بده‌بستان‌ها در شعر جهان، تنها راهِ گسترش و جاری شدنِ خلاقیت‌هاست.

شعر پیشروِ امروز ایران یک شعر کاملاً غربی است. هر قدر که با مسائلِ زندگیِ امروزِ ما مرتبط باشد، هر قدر بخواهد صبغه‌ی اقلیمیِ خود را حفظ کند، هر قدر در جهت حفظ زبان و حتی اصرار در جنبه‌های سنتی زبان، کوشا باشد، باز هم شعر پیشرو ایران، شعریست کاملاً غربی و این حُسنِ کار است نه عیب آن. این نکته نشان دهنده‌ی این اصل است که شعر فارسی، شعر پیشرو فارسی شعری است که می‌خواهد با زمان و با جریان‌های ادبیِ قرن بیستم مرتبط باشد و چه ُحسنی از این بالاتر؟

بعضی از اشعار معاصر، صرفا فضا و محتوا و فرمِ آثار اروپایی را به خود گرفته‌اند و بخشی نیز ترجمه‌ای آزادند از اشعار اروپایی.
مهم این است که وقتی اثر خارجی چنان ایرانیزه شد که منِ مخاطب عمومی حتی متوجه نشدم این اثر اقتباسی است از اثر خارجی، دیگر چنین اقتباس چه اشکالی می‌تواند داشته باشد؟
همانطور که بسیاری از شعرهای معاصری که بسیاری از ما خوانده‌ایم و حفظیم و حتی در کتاب‌های درسی می‌آمدند و هنوز می‌آیند، ترجمه‌ی آزادی بوده از اشعار اروپایی، مثل این‌ها:
جدا شد یکی چشمه از کوهسار / به ره گشت ناگه به سنگی دچار...
یا
زاغکی قالب پنیری دید / به دهن برگرفت و زود پرید...
یا
داد معشوقه به عاشق پیغام / که کند مادر تو با من جنگ...
یا
برو کار می‌کن مگو چیست کار / که سرمایه‌ی جاودانی است کار...

بسیاری از ما متوجه نشده بودیم که این‌ها ترجمه‌ی شعرها و ترانه‌های اروپایی‌اند و البته چنین شعرهایی بسیارند اما آنقدر ایرانیزه شده‌اند که می‌توانیم آن‌ها را جزو گنجینه‌ی ادبیات خودمان به حساب آوریم

مروری بر فصل‌های کتاب
فصل یک: چشم‌اندازی دیگر
این فصل از تاریخ دگرگونی در فضای فکریِ ایران و نهادهای اجتماعی و اقتصادی از ابتدای جنبش مشروطه آغاز می‌شود و سپس به بررسی موضوعات جدیدی می‌پردازد که در دوره‌های ادبیِ گذشته کمرنگ بودند یا وجود نداشتند، اما در این دوره ناگهان پررنگ و برجسته می‌شوند، مسائلی همچون: مفهوم آزادی، ملّی‌گرایی و میهن‌پرستی، سوسیالیسم، نقد و تجدد دینی یا حتی انکارِ دین، حقوق زنان، شعر کودکان و ...
برای هریک از موضوعات، مثال‌های متعدد و بسیار جالبی آورده شده است.

فصل دو: پیشاهنگان تحول
در این فصل درباره‌ی چند چهره‌ی مشهور روشنفکر که نقش مهمی در تحول فکری ایرانیان در آغاز مشروطه داشتند می‌خوانیم از جمله: ملکم‌خان، آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، طالبُف و ...

فصل سه: جای پای شعر فرنگی
در این فصل می‌بینیم که چطور ایرانیان با شعر فرنگی آشنا شدند، آغاز ترجمه‌ی شعر فرنگی را بررسی می‌کنیم، و سهم هر زبان را در این تأثیر خواهیم خواند. (می‌توان گفت در ابتدا سهم ادبیات فرانسه در این تحول بیشتر بوده، همانطور که می‌دانید کلمه‌ی «فرنگ» از فرانسه می‌آید و اولین روشنفکران ایرانی با زبان فرانسوی آشنا شدند و بعد انگلیسی)

فصل چهار: دگرگونی ساخت و صورت‌ها
در این فصل به پیوند شعر فارسی و اروپایی می‌پردازیم، ترجمه‌ی اشعار اروپایی را می‌نگریم و تغییراتی که بر اثر این ترجمه‌ها در شعر پارسی ایجاد شد را بررسی می‌کنیم.

فصل پنج: سفر از سنت به نوآوری
در این فصل با زندگی و سَبکِ شعر مهمترین شاعران معاصر آشنا می‌شویم و نقدی بر آثارشان می‌خوانیم: از ادیب پیشاوری و نسیم شمال گرفته تا ایرج میرزا و دهخدا و بهار. از عارف قزوینی و میرزاده‌ی عشقی و فرخی یزدی گرفته تا نیما و پروین و شاملو و فروغ و فریدون مشیری و سهراب سپهری و ...
***
بزرگترین ارزش این کتاب از نظر من مثال‌هایی است که شفیعی کدکنی، به کمک تسلطش بر شعر و تاریخ ادبیات ایران، گردآوری کرده و در کتاب آورده است. مثال‌هایی که در کتاب آمده، بسیار به جا و زیبا انتخاب شده‌اند و من چنان از خواندن بعضی از آن‌ها لذت بردم که حتی بدم نمی‌آمد به کتاب امتیاز کامل بدهم.
و چه خوب است که در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که می‌توانیم به کمک اینترنت و سایت‌هایی مانند «گنجور» با سرنخ‌هایی که در این کتاب آمده، نسخه‌ی کاملِ این مثال‌ها را پیدا کنیم و بخوانیم. می‌خواستم تعدادی از مثال‌های کتاب را بنویسم ولی تعداد مثال‌های جالب و درجه‌یک در کتاب آنقدر زیاد بود که دیدم آوردن تعداد کمی از آن‌ها کم‌لطفی است و از خیرش گذشتم، دوست داشتید خودتان بخوانید.

