کتاب جامعه شناسی خودمانی نوشته آقای حسن نراقی در واقع آیینه ی تمام ما ایرانی ها از جمله بیگانگی با تاریخ،ظاهر سازی،ریاکاری،قانون گریزی، احساساتی بودن،شعار زدگی،همه چیز دانی و...است.صفاتی که هر روز آنها را در اجتماع می بینیم و گاه خود نیز از عمل کنندگان آن هستیم. نویسنده خود این صفات را بیماری می داند که برای معالجه ی آن ها ابتدا باید ازبیماربودن خود آگاه شویم و به آنان اعتراف کنیم وسپس برای علاج و اصلاح آن اقدام کنیم. پس براین اساس فقط به بیان دردها و عقب ماندگی ها گاه با ریشه ی تاریخی و چند بیت شعرو برمحور شعار«ازماست که برماست»پرادخته و درمان را به عهده ی خودمان گذاشته است. در رابطه با شیوه ی نگارش کتاب با توجه به این که یکی ازعلل کم خوانی ما ایرانی ها کمبود کتاب های ساده و مفید است،نویسنده با لحن خودمانی و صادقانه با خواننده ی خود صحبت می کند. چاپ اول ۱۳۸۰
در یک نگاه کلی این کتاب کتابی خوب و خواندنی است و معتقدم که بهترین واژه برای توصیف آن همان واژهایست که خود نویسنده بر آن تاکید کرده است: این کتاب در یک کلام خودمانی است. از این روست که به راحتی می توان با آن احساس همدلی و همراهی کرد و به تعبیری میتوان با آن خودمانی شد. در این کتاب نویسنده بیش از هر چیزی کوشیده تا با دوری گزیدن از مفاهیم و تئوریهای پیچیده و دهن پر کن، حرفش را با صداقت کامل و به ساده ترین و خودمانی ترین شکل بیان کند. نویسنده بیش از آنکه مخاطب متخصص و دانشگاهی را در نظر داشته باشد، به مخاطب عام و همین مردم کوچه و بازار نظر دارد، چرا که اساسا هدف او نیز برقراری ارتباط با همین مردم عادی و تاثیرگذاری بر آنها و به تعبیری زدن تلنگری به بدنه جامعه و بیدار کردن ما از خواب زمستانی طولانیمان است. اتفاقا با توجه به تجدید چاپ دوباره و دوباره این کتاب و استقبال کمنظیری که در آن سالها از این کتاب به عمل آمد، باید گفت که این کتاب در کار خود موفق بوده و به هدف خود دست یافته است. از این رو خواندن این کتاب را برای همۀ ما ایرانیان ضروری میدانم و البته بر این باورم که هر کدام از ما باید با خواندن این کتاب و اندیشیدن به آن یک نسخۀ فردی از آن را در مورد خلقیات شخصی خودمان بنویسیم و بکوشیم تا با نوشتن این کتابی که نامش میتواند خودشناسی خودمانی باشد، عادتها و ویژگیهای نادرست و آسیبزننده را در خودمان نیز تشخیص دهیم و در رفع آنها بکوشیم
اما از آنجایی که دیدن چیزها به صورت سیاه یا سفید مطلق، و تعریف و تمجید مطلق یا نفی و ایرادگیری مفرط از یک امر هم اتفاقا یکی از ویژگیهای منفی ما ایرانیهاست؛ در این گزارش تمایل دارم که در ضمن نقد این کتاب، به یکی از ویژگیهای منفی دیگر ما که نویسنده در این کتاب به آن اشاره نکرده است نیز اشاره کنم: پامنبری بودن
