Jump to ratings and reviews
Rate this book

رستاخیز کلمات: درس‌گفتارهایی دربارهٔ نظریهٔ ادبی صورتگرایان روس

Rate this book
نقد ادبی

512 pages, Paperback

First published January 1, 2012

13 people are currently reading
226 people want to read

About the author

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات، در سال ۱۳۱۸ در شهر کدکن چشم به جهان گشود. شفیعی کدکنی دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند، و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت. او اکنون استاد ادبیات دانشگاه تهران است.

Mohammad Reza Shafii Kadkani, known as Sereshk, was born in 1939 in Kadkan near Neishapur, Iran. His poems, reflecting Iran's social conditions during the 1940s and 1950s, are replete with memorable images and ironies. He has authored eight collections of poetry, eight books of research and criticism, two book-length translations from Arabic, one on Islamic mysticism from English. He has also published three scholarly editions of classical Persian literature. He is a professor of Persian literature at Tehran University.
- from Poetry Salzburg Review.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
41 (43%)
4 stars
31 (32%)
3 stars
12 (12%)
2 stars
9 (9%)
1 star
1 (1%)
Displaying 1 - 17 of 17 reviews
Profile Image for Navid.
117 reviews96 followers
April 13, 2023
شفیعی کدکنی را باید از بزرگترین استادان و از مهمترین ذخائر فرهنگی و ادبی ایران دانست.
آثار استاد شفیعی کدکنی چه در زمینه‌ی پژوهش و نقد ادبی مثل این کتاب، چه در زمینه‌ی تصحیح متون کهن عرفانی مثل آثار مولوی و عطار یا اسرار التوحید و حتی چه در زمینه‌ی شعر معاصر، همیشه در چشم من طراز اول و شاهکار بوده‌اند.
آثار شفیعی کدکنی در زمینه‌ی پژوهش و نقد ادبی دو دسته‌اند: برخی از کتاب‌ها از ابتدا به قصد یک اثر یکپارچه در قالب کتاب نوشته شده‌اند، مثل «موسیقی شعر» و «صور خیال»
دسته‌ی دوم کتاب‌هایی هستند که حاصل جمع‌آوری و کنار هم قرار دادن درس‌گفتارهای استاد در دانشگاه تهران یا مقاله‌های او می‌باشند، مثل همین کتاب، یا «شاعر آینه‌ها» یا «این کیمیای هستی»
دسته‌ی دوم از نوشته‌های مستقل تشکیل شده، بنابراین شاید یکپارچگی و انسجام کتاب‌های دسته‌ی اول را نداشته باشد یا در بعضی جاها مطالب هم‌پوشانی داشته باشند.
بسیاری از آثار پژوهشی شفیعی کدکنی در زمینه‌ی زیبایی‌شناسی ادبی است و درباره‌ی این پرسش که اصلاً یک اثر ادبیِ خوب چیست. این که چرا شعر فردوسی و حافظ و سعدی را شاهکار می‌دانیم، ولی آثار سلمان ساوجی و خاقانی و فرخی سیستانی را در درجه‌ی بعد قرار می‌دهیم و ماندگار نشده‌اند.
هر کدام از کتاب‌ها از یک منظر به این زیبایی‌شناسی ادبی می‌نگرند: «صُوَر خیال» درباره‌ی تصویرسازی‌های شاعرانه است. «موسیقی شعر» به جنبه‌های موسیقیایی اثر ادبی می‌پردازد و سرانجام، این کتاب به یک دیدگاه و نظریه‌ی خاص در ادبیات جهان می‌پردازد: دیدگاه صورتگرایان(فرمالیست‌های) روس.
بسیاری از ما در مورد آثار هنری جهان مثل نقاشی یا فیلم اصطلاح «فرم» را شنیده‌ایم. فرم در بسیاری از آثار هنری برای ما تعیین کننده است تا بتوانیم اثر خوب را از اثر بی‌ارزش تشخیص دهیم. این بار شفیعی کدکنی در این کتاب اهمیت فرم در ادبیات را به ما گوشزد می‌کند. این که فرم در ادبیات اصلا یعنی چه و تاریخچه‌ی آن چیست. «هماهنگی سازه‌های شعری» چه نقشی را در ایجاد فرم ایفا می‌کند و شاعر چگونه می‌تواند به کلماتی که در اثر شنیدنِ مکرر به آنها عادت کرده‌ایم، جانی دوباره ببخشد (رستاخیز کلمات).
از همه مهمتر اینکه فرم را با مثال‌های بومی ادبیات پارسی به ما نشان می‌دهد و خواهیم فهمید چرا در ترجمه‌ی آثار ادبی، به خصوص شعر، فرم ممکن است نابود شود. استفاده از این مثال‌های بومی به نظر من بزرگترین نقطه قوت کتاب است. چنانچه بعد از خواندن کتاب فهم شما از فرم پیشرفت بسیاری خواهد کرد.
پاره‌هایی از کتاب:
ادبیات و هنر، فرم است و فرم است و فرم است و دیگر هیچ. حتی همان چیزی را که شما در ادبیات وهنرها و ادیان و اسطوره ها «مضمون» و «معنی» یا «پیام» یا «محتوی» می‌خوانید وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه میشوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمی‌تواند باشد.

