The importance of the Safavid period (1501-1736) in Iranian history has been increasingly recognised. Iran Under the Safavids aims at providing the student and general reader, in non-technical language, with a comprehensive history of the Safavid dynasty. Professor Savory considers the origins of the Safavid family, the course of the revolutionary movement which brought it to power and the problems facing Shāh Ismā'il I after the establishment of the Safavid state in 1501. He describes the development of a multi-racial society in Iran during the sixteenth century, the policies of Shāh 'Abbās I which brought the Safavid state to the height of its power and prosperity, and the reasons for its decline during the latter part of the seventeenth century and its eventual fall. As well as covering the political history of the period, the book includes chapters on the economic and social structure of the state, on intellectual and artistic life under the Safavids and on relations with Europe.
Roger Savory is a British-born Professor Emeritus at the University of Toronto who is an Iranologist and specialist on the Safavids. His numerous writings on Safavid political, military history, administration, bureaucracy, and diplomacy-translated into several language have had a great impact in understanding this period.
ایران در عصر صفوی نوشته راجر سیوری ، شرق شناس و ایران شناس برجسته ، کتاب کوتاهی ایست درباره صفویان ، تبار شناسی و ریشه های آنان ، چگونگی قدرت گرفتن ، تثبیت کردن و به اوج قدرت رسیدن آنان ، هنر ، بازرگانی و تجارت در زمان آنها و سرانجام سقوط ناگهانی اما قابل پیش بینی آنان . راجر سیوری کتاب خود را از تاریخچه و تبار صفویان شروع کرده ، از شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی رهبر طریقت صفویه و پایه گذار خانقاه صفوی در اردبیل که به مرور زمان تبدیل به جنبشی مهم و پر نفوذ در آذربایجان و کردستان شد تا تقریبا 200 سال بعد که سرانجام به قدرت رسید . نهضت آنان چنان قوی بود که حتی کشته شدن دو رهبر مهم آنان از جمله شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل اول نه تنها آن را از بین نبرد بلکه جنبش را قوی تر و ریشه دار تر کرد . نتیجه ای که سیوری از رهبران طریقت و چگونگی تشکیل صفویان گرفته حیرت انگیز بوده ، او هدف جنبش را از ابتدا گرفتن قدرت در ایران و تشکیل سلسله ای پادشاهی دانسته ، هدفی که اگرچه رسیدن به آن 200 سال به درازا کشید اما نشاندهنده قدرت ، هماهنگی و نفوذ باور نکردنی طریقت صفویه بوده است . به قدرت رسیدن اسماعیل اول و تشکیل سلسله صفویان بیشتر به یک معجزه یا داستانی باورنکردنی و هیجان انگیز می مانده ، تلاش اسماعیل ابتدا برای زنده ماندن از 7 سالگی و برای گرفتن قدرت از 12 سالگی شروع شده ، او سرانجام در 14 سالگی و با شکست دادن حاکم شیروانشاه و سپس آق قویونلوها ، موفق به تسخیر آذربایجان ، تشکیل سلسله صفویان به پایتختی تبریز شد . او پس ازچند سال جنگ مداوم موفق به متحد کردن ایران به جز بخشهایی از خراسان و ارمنستان شد و به این گونه ایران پس از 900 سال دوباره یک پارچه شد . نویسنده به درستی شاه اسماعیل را مردی با هوش ، با جذبه و جسور می داند . او با هوش و خردی باورنکردنی به ضرورت داشتن یک ایدئولوژی پی برد و سپس با جسارت ایده خود را عملی