ما ایرانیها از دیرباز عادت کردهایم به حرفهای پای منبر! ویژگی بارز سخنرانیهای منبری این است که در آنها سخنران یک متکلم وحده مطلق و یک دانای کل مطلق است و مخاطب صرفا و صرفا یک شنونده است و سراپا گوش و البته اطاعت. در واقع عموما سخنران به گونهای سخنش را تنظیم میکند که جای هیچ سوال و تردیدی برای شنونده وجود نداشته باشد و شنونده در پایان کار با اظمینان کامل همه حرفها را بپذیرد و به کار بندد و اطاعات کند. من بر این باورم که ما به واقع بیش از هر چیز دیگر، بیش از دیالوگ . گفتوگو به همین سبک سخنرانی پامنبری عادت و علاقه داریم. در واقع عادت کردهایم که گوینده همواره متکلم وحده مطلق باشد و کل مطلب را کاملا بِجَوَد و حتی هضم کند و آنگاه در دهان ما بیاندازد. در واقع همواره به دنبال یک انسان دانای ِ کلِ متکلم وحده هستیم که همه چیز را بداند و به جای ما سخن بگوید و به جای ما بیاندیشد و ما را از وظیفۀ دشوار اندیشیدن برهاند. از قضا در این کتاب نیز نویسنده تا حد زیادی نقش همین دانای ِ کل و متکلم وحده یا به تعبیر من سخنران پامنبری را ایفا میکند و تا آنجا که میتواند به جای مخاطب میگوید و میشنود و قضاوت میکند و میاندیشد! و با عجله زیاد از همه جا و هم چیز سخن میگوید و حکم میدهد و تحلیل میکند و میگوید و میگوید و هر کاری میکند تا خدای نکرده چیزی ناگفته نماند و خود مخاطب دچار این زحمت نشود که اندکی بیاندیشد و تحلیل کند. همین پافشاری نویسنده بر بیان همه چیز نیز باعث شده است که کتاب او تا حد زیادی سطحی باشد و چه بسا شبیه به همان غُرغُرها و گلایههای معروف ما در تاکسی! چنین است که این کتاب به تعبیری اقیانوسیست به عمق یک بند انگشت! که از سطح اندکی نیز ژرفتر نمیرود! از همین جاست که نویسنده تنها و تنها به مردم عادی و توده و به تعبیر من همان مردم پای منبر توجه دارد و سایر طبقات و لایههای جامعه را به نوعی نادیده میگیرد و حتی اندکی نیز تلاش نمیکند تا با سایر لایههای احتماع اعم از روشنفکران و نخبگان نیز ارتباط برقرار کند و به ویژگیهای نامطلوب آنها نیز اشاره کند و یا آنها را نیز در نقد خود با خود همراه کند البته شکی نیست که این نقد من، نقدی سختگیرانه است و هرگز به معنای نفی ارزشهای این کتاب نیست از این روست که بازهم تکرار میکنم که این خواندنِ این کتاب برای همۀ ما ضروری است
در مورد این کتاب میشه به دو صورت موضع گیری کرد : 1. اینکه خیلی کتاب سبکی هست و مسائل رو خیلی روتین بیان کرده 2. این کتاب واقعا خودمونی هست من تو موضع دوم هستم. این کتاب دقیقا به سبکی نوشته شده که ما تو مغزمون در مورد اون به همون شکل فکر میکنیم. میخوام این رو بگم که ما وقتی با یه کتاب مغلق گو طرفیم اول کتاب رو میخونیم، بعد این کتاب رو تو ذهنمون با زدن مثال، ساده و عینی میکنیم و بعد یاد میگیریم. اما این کتاب دقیقا زده به هدف. به خود اون چیزی که نیاز داریم. دوستی گفته که جز حرفایی هست که همیشه تو تاکسی زده میشه، اما من میخوام بگم فقط جنس و لحن گفتار این کتاب به این صورت هست و نه اون فکری که پشتشه. من خودم به شخصه خیلی از این کتاب لذت بردم. یه تیکه از کتاب رو داشتم تو اتوبوس میخوندم اونقدر ریسه رفتم که دور و بریام خیال کردن دیوونه شدم. شمردم با 3 یا 4 تا از این معضلات که به شدت درگیر هستم. با 3 4 تاش هم کم و بیش. سعی میکنم خودم رو اصلاح کنم
نمی شه کتاب جامعه شناسی به حسابش اورد شاید از جنس همون حرفهایی که ادم توی تاکسی می شنوه ولی ارزش خوندن رو داره شاید خیلی حرفها نیازی نیست که خیلی هم علمی باشند همین که خودمانی باشند به دل می نشیند!