حدودِ قرون چهارم و پنجم هجری در تمدن اسلامی اوج شکفتگی و خلاقیت فکری و فرهنگی مسلمانان است. در این دو قرن، تقریبا نیمی از مجموعه نوابغ تمدن اسلامی ظهور کرده‌اند و اغراق نخواهد بود اگر دوازده قرن دیگر را در یک طرف قرار دهیم و این دو قرن را در یک سوی دیگر. علل این شکفتگی هرچه باشد، مهم‌ترین آن علل، بی هیچ گمان، آزادی عقیده در محیط‌های فرهنگی بوده است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی توصیه می‌کنم؟
اگر دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی ادبیات هستید خواندن آثار شفیعی کدکنی بر شما واجب است و اگر صرفاً عاشق ادبیات پارسی هستید بر شما مستحب!
از بین کتاب‌های نقد ادبی که در این بررسی نام بردم، «رستاخیز کلمات» را از بقیه تخصصی‌تر و غیرمنسجم‌تر یافتم. به علاوه بخش‌های مربوط به تاریخ فرمالیسم در روسیه و اروپا برای مخاطب عام جذاب نیست(که خوشبختانه بخش اندکی از کتاب است)
برخی ممکن است بگویند آثار پژوهشی استاد شفیعی کدکنی، دارنده‌ی مدرک دکترای ادبیات پارسی و با سابقه‌ی تدریس طولانی در دانشگاه، برای مخاطب عام به طور کلی بیش از حد تخصصی است.
ولی من به عنوان یک نمونه‌ی زنده از یک مخاطب عام بدون مدرک ادبیات اعلام می‌کنم این‌طور نیست.
این کتاب را به همه‌ی دوستداران شعر و ادب پارسی توصیه می‌کنم(اگرچه پیشنهاد میکنم خواندن آثار شفیعی کدکنی را با این کتاب شروع نکنید) همچنین به کسانی که به مطالعه در مورد مسئله‌ی «فرم» علاقه‌مندند.
اما اگر احساس خاصی نسبت به ادبیات پارسی یا فرم ندارید، ممکن است چنین کتابی را حوصله‌سَربَر یا خسته‌کننده بیابید. در این صورت آن را به شما توصیه نمی‌کنم.
Profile Image for kian.
198 reviews66 followers
February 1, 2019
خوندنش واقعا نفسگیر بود.. مثل اغلب کتابهای دیگر دکتر شفیعی کدکنی... اون قدر نکته و مطلب برای تامل و فکر کردن در مقالات کتاب هست که اصلا اجازه خوندن سرسری و زود تموم شدن رو نمیده....
خیلی خوشحالم که تونستم تمومش کنم.... عالی بود.
Profile Image for amin akbari.
314 reviews162 followers
September 4, 2018
به نام او

اول
ما باید خوشحال باشیم که در دوره ای زندگی میکنیم که علامه شفیعی کدکنی هم زندگی میکنند

دوم
دو سالی میشود که این کتاب در کتابخانه من منتظر است که خوانده شود در طول این دو سال چند باری یک چند ورقی خواندم که خدایی نکرده مشمول خمس نشد ولی تو این چند روز توفیق رفیق شد که کامل بخوانمش.
همانطور که میدانید و احیانا مطالعه فرموده اید این کتاب مجموعه مقالات استاد در رابطه با آرای منتقدان ساختارگرای روس و بعضا ترجمه برخی از
یادداشتهای آنها است و چند مقاله آخر هم یادداشتهای جداگانه ایشان (از همان جنس مباحث) است که در سالهای اخیر در نشریات ادبی منتشر شده است

سوم
یکی از ویژگیهای مهم کتابهای دکتر شفیعی که سبب شده است حتی در بین افراد غیر آکادمیک (فی المثل خود بنده) هم مخاطب داشته باشد نثر بسیار تاثیرگذار و تا حدودی آسان فهم ایشان است که خوشبختانه این امر از عمق مطالب و مباحث نکاسته است به عبارتی نثر ایشان بیشتر از آنکه ادبیانه (در صورتی که ایشان سرآمد اقران خود هستند) و فضل فروشانه باشد آموزگارانه است

چهارم
یکی از محسنات منحصر به فرد این کتاب این است که دکتر نه تنها آرای بزرگان روس را برای ما تشریح میکند بلکه مصداقهایی را از ادبیات خودمان برایمان مثال میزند و آرای ایشان را با آرای بزرگان علوم بلاغی خودمان تطبیق میدهد
و این امتیاز بسیار مهم این کتاب نسبت به سایر کتابهای حوزه نظریه ادبی جهان است