چه کسانی از این کتاب بیشتر لذت خواهند برد؟
• علاقه‌مندان به شعر معاصر ایران
• آن‌هایی که با تاریخ سیاسی جنبش مشروطه آشنایی دارند و می‌خواهند با تاریخ ادبیات مشروطه هم آشنا شوند، از خواندن بخش‌هایی از این کتاب بسیار لذت خواهند برد. به نظر من این کتاب برای شناخت تاریخ سیاسی مشروطه ارزش چندانی ندارد، ولی اگر آموخته‌هایمان در این کتاب را بگذاریم در کنار دانسته‌های خودمان از تاریخ مشروطه، می‌تواند پازل ذهنمان را در مورد تاریخ ادبیات مشروطه تکمیل کند.
• علاقه‌مندان به شعر خارجی به خصوص شعر اروپایی، که مایل‌اند پیوندِ شعر پارسی را با شعر اروپایی بررسی کنند.

نقدی بر «با چراغ و آینه»
با اینکه آنقدر از خواندن بعضی از مطالب و مثال‌هایی که شفیعی کدکنی در کتاب آورده لذت بردم که حتی بدم نمی‌آمد به کتاب امتیاز کامل دهم، ولی باید انصاف نگه داشت و از معایب کتاب هم نگذشت:
۱ـ انتقادی که بسیاری در این سال‌ها از شفیعی کدکنی و این کتاب داشته‌اند، انتخابش در شاعران و شعرها بوده است. این که چرا مثلا نقش پروین و فروغ و بهار و ایرج در کتاب پررنگ است و نقش فلان شاعرِ آن زمان کمرنگ است یا منفی است یا به کلی از او یاد نشده است. چرا فلان نقد بر شعر شاملو آورده شده و چرا فلان نکته‌ی مثبت درباره‌ی شعر فروغ نوشته شده است. چرا از نظریه‌های فرمالیست‌های روس در بعضی جاها استفاده شده است و ...
راستش منِ مخاطب عام، به اینجور نقدها اهمیت زیادی نمی‌دهم. به نظرم وقتی ما از زیبایی‌شناسی هنر، مثلاً در شعر صحبت می‌کنیم، فقط تا حدی می‌توانیم برای توضیح زیبایی یک بیت یا یک غزل یا مجموعه‌ی اشعار، دلایل فنی بیاوریم و از جایی به بعد بحث، بحثِ سلیقه است. طبیعی است که شعرها و شاعرانی که در این کتاب به نیکی از آن‌ها یاد شده، مطابق با سلیقه‌ی شفیعی کدکنی هستند و هرکسِ دیگری اگر می‌خواست چنین کتابی بنویسد، سلیقه‌ی متفاوتی داشت. حالا می‌شود سلیقه‌ی یکدیگر را قبول نداشته باشیم، ولی چقدر می‌توانیم این تفاوت سلیقه‌ها را نقد کنیم؟ شفیعی کدکنی خاستگاه و سلیقه‌ی خاصی دارد و این هم یک اثر پژوهشیِ ادبی است، اگر به اثر پژوهشی شخص دیگری مراجعه کنید با سلیقه و انتخاب متفاوتی مواجه خواهید شد.
۲ـ اما انتقادی که از نظر من به کتاب وارد است، بعضی از قضاوت‌های تاریخی و دینیِ شفیعی کدکنی در کتاب است. البته ما باید به خاستگاه و تعلیمات عرفانی/مذهبیِ شفیعی کدکنی از کودکی‌اش توجه کنیم و بدانیم که بسیاری از نظرات تاریخی یا دینی شفیعی کدکنی، نظر اغلب مردم در زمان نگارشِ مقاله‌های این کتاب (چیزی حدود ۴۰ سال پیش) بوده است و درست است که اکنون زمانه تغییر کرده و برداشت مردم از برخی از وقایع و شخصیت‌های تاریخی و دین تغییر کرده است، ولی ای کاش شفیعی کدکنی عقاید شخصیش را که لزوماً ربط زیادی به بحث‌های ادبیِ کتاب ندارد، در کتاب نمی‌آورد و در بسیاری از این موارد، موضعِ بی‌طرف می‌گرفت. بعضی از این حرف‌ها جایش در ��تاب تاریخی یا دینیِ مربوط به خودش است و در نهایت می‌توانیم با آن‌ها موافق یا مخالف باشیم، ولی در کتابی با موضوع تاریخ ادبیات و نقد ادبی، چنین موضع‌گیری‌هایی لازم نیست و پژوهشگر می‌تواند با حفظ بی‌طرفی، بعدها خودش را از بسیاری از نقدها و ایرادها مصون بدارد.
۳ـ همچون بعضی دیگر از آثار شفیعی کدکنی، بخش‌هایی از کتاب، صرفاً برای گنجاندن در این کتاب نوشته شده، و بخش‌های بسیاری، مقالاتی هستند که طی سال‌های گذشته نوشته شده‌اند و به کتاب اضافه شده‌اند. وصله پینه کردن نوشته‌ها و مقالاتِ مستقل از منابع و سال‌های مختلف، باعث کاهش یکپارچگی و انسجام کتاب گردیده و گاهی یک مطلب در چندجای کتاب تکرار شده است.
۴ـ بسیاری از نوشته‌های کتاب قدیمی شده و به‌روز نیست، شفیعی کدکنی به مرور زمان در کتاب‌هایش در بعضی از نظراتش تجدید نظر می‌کرده، مثلا در همین کتاب در پانوشت ابتدای مقاله‌ی «درباره‌ی شعرِ رهی» آورده که آنچه را که درباره‌ی رهی معیری نوشته دیگر زیاد قبول ندارد.
اگر کتاب به روز می‌شد و در بسیاری از قضاوت‌های تاریخی و دینی بی‌طرفی بیشتری داشت، اگر شفیعی کدکنی خودش متن کتاب را بازبینی و ویرایش می‌کرد یا کسی در حد و اندازه‌های او چنین کتابی با دیدگاه‌های به‌روزتر می‌نوشت، به راحتی می‌توانستم به آن امتیاز کامل دهم، اما شاید استاد برای ویرایش چنین اثری کهن‌سال شده و از کدام چهره‌ی ادبیِ امروز می‌توان انتظار کتابی در چنین ابعادی داشت؟ به قول شفیعی کدکنی:
روزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نگهبانانی از نوع محمدعلی فروغی و ملک الشعرای بهار و عباس اقبال و دهخدا و نفیسی و فروزانفر و معین و خانلری داشت. اینان گنجوران گذشته و معماران آینده‌ی این زبان و فرهنگ بودند. بسیاری از کسانی که امروز خود را جانشینِ این بزرگان می‌شمارند از خواندن کتاب‌ها و مقالاتی که به نام خود چاپ کرده‌اند عاجزند. آزمونِ این کار، اگر مصالحِ سیاسی اجازه دهد، کار دشواری نخواهد بود.

