این فرهنگ شامل لغات و ترکیبات متداول زبان فارسی امروز در مرتبه زبان عامیانه و زبان روزمره است که در بعضی از موارد تا حد زبان معیار پیش می رود.از دیدگاه نجفی، مرز میان زبان عامیانه و زبان روزمره یا میان زبان روزمره و زبان معیار را نمی توان به دقت مشخص کرد. تعیین مرز آنها، اگر محال نباشد بسیار دشوار است و به هرحال امری نظری و ذهنی است و در عین حال مرز ناثابتی است که پیوسته در معرض تغییر و تحول و جابه جایی است.همچنان که ابوالحسن نجفی اشاره کرده است، اغلب لغات و اصطلاحات و معانی که در این فرهنگ آمده است، در فرهنگ های عمومی موجود زبان فارسی پیدا نمی شود. شاید از این رو که فرهنگ نویسان این دسته از لغات یا معانی را دون شأن زبان زیبای فارسی دانسته و نخواسته اند تا از این رهگذر به آنها اذن ورود به زبان و شناسنامه رسمی بدهند.آنچه در این فرهنگ آمده است لغات و ترکیبات و تعبیرات زبان عامیانه و روزمره متداول مردم تهران در قرن چهاردهم هجری است. از این رو نگارنده گویش های محلی و اصطلاحات و تعبیرات شهرستانی را کنار گذاشته و برای انتخاب مثال ها از آثاری استفاده کرده است که اولاً پس از سال۱۳۰۰هجری شمسی نوشته و منتشر شده باشد و ثانیاً نویسنده آنها، زاده تهران یا پرورش یافته در تهران بوده باشد.نجفی تاکید می کند زبان عامیانه تنها منحصر به لغات و ترکیبات نیست بلکه بسیاری از معانی واژه های زبان معیار و حتی زبان ادبی که غالباً از دید فرهنگ نویسان پوشیده مانده یا ندیده گرفته شده است، نیز باید جزء زبان عامیانه شمرده شود.
ابوالحسن نجفی، زبان شناس، مترجم، ویراستار بزرگ کشور و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سال ۱۳۰۸ در خانوادهای مذهبی و سنتی متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند و در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر نظر استادانی چون پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح و موسی بروخیم به تحصیل در رشته زبان فرانسه پرداخت. سپس در رشته زبان شناسی در سوربن زیر نظر آندره مارتینه به ادامه تحصیل مشغول شد.
او ابتدا به عنوان دبیر در اصفهان مشغول به کار شد. سپس در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۴۹ در آنجا بود. در همان سال به تهران آمد و همکاری خود را با موسسه فرانکلین آغاز کرد. همزمان به عنوان استاد مدعو در گروه زبان شناسی دانشگاه تهران نیز مشغول شد. او همچنین مدتی در دانشگاه آزاد (پیش از انقلاب)، مرکز نشر دانشگاهی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز همکاری داشت. در مرکز نشر دانشگاهی به تدریس «وزن شعر فارسی»، «مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» و «امکانات زبان فارسی در ترجمه» مشغول بود.
او در همان ابتدای کار خود در سال ۱۳۳۲ به همراه عبدالحسین آل رسول و احمد عظیمی، انتشارات نیل را در تهران پایه گذاری کرد. انتشارات نیل به همراه موسسه فرانکلین در ایران جزو نخستین انتشاراتی بودند که مبنای کار خود را بر ویرایش و کنترل ترجمه استوار کرده بودند. از او که در میان نسل دوم ترجمه در ایران پس از ورود مدرنیته قرار میگیرد، به عنوان الگوی نسل خود و نیز نسل سوم از جمله رضا سیدحسینی، فولادوند، لی لی گلستان و… یاد میکنند. به لطف ترجمههای دقیق و بسیار زیبای آنان بود که ادبیات قرن بیستم فرانسه به ایران معرفی شد. – برخی از آثار: غلط ننویسیم، فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، ۱۳۶۶ مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، ۱۳۷۱ فرهنگ فارسی عامیانه، ۱۳۷۸ وظیفۀ ادبیات، ۱۳۵۶ بچههای کوچک قرن، کریستیان روشفور (ترجمه)، ۱۳۴۴ شیطان و خدا، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۵ گوشهنشینان آلتونا، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۵ شنبه و یکشنبه در کنار دریا، روبر مرل (ترجمه)، ۱۳۴۶ کالیگولا، آلبر کامو (ترجمه)، ۱۳۴۶ ادبیات چیست؟ ، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۸ استادکاران، آرتور آدامُف (ترجمه)، ۱۳۴۹ همان طور که بودهایم، آرتور آدامُف (ترجمه)، ۱۳۴۹ پرندگان میروند در پرو میمیرند، رومن گاری (ترجمه)، ۱۳۵۲ ژان پل سارْتْر، هِنری پیر (ترجمه)، ۱۳۵۶ دربارۀ نمایش، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۵۷ نژاد و تاریخ، کلود لوی استروس (ترجمه)، ۱۳۵۸ ضدّخاطرات، آندره مالرو (ترجمه)، ۱۳۶۳ نویسندگان معاصر فرانسه (برگزیدۀ داستانهای کوتاه)، ۱۳۶۶ خانوادۀ تیبو، روژه مارتن دوگار (ترجمه)، ۱۳۶۸ وعدهگاه شیر بلفور (مجموعۀ داستان)، ژیل پرو (ترجمه)، ۱۳۷۴ شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری (ترجمه)، ۱۳۷۹ عیش و نیستی، تیری مونیه (ترجمه)، ۱۳۷۹ بیستویک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه، (ترجمه)، ۱۳۸۴ گمگشته، ژیل پرو (ترجمه)، ۱۳۸۷.