پنجم
یکی از موضوعهایی که در طول خواندن کتاب برایم خوشحال کننده بود مباحثی بود که تا پیش از این جزو مشغولیات ذهنیم بود و یکی از مشکلاتم این بود که نه نامی برایش در نظر داشتم و نه میتوانستم این ذهنیات رو منسجم کنم. که با خواندن کتاب همه این مشکلات حل شد

والسلام
Profile Image for محمدحسین بنـکدارتهرانی.
218 reviews66 followers
May 7, 2019
پس از سال‌ها انتظار حالا که فرصت شد تا شفیعی از فرمالیست‌های روس برای‌مان بگوید؛ شوربختانه ! کاری الله‌بختگی و مملو از پرچانگی و پراکنده‌گویی به دست‌مان رسیده است.
Profile Image for M&A Ed.
407 reviews62 followers
December 2, 2020
این کتاب شامل درس گفتارهای دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران است. موتیف اصلی کتاب جریان صورتگرایی یا همان فرمالیسم و تاثیر جهانی این جریان است. نویسنده شاهدمثال های کتاب را از ادبیات فارسی و تاریخ اجتماعی ایران می آورد.
این کتاب، کتابی جامع در حیطه ی نقد ادبی نیست بلکه به تشریح اندیشه های ادبی صورتگرایان روسی می پردازد. تکیه صورتگرایان بر فرم اثر است و نکته ای که این اثر را خواندنی می کند حرف های قیاسی دکتر شفیعی کدکنی است.
Profile Image for Mohammad Sadegh Rasooli.
558 reviews41 followers
January 25, 2018
این متن در وبلاگم


این کتاب مجموعه‌ای از درس‌گفتارها به علاوهٔ چند مقالهٔ ترجمه‌ای از دیگران و چند مقالهٔ پراکنده از خود نویسنده است. در این کتاب، مانند «صور خیال در شعر فارسی»، همچنان نویسنده بر نگاه قالبی بر ادبیات می‌تازد (۱-۲)، اما به جد معتقد است که نگاه صورت‌گرایانه راهگشای نقد ادبی است و البته ریشه در گذشتهٔ ادبی ما نیز دارد (۳) و حتی بعضی از حرف‌هایش در کتاب «صور خیال...» را پس می‌گیرد (۴). گرچه او معتقد است که نباید در مسألهٔ صورت‌گرایی دچار افراط شد (۵) اما در جای جای کتاب حرف‌هایش حاکی از آن است که به صورت (فرم) اصالت می‌دهد (۶-۱۱). در ادامه، به بررسی ابعاد مختلف صورت‌گرایی می‌پردازد و بیشتر از همه در مورد تأثیر شگرف آشنایی‌زدایی صحبت می‌کند (۱۲-۱۴) و حتی اعتقاد دارد که شعرهای بدی که ماندگار شدند حتماً نحوی از آشنایی‌زدایی در خود داشته‌اند (۱۵). بخش دیگری از درس‌گفتارها در مورد «وجه غالب» در نظریهٔ صورت‌گراست. سپس در مورد پیام و نظام شعر صحبت می‌کند و با مثال آوردن از دوگانهٔ فروغ و شاملو (۱۶) به این نکته تأکید می‌کند که نوع خاص زبان شعر (این که مثلاً روزآمد باشد) لزوماً دلیل خوب بودن یا نبودن اثر ادبی نیست. مثلاً، به اعتقاد او شعر بهار نمونهٔ خوبی از شعر سترگ است که با وجود زبان کهن، از شعریت بالایی برخوردار است. او در مورد نیما این نظر را دارد که نیما شعر از پیچیدگی بیهودهٔ دوران قبل خود نجات داد و به سادگی شعر قرن چهارم و پنجم بازگرداند (۱۷).

همان گونه که پیشتر اشاره شد (۵)، یکی از اهداف نویسنده واکاوی فرهنگی ادبیات ماست. همین جاست که او وارد بحث مناقشه‌برانگیز�� می‌شود و ادعا می‌کند که بالندگی فرهنگی-ادبی نیازمند آزادی فکری جامعه است و چیرگی تفکر اشاعره (و شبه‌اشاعره بعد از غلبهٔ شیعه در ایران)، باعث نوعی از انجماد فکری شده است (۱۸-۲۰). با احترامی که برای استا�� شفیعی کدکنی قائلم و به عنوان یک مخاطب عامی، به هیچ وجه نمی‌فهمم که چطور ایشان دورهٔ‌ قرن سوم تا پنجم ایران را دورهٔ «اومانیسم» می‌خوانند (ر.ک. ص ۲۵۱). به نظرم شبیه چنین برداشت نادرستی را (البته بدون آوردن عنوان اومانیسم به صراحت)، زرین‌کوب در کتاب «کارنامهٔ اسلام»ش داشته است.

در مجموع کتاب بسیار جذابی بود که نمی‌شد به راحتی زمینش گذاشت. به غیر از برخی از بخش‌های کوتاه در مورد زندگی نظریه‌پردازان روس، بقیهٔ بخش‌ها برای من آموزنده بود. این چندمین کتابی است که از انتشارات سخن به دستم رسیده و صفحه‌آرایی پیش‌پا افتاده و نگارش پر از اشتباهش مرا آزار داده. حیف این متن خوب با این صفحه‌آرایی ضعیف.