توی این کتاب، حسن نراقی با زبان ساده و کاملا خودمانی به ایرادات فرهنگی ایرانیان اشاره میکنه و معتقده علت عقب ماندگی ایرانیان نه حکومت و نه دشمنان خارجیه.بلکه علت خود مردم و ساختارهای فرهنگی و رفتاریشون هستن. و خب علل مختلف رو بررسی کرده. چندتا نکته درمورد این کتاب وجود داره. اول اینکه کتاب نکات چندان جدیدی نداره. تمام عللی که توضیح میده دلایلیه که بارها و بارها شنیدیمشون. البته کتاب چاپ سال 1380 ئه ولی نمیدونم این دلایلی که عنوان شده در اون سال ها هم تا این اندازه شناخته شده بودن یا نه. یه سری نکاتی درمورد مسائلی مثل هدف مند شدن یارانه ها گفته شده و خیلی واسم جالب بود که بدونم نویسنده ی این کتاب بعد از دوره ی هشت ساله ی احمدی نژاد و به اصطلاح هدفمندی یارانه ها، همچنان مثل سابق فکر می کنن یا نه. از طرف دیگه هم خوندنش باعث احساس تاسف هم میشه. اینکه بیش از شونزده سال از چاپ چنین کتابی گذشته و هنوز هم ایرادات و دغدغه های جامعه ی ما هیچ تغییر مشهودی نکرده و همچنان از همون مسائل فرهنگی سابق آسیب می بینیم. تقریبا میشه گفت هیچ پیشرفت و حرکت مثبتی انجام نشده..
با وجود لحن تند نویسنده که به طور کلی کاملا واضحه ,خواندنش خوبه چون دوباره بهمون خیلی چیز ها یاد آوری می شه!شاید این دفعه دیگه کار,کار انگلیسی ها نباشه!
3 stars نویسنده یک نگاه عوامانه( البته نه از نوع بد آن) به معضلات رفتاری جامعه ایران دارد.... مطالب طرح شده در خصوص مشکلات رفتاری ایرانیان به گونه ای غیر علمی و بدون بررسی های روان شناسی و جامعه شناسی ارایه شده... نویسنده اساسا بین حکام و مردم تفاوتی قایل نیست و مجموعه معضلات رفتاری این جامعه را از بی کفایتی و غیر مسئولانه رفتار کردن هر دو آنها میداند شخصا معتقدم نقش حاکمیت در ایجاد اصلاح و استاندارد سازی رفتاری بیشتر از مردم عادیست خصوصا اینکه آنها (قاعدتا) از بخش برجسته مردم برخاسته اند و کفه ترازو در این ارزیابی به سمت عوامل حکومت چربش دارد... مردم همواره محصول عملکرد حاکمانشون هستند و نه جدای از آن
حاکمیت اصولا، قدرت، ثروت و قاعدتا علم تغییر رفتار در ملت خود را دارد در صورتیکه افراد عادی ( تازه آنهایی که اهل علم و فضل هستند)نهایتا بتوانند خودشان را اصلاح کنند یا خرده فرهنگشان را اما این مجموعه حاکمیت هست که آموزش را در اختیار دارد و می تواند الگو سازی کند
کتاب جامعه شناسی خودمانی به خواننده ی خود نگاه انتقادی و متفاوتی از ملت ایران ارائه میدهد و ریشهی نواقص جمعه را در همین کاستیها جستجو میکند. کتاب مختصر و مفیدیست که در واقع میتواند تلنگری باشد به ما ایرانیهای «خودبَری از اشتباه پندار.» برای من نوع نگاه نویسنده نه تنها در انتقاد از جامع و ویژگیهای ایرانی بسیار روشنگر بود بلکه به من کمک کرد به برخی اشتباهاتم در نگاه و زندگی شخصیام نیز پی ببرم. خلاصه خواندش را به دوستان پیشنه��د میکنم.
Merged review:
کتاب جامعه شناسی خودمانی به خواننده ی خود نگاه انتقادی و متفاوتی از ملت ایران ارائه میدهد و ریشهی نواقص جامعه را در همین کاستیها جستجو میکند. کتاب مختصر و مفیدیست که در واقع میتواند تلنگری باشد به ما ایرانیهای «خودبَری از اشتباه پندار.» برای من نوع نگاه نویسنده نه تنها در انتقاد از جامعه و ویژگیهای ایرانی بسیار روشنگر بود بلکه به من کمک کرد به برخی اشتباهاتم در نگاه و زندگی شخصیام نیز پی ببرم. خلاصه خواندش را به دوستان پیشنهاد میکنم.