کرد . شاه اسماعیل با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی مسیر کل تاریخ ایران را تغییر داد . او با این کار هم به حکومت خود قدرت غلبه کردن بر مشکلات را داد و هم کشوری متفاوت با جهان سنی که آنرا احاطه کرده بود آفرید و هم ایران با داشتن ارتشی قوی توانست در کنار سه قدرت بزرگ سنی منطقه یعنی عثمانی ها در غرب ، ازبک ها در شمال شرق و گورکانی ها در شرق با هویتی متمایز نه تنها تاب آورده بلکه خود را به عنوانی قدرتی جدید با هویتی جدید مطرح کند . به داوری نویسنده ، شاه اسماعیل هویت ، شخصیت و در نهایت قدرتی باورنکردنی به شاهان دیگر صفوی بخشید ، این قدرت بر سه پایه استوار بود ، اول نظریه باستانی داشتن فرایزدی ، دوم ادعای شاهان صفوی مبنی بر این که آنان نماینده امام غائب هستند و سوم مقام آنان به عنوان به مرشد کامل یا رهبر طریقت صفویه . به همین ترتیب راجر سیوری به تلاش های شاه اسماعیل برای محدود کردن قدرت فراوان قزلباش ها به عنوان افرادی که او را به قدرت رساندند و قدرت بخشیدن به ایرانیان و سپردن وظایف دیوانی و اداری به آنان پرداخته تا به این گونه میان ایرانیان وقزلباش ها تعادل برقرار کند . اگرچه تا زمان فوت ، او موفق به برقراری این تعادل نشد اما جانشینان او مسیر شاه اسماعیل را ادامه داده تا سرانجام تعادل مورد نظر آنان برقرار شد . شاه اسماعیل اگرچه توانست ازبکان را در شرق شکست داده و شهرهای مشهد و گرگان را آزاد کند اما نتوانست در جنگ چالدران ترکان عثمانی را شکست دهد ، تبریز پایتخت او سقوط کرد و به گمان نویسنده جسارت شاه اسماعیل و مخالفت او با پیشنهاد محمد خان استاجلو سبب شکست ارتش کوچک ایران و از دست رفتن بخشهای بزرگی از کردستان شد . شاه اسماعیل هم پس از شکست افسرده شده و اقتدار او برای اداره کشور هم ضعیف شد . پرداختن به شاهان صفوی آنگونه که راجر سیوری پرداخته در این ریویو کوتاه امری محال است اما خود نویسنده هم بیشتر به شاهان مقتدر صفوی پرداخته و از کارنامه ضعیف و نکبت بار شاهان ضعیف آن گذشته و تنها اقدامات آنان را بر شمرده است . نکته ای که سیوری به آن اشاره کرده جنگهای همیشگی ایران با امپراتوری خوفناک عثمانی در غرب و ازبکها در شرق بوده . عثمانی ها در زمان ضعف ایران همواره به آن حمله کرده و حتی تبریز را به مدت 20 سال اشغال کرده بودند . ازبکها هم همواره به مشهد و نیشابور و سبزوار حمله می کردند . بنابراین شاهان صفوی در حفظ تمامیت ارضی امپراتوری وسیعشان کاری بسیار سخت داشته اند . برخی از آنان مانند شاه تهماسب و شاه عباس کبیر افزون بر جنگهای سخت با توطئه سران قزلباش و جنگ داخلی هم روبرو بوده اند . آنان گرچه شاید از نعمت بخت و اقبال برخوردار بوده اند اما نادیده گرفتن نفوذ و یا تدبیر آنان به نظر می رسد کم لطفی محض به تاریخ و به آنان باشد . به نظر می رسد که نویسنده با شاهان صفوی به ویژه شاه تهماسب و شاه عباس همدل بوده و یا چاره ای جز همدلی نداشته ، برای نمونه و در زمان شاه تهماسب و هجوم 4 باره ترکان عثمانی ، سیاست زمین سوخته و عقب نشینی مداوم شاه تهماسب گرچه مانع رشد اقتصاد و کشاورزی آبادترین بخش ایران یعنی آذربایجان و کردستان شد اما در پایان به دوره صلحی انجامید که شاید برای ایران ثبات و رفاه همراه آورده باشد . نویسنده بیشتر حجم کتاب را به شاه عباس و اقدامات خارق العاده او اختصاص داده ، شکی نیست که سیوری شاه عباس را سخت ستایش می کرده . اقدامات شاه عباس شگفت انگیز بوده ، او خطر ازبکان در شرق را دفع کرد و شهر قندهار را تصرف کرد ، او در دو جنگ با عثمانی ، شکست