واقعاً این روزها به کدام چهره‌ی ادبیِ کشور می‌‌شود امید داشت که چنین کتابی بنویسد؟

***
پی‌نوشت: همین هفته‌ی گذشته بود که با دوست عزیز، سامان در ریویوی خوبی که راجع به کتاب «گفت‌و‌گو با مترجمان» نوشته بود، راجع به ترجمه در ایران بحث کردیم و داشتیم می‌گفتیم که ظاهراً مترجم‌های قدیمی‌تر چندان به وفاداری به متن اصلی اهمیت نمی‌دادند و از دخل و تصرف در متن ابایی نداشتند و بیشتر می‌کوشیدند منظورِ نویسنده را برسانند. دو روز بعد از آن بحث، در این کتاب دقیقاً به همین موضوع رسیدم که تأییدی بود بر حرف‌هایمان:
خصوصیت بارز ترجمه در سنت ادبی ایران آزادی کامل مترجم است و اگر از دیرباز همه‌ی آثار ترجمه شده در ایران را مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که مترجمان قصدشان این بوده که حتی‌المقدور قصد کلیِ نویسنده را به خواننده منتقل کنند و کمتر به این فکر بوده‌اند که با حفظ دقایق و رموِز کار نویسنده یعنی آنچه literal translation خوانده می‌شود، خصایص سبک ادبی و نوع اسلوب آن را حفظ کنند.

به این موضوع در یک دو جای کتاب پرداخته شده است. یک مثال جالب درباره‌ی این موضوع که در کتاب آمده، ضعف شاملو در ترجمه و نتایجی جالبی است که در اثر این ترجمه‌های ضعیف پدید آمد.
Profile Image for Mohammad Ranjbari.
267 reviews169 followers
March 22, 2021
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار...

بحث بر سر ملحق شدن با غالب جریان‌ها و چهره‌های ادبی که به تقدیس یا طرفداری از محمدرضا شفیعی کدکنی برمی‌خیزند، نیست! بر سر اتفاق خجسته‌ای‌ست که نقد ادبی معاصر از حضور و قلم شفیعی کدکنی نصیب‌اش شده است. سوای هر نوع مخالفت و اشکال و کلی‌گویی و بدبینی و ... که می‌تواند بدیشان نسبت داده شود، باید متوجه شیوۀ بی‌بدیل این استاد در سبک‌شناسی آثار باشیم. در هر کتاب و مقاله و درس‌گفتار و سخنرانی، با استناد به برترین و استوارترین منابع، و با بهره‌گیری از مناسب‌ترین نگاهِ انتقادی به اثر، به نقد و بررسی آثار می‌پردازد. ایشان به خاصیت «هم‌زمانی» و «در زمانی» اثر ادبی توجه دارند. به «فاصلۀ» یک اثر با دیگر، به تفاوت نگاه‌ها، به ویژگی‌های سیاسی، تاریخی، جامعه‌شناسانه، روانشناسانه، زبانی، فرمی، ساختاری، ذوقی و شخصی، همه و همه در نقد اثر ادبی توسط ایشان اهمیت می‌یابند.
کتاب حاضر با نگاه و رویکردی شامل و جامع همراه است. اگر به بخش‌ها و فصول آغازین کتاب نگاهی بیندازیم، متوجه این حقیقت خواهیم شد. عنوان فرعی کتاب این است: جست‌و‌جو در ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران. نویسنده، به محتوای ادبی یک برهه از تاریخ فقط از چشم ادبیات نگاه نمی‌کند. زیرا جریان ادبی یک دوره، محصول فکری و روحی و تاریخی و سیاسی یک جامعه است. پس برای رسیدن به یک تحلیل درست و منصفانه باید به این ژرف‌ساخت‌ها توجه نمود. شفیعی‌کدکنی از بروز و ظهور نخستین اندیشه‌های نوآورانه بحث را آغاز می‌کند. نخستین روزنامه‌ها، نخستین اصلاحات، تغییر در معنای برخی اصطلاحات کلیدی از جمله آزادی و وطن. تحلیل ساختار دین در جامعه. انواع‌ ژانرهای غالب در دورۀ مشروطه، نخستین چهره‌های نقد ادبی، کتب و چهره‌های پیشاهنگ تحول ادبی، مسألۀ ترجمه و چاپ نخستین مترجمان و ترجمه‌های شعر فرنگی با دقتی جامع و بی‌بدیل در تاریخ مجلات و کتب منتشره.
بخش حساس کار، در ذکر و یادکرد چهره‌های مطرح شعر است که نویسنده با بی‌طرفی و بی‌هیچ حبّ و بغضی روند کار و فعالیت و ویژگی هر چهره را بیان می‌کند. از گیر و دار قبل از مشروطه و چهره‌هایی چون آخوندزاده و ادبی پیشاوری و ادیب نیشابوری تا خود مشروطه و برجسته‌ترین شاعران، جولان‌گاه بررسی‌های نویسنده است که با نگاه جامع و احاطۀ بر تمام جوانب همراه شده است.
شفیعی در بزنگاه نقد ادبی قرار گرفته است. بدین معنی که بسیاری از مخاطبان، بخصوص قشر دانشگاهی و دانشجویان، در برخورد با بسیاری از چهره‌ها و جریان‌ها، در پشت نظریات و قضاوت‌های شفیعی کدکنی قرار گرفته‌اند تا بدانند واکنش وی به عنوان نمایندۀ تمام‌عیار نقد ادبی معاصر نسبت به آن‌ها چیست. بخصوص در رویکرد شاخه‌های مدرن شعر معاصر و شعر سپید و شخص شاملو و غزل نو یا نیمایی. شفیعی کدکنی با سرسختیِ برخاسته از آینده‌نگری و ارائۀ دلایل متقّن و تحلیل ژرف‌ساخت، بسیاری از جریان‌های نوظهور را رد می‌کند. آخرین آن‌ها شاملو شعر سپید است که در تجربه های محدود و با حالت کجدار و مریز مجوز مقبولیت می‌یابد. دلیل اصلی انتقاد وی از جریان‌های زودگذر ادبی در دورۀ معاصر، نگاه یک‌جانبه و بدون عمق به مسئلۀ شعر است. فرم‌روزی، زبان‌ورزی، تلنبار کردن اشعار از انواع استعارات و مجاز و کنایه، ترکیبات پازلی در محور همنشینی و جانشینی، تصرف در گروه خانوادگی کلمات، که تنوع و نوآوری همۀ این فنون چندین برابر اشعار حافظ و سعدی و نیما و... است، بدون توجه به دیگر عوامل دخیل در ساخت شعر است.