"جامعه شناسی خودمانی" همانطور که از اسم کتاب مشخصه یک جامعه شناسی خودمانی و میشه گفت یک جامعه شناسی کاملا خودمانی... به طوری که وقتی کتاب رو میخونین احساس میکنین که به حرفای حسن آقا بقال سرکوچه گوش میدین تا اینکه یک کتاب جامعه شناسی خونده باشین! نویسنده در این کتاب سعی کرده گوشه ای از ایرادات مردم کشورمون رو به زبان خیلی ساده بنویسه که شاید کمتر بهش توجه می کنیم...
از ریاکاری و خود برتر بینی تا بی اطلاعی درباره تاریخ کشورمون... خوندن این کتاب برای هر ایرانی توصیه میشه... به گفته جناب آقای حسن نراقی اگه میخواین بتونین حرف های این کتاب رو قبول کنین فک کنین این مشخصات بغل دستی تونه نه خود شما!
میتوانست یک مقاله و یادداشت خوب در یک روزنامه باشد تا یک کتاب. نکتههایش قابل توجه است اما بیشتر شبیه غرغرهایی دور همی است با استناد به آمار و ارقام دست چندم که در روزنامهها منتشر شده. البته نویسنده هم ادعای خیلی زیادی بر کتاب ندارد
هرچه که فکر میکنم و میخوانم نمیدانم این انحطاط اخلاقی ما ایرانی ها کی و کجا و چگونه شروع شد، اما نکته ی قطعی اینست که همگی به شدت بداخلاقیم و جالبتر اینست که همگی خودمان را از این انحطاط مستثنی میدانیم، اما حقیقت اینست که اگر همه از این قاعده مستثنی بودیم الان جامعه ی بهتری داشتیم. تمام تلاش کتاب در این است که حالیمان کند این بداخلاقی را و این را که همه ی مدیرانمان خود ماییم، خود ماییم که در همه ی نداشته هایمان زمین و زمان رامقصر میدانیم جز خودمان را، خود ماییم که به همه چیز نگاه صفر و یکی داریم، خود ماییم که تاریخ نمیخوانیم و از آن عبرت نمیگیریم، خود ماییم که دروغ میگوییم و غیبت میکنیم و حسد میورزیم، خود ماییم که فکر میکنیم همه چیز میدانیم و پرسیدن و مشورت و نمیدانم گفتن را یاد نگرفته ایم، و خود ماییم که این مدیران و حاکمان را انتخاب میکنیم و امروز تا عرش میبریم و فردا به فرش و بعد فکر میکنیم از آسمان بلایی بودند که نازل شدند، خود ماییم که همراه میشویم در همه ی خیانت ها و کمی و کاستی ها با عدم اعتراضمان و با ترسمان، و خود ماییم که جدیدا فرار را هم یاد گرفته ایم ... کتاب تمام این ها را با شدت زیادی توی صورتمان میکوبد، شاید که به خودمان بیاییم و درمانی برای این بیماری ها پیدا کنیم. مدت هاست به این فکر میکنم که جامعه ی ما از بالا و راس قابل اصلاح نیست، بیاییم و از خودمان و محیط کوچک اطرافمان شروع کنیم، شاید برای فرزندانمان جامعه ی بهتری ساختیم ...
نویسنده از هدف کتاب بازمانده؛ یعنی قرار بود درماندگی ما بهزبانی خودمانی بیان شود، اما با خواندن این کتاب، صرفاً میتوانید در محافل سیاسی خانوادگی که اصولا از میانهی یک مهمانی شروع میشود «البته اگر کسی از میان جمع، (از خودشان) نباشد» و همه حیرتزده برایتان کف میزنند که آفرین چهقدر دانا و تیزهوشید و مسائل پشت پرده را میفهمید. همین. یکمشت تعمیمات بیدر و پیکر: ما مردمی فلان هستیم، ما مردمی بیسار هستیم، توهم توطئه داریم، خودبزرگبینیم، تاریخ را کوچک میشماریم... خب؟ راه حل؟ پیشینه؟ آمار؟ هیچ.
علت اینکه کتاب به چاپ بیست و اندی می رسد، ضعف نویسنده های ما در حوزه های غیر داستانی است که برای جذب مخاطب مجبورند به گفتن بدیهی ها فارغ از هرگونه تحلیل منطقی کفایت کنند
کتابیه که همه باید بخونیم. خیلی جاها احساس میکردم شیوه استدلال نویسنده شبیه راننده تاکسیا شده. هدف نویسنده نوشتن یه کتاب غیر مفصله که توش به خودمون بیایم. که خب به هدفش رسیده. حالا برای اینکه بیشتر به خودمون بیایم باید کتابای دقیق تر رو بخونیم.