۱. اگر موسیقی بیشتری در کلام ایجاد شود، سخن زیباتر خواهد بود و اگر امور مهم‌تر و تناسب‌های بیشتری تداعی شود زیبایی کلام افزون‌تر خواهد شد. هر قدر از میزان این دو عامل کاسته شود ارزش آن صنعت کمتر خواهد بود. بر اساس همین دو اصل است که می‌توانیم بسیاری از آن صنایع دویست‌گانهٔ قدما را بی‌فایده بدانیم؛‌ زیرا نه موسیقی سخن را افزایش می‌دهند و نه سبب تداعی لذت‌بخشی می‌شوند. فقط نام‌های عجیب و غریب‌شان سسبب فرار ذهن‌ها از مطالعه در ادب می‌شود، نام‌هایی همچون وحدة المتکثر یا نقل اللغات یا المواربه یا الموارده یا المذهب الفقی یا المذهب الکلامی و بسیار و چه بسیار و بی‌شماران کارهایی که فقط از بیکاری محض می‌تواند سرچشمه بگیرد. «صص ۴۴۶-۴۴۷»
۲. نکتهٔ دیگر این که بسیاری از چیزهایی که قدما نام صنعت بر آن نهاده‌اند اصلاً صنعت نیست، فقط نامی بر آن نهاده شده… در مملکتی که صنعتی ندارد صنایع بدیعی می‌تواند بهترین صنعت باشد. «صص ۴۵۶-۴۵۷»
۳. نباید فراموش کرد که اصولاً نگاه اسلاف ما به ادبیات نگاهی کاملاً صورت‌گرایانه بوده است. نگاه ما، که در اصل بر الگوی نگاه ادیبان عرب‌زبان قرن سوم و چهارم شکل گرفته، یک نگاه صورت‌گرایانه است. «ص ۲۹۵»
۴. هم اینجا باید اعتراف کنم که در کتاب صور خیال، من بیشتر تحت تأثیر نظریه‌های قبل از صورت‌گرایان روس بودم و آن کتاب را در جهت تببین نظریه‌ای نوشته‌ام که تمام اهمیت کار را به تصاویر می‌دهد و از نقش معماری زبان، بیش و کم غافل است. «ص ۹۰»
۵. از قدیم استادان ما به آموخته‌اند که الجاهل اما مفرطٌ او مفرّط و نیز این درس حکیمانه را به ما داده‌اند که هر چیز از حد خودش تجاوز کند تبدیل به ضدش می‌وشد: الشیء إذا جاوز حدّه انقلب ضدّه. ما نمی‌خواهیم در نظریهٔ فرمالیسم روسی مستغرق شویم، این نظریه را مثل هر نظریهٔ خردگرایانه‌ای می‌پذیریم تا آنجا که بتواند علل پست و بلند فرهنگ و هنر ما را در تحولات تاریخی‌اش توضیح دهد. «ص ۲۰۸»
۶. همینجا یادآور شوم که مردمان، در سرشت و طبیعت خویش، بر دو گروه‌اند: آن‌ها که اصالت جمال را بنیاد عقلانی و فلسفی خویش می‌پذیرند و آن‌ها که نمی‌پذیرند. در این چشم‌انداز، افلاطون و کروچه و شاگرد سلمانی سر کوچهٔ ما، در یک صف قرار می‌گیرند و احمد کسروی، زبان‌شناس و مورخ عظیم‌الشأن کشور ما و جمع کثیری از متفکران بزرگ جهان از قبیل بلینسکی و چرنیشفسکی و دوبرولیابوف و لوناچارسکی نیز در صف مقابل. اینجا قلمرو استدلال نیست تا یکی از این دو صف، گروه مخالف را مجاب کند. «صص ۲۵۲-۲۵۳»
۷. وقتی در کلاس درس، دانشجویان از من می‌شنوند که «هنر چیزی جز فرم نیست»، غالباً می‌پرسند که چگونه می‌توان به فرم رسید؟ در پاسخ این جوانان مشتاق می‌گویم: «در قدیم حکایتی رواج داشت که مردی روستایی به همراه فرزندش و خرش که زیر بار بود، از در مکتب‌خانه‌ای می‌گذشتند. مرد روستایی شنیده بود که بعضی بچه‌ها به مکتب می‌روند تا ملا شوند. از نظرش گذشت که فرصت خوبی است که او هم فرزندش را از ملایی بهره‌مند کند. دست فرزندش را گرفت و به درون مکتب‌خانه برد و به ملای مکتب با لحنی شتابان گفت: زود این بچهٔ ما را ملا کن که خرم زیر بار است و عجله دارم.» این جوانان مشتاق، تصوری که از فرم دارند، همان تصوری است که مرد روستایی از ملایی داشته است و نمی‌دانند «آفرینش فرم هنری» گذشته از استعداد فردی، چه مایه جان کندن و تمرین و تجربه لازم دارد. خیال می‌کنند چیزی مثل «عددنویسی» یا «الفبا» است که آن را در چند دقیقه یا چند ساعت می‌توان فراگرفت. «صص ۸۰-۸۱»
۸. صورت‌گرایان چنین اندیشه‌ای را که می‌گوید «محتوی» را در «قالب» می‌ریزیم، از بنیاد رد می‌کنند. تصور قالبی هنری برای یک محتوی خام، در نظر آنان، امری است غیرقابل قبول. هر نوع کاربرد بیرونی یا از بیرون هنرسازه‌ها در نظر صورت‌گرایان امری است بی‌معنی. بدین گونه وزن و قافیه و ردیف و موسیقی شعر چیزی نیست که از مقولهٔ آرایش‌های اثر تلقی شود. اینها همه اجزای داخلی یک نظام ارگانیک در هر اثر هنری به شمار می‌روند. برگ از لوازم وجودی درخت است نه زینتی و آرایشی که بر آن افزوده باشد. «صص ۸۵-۸۶»
۹. تولستوی گفته است که اگر از من بپرسند که آناکارنینا دربارهٔ چیست، من آن را دوباره از نو می‌نویسم. یعنی اگر از مولوی بپرسند که «آینهٔ صبوح را ترجمهٔ شبانه کن» یعنی چه خواهد گفت: یعنی «آینهٔ صبوح را ترجمهٔ شبانه کن.» چون هرگونه تغییری در این مصراع برای بیان معنی از بین بردن متن و معنی متن است. «ص ۱۲۷»
۱۰. وقتی هنرمندی که استعداد و مهارت در داستان‌نویسی دارد، مثل چخوف یا داستایوسکی، می‌آید و با نگاه هنری خود در مجموعهٔ‌ وقایع چیزهایی را پس و پیش می‌کند چیزهایی را حذف می‌کند و پیرنگ را به وجود می‌آورد ما با داستان در معنی هنری آن سر و کار پیدا می‌کنیم. بنا بر این، در مطالعات صورت‌گرایان روس هر جا با پیرنگ برخورد کردیم باید بدانیم که منظور از پیرنگ همان جانب هنری تنظیم وقایع است که یک اثر ادبی خلاق را به وجود می‌آورد، اما در اصطلاح ایشان داستان story چیزی است در حدود گزارش وقایع روزمره، بدون هیچ گونه خلاقیتی، نمونه‌اش صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها. «صص ۱۸۸-۱۸۹»
۱۱. اگر در بحث از هنر سعدی شما نتوانید به مسائل فرم شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز این که شعرهای سعدی را تبدیل به نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرر خودتان را جانشین بلاغت شگفت‌آور او سازید. در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمرو اساطیر هم همین است. هر چه در قلمرو این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرم‌های این هنرها و تحول این فرم‌ها یا مشابهت این فرم‌ها با فرم‌های دیگر و یا تأثیرپذیری این فرم‌ها از یکدیگر بگویید انشانویسی توخالی فریبنده است و می‌تواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بی‌خبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ. «ص ۲۱۲»