برای بار دوم این کتاب را مطالعه کردم و حجم قابل توجهی از فیش‌برداری و یادداشت‌برداری از این کتاب دایره‌المعارف‌مانند نصیبم شد. به دور از هر نوع تأثر قلبی، و با توجه به شیوه و شگرد نویسنده در تحلیل و فصل‌بندی و ...مطالب، این کتاب را می‌توانم بوطیقای ادبی، تاریخی، جامعه‌شناختی و سیاسی شعر معاصر ایران خطاب کنم.

1400/01/02
Profile Image for kian.
198 reviews66 followers
December 29, 2016
عالي است.. براي اونهايي كه دوست دارند درمورد شعر معاصر اطلاعات جامع و خوبي بدست بيارن عاليه.. كتاب اصلا خسته كننده نيست و سطربه سطرش رو با عشق خوندم... فكر نميكنم درمورد شاعران معاصر و تحولات شعر بعد از مشروطه، و اسلوب شاعران معاصر، تا به حال كتابي به اين جامعيت، اون هم با دقت نظر و نقد بي طرفانه و واقع بيني دكتر شفيعي كدكني، كتابي نوشته شده باشه....
Profile Image for Mana Ravanbod.
384 reviews254 followers
July 31, 2021
دوست نداشتم از آدمی که تصحیح متون قدیم را درجه یک انجام داده و دوستش داشته‌ام ـــ‌گیرم شاعر بدی باشد‌ـــ‌در حوزه‌ی نقد کتاب فاجعه‌باری این‌چنین بخوانم. کتاب در جاهایی دروغ را جای تحلیل یا نظر تحویل می‌دهد، از نظر درباره خانلری و نیما بگیر تا کافر نامیدن شاعران معاصر که اصلاً گزک دست سانسورچی می‌دهد فردا بیایند کتاب شاملو را ـــ‌که در شعر هوادارش نیستم‌ـــ منع کنند به این بهانه که کافر است! کی گفته؟ آقای شفیعی استادالاساتید در کتاب فلان. نادیده گرفتن حضور و اثر بسیاری از مترجمان و شاعران ایرانی و دست بالا دادن به خراسانی ها و کسی مثل افراشته‌آدمی که مهوع است اصلاً و بیرون بودن از حدود نقد و اشتباه بودن نقل ابیات و تواریخ که این فقره‌ی آخری وهن مقام استادی‌ست. شاید فکر کنند که مقام اجتهاد است و فتوا، بی‌نیاز از این که یک بیت بی‌مقدار را بردارد از کتاب نقل کند برای همین نوشته که کتاب همینجا جلو روم است اما حال ندارم بلند شوم برش دارم از حافظه می‌نویسم! بگذریم. محض یاد نوشتم.
افتضاح بود
181 reviews
August 27, 2012
شفیعی کدکنی به واقع تمام زمین ادبیات را شخم زده و هر چه در دل آن هست را بیرون می کشد. در این کتاب نیز بحث های خوب و مفید درباره ریشه تحول شعر فارسی یافت می شود اگر چه به نظر شخص من ایشان خیلی جاها چیزهای مهمی را نادیده می گیرند. فرضا ترجمه بهمن شعله ور از الیوت به نام سرزمین هرز یا کار میرعلایی به نام سنگ آفتاب جزو ترجمه های ماندگاری است که ایشان نام نبرده و اشاره نکرده اند

در مجموع نیز از کارهایی که کمتر بار تاریخ ادبیاتی و بیش��ر به تفکر و نقد ادبی نزدیک می شوند، استفاده می کنم که البته در کارهای ایشان نیز چنین رگه هایی وجود دارد اما فرضا در رضا براهنی و گاه محمد علی حقوقی و موحد و رویایی پر رنگ تر دیده می شود
Profile Image for Ehsan Movahed.
Author 1 book158 followers
July 12, 2025
این هشتمین کتاب متوالی است که دارم این هفته‌های اخیر از کدکنی می‌خوانم. بعله هشتمی و ایده‌هایی به ذهنم رسید

به نظرم در نقد و نظریه هنری هم مثل دنیای واقع می‌شود میزان نسبی مدرن بودن آدم‌ها را اندازه‌گیری کرد. من به الگوی مشترکی بین شفیعی کدکنی و کسی مثل مسعود فراستی دست یافتم با وجود تمام وجوه اختلافی که دارند و با ذکر این نکته که قطعا ��ز لحاظ جایگاه قابل مقایسه نیستند. این الگوی مشترک، توجه و تاکید پررنگ هردوی آن‌ها بر فرم اثر هنری است و این واقعیت که هردو چه انکار کنند چه نکنند به نظر می‌رسد فاقد ذهن مدرنی باشند هرچند از خیلی سنت‌ها هم برکنار هستند. شاهد همین ذهنیت مدرن نداشتن کدکنی نقل‌قول‌های خود ایشان در جای جای این کتاب یا کتاب‌های دیگرشان است از شعرهایی که از لحاظ احساسی تکانش داده‌اند و این واقعیت که نود و نه درصد شعرها یا کلاسیک هستند یا نوکلاسیک معاصر. در خود همین کتاب شاید باعث شگفتی خواننده باشد آن حجم از کتاب که صرف ادای دین به شعرهای مطلقا سنتی یا نیمه سنتی معاصر شده است آن‌هم در کتابی با موضوع تحول شعر معاصر. و این اعتراف خود کدکنی است در این کتاب که می‌گوید لذت بردنش از شاملو و فروغ و سهراب، صرفا لذتی هنری ست. و تفاوت است بین لذت هنری بردن از شعری مدرن و تکان احساسی خوردن از آن. دومی نشانه‌ی مدرن احساس کردن است