کتاب خیلی خلاصه وبدون حاشیه مسائلی رو به زبان ساده مطرح میکنه در این خصوص که اگر مشکلی توی جامعه وجود داره اول از همه هرکس باید به خودش رجوع کنه. متن خیلی روان و دوستانه ای داره، و واقعا به عنوان یک مقدمه و یک جامعه شناسی خودمانی که اسم کتاب هست مفیده.
به طور كل كتاب خوبيه و مسائل ساده اي كه بهشون كمتر توجه مي كنيم ولي درواقع ريشه خيلي مشكلاتند رو يادآوري ميكنه. شايد مشكل از ذهن كمالگراي منه ولي حس ميكنم بعضي جاها با سطحي نگري و ديد يك جانبه بيان شده؛ خصوصاً در ديدگاه تمثيليش به حكايت ها و ماجراهاي تاريخي. يعني بدون درنظر گرفتن تفاوتها؛ مسائل رو به هم تعميم داده. آمار كتاب بسيار قديميه و حقيقتا در روزگار الآن خيلي چيزها عوض شده و مشكلات چيزهاي ديگه اين. مثلاً بحث سوبسيد و رايانه. البته اين درمورد همه اطلاعات كتاب صدق نميكنه. در كل خوبه و سريع هم تموم ميشه و به خوندنش مي ارزه و البته علاوه بر زنگ خطرهايي كه نشونمون ميده، اينو هم ناخواسته يادآوري ميكنه كه چقدر شرايط از سابق بهتر شده - و اينو قطعا مرهون خود اين كتاب و امثالش هم هستيم - و باعث ميشه اميدمون و تلاشمون براي آينده اي بهتر؛ بيشتر بشه.
تاریخ این ایام را هر کس که خواهد خواند جز این سخن از ما نخواهد راند این نسل سر در گم بر توسن اندیشه هایشان لنگ فرسنگ در فرسنگ جز سوی ترکستان نمیرانند تاریخ پیش از خویش را باری نمیخوانند
کتاب خیلی خوبیست. بخشی از کتاب رو نقل میکنم: اگر بتوانید یک روزی کاستی های این مملکت را ریز و درشت به فرض محال لیست کنید، شاید روزانه میلیونها نقطهی منفی، حالا کوچک و بزرگش فرقی نمیکند، سرخواهد زد؛ اگر توانستید فقط برای پانصد تای آن مسئول، آن هم مسئول معترف پیدا کنید! یعنی اینکه رفتگر شهرداری بگوید بله آقا امروز صبح که جارو میکردم این قسمت یادم رفت و مسئولیت آن را میپذیریم
جامعه شناسی خودمانی کتاب با سی و یک صفحه مقدمه شروع میشود. مقدمه چاپهای اول، دوم و دهم. نسخهای که من مطالعه کردم، چاپ بیست و پنجم کتاب بود که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. موضوعات و مطالب مطرح شده در کتاب از جنس حرفهایی است که همه روزه در مجامع عمومی و یا محافل خصوصی میگوئیم و میشنویم و تا به امروز راه به جایی نبرده است. تکرار مکررات بازگویی حسن و قبح ملت فخیمه ایران. نویسنده نه به دنبال یافتن علل پیدایش و شکلگیری روحیات و خلق و خوی ایرانیان، بلکه بیشتر به دنبال به تصویر کشیدن آنها است. دلیل محبوبیت و پرفروش بودن کتاب نیز لحن خودمانی و درد دل گونه آن است، وگرنه هیچگونه توضیح و تحلیل علمی، منطقی و یا جامعهشناسانه ارائه نمیشود موضوعات مطرح شده در فصول مختلف کتاب در هم تنیدهاند و آنها را نمیتوان به آسانی مرزبندی و از هم تفکیک کرد. تیتر اصلی مطالب مورد بحث عبارتند از: با تاریخ بیگانهایم، حقیقت گریزی و پنهان کاری، ظاهرسازی، قهرمان پروری و استبدادزدگی، خود محوری و برتری جویی، بیبرنامگی، ریاکاری و فرصت طلبی، احساساتی بودن و شعارزدگی، توهم دائمی توطئه، مسئولیت ناپذیری، قانون گریزی و میل به تجاوز، توقع و نارضایی دائمی، حسادت، عدم صداقت، همهچیزدانی و سایر نمونههای دیگر از خلقیات ایرانیان. سطح و کیفیت مطالب و موضوعات مطرح شده در کتاب، در مج��وع در حد متوسط بوده و بیشتر مناسب سخنرانیهای عمومی با مخاطب عام هستند
