استبداد و دیکتاتوری، بهرغم شباهتهای ظاهریشان، یکی نیستند. در استبداد، قدرت دولت منوط و مشروط به هیچ قانون یا قرارداد طبقاتی یا اجتماعی نیست؛ حال آنکه در دیکتاتوری حاکمیت در چارچوب قراردادهای موجود به قدرت حاکم تفویض میشود. نویسنده پس از بحث دربارهی این نظریه، مصداق آن را در تاریخ ایران میجوید و نشان میدهد که معمولاً نظام حاکم استبدادی، و بدیل آن نیز بلوا و هرجومرجی بوده که به بازگشت استبداد ختم شده است. وی بر آن است که برای امحاء استبداد استقرار حکومت قانون کافی است اما نظام دموکراتیک منوط به وجود نهادهای مستقل اجتماعی و رأی و مشارکت مردم و تحمل آرا و عقاید مخالف است.
همانطور که ابتدای کتاب هم گفته شده این کتاب مجموعه ی برخی از مقالاتیست که در عرض دوازده سال گذشه به فارسی منتشر شدند. قسمتی از کتاب یک دولت استبدادی بعد از دوران هرج ومرج جای دولت استبدادی پیشین را گرفته و مردمان نیز دست کم برای مدتی خدا را شکر کرده اند که آشوب و ناامنی و از هم پشیدگی از میان برخاسته و نظم به جامعه برگشته. گذشته از این به همان میزان که در جامعۀ استبدادی دولت حاضر نیست حقوق اساسی و پایداری برای ملت قائل شود ملت نیز از پذیرفتن هرگونه مسئولیتی سر باز میزند.
استبداد، دموکراسی و نهضت ملی کتاب شامل ده مقاله میباشد که نویسنده، آنها را در فاصله سالهای 1360 تا 1372 به رشته تحریر درآورده است. موضوع اصلی مقالات همان است که در عنوان کتاب آمده ما در اغلب جوامع جهان سومی با دو مقوله استبداد و دیکتاتوری روبرو هستیم. از نظر نویسنده این دو مقوله دارای ویژگی های متفاوت هستند و با همدیگر فرق دارند. استبداد ملک طلق ماست. یادآور می شود که آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» نظریه مشهور خود تحت عنوان «نظریۀ استبداد تاریخی در ایران» را شرح داده است. به طور خلاصه می توان گفت که استبداد ایرانی در درجه اول محصول شرایط حاکم ناشی از جغرافیای این مرز و بوم است. اما دیکتاتوری برآمده از سیر تحولات اجتماعی – اقتصادی جوامع اروپایی بود در تاریخ اروپا دولت متکی به طبقات بود و در ایران طبقات متکی به دولت. در جوامع اروپائی طبقه مستقل است و دولت متکی، و هر چه طبقه بالاتر بود، دولت بیشتر به آن اتکاء داشت، اما در جامعه ایرانی دولت مستقل است و طبقه متکی، و هر چه طبقه بالاتر بود، بیشتر به دولت اتکاء داشت. بنا بر این در طول تاریخ ایران، دولت نه فقط در رأس بلکه در فوق طبقات، فوق ملت و در فوق اجتماع قرار داشته است. دولت در خارج از خود مشروعیت مستمر و مداومی نداشت. یعنی مشروعیت دولت اساساً ناشی از واقعیت قدرت آن و در نتیجه توانایی اداره کشور بود نویسنده در نصف مقالات کتاب، گوشههایی از تاریخ نهضت ملی ایران در دهه 20 و 30 شمسی، نخست وزیری دکتر محمد مصدق و کودتای 28 مرداد را مورد مداقه قرار داده است
کتاب آنطوری که خودِ آقای کاتوزیان هم اولش گفتند خلاصهای از دیگر مباحث ایشان و اگر آثارشان را قبلا مطالعه کرده باشید کتاب حرف تازه ندارد. اما به هر شکل برای شروع آشنایی با کاتوزیان بد نیست و البته مقالهای هم درباره ناسیونالیسم دارد و ترجمه و فهمش در ایران که به نظرم جالبترین مقاله بود.
کتاب همان طور که دکتر کاتوزیان هم در مقدمه اش ذکر کرده، عمدتا خلاصه هایی از کتاب های دیگر ایشان به صورت مجموعه مقاله است و برای کسانی که آن کتاب ها را خوانده مطلب خیلی تازه ای ندارد
به همان میزان که در جامعهی استبدادی، دولت حاضر نیست حقوق اساسی و پایداری برای ملت قائل شود، ملت نیز از پذیرفتن هر گونه مسئولیتی سر باز میزند، و کم و بیش هر کار مثبتی را هم که از دولت ناشی شود با دیدهی تحقیر و تردید و ناباوری مینگرد. به این ترتیب، خودسری دولت و هرج و مرج طلبی ملت، دو سوی یک سکهاند، و هر دو - به درجات گوناگون - جلوی رشد سیاسی جامعه را میگیرند. ص ۳۷