حالا ایده این‌جاست که به نظر من بهترین و آسان‌یاب‌ترین ابزار نقد هنری برای ذهنی غیر مدرن، نقد صوری یا صورت‌گرایانه‌ است. از یک سو ممکن است این نوع نقد بسیار عملی به نظر بیاید چرا که بسیار شبیه علم عمل می‌کند و برای ارزیابی شاخص برمی‌گزیند و با آمارگیری و مقایسه شاخص‌ها به نتیجه‌ی مستند می‌رسد و چه معنادار است وقتی کدکنی در مقاله‌هاش مدام به آینده ارجاع می‌دهد که شاید این حرف یا آن حرف مرا در مورد فلان شعر زمانی با کامپیوتر اثبات کردند. ولی از سوی دیگر، عیب دقیقا درهمین شباهت نقد صوری با روش علمی است. درست به موازات رفتار جامعه‌ی ‌سنتی درحال گذار به مدرنیته که درش رشته‌های پزشکی ومهندسی بیشترین ارج و قرب را دارد و علوم انسانی و فلسفه که پایه‌ی آن‌ها هستند بی‌قدراند، اینجا هم نقد صوری شبه علمی که برای هنر فرمول ارائه می‌دهد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و قابل درک‌تر است. نقدی ماشینی که در صورت نبودن یک قوه‌ی تحلیلی آشنا به مسائل فکری مدرن در کنارش، تبدیل به چماقی می‌شود برای زدن بر سر اثار مدرن که فرم سیالی دارند و به ذات شخصی‌تراند. حالا هرچه قدر کدکنی بخواهد جایی برای محتوا و اندیشه و علاقه‌ی صاحب اثر قرار دهد، یک درک و پذیرشی برای این‌ها نیاز است پیش از ارزیابی که از کامپیوتر ناآشنا ساخته نیست

Merged review:

این هشتمین کتاب متوالی است که دارم این هفته‌های اخیر از کدکنی می‌خوانم. بعله هشتمی و ایده‌هایی به ذهنم رسید

به نظرم در نقد و نظریه هنری هم مثل دنیای واقع می‌شود میزان نسبی مدرن بودن آدم‌ها را اندازه‌گیری کرد. من به الگوی مشترکی بین شفیعی کدکنی و کسی مثل مسعود فراستی دست یافتم با وجود تمام وجوه اختلافی که دارند و با ذکر این نکته که قطعا از لحاظ جایگاه قابل مقایسه نیستند. این الگوی مشترک، توجه و تاکید پررنگ هردوی آن‌ها بر فرم اثر هنری است و این واقعیت که هردو چه انکار کنند چه نکنند به نظر می‌رسد فاقد ذهن مدرنی باشند هرچند از خیلی سنت‌ها هم برکنار هستند. شاهد همین ذهنیت مدرن نداشتن کدکنی نقل‌قول‌های خود ایشان در جای جای این کتاب یا کتاب‌های دیگرشان است از شعرهایی که از لحاظ احساسی تکانش داده‌اند و این واقعیت که نود و نه درصد شعرها یا کلاسیک هستند یا نوکلاسیک معاصر. در خود همین کتاب شاید باعث شگفتی خواننده باشد آن حجم از کتاب که صرف ادای دین به شعرهای مطلقا سنتی یا نیمه سنتی معاصر شده است آن‌هم در کتابی با موضوع تحول شعر معاصر. و این اعتراف خود کدکنی است در این کتاب که می‌گوید لذت بردنش از شاملو و فروغ و سهراب، صرفا لذتی هنری ست. و تفاوت است بین لذت هنری بردن از شعری مدرن و تکان احساسی خوردن از آن. دومی نشانه‌ی مدرن احساس کردن است

حالا ایده این‌جاست که به نظر من بهترین و آسان‌یاب‌ترین ابزار نقد هنری برای ذهنی غیر مدرن، نقد صوری یا صورت‌گرایانه‌ است. از یک سو ممکن است این نوع نقد بسیار عملی به نظر بیاید چرا که بسیار شبیه علم عمل می‌کند و برای ارزیابی شاخص برمی‌گزیند و با آمارگیری و مقایسه شاخص‌ها به نتیجه‌ی مستند می‌رسد و چه معنادار است وقتی کدکنی در مقاله‌هاش مدام به آینده ارجاع می‌دهد که شاید این حرف یا آن حرف مرا در مورد فلان شعر زمانی با کامپیوتر اثبات کردند. ولی از سوی دیگر، عیب دقیقا درهمین شباهت نقد صوری با روش علمی است. درست به موازات رفتار جامعه‌ی ‌سنتی درحال گذار به مدرنیته که درش رشته‌های پزشکی ومهندسی بیشترین ارج و قرب را دارد و علوم انسانی و فلسفه که پایه‌ی آن‌ها هستند بی‌قدراند، اینجا هم نقد صوری شبه علمی که برای هنر فرمول ارائه می‌دهد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و قابل درک‌تر است. نقدی ماشینی که در صورت نبودن یک قوه‌ی تحلیلی آشنا به مسائل فکری مدرن در کنارش، تبدیل به چماقی می‌شود برای زدن بر سر اثار مدرن که فرم سیالی دارند و به ذات شخصی‌تراند. حالا هرچه قدر کدکنی بخواهد جایی برای محتوا و اندیشه و علاقه‌ی صاحب اثر قرار دهد، یک درک و پذیرشی برای این‌ها نیاز است پیش از ارزیابی که از کامپیوتر ناآشنا ساخته نیست
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
November 4, 2020
در بخش اول، شماری از موضوع‌های پراهمیت در قلمرو اجتماع، سیاست و فرهنگ ایران در دورهٔ نخست و بخشی از دورهٔ دوم را با توجه به بازتاب آن‌ها در شعر و ادب این دوره‌ها، و در بخش دوم، آرا و آثار ادبی و فرهنگی پنج تن از تجددخواهان دورهٔ قاجار را بررسی و تحلیل شده است.
بخش‌های سوم و چهارم کتاب، شناسایی و تحلیل نمونه‌هایی از ترجمهٔ شعر فرنگی یا بیگانه به فارسی و تأثیر آن‌ها بر شعر شاعران اواخر دورهٔ قاجار تا نیمهٔ دورهٔ پهلوی و چندین موضوع مرتبط با آن است.
بخش پنجم عبارت است از تحلیل اجمالی آثار ۲۹ تن از شاعران ایران از مشروطه تا دههٔ ۱۳۴۰؛ یعنی از ادیب پیشاوری تا فروغ فرخزاد.
چند مقاله هم دربارهٔ جوانبی از شعر معاصر ایران در ضمیمهٔ کتاب آمده ‌است.
Profile Image for Kiarash.
55 reviews29 followers
May 15, 2017
بسیار کتاب ارجمندی بود و حس میکنم بعد از خوندنش نسبت به قبلش هم عاقل تر شدم و هم "مودب" تر و حتما پیرتر. دل به صحبت این استاد فاضل دادن و گوهرهای "ادبیات" فارسی که از میان اعصار و قرون بیرون میکشن جز این هم نباید ثمری داشته باشه.