۱۲. سراسر دیوان حافظ، مظاهر آشنایی‌زدایی است. هر بیت آن که مورد تأمل قرار گیرد، نقطهٔ جذاب و خیره‌کننده‌اش مرتبط با مقولهٔ آشنایی‌زدایی خواهد بود. آشنایی‌زدایی حد و مرزی ندارد. هر نوع نوآوری در هنر، آشنایی‌زدایی است زیرا در عالم هنر هیچ حرف تازه‌ای وجود ندارد و در عین حال اگر چیزی واقعاً هنر باشد، واقعاً تازه است و غریب و ناآشنا. «صص ۹۸-۹۹»
۱۳. از هر جای دیوان حافظ که شروع کنم و نمونه بیاورم خواننده ممکن است بگوید: در این مورد چنین است [نوآوری اصیل نیست]، بقیهٔ دیوان از این گونه نیست. بنابراین بهتر است به تحقیق‌هایی که معاصران ما در حواشی دیوان و شعر حافظ کرده‌اند نگاهی بیفکنیم تا ببینیم که حافظ هیچ حرف تازه‌ای ندارد. همهٔ حرف‌های او در دیوان‌های قدما و معاصرانش سابقه دارد. او یک هنر دارد و آن عبارت است از آشنایی‌زدایی یعنی حرف‌های تکراری و دست‌مالی‌شدهٔ دیگران را در ساخت و صورتی نو عرضه کردن و با فعال کردن هنرسازه‌هایی مرده چیزهایی را که بسیار تکراری و آشنا و بی‌رمق هستند به گونه‌ای درآوردن که خواننده احساس غرابت و تازگی کند و در نظرش امری بدیع و نو جلوه‌گر شود، همان «معنی بیگانه» در تعبیر شاعران شاعران عصر صفوی. «صص ۱۰۳-۱۰۴»
۱۴. آنچه در بحث آشنایی‌زدایی از دیدگاه فرمالیست‌های روس اهمیت دارد، فعال کردن هنرسازه‌های از کار افتاده است. بر طبق نظریهٔ عام ایشان، هنرسازه‌ها، بر اثر کثرت استعمال توانایی القاء خود را از دست می‌دهند و کار هنرمند این است که آن هنرسازه‌های مرده را با نظام‌بخشی جدید خود و رتوریک شخصی خود زنده و فعال کند. «صص ۱۰۵-۱۰۶»
۱۵. شعری بدی که بتواند کسب شهرت درازمدت بکند، باید هنری در آن وجود داشته باشد و نوعی آشنایی‌زدایی در آن نهفته باشد. «ص ۱۱۱»
۱۶. اگر شعر معاصر را به صورت دایره‌ای بر روی صفحه‌ای در نظر بگیریم، در میان شاعران بزرگ و تثبیت‌شدهٔ مدرن ایران، نیمی از این دایره متعلق به فروغ فرخ‌زاد است و نیمی از آن اخوان ثالث. نیمهٔ‌ زبان معاصر یا ساحت اکنونی زبان بیشتر در شعر فروغ خود را آشکار می‌کند و نیمهٔ‌ تاریخی یا درزمانی زبان بیشتر در شعر اخوان خود را می‌نمایاند… جای فروغ و اخوان را می‌توان با سهراب و شامل عوض کرد و همین سخن را گفت. «ص ۱۲۴»
۱۷. نیما بیش از آن که چیزی بر شعر فارسی افزوده باشد از آن کاسته است و چه کار خوبی کرده است! وجه تخریبی کار نیما به مراحل برجسته‌تر از وجه سازندگی اوست… در حقیقت نیما انگشت ششم و هفتم و هشتم و نهم و … را از شعر فارسی با جراحی خود برداشته و کاسته است، شعر را به الگوی طبیعی خود که همان شعرهای قرن چهارم و پنجم است، نزدیک کرده است. «صص ۱۵۱-۱۵۲»
۱۸. در فرهنگ ملل اروپایی به علت رشد و بالندگی هنرها در کنار یکدیگر مسألهٔ تکامل ادبی به گونهٔ روشن‌تری قابل بررسی است تا در فرهنگ ما که نقاشی و موسیقی و مجسمه‌سازی و تئاتر و معماری و دیگر هنرها زندگی گیاهی داشته‌اند و دارند. ما بسیاری از هنرها را از بنیاد فاقدیم و بعضی از هنرها هم که خیال می‌کنیم داریم، چنان زیر فشار معیارهای دینی و اخلاقی قرار دارند که وجود و عدمشان یکسان است. با این همه در همین برهوت سترون، با چند نمونه از هنر مینیاتور و خط و موسیقی، که حیاتی محتضر دارند، می‌توان از بده‌بستان‌های این هنرها با شعر و ادبیات سخن گفت. «صص ۲۳۰-۲۳۱»
۱۹. در یک کلام، حرف اصلی را -که همهٔ اینها مقدمهٔ آن بود- بگویم و خوانندهٔ این یادداشت را خلاص کنم: آن تمایزی که فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن در عصر فردوسی و بیرونی داشته و در معیار کرهٔ زمین یک اوج به شمار می‌رود، چیزی نبوده است جز آزادی خرد و این را در منازعات اشاعره و معتزله، در تقابل قاضی عبدالجبار همدانی و ابواسحاق اسفراینی، می‌توان به چشم دید. وقتی اشاعره دیکتاتوری خود را گستردند و تصوف را مرکب رهوار تاخت و تاز خود ساختند، آن چراغ درخشنده خاموش شد و ساختار ساختارهایی که می‌خواست خود را بر محور یقین استوار کند جای خود را به حجیت ظن سپرد. و ما هزار سال است که از یقین می‌گریزیم و در حجیت ظن نفس می‌کشیم و در آن اقامت گزیده‌ایم. «صص ۲۶۱-۲۶۲»
۲۰. دنیایی که مؤلف [میرزا محمد تنکابنی] و جامعهٔ عصر او، به لحاظ عقلانی، در آن می‌زیسته‌اند دنیای حجیت ظن و حجیت خ��ر واحد است. در چنین دنیایی همه چیز امکان‌پذیر است و با یک عبارت «می‌گویند» و «آورده‌اند»‌ و «مشهور است» بدیهیاتی برای انسان حاصل می‌شود که آن سرش ناپیداست و با همین بدیهیات تکفیر می‌کرده‌اند و آدم می‌کشته‌اند. «ص ۲۶۴»
Profile Image for Hosein Bitaraf.
42 reviews15 followers
November 12, 2016
استاد شفیعی کدکنی دردانه ی عصر ماست . این کتاب ها یکی دیگر از آثار با ارزش این مرد بزرگ اس��.
قسمتی از کتاب درسی است که استاد در دانشگاه تهران داده است و قسمت دیگر تعدادی از مقالات ایشان است.
نظریات صورت گرایان روس که تاثیر مهمی در نقد ادبی و نقد هنر معاصر داشته اند در این کتاب تشریح شده است.
آنها از مفاهیم مهمی مثل آشنایی زدایی, هنرسازه, انگیزش هنرسازه و دیگر مفاهیم مهم پرده برداشتند و نقش مهمی در تحلیل آثار ادبی داشتند.
استاد شفیعی سعی می کند کارکرد نظریات آن ها را در ادبیات خودمان نشان دهند و نکات جالبی را به وسیله نظریات آن ها استخراج می کنند.
به شخصه بسیار از این کتاب آموختم
Profile Image for Ramin Azodi.
127 reviews
May 28, 2022
اگر مولوی یک دفتر بزرگ را از اول تا آخر سیاه کند و بنویسد: «تو مرو، مرو، مرو…» و با هزار دلیل و برهان و خواهش و تقاضا همین حرف را بیاورد آنقدر در مخاطبش تاثیر ندارد که در یک بیت بگوید:

