Jump to ratings and reviews
Rate this book

روی تخته سياه جهان با گچ نور بنويس

Rate this book
چاپ ۱۳۸۶

48 pages, Paperback

First published April 1, 2007

6 people are currently reading
123 people want to read

About the author

عرفان نظرآهاری

16 books355 followers
عرفان نظرآهاری نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۳ در تهران زاده شد. او کارشناس ادبیات انگلیسی است. مدرک دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات‌ فارسی دریافت کرده و هم اکنون دانشجوی دوره دکترای تاریخ فلسفه است.
نظرآهاری درسال ۲۰۰۱ برگزیده نخست کنگره شعر زنان ‌شد و «پشت کوچه های ابر» اثر این نویسنده به عنوان برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتخاب شد. نظرآهاری هم اکنون به تدریس در دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی مشغول است.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
66 (29%)
4 stars
59 (26%)
3 stars
66 (29%)
2 stars
18 (8%)
1 star
12 (5%)
Displaying 1 - 24 of 24 reviews
Profile Image for Peiman.
652 reviews201 followers
January 4, 2025
من تا امروز فکر می‌کردم عرفان نظرآهاری آقاست
Profile Image for sarah Mtz.
30 reviews32 followers
March 28, 2021
زیر این گنبد گرد و کور و کبود
آدمی زاد، هرگز
دانش آموز خوبی نبود.
Profile Image for Roshanak.
28 reviews3 followers
July 12, 2014
عموی من زنجیرباف بود. او همه زمستان، برف ها را به هم بافت و سرما را به سرما گره زد و یخ را به یخ دوخت. و هی درختان را به زنجیر کشید و پرنده ها را به بند و آدم ها را اسیر کرد. جهان را غل و زنجیر و بند و طناب او گرفت.
ما گفتیم: عموی زنجیرباف! زنجیرهایت را پاره کن که زنجیر، سزاوار دیوان است، نه آدمیان که آزادی، سرود فرشتگان است و رهایی، آرزوی انسان.
او نمی شنید، زیرا گرفتار بندهای خود بود و هیچ زنجیربافی نیست که خود در زنجیر نباشد.
فصلی گذشت و سرانجام او دانست تنها آنکه سرود رهایی دیگران را سر میدهد، خود نیز طعم رهایی را خواهد چشید. پس زنجیرهای خود را پاره کرد و زنجیرهای دیگران را هم. و آنها را پشت کوههای دور انداخت.
پرنده آزاد شد و درخت آزاد شد و بابا آمد، با صدای بابونه و باران با صدای جویبار و قناری. و با خود شکوفه آورد و لبخند.
Profile Image for Maryam.
70 reviews10 followers
April 24, 2022
تکه‌‌ای از کتاب:
راه رفتن بیاموز
زیرا راه‌هایی که می‌روی جزئی از تو می‌شود و سرزمین‌هایی که می‌پیمایی بر مساحت تو اضافه می‌کند.
پرواز را یاد بگیر نه برای این‌ که از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه‌ی فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.
من راه‌رفتن را از یک سنگ آموختم، دویدن را از یک کرمِ خاکی و پرواز را از یک درخت.
سنگ دردِ سکون کشیده بود و رفتن را می‌شناخت، کرمی که در اشتیاقِ دویدن سوخته بود، دویدن را می‌فهمید.
درختی که پایش در گِل بود از پرواز بسیار می‌دانست.
Profile Image for Niloofar.
118 reviews16 followers
May 11, 2015
عرفان نظرآهاری با یک سبک شاید اندکی تازه که مشخصه اصلی آن سادگی بود، نخستین اثر خود را شروع کرد و مثل دسته ای از هنرمندان که وقتی نخستین آثار آنان با استقبال روبرو می شود، برای جلب نظر مخاطب آنقدر بدون هیچ گونه رشد و تغییری کپی های فراوانی از سبک خود ارائه می کنند که مخاطب را خسته می کنند، در این کتاب با زبانی فوق العاده کلیشه ای نه تنها سبک خود را لوث کرده و به گند کشید، بلکه به اعتقاد من اگر نویسنده ی این اثر فرد اسم و رسم داری نبود، این نوشته ها اصلا ارزش چاپ هم نداشت. بگذریم از اینکه معتقدم نظرآهاری اصلا از اول هم نویسنده نبوده است، بلکه کسی است که صرفا چون نخستین بار دل نوشته هایش با استقبال روبرو شده است، حالا با زور می خواهد نویسنده شده و خودش را کش بدهد.