البته شاید برای افراد با سطح سواد و دانش بالاتر کتاب خسته کننده باشه یا نقد بهش داشته باشن همان طور که در نظرات همین سایت میبینیم اما برای من همه خوبی بود. فقط ای کاش به محمد رسول الله توی کتاب نمیگفتن "سلف صالح" که با سلیقه من جور نبود اما میگذریم.

Profile Image for Hosein Bitaraf.
42 reviews15 followers
May 1, 2014
به نظرم همه ی علاقه مندان به ادبیات ایران زمین باید این کتاب رو بخوانند. استاد شفیعی کدکنی ادبیات ایران و غرب را به هم پیوند میزند و با گنجینه ی ذهنی کم نظیرش نکات مهمی را از سنت ادبی ما و ادبیات معاصر استخراج میکند .
ریشه های تحول ادبیات ما رو از مشروطه به این سو به خوبی نشان میدهد ؛ و درباره بزرگان معاصر از بهار و ایرج تا فروغ و شاملو سخن میگوید.
در کل برای فهم شعر معاصر بسیار کتاب خوبی است.
Profile Image for Hamed.
68 reviews30 followers
June 25, 2020
نثر کتاب شلخته است و تمیز نیست و بحثهای مشابهی جای جای کتاب طرح شده.
ولی جدا ازین موارد جزیی، کتاب نکات خواندنی و جذاب
کم نداره.
Profile Image for میثم موسوی نسیم‌آبادی.
492 reviews1 follower
August 6, 2025


کتاب «با چراغ و آینه»، اثری در حوزۀ تاریخ ادبیات و نقد ادبی است. کتابی که از شاعران دورۀ مشروطه آغاز می‌شود و تا عصر بزرگانی چون نیما یوشیج و احمد شاملو ادامه می‌یابد. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در این کتاب، ضمن تمجید از شاعرانی ازجمله ملک‌الشعرای بهار، شهریار، فروزانفر و پرویز ناتل خانلری، شعر عقابِ دکتر ناتل خانلری را یکی از ده شعر برجستۀ عصر ما معرفی می‌کند. شعری که وقتی آن را برای صادق هدایت خواند، سخت تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: برخیز برویم همین الان بدهیم چاپ کنند (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۲: ۲۱۵-۴۸۹).

شفیعی کدکنی معتقد است که شاعرانی چون عارف قزوینی و میرزاده عشقی جدای از اهمیتی که دارند (همان: ۳۹۳-۴۱۲)، اشعار بی‌غلط بسیار کم دارند و در کمتر شعری از ایشان هست که چندین غلط فاحش دستوری دیده نشود. ملک‌الشعرای بهار، این دوشاعر را عوام خوانده و حق داشته است. بسیاری از مشاهیر شعر امروز ازقبیل نیما یوشیج و احمد شاملو، که از استادان مسلّم شعر نو تلقّی می‌شوند، غلط‌های دستوری فراوانی در شعرهایشان دیده می‌شود و این مسأله‌ای است که به زور ادّعا و جنجال روزنامه‌ها قابل حل نیست (همان: ۱۱۴).

شاملو، هم به دلیل جایگاه بلندی که در شعر معاصر فارسی دارد و هم به دلیل شجاعتی که در شکستن عرف و عادت‌های کهنه از خود نشان داده است، و از همه بیشتر به دلیل طول دورۀ شاعری و تغییرپذیری‌های گوناگونش در حوزۀ سلیقۀ شعری و سیاسی، بهترین کسی است که هنرش تأثیرپذیری از شعر فرنگی را روشن‌تر از دیگران آینگی می‌کند (همان: ۵۱۰). شاملو یکی از سه چهار شاعر بزرگ شعر مدرن ایران است... آنچه شاملو به شعر فارسی هدیه کرده نه نیما بخشیده، نه اخوان، نه فروغ، نه سپهری. شاملو توانسته است رتوریک (جمال‌شناسی) شعر فارسی را دگرگون کند (همان: ۵۱۶-۵۱۷). شاملو مختلف‌الاضلاعی است که فقط ضلع شعری او را جوان‌ها می‌بینند و باز از مختلف‌الاضلاعِ شعر او هم فقط ضلع بی‌وزنی را و این ضلع چون امری عدمی است دسترسی به آن برای همه آسان است. به همین دلیل هر جوانی با دفترچه‌ای چل‌برگ و با مداد دلش می‌خواهد ا. بامداد شود چون شاملو وزن را کنار گذاشته است پس با کنار گذاشتن وزن می‌توان شاملو شد (همان: ۵۲۴).