هست طومارِ دلِ من به درازای ابد
بر نوشته ز سرش تا سوی پایان: «تو مرو»
Profile Image for Sobi.
10 reviews2 followers
December 10, 2013
...form is emptiness and emptiness is form./
دوستتان دارم، به افراط
از آوازهای نخستین
تا صور رستاخیز در کلمات
Profile Image for Hamed Mohamadkhani.
28 reviews11 followers
October 16, 2014
مطابق معمول آثار دکتر شفیعی، این کتاب هم بسیار خواندنی و حتی به تعبیر بنده، هیجان انگیز بود. این کتاب به نظریه فرم گرایی یا فرمالیسم روسی در ادبیات می ‍پردازد و به اهمیت فرم ادبی به عنوان یکی از اصلی ترین ‍پارامترهای نقد ادبی می ‍پردازد. کتاب سراسر آموزش و لذت از ادبیات است، خصوصا که فصول کتاب عمدتا درس گفتارهای دکتر شفیعی در دانشگاه تهران نیز بوده است
Profile Image for میثم موسوی نسیم‌آبادی.
492 reviews1 follower
August 6, 2025


به زعم دکتر شفیعی کدکنی جز در همان سه قرن اوّل، فلسفه در ایران عصر اسلامی چیزی مرده و کلیشه‌ای بوده (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۱: ۵۲) و جای فلسفه در فرهنگ ما را علم کلام و بیشتر، عرفان، عهده‌دار است. و جای دور نرفته‌ایم اگر بگوییم بخش عظیمی از آنچه فلسفۀ اسلامی خوانده می‌شود، روایتی دلبخواه از فلسفۀ کهن یونانی است و در نمونۀ مشهورش، حکمت متعالیۀ ملاصدرا، جای استقلال اندیشه، که محور هر گونه تفکّر فلسفی است، خالی است و این شبه‌فلسفۀ بی‌حاصل خودمان کوچک‌ترین اثری بر جریان‌های فرهنگی و هنری و اجتماعی مملکت ما نداشته است (همان: ۲۹ الی۳۲).