کتاب در واقع دردودلی دلنشین و خودمانی با نویسنده است.که مدعی است هرآنچه در طول تاریخ بر سرما آمده و می آید بیش از آنکه مربوط به استعمار و امپریالیسم غرب باشد از خودمان است و به عبارتی از ماست که برماست راست که اغلب ما ایرانیان با تاریخ بیگانه ایم.و حافظه تاریخی ضعیفی داریم،اصلا قهرمان پروری در خون ماست و یک آدم رو الکی الکی قهرمان میکنیم و میبرمیش بالا درحالیکه که خود قهرمان بیچاره هم مدعی آن نیست و.همین سبب استبدادزدگی میشه ملتی که جز با زور کاراش پیش نره زورگو نیز براو حاکم میشه ،ملتی احساساتی هستیم و همین سبب میشه گاه تصمیمات غیرمنطقی بگیریم و.و.و.(اما در هر حال استثناهایی هم هست و عوامل دیگه در عقب ماندگیمان نمیشه نادیده گرفت)
اما دو ایراد به نظرم بر کتاب وارده یکی اینه که برخی عیب ها ما را خوب توضیح نمیده و مثال ها بی ارتباطند و دومی اونکه جنبه تحقیقی و علمی.چندانی نداره اما همینجور که گفتم نوعی دردلی خومانی هست و اینا زیاد براش اهمیت نداره
آقای نراقی همونطور که خودش در مقدمه کتاب گفته، فقط دردهای جامعه رو بیان کرده و نباید انتظار راه حل برای درمان اونها بود، ولی همه میدانیم اولین قدم برای درمان بیماری، شناختن بیماری است. صفحه به صفحه کتاب برای همه مون آشناست و مسائلی که تو کتاب عنوان میشه حداقل یکی دو بار برای خودمون اتفاق افتاده و با موضوع آشنایی کامل داریم. فقط این رو هم بنویسم که این کتاب بیش از بیست و دو سه بار تجدید چاپ شده. (البته این آخرین اماری ست که من دارم و قطعا بیشتر از اینهاست)
کتاب ساده و کم حجم وبسیار روانی بود(در حد خواندن روزنامه) و همونطور که رو اسمش هست بیان خودمانی داشت و نه علمی یا اکادمیک یا سطح بالا. خلقیات منفی و ایرادات رفتاری ما ایرانی ها رو خوب و درست بیان کرده بود... کتابیه که به نظرم خوبه به همه دوستانمون به خصوص اون هایی که زیاد اهل کتاب نیستن توصیه کنیم. به امید اصلاح خصوصیات منفی رفتاری جامعه امون
كتابي توي مايه هاي "عادات ما ايرانيان" جمالزاده. پر از غرغر و نق نق در مورد رفتارهاي ايراني ها كه نمي تواند علت را تبيين كند. خواننده كتاب تا مدتي گيج و منگ از حرف هاي كتاب است اما بعد دوباره به زندگي عادي بر مي گردد
مشکلات و کاستی هایی که همه میدانیم ولی در اصل نمیدانیم چرا هیچ تغییر رو به بهبودی ای در هیچ زمینه ای دیده نمیشود.. شاید بایستی پیشتر از اصلاح همدیگر و جامعه نگاهی به خود بیندازیم. بدون شک کاستی های جامعه از درون خود ما سرچشمه می گیرد.