سی‌سال است که او بدون این‌که قصد سوئی داشته باشد، دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است که حتی یک مجموعۀ درخشان، حتی یک شعر درخشان، حتی یک بند درخشان که خوانندگان جدّی شعر بپسندند نتوانسته‌اند بسرایند. اخوان حرف‌های جرقّه‌ای و زودگذری می‌زد که شاید خودش هم متوجه عمق آن‌ها نبود. ازجمله می‌گفت:

«عزیز جان! این احمد شاملو خودش خوب است ولی تالیِ فاسد دارد» و می‌گفت: «مثل ابن‌عربی است که خودش عارف بزرگی است ولی تالی فاسدش این‌همه حاشیه‌نویس و مهمل‌باف است که تا عصر ما همچنان ادامه دارند». حرف اخوان بسیار حرف درستی است (همان: ۵۲۴-۵۲۵).
من هرگز ارادتم به شاملو کم نشده است اگر بیشتر نشده باشد... سردبیر ده‌ها نشریۀ داخل و خارج مملکت بودن از سخن نوِ پنجاه سال پیش تا آشنا و خوشه و کتابِ هفته و کتابِ جمعه و ایرانشهر و نویسندۀ کتاب کوچه بودن تا... و از مترجم پا برهنه‌ها و شعرهای لورکا و آراگون بون تا... و از داشتن آن صدای گرم و سوخته‌ای که شعرهای خودش و نیما و مولوی و خیام و حافظ را بخواند و در هر خانۀ روشنفکری نواری از او موجود باشد و از درگیری‌های ادبی او با خانلری و نادرپور و... تا درگیری با سعدی و فردوسی و انکار شاعری آنان. این‌ها آدم را شاعرتر نمی‌کند ولی مشهورتر که می‌کند (همان: ۵۲۵-۵۲۷).

شاملو زبان فرنگی اصلاً بلد نبود، تحت‌اللفظی چیزهایی را به کمک دیکسیونر ترجمه می‌کرد و لطف کار او در همین‌جا بود و این سبب می‌شد که رتوریک شعر فارسی از بنیاد دگرگون شود. اگر احمد شاملو در آن سال‌ها زبان فرانسه‌ای از نوع فرانسۀ نصرالله فلسفی و خانلری می‌دانست، این اتفاق در شعر فارسی به این سرعت نمی‌افتاد... البته شاملو بعدها فرانسه را تا حدّی یاد گرفت ولی دوستان بسیار نزدیک او به من گفتند که وی در آن سال‌ها حتی به‌اندازۀ دانش‌آموزان سیکل اول دبیرستان (در حد معدل ۱۲) هم زبان فرانسه بلد نبوده است. سلیقۀ نوجوی و شجاعت و جسارت این کار را داشته و همین افتخار او را بس (همان: ۵۲۷-۵۲۸).

شاملو به لحاظ فکری چیزی که برای غربیان تازگی داشته باشد، حتی یک سطر هم ندارد... آنچه شاملو معناً به شعر فارسی داده است، گسترش بی‌نهایت اندیشۀ اومانیستی است که از مشروطیت آغاز شده و در شعر او به اوج می‌رسد. هیچ‌کدام از شاگردان نیما و خود نیما تا این حد بر مبانی اومانیسم – تا سرحدّ اصرار بر اته‌ایسم – پافشاری نکرده‌اند (همان: ۵۳۰). شاملو با مهارت و استعداد برجسته‌اش سلیقۀ شعری خود را به‌عنوان تنها سلیقۀ شعری قابل قبول عصر بر جوانان تحمیل کرد. درنتیجه چندین نسل شاعرِ یک الگویه پرورش یافت که تنها رتوریک آن رتوریک شاملو بود... بدترین بدبختی برای هنرمند یک الگویه بودن است. حتی اگر آن الگو حافظ باشد یا شکسپیر (همان: ۵۳۱).

شاملو هرچه هست، ضدّ ابتذال‌ترین شاعر عصر ماست (همان: ۵۳۱). شاملو زیرک و هوشیار است و می‌داند که اگر بخواهد مثل سایه غزل بگوید نمی‌تواند؛ اگر بخواهد مثل فروغ مثنوی بگوید نمی‌تواند؛ اگر بخواهد مثل اخوان قصیده بگوید نمی‌تواند؛ اصلاً فهمید که روی ریل‌های عروض - چه عروض کلاسیک و چه عروض نیمایی - راحت نمی‌تواند راه برود. این بود که به نثر پناه بُرد... روی همین ضعف بود که حسابش را از عروض جدا کرد و گفت: دیگی که بـرای ما نمی‌جوشد بگذار تـوش کلّۀ سگ بجوشد (همان: ۵۳۲).
منبع:

_ شفیعی کدکنی، محمدرضا، ۱۳۹۲، با چراغ و آینه، تهران، سخن.
147 reviews
Want to read
March 5, 2016
با چراغ و آینه: در جست‌وجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران / محمدرضا شفیعی کدکنی / تهران: سخن، چاپِ سوم 1390
شعر فارسی – تاریخ و نقد. / شاعران ایرانی – قرن 14 – نقد و تفسیر

«شمع باش یا آینگی‌کن»
شفیعی کدکنی، فصول اصلی این کتاب را حدود سی‌وپنج سال پیش [1978-1975م] در دانشگاه پرینستون نوشته است.
وی چه دلایلی برای چنین تأخیری مطرح کرده است؟
غفلت خود مؤلف، و تلاش برای یافتن صورت درست و ضبط لاتینی نام شاعران. [15]

چرا «با چراغ و آینه»؟
شفیعی کدکنی، اندیشیدن به این مصرع از سلیم تهرانی (شاعر عصر صفوی) را علت نام‌گذاری این کتاب ذکر می‌کند و آن‌را حسب حال روزگار ما می‌داند: در شب، چراغ آینه خاموش می‌شود. [17]

سیر زمانی نوشته‌شدن و چاپ کتاب:
قدیم‌ترین فصل‌های این کتاب مربوط به حدود نیم‌قرن پیش از این است (1342ش) و تازه‌ترین فصل‌های آن در همین بیست سال اخیر نوشته شده است. یعنی برخی از مقالات کتاب، عمری پنجاه ساله دارند و فصول آن نیز حدود پانزده سال در چاپ‌خانه بوده‌اند. دو بار نیز حروف‌چینی شده‌اند.