پیش تر از عزیزانی که عرفان نظرآهاری بت آنان است پوزش می طلبم و از عزیزی که کتاب را هدیه داده است متشکرم!
Profile Image for Mehdi khani.
167 reviews38 followers
July 14, 2010
تو زنبیل بودی
دلم سیب سرخ
ولی سیب سرخم پلاسید زود
تو یک کاسۀ اصل چینی
دلم آش داغ
دلم توی ظرف تو ماسید زود
**
تو یک پنجره رو به باران
دلم آفتاب
ولی پنجره بی هوا بسته شد
تو خاک و تو ریشه
دلم مثل آب
ولی ریشه از آب هم خسته شد
**
تو یک کاغذ تا نخورده
سفید سفید
دلم خودنویس
نوشتم خودم را برایت، ولی
ببین کاغذ تو به آخر رسید

Profile Image for Zahra Naderi.
339 reviews56 followers
July 9, 2021
این حس رو داشتم که قبلاً خوندمش، همون مفاهیم رفتن و سرگشتگی، از خودگذشتگی، صبر، مرگ و ... که تو همه‌ی آثار عرفان نظرآهاری هست. ولی «تکراری» به معنای «ملال‌آور» نبود.



هشتگ: نقاشی‌هاش. ⁦⁦⁦( ꈍᴗꈍ)⁩
Profile Image for Sheida.
18 reviews12 followers
March 16, 2013
نخستین کتابی که از بین سوغاتی‌های مادر خواندم "دو روز مانده به پایان جهان"بود. درست همان روزی که ایران سیاهپوش آذربایجان بود. و گریستم و خواندم و در کلامش آرامش عجیبی یافتم.


زمین ایمان آورد و جهان گرم شد...زمین چرا ایمانت را شکستی و لرزیدی و ترک خوردی. چرا؟


