Jump to ratings and reviews
Rate this book

سه داستان

Rate this book
اتاق: دختری که با شوهر دیوانه‌اش زندگی می‌کند و از او دست نمی‌کشد
ارسترات: مردی که عاشق قهرمانان سیاه دل است و اسلحه‌ای می‌خرد