؛وقتی گالیله را برای استغفار "کلیسا پسند" !! به محاکمه می بردند ،تمامی پیروان و شاگردانش با دلهره و اضطراب در پشت درب های بسته مدت ها به انتظار صف کشیده بودند که استادشان و بزرگشان ،رهبر فکریشان علی رغم فشارهای طاقت فرسای ارشادی ! داخل دادگاه سربلند و سرافراز ،با گام های استوار پای به بیرون نهد و بگوید... زمین هنوز می چرخد . اما دریغ که استاد سرافکنده و پژمرده ،رنجور از فشارهای تحمل کرده ،سر به زیر از ابراز آنچه که خود هرگز به آن ایمان نداشت ،آرام و آهسته به قرائت استغفار نامه !! برای همه ی آنچه که برخلاف عقیده ی کلیسا تا به آن روز گفته بود ،پرداخت...آنچه برای پیروانش مانده بود ،یاس بود و سرشکستگی... از شاگردان یکی فریاد زد: " بیچاره ملتی که قهرمانش را از دست بدهد" و در جایی دیگر برتولد برشت از قول گالیله چه زیبا می گوید: بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد !؛ ژان لارتگی روزنامه نویس فرانسوی در کتاب "ویزا برای ایران" 1962 پاریس: " ما فرنگی ها وقتی در حق کسی می گوییم سخت و استوار است مقصودمان تحسین از اوست در صورتی که در ایران چنین آدمی را احمق و نادان می خوانند و وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند می گویند خیلی نرم است.." شما در جامعه ای زندگی می کنید که کلمه ی نمیدانم و بلد نیستم کمتر از هر کلمه ی دیگری به گوشتان می خورد . چطور جماعتی تا قبل از اینکه بدانند که نمی دانند ، به دنبال دانستن خواهند رفت ... مگر ممکن است؟! این کشور تنها جایی ست که وقتی تلفن می زنی می پرسی آنجا کجاست ؟ و مخاطب بالافاصله می پرسد کجا را می خواهی ؟ هر دو سعی می کنند اول بفهمند طرف کیست ؟به جای آنکه خودشان را معرفی کنند . چه زیبا می گوید برتولد برشت :" آن کس که حقیقت را نمی داند ابله است ولی آنکس که می داند و آن را پنهان می کند ، یک جنایتکار." تاریخ این ایام را هر کس که خواهد خواند، جز این سخن از ما نخواهد راند: این نسل سر درگم، بر توسن اندیشه هاشان لنگ، فرسنگ در فرسنگ جز سوی ترکستان نمی رانند تاریخ پیش از خویش را باری نمی خوانند .
همونطوری که توی عنوان کتابم گفته شده،واقعا به زبون خودمونی و ساده ای صفات بدی رو که اکثر ما ایرانیها داریم فقط نام برده و بررسی کرده،ولی اینکه چاره کار چیه نگفته(خود نویسنده هم توی متن کتاب به این موضوع اشاره کرده)ولی همین خوندن صفات و فهمیدن عواقب هرکدوم،با مثال های ساده ای که زده،میتونه به عنوان یه تلنگری عمل کنه تا شاید بخوایم رفتارمونو درست کنیم. یکی از چیزایی که دوست داشتم این بود که خیلی اصرار کرده بود مردم هرطوری باشند دولت هم همونجوری خواهد بود،من تا بحال اصلا از این زاویه نگاه نکرده بودم به این موضوع،جالب بود برام. پ.ن:از نظر ارزش جامعه شناسی کتاب نمیتونم نظری بدم،چون اصلا قبلا مطالعه ای توی این زمینه نداشتم و اولین کتابی بود که خوندم.
کتاب کتابخوار __ کتاب به شدت غیرآکادمیک،به شدت همینجوری رو هوا نوشته شده توش مغالطه زیاد دیده میشد تناقض هم حرف تکراری هم توی همین ۱۵۰ صفحه دیده میشد. یه سری توصیف بی پایه و ربط دادن یه چیزایی به همون عنوان فصل که نویسنده در نظر گرفته در حالی که واقعا میشه اونجوری رو هوا به هرچیزی ربطش داد آخر کتابم یهو نویسنده میگه خب اگه بخوایم همه ش رو بگیم که زیاد میشه همینقد بسه! بعد مثلا یهو تصمیم میگیره از خوبی های مردم بگه ۳تا صفت رو باز همینجوری رو هوا و بی ربط میگه و تموم! خلاصه که کتاب بسیار ضعیفه حداقل اگه به اسم کتاب "جامعه شناسی " میخواین بخونینش و توصیه نمیشه
ایرادی که می توان به این کتاب گرفت، علمی نبودن تحلیل ها در ارتباط با جامعه ایران است، در کتاب ارجاعی دیده نمی شود بلکه بیشتر لحن موعظه و گله و شکایت است. اما در مجموعه تلنگر جالبی است و ارزش خواندن دارد.