تغییرات محتوایی و فکری:
مؤلف نیز لابه‌لای آن‌چه در این کتاب نوشته است، ناظر تحولات روحی و ذهنی خود در گذر این سال‌ها بوده و در هرکجا از متن که تناقضی از جنس گذر زمان دیده، ترجیح داده است آن‌را بدون تغییر نگه دارد تا نشانه‌ای از تحولات فکری او باشد.
این کتاب، حاصل «تأملات شخصی کدکنی» و «درس‌نامه‌های تدریس ادبیات مشروطه و معاصر» او است. [19]

چه معیارهایی در انتخاب شاعران توسط مؤلف وجود داشته است؟
الف: پرونده‌ی شاعر، با مرگ او بسته شده باشد و تمام آثار وی قابل نقد و بررسی و در اختیار باشد.
ب: توجه به کار شاعرانی که فرم تازه‌ای به‌وجود آورده باشند (مانند: نیما یوشیج) یا حال و هوای تازه‌ای را وارد فرم‌های شناخته‌شده‌ی شعر فارسی کرده باشند (مثل: ملک‌الشعرای بهار).
کدکنی، مدعی است که تمام شعرایی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته‌اند مصداق یکی از این دو امر یا هر دو هستند [22] و از آن‌جا که در عالم هنر ما با التذاذ سروکار داریم نه با دانستن، در حد ضمائم و حواشی به آثاری که برای گروهی از اهل ادب، همیشه خواندنی بوده است نیز توجه شده است. [23 و 24]

چه مشخصه‌ای در تاریخ ادبیات هر ملتی باعث می‌شود تا کدکنی، یک شعر را «شعر حقیقی» بداند؟
آن شعر باید بر لبان همگان یا بخش‌هایی از جامعه جاری باشد، مثل شعرهای ایرج و پروین و فروغ و اخوان و سپهری و شهریار و شاملو و بهار.

چه توقعی از این کتاب باید داشت؟
مؤلف معتقد است: این کتابی کامل در موضوع خود نیست. یادداشت‌هایی است که هرکدام نکته‌ای را عرضه می‌دارد. تکمله‌ای بر ادوار شعر فارسی است. مجموعه‌ای از تاریخ و نقد ادبی و تا حدودی ادبیات تطبیقی است که وی از قبل، عزم و اراده‌ای برای چگونگی شکل‌گیری ترکیب آن نداشته است.

چرا مؤلف، عنوان دوم این کتاب را از «جای پای شعر فرنگی در تحول شعر معاصر ایران» به «در جست‌وجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران» تغییر داده است؟
به پیشنهاد بعضی از دوستان چنین کرده است، گرچه خود وی معتقد بوده عنوان اولیه‌ای که در نظر داشته،تا حدودی بخش اصلی هدف و نیز محتویات کتاب را آینگی می‌کرده است. [26]

جمله‌ی درخشان این کتاب از نظر مؤلف آن چیست؟
تمام تحولات و بدعت‌ها و بدایع شعر مدرن ایران تابعی از متغیر ترجمه در زبان فارسی است.

توضیح تکمیلی من:
محمدرضا شفیعی کدکنی، در «حرف اول» خود جملات دیگری نیز مطرح کرده که از نقل و مکث بر آن‌ها خودداری کردم. زیرا وی در آن جملات، بیش از آن‌که درباره‌ی تألیف خود راهنما باشد، نظر «انبوه مدعیان شاعری، چه زنده و چه احفادشان، چه اهل ادب و چه ارباب سیاست» [20] را طعنه‌وار پیش‌بینی و مورد عتاب قرار داده است، و برخی از ایشان را تمام کسانی دانسته که «حتی اشعر شعرای خانواده‌ی خود هم نیستند» [22] و «نقش کاغذدیواری دکوراسیون روزپسند روزنامه‌ها را بازی می‌کنند». [20]
چنین لحن و عتابی، آن‌هم در نوشته‌ای‌کلان-محور که قرار است دیباچه‌ی یک کار پژوهشی باشد، نزد من ارزش توجه نداشت.
این لحن و ناشکیبایی را چندی پیش، در «هزار افسان کجاست؟ / بهرام بیضایی» نیز دیدم و خواندم.
امیدوارم این گلایه و خشم‌ها، محدوده و مجال بایسته‌تری برای بیان خود بیابند و صفحات اندک‌شمار و کم‌جان پژوهشی که گاه‌نامه‌وار از ما ایرانی‌ها صادر می‌شود را این‌چنین محل تاخت و برون‌ریخت درونیات خود نکنند. کدکنی‌ها و بیضایی‌ها، آموزگاران نسل ما هستند و مباد فشارها و کم‌توجهی‌ها، میراثی خودنما و طعنه‌زن از ایشان باقی بگذارد.
[...]
*** *** ***

فهرست
یادآوری [15]
حرف اول [17]
چشم‌اندازی دیگر [27]
پیشاهنگان تحول [119]
جای پای شعر فرنگی [139]
دگرگونی ساخت و صورت‌ها [241]
سفر از سنت به نوآوری [319]
چند پیوست [619]
حرف آخر [696]
فهرست راهنما [699]
فهرست مراجع [749]


شناسنامه و مشخصات ظاهری
سرشناسه: شفیعی کدکنی، محمدرضا، 1318ش
عنوان: با چراغ و آینه: در جست‌وجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران
پدیدآور: محمدرضا شفیعی کدکنی
مشخصات نشر: تهران: سخن، 1390ش
مشخصات ظاهری: 768 صفحه، 24.4 در 18 سانتی‌متر
شابک: 9789643725082
موضوع: شعر فارسی – تاریخ و نقد. / شاعران ایرانی – قرن 14 – نقد و تفسیر.
شماره‌ی کتاب‌شناسی ملی: 3072-88م
نوبت چاپ: سوم
سال انتشار: 1390ش
شمارگان: 2200 نسخه
قیمت: 27000 تومان
Profile Image for Ermiya.
67 reviews1 follower
March 31, 2023
این کتاب به سیر تحولات و ریشه های شعر معاصر ایران می پردازد. بررسی دقیق در مساله ترجمه و اوضاع و احوال اجتماعی ایران از دوره صفوی و خاصه دوره مشروطه، به نحو جذابی سیر ریشه های اندیشه ای شعر معاصر ایران از وجوه ممتاز کتاب ست.
لینک خرید کتاب در طاقچه
https://taaghche.com/book/61196
Profile Image for Khaleghi.
14 reviews
Read
July 15, 2018
طولانی،محققانه، خسته کننده
Displaying 1 - 15 of 15 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.