کتاب «رستاخیزِ کلمات»، حاصل درس‌گفتارهای چندین‌سالۀ دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران است که با توجه به روایت تاریخی جریان فرمالیسم روسی و مروری بر شکل‌گیری نظریۀ ادبی صورتگرایان روس و دستاوردهای درخشان این نظریه و تطبیق آن بر ادبیات فارسی نگاشته شده است (همان: ۱۴). کتابی که محمدرضا شفیعی کدکنی در صفحات ابتدایی آن، ذیل حاشیه‌ای، نوشته است:
بنده مخلص همۀ روشنفکران واقعی، از ارانی و تقی‌زاده تا شمس‌الدین ادیب سلطانی و نجف دریابندری، همیشه بوده‌ام و هستم و خواهم بود (همان: ۱۵).

هر واژه‌ای سکّه‌ای است که دو روی دارد. شعرِ ناب [و یا هر اثر ادبی ناب] قبل از آن‌که به معنی آن برسیم، مسحور زیبایی و وجه جمال‌شناسیک آن می‌شویم. گاهی هست که ما ساعت‌ها مسحور یک بیت سعدی یا حافظ یا مولوی یا فردوسی می‌شویم و آن را با خود زمزمه می‌کنیم و هرگز به معنی آن کاری نداریم. این همان حالت رستاخیز کلمه‌ها است که ما را مجذوب خود می‌کند (همان: ۶۱-۶۲).

