صحرای بزرگی بود پر از پرنده و چرنده. این صحرا یک آبگیر بزرگ داشت که در بهار پر از آب می شد و همه از آن می خوردند. یک سال، قبل از اینکه باران ببارد و آبگیر پر شود، یک دسته فیل از آنجا گذشتند و همه آب آبگیر را خوردند. دیگر نه آبی ماند و نه سبزی و علفی و پرنده ها و چرنده ها همه پراکنده شدند. آهو و چندتا از پرنده ها به سراغ خاله غازه رفتند و از او راهنمایی خواستند. اما راهنمایی عجیب او باعث شد نه تنها به آب و غذا نرسند،بلکه آهو دویدن را فراموش کند و پرنده ها پریدن را، تا اینکه…
علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشيدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.
نیما پوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.
واقعا خیلی خفن بود. نیما یوشیج در قالب داستان نشانمان میدهد که یک رهبر بد و ناشایست، چهطور میتواند عدهی زیادی را به هوای آب به دنبال خودش بکشد، آنها را گرسنه و تشنه نگه دارد، کاری کند که آهو فراموش کند میتواند بدود و پرندهها فراموش کنند پرواز چه حالی داشته، و همهی آنها را از دوستان و همجنگلیهایشان دور کند.
از اینجا میتوانید داستان را با صدای آقای شاملو بشنوید: تهیه شده در کانون پرورش فکری، سال ۱۳۵۱ https://castbox.fm/vb/309382726