از قلم عرفان خواندم:
ماه مرشد گفت :دیری نخواهد پایید که آنها وضویی خواهند گرفت با خون خویش زیرا که در عشق دو رکعت است که وضوی آن را درست نیاید الا به خون.
1 review
Read
December 22, 2007
برف ها
کم کم آب مبشود
شب
ذره ذره آفتاب میشود
و دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب میشود ....
Profile Image for Nastaran.
135 reviews29 followers
May 20, 2020
بد نبود اما من خیلی دوستش نداشتم با علایقم جور نبود ! اگه یکم موضوعاتش متنوع تر بود شاید بهتر بود🤷🏻‍♀️
Profile Image for saeed Tehrani pooya.
160 reviews14 followers
December 18, 2021
با اینکه از ادبیات تقریبا غنی برخورداره ولی به حدی یکنواخته که باوجود حجم کم باعث شد که خیلی خیلی زود ازش خسته شم. و منتظر تمام شدنش بشم!
Profile Image for Fatemehshahvari.
185 reviews15 followers
April 23, 2024
یک متن درباره دانه و رشد داشت که فوق‌العاده بود...
Profile Image for R.
385 reviews25 followers
April 4, 2019
يادش به خير
آن روزها
مكالمه با خورشيد
دفترچه هاي ذهن كوچك من را
سرشار خاطره مي كرد
امروز پاره است
آن سيم ها
كه دلم را
تا آسمان مخابره مي كرد.
با من تماس بگير ، خدايا
حتي هزار بار
وقتي كه نيستم
لطفا پيام خودت را
روي پيام گير دلم بگذار.
Profile Image for Afruz.
41 reviews30 followers
September 19, 2014
دست نمی آوری مگر آن چه را به دست آورده ای از دست بدهی . و نصیبی به تو نمی رسد مگر آن که نصیبت را ببخشی
Profile Image for Moh. Nasiri.
334 reviews108 followers
December 3, 2024
دو روز مانده به پایان جھان، تازه فھمید که ھیچ زندگی نکرده است
تقویمش پر شده بود و تنھا دو روز ،تنھا دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی، نزد خدا رفت تا روزھای بیشتری از
خدا بگیرد.
داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال به
راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به ھم ریخت. خدا
سکوت کرد. به پَر و پای فرشته ھا و انسان پیچید. خدا سکوت کرد. کفر
گفت و سجاده دور انداخت. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به
سجاده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم اما یک روز دیگر
ھم رفت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی."
تنھا یک روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن.
او لابه لای ھق ھقش گفت: اما با یک روز؟ با یک روز ...چه کار می توان
کرد؟
خدا گفت: آنکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی که ھزار
سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد، ھزارسال ھم به
کارش نمی آید.
و آنگاه سھم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: :"حالا برو و
زندگی کن. "
او مات و مبھوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید.
اما می ترسید حرکت کند، می ترسید راه برود، می ترسید زندگی از
لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد. بعد با خودش گفت: وقتی فردایی
ندارم، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد؟
بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن کرد.
زندگی را به سرو رویش پاشید. زندگی را نوشید ،زندگی را بویید و
چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا برود. می تواند بال بزند. او
در آن یک روز، آسمان خراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی
ھم بدست نیاورد، اما در ھمان یک روز دست بر پوست درخت کشید،
روی چمن خوابید، کفش دوزکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و
ابرھا را دید و به آن ھا که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنھا که
دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.
او در ھمان یک روز خندید و سبک شد. لذت برد و سرشار شد .عاشق
شد و عبور کرد و تمام شد او در ھمان یک روز زندگی کرد اما فرشته ھا
در تقویم خدا نوشتند :
"امروز او درگذشت، کسی که ھزار سال زیسته بود!"
8 reviews
August 10, 2021
کتاب شامل قطعه های ادبی است البته ادبیات عرفانی تشبیه های کتاب فوق العاده است یه نویسنده موفق ایرانی ولی احساس می کنم کلا هر چیز که می نویسه رو چاپ می کنه شاید این تا حدی نوشته ها رو تکراری کنه و عرفان تو تمام نوشته موج می زنه. قسمتی ار کتاب
خدا گفت
آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد، هزار سال هم به کارش
نمی آید.
خدا؛عاشفی سفر ثانیه هاست.
در پناه حق
Profile Image for Atiyeh.
156 reviews37 followers
April 21, 2018
. این کتابو خیلی دوست داشتم. اسم خانم نظرآهاری توی نوشته هاشون هم نمود داره و "عرفان" توی نوشته هاشون موج میزنه
Profile Image for Maryam Akbryn.
34 reviews3 followers
July 10, 2021
با کتاب های خانم نظر آهاری به دورترین و عمیق ترین سفرها میرویم سفرهایی به درون خود....
Profile Image for mitra.
8 reviews2 followers
December 19, 2009
بهش حسودیم میشه که این دید رو داره به جهان...ساده اما زیبا...بزرگ اما قابل درک و لمس...شیرین وتلخ اما لذت بخش...
این کتاب رو بخونیین چون همه ی ما به چنین نگاهی نیاز داریم...
Profile Image for Arezu Wishka.
269 reviews253 followers
February 10, 2014
نسبت به کتاب «با گچ نور بنویس» نسبتا بهتر بود اما بازم خیلی بخش هاش بود که دلم می خواست خودم تغییرش بدم. به دل نمی نشست و خیلی ایده ها رو به نظرم خراب کرده بود.
Profile Image for Najma.
121 reviews29 followers
May 14, 2016
من کلا عاشق قلم خانم نظراهاری هستم ولی این کتاب بین همه ی کتابهاشون یه چیز دیگه ست .بیان مفاهیم عمیق با زبانی لطیف و صمیمی
Profile Image for Mahsa.
193 reviews19 followers
June 5, 2023
چندتا از شعرها را پسندیدم:
- این فرشته خط خطی است
- روی تخته سیاه جهان
- پرنده ماهی
- معرکه
- ایستگاه استجابت دعا
Displaying 1 - 24 of 24 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.