دربارۀ مفهوم دو چشم‌انداز متفاوت وجود دارد: بیشتر قدما که معتقدند اوّل باید چیزی به نام معنی در ذهن شکل بگیرد تا شاعر و نویسندۀ ادبی آن را بیان کند. و اکثر متأخّرین فرنگی که معتقدند معنی همان صورت است که با بیان به وجود می‌آید. دستۀ اوّل معتقد به اصالت معنی هستند، مانند حافظ که گفته است: «چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد» و دستۀ دوّم معتقد به اصالت صورت‌اند و گفته‌اند اساساً چیز مستقلّی به نام محتوا وجود ندارد مانند این مصراع منوچهری: «خیزید و خز آرید که هنگام خزان است» که نه حرف تازه‌ای دارد و نه حکمتی در آن نهفته است، اما بعد از هزار سال همچنان می‌درخشد (همان: ۷۳ الی۷۶).

محمدرضا شفیعی کدکنی ضمن تأکید بر نقش فرم و اشاره به این نکته که صورت تحلیلی و نظریه‌پردازانۀ رستاخیزِ کلمات، محصول کارگاه ذوق و اندیشۀ صورتگرایان روس است و اینان بودند که متوجّه شدند کلمات در زبان روزمره حالت مرده و غیرفعال به خود می‌گیرند (همان: ۱۳۱)، می‌نویسد:

خیلی جسارت می‌نماید ولی از گفتنش پرهیز ندارم که حرف‌های فرمالیست‌های روس در قیاس با حرف‌های مکاتب عجیب و غریب نیمۀ دوّم قرن بیستم اروپای غربی ازقبیل مرگِ مؤلّفِ آقای رُلان بارت و متافیزیکِ حضورِ آقای ژاک دریدا بسی معقول‌تر و تجربی‌تر و اثباتی‌تر است (همان: ۲۵-۲۶).

صورتگرایان روس اثر ادبی را فرم محض دانسته‌اند (همان: ۷۰) و معتقدند که اثر ادبیِ فاقد معنی و محتوا وجود دارد، اما اثر ادبی فاقد صورت و فرم وجود خارجی ندارد (همان: ۶۴). چنان‌که شفیعی کدکنی نیز با صراحت هنر را چیزی جز فرم ندانسته (همان: ۸۰) و اذعان می‌کند که وقتی شناختی عمیق از ادبیات، هنر، دین و اسطوره‌ به دست آوریم، متوجه می‌شویم که این‌ها نیز فرم است و فرم است و دیگر هیچ (همان: ۲۱۱).

منبع:

_ شفیعی کدکنی، محمدرضا، ۱۳۹۱، رستاخیز کلمات، تهران، سخن.
Profile Image for Mohamad.
7 reviews1 follower
February 5, 2025
از بهترین و محبوب ترین کتاب هایی هست که مطالعه کردم، درس گفتارها از سطح مقدماتی آغاز میشن و به مرور مطالب عمیق تری رو پوشش میدن. به چند تا از دوستان هم معرفی کردم، اما به اندازه من از خوندنش شوق زده نشدن!

به نظرم بهترین حالت اینه که قبل از مطالعه این کتاب، درسگفتارهای سبک شناسی استاد در دانشگاه تهران رو بشنوید که فایل هاش با یه سرچ پیدا خواهد شد. بعد از مطالعه این کتاب هم، کتاب "زبان شعر در نثر صوفیه" رو اگه بخونید، یه ترکیب طلایی رو رقم خواهید زد.

پیشنهادم اینه که قبل از سی سالگی این کتاب رو نخونید تا فرصت کافی داشته باشید که از شاهکارهای ادبیات فارسی سیراب شده باشید، چون بعد از خوندن این کتاب، گرچه دید بهتری به آثار پیدا خواهید کرد، اما ممکنه بعضی از لذات مواجه اولیه با یک اثر هنری رو از دست بدید. همچنین تا اون سن احتمال اینکه کمی با فلسفه سر و کله زده باشید هم بیشتر میشه.

مجددا مطالعه این کتاب به همراه کتاب زبان شعر در نثر صوفیه رو به همه علاقه مندان به آثار عرفانی توصیه می کنم.
Profile Image for Khaleghi.
14 reviews
July 14, 2018
کتابی کم نظیر در باره فرمالیسم روسی با مصادیق دل نشین از شاهکار های ادب فارسی
نه آن یاوه کز سست پیوند خویش
فرو مرده پیش از خداوند خویش...!!!
Profile Image for Reza.
29 reviews3 followers
January 28, 2019
از اون دسته کتابایی که قابلیت این رو داره که دیدگاه آدمی رو نسبت به مقوله هنر و آثار هنری به کلی تغییر بده. امیدوارم فرصت بشه یک بار دیگه هم بخونمش.
1 review
May 29, 2020
با سلام
خدا را شکر می کنم که در عصری هستیم که شفیعی کدکنی برای ما قلم می زند.
مثل همیشه عالی.
Profile Image for Mehran Qandi.
47 reviews25 followers
September 5, 2020
یادداشت و مرور مفصل‌تری بر آن می‌نویسم، فی‌الحال باید قطعا آن را بهترین گزارشی بنامم که با «دغدغه‌ی ادبیات کهن فارسی» از یک نظریه‌ی ادبی غربی به فارسی در اختیار داریم.
Displaying 1 - 17 of 17 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.