سختی به آنان وارد و افزون بر آزاد سازی تبریز ، همدان ، بغداد و موصل شهرهایی در گرجستان را هم تصرف کرد ، او با کمک کشتی های انگلستان ، هرمز و بندر گمبرون را فتح کرده و به این ترتیب ایران در زمان او به اوج قدرت خود رسید . نویسنده به سایر اقدامات شگفت انگیز شاه عباس به صورت کامل اشاره کرده ، بدون شک شهر اصفهان با انبوه مساجد ، پل ها ، خیابان ها و میدان با شکوه نقش جهان بزرگترین و مشهورترین یادگاری شاه عباس بوده است . با آنکه از فوت شاه عباس نزدیک به 500 سال می گذرد اما شکوه و عظمت او از شهری که ساخته است هچنان دیده می شود . سیوری هنر و صنعت را هم در زمان شاه عباس کبیر بررسی کرده ، از نگاه او تقریبا هنر و صنعت ایران در زمان شاه عباس است که به اوج رسیده وکالاهای ایرانی در بازار های اروپا هم پیدا می شدند . قالیبافی ، صنعت منسوجات ، ابریشم ، حریر و زربافت ، سفال سازی و کوزه گری ، فلزکاری ، فرش از جمله صنایعی بودند که با حمایت و تشویق شاه عباس مشهور و جهانی شدند . او به همین ترتیب علاقه بسیاری به فن کتابسازی ، تذهیب و تصویر نگاری نسخ خطی و خوش نویسی داشت . نبوغ و بینش شاه عباس بی گمان سخت ستودنی بوده ، او با اولویت قرار دادن بازرگانی ، به امن کردن راه ها و جاده ها و ساختن کاروانسراهای زیبا و با امکانات پرداخت . در زمان او تجارت سنتی ایران متحول شده و ایرانی ها به تجارت گسترده با اروپاییان به ویژه اسپانیایی ها ، انگلیسی ها و هلندی ها پرداختند . شاه عباس کبیر در اقدامی بی سابقه به مبلغان مسیحی اجازه داد که به ساخت کلیسا و تبلیغ مذهب خود بپردازند . رفتار شاه عباس با مردم بسیار با انصاف و جوانمردی بوده و او در میان ملت محبوبیت بسیاری داشته است گرچه که او در خانواده و حکومت فردی بی نهایت سخت گیر و دقیق بوده است . راجر سیوری اقدامات شاه عباس را در کوتاه مدت گرچه دارای اثرات مثبت و اقتدار حکومت او دانسته اما برخی کارهای او را عامل سستی و ضعف صفویان در سالهای آتی بر شمرده است ، بدبینی و شک همیشگی شاه عباس ، مانع تربیت جانشینی لایق شد ، اختیار شاهان آینده را به دست حرم و زنان سپرد ، به همین ترتیب داشتن ارتشی همیشگی ، فشاری مضاعف به خزانه غالبا خالی مملکت وارد کرد ، در نبود ابهت ، قدرت و شخصیت کاریزماتیک شاه عباس ، تعادل ظریفی که او میان مذهب و تصوف برقرار کرده بود از میان رفت و غفلت شاه عباس در تقویت نیروی دریایی و بازرگانی دریایی به ضعف همیشگی ایران تا قرن ها بعد تبدیل شد اما دولت سازی محدود اما مقتدرانه او به ثبات سیستم اداری و دیوانی ایران دست کم تا یک قرن دیگر انجامید . با فوت شاه عباس و افول قدرت صفویان ، راجر سیوری هم به نظر می رسد نیرو و انرژی چندانی برای ادامه داستان پر ماجرای صفویان نداشته اگرچه شاهان پس از شاه عباس به جز نوه او ، شاه عباس دوم همگی در سستی ، بی لیاقتی و ضعف با هم اشتراک داشته اند . در این میان تنها ظهور شاه عباس دوم و سلطنت 24 ساله او ، جانی دوباره به صفویان بخشید و سقوط آنان را به تاخیر انداخت . پس از شاه عباس دوم ، فرزند ارشد او سلیمان یکم تاجگذاری کرد و در دوران طولانی سلطنت او و فرزندش شاه سلطان حسین ، بنیادهای سیاسی ، نظامی ، اداری و اجتماعی صفویان که به مرور زمان ساخته شده بودند بی وقفه فرسایش یافتند و نتیجه آن شد که برای سرنگونی آن تنها ضربه مختصر تعداد کمی از افغانها احتیاج بود . ایران عصر صفوی با نتیجه گیری بسیار مهم به پایان رسیده ، گرچه صفویان سقوط کرده بودند اما حکومتهای آینده ایران ( افشار و قاجار از طوایف اصلی قزلباش و زندیه از طایفه فرعی قزلباش ) همگی از قزلباش ها بودند . اگر میراث نیک زندیه و کریم خان را نادیده بگیریم ، افشارها و قاجارها ، ایران را به همان روش مشت آهنین صفویان در 4 قرن پیش اداره می کردند ، با این تفاوت بسیار مهم که آنان به ویژه قاجارها نه افراد برجسته و با لیاقتی بودند ، نه کلیدی برای حل مشکلات کشور داشتند و از همه مهمتر ایران هم دیگر سرزمین زمان صفویان نبود .
کتاب خوبی بود و جزئیات تاریخی زیادی داشت، اما بخش هایی که به معماری یا ادبیات یا فلسفه دوره صفوی میپرداخت، به نظرم بدون ظرافت بود و بیشتر فکت های ساده و بدیهی رو شامل میشد.
Chardin's verdict about Shah Abbas the great: When this great prince ceased to live, persia ceased to prosper. Absolutely loved it. A comprehensive impartial study about Safavids era. While the book mostly maneuvers on Shah Abbas, one can find useful information about people, technology, science, literature and many more. The last part, declining of Safavids is a little bit hasty. Also, I, personally, prefer not to deal with too many names mentioned in the book.
It's about 200 pages long. And it mostly focuses on the reign of Shah Abbas I. We also have only 1 map, but there are a few nice pictures in the book.
I kinda disliked the fact that the chapters are very long without much break between them and sub-chapters, but maybe that's just me. It just makes it a monotone read, which isn't ideal.
That said, the author knows what he is writing about. A thing that always endears me is when an author says "i think this happened because of that" and not just put everything as a fact when the sources aren't clear. It shows the author is knowledgeable enough about the topic to not want to appear as a genius all the time.
The book also has dedicated chapters on stuff like the city if Ishafan and on the Safavids and the West, the latter of which i really enjoyed.
From the sixteenth until the early eighteenth centuries, the Safavid dynasty ruled lands stretching from modern day Afghanistan to Baghdad, and the Persian Gulf to central Asia. Yet despite its size and longevity, it has received far less attention from Western-language historians than its Ottoman contemporaries. While the Ottoman Empire is well-addressed by dozens of monographs, surveys and biographies of its central figures, the Safavids languish in comparative obscurity, enjoying a much thinner historiography.
This is just one reason why Roger Savory's book is to be appreciated. Whereas readers interested in Ottoman history have dozens of works to turn to if they wish to learn about its history, Savory's history stands almost along in providing an overview of the Safavid period. It is fortunate that it is as good as it is. In the space of ten chapters he covers the range of Safavid history, from its rise in central Asia to the growing frontier challenges that ultimately extinguished the dynasty. Though his focus is on the political history of the period, he addresses everything from the intellectual life of the empire to the role of international trade in its economy.
For this reason, Savory's book stands out as the indispensable starting point for readers seeking to learn about the Safavid period. Through it the majesty and splendor of its existence shine again, in a way that is detailed and explained for everyone to understand. In this respect the author has done a service in taking this unjustly obscure period and illuminating it for English-language readers. It is hoped that more historians build upon this work and open up this era further for a curious audience.
کتاب ایران عصر صفوی نوشته راجر سیوری ایران شناس و مورخ انگلیسی که سال ها در ارتش انگلستان و در زمان جنگ جهانی در ایرن زندگی کرده بود به شکلی گیرا و داستان گونه با استفاده از منابع متعدد و در قالب مقایسه این منابع به بررسی تاریخ خاندان صفویه از برآمدن تا اوج شکوه و اقتدار و سپس زوال این سلسله می پردازد.
The book is concise, well-organized, competent, and does not aim for too lofty goals. Yet, it contains plenty of pointers for further study.
The first three chapters concern the rise of the Safavids, with emphasis on religion and military. This is logical, natural, and probably necessary, but those of us not overly interested in these two tired topics have to suffer a bit before getting to the next five chapters. This is the main part of the book, concentrating on various aspects of Iranian society under Abbas the Great and later. In particular, there is a chapter on the urban design of Isfahan. Another chapter sums up European contacts with the Safavid regime-this I found particularly valuable as I could not find any other systematic treatment of this topic full of colorful personalities. The sad last chapter tells us how the Safavids went down in flames, with another dose of military history.
خیلی کم شده به فاصله کم دو تا کتاب در مورد یک موضوع تقریبا یکسان بخونم ؛ تقریبا بعد از خوندن کتاب شاه عباس کبیر ، این کتاب رو شروع کردم و چقدر تفاوت بین نگاه این آدم و نویسنده کتاب شاه عباس کبیر بود . به نوعی می تونم بگم که نویسنده این کتاب شیفته شاه عباس بوده و نویسنده ایرانی اون یکی کتاب قطعا شاه عباس چندان هم لراشموجود جذابی نبوده . سیوری انگلیسی عاشق دستاوردهای شاه عباس فرق از اینکه به چه شکلی به دست اومده. به عنوان یه مثال از این تفاوت ، پناهی سمنانی نویسنده کتاب شاه عباس کبیر به طول و تفصیل و با جزییات شرح جنایتها و خونریزی های و اینکه با کشتن پسرانش چه گندی به سلسله صفویه بعد از خودش زد می پردازه و صبوری نرم از بغل از کنار این موضع رد میشه و اشاره مختصری به این حرکت تأثیرگذار می کنه
شمار اندکی از شاهان ایران لقب کبیر یا بزرگ را از سوی مورخان خارجی به دست آورده اند. یکی از آنها شاه عباس صفوی است که عموم مردم کمتر از کارهای مفید او برای اداره کشور و ایجاد آرامش و رفاه خبر دارند. صفویان حدود دو قرن و نیم پادشاهی ایران را در درست داشتند و در قرن هجدهم میلادی، پس از یک دوره طولانی جنگ داخلی، شورش افغان ها ، جنگ های نادر، رقابت های خاندان زند و قاجار، در نهایت مجددا یکی از طوایف قزلباش پادشاهی ایران را در دست گرفت، یعنی قاجارها. قاجاریه حدود یک و نیم قرن بر ایران پادشاهی کرد
عصري است كه بر آن چه امروز هستيم ، بيش از آن چه فكر مي كنيم تاثير گذاشته است .اگر عرفان را نگاه هنري به دين محسوب كنيم و هنر با تعريف مرسوم اش را به شهادت نگارنده ، پديده اي هميشه اشرافي در ايران بدانيم ، به يكي از دلايل متعدد آغاز انحطاط ايران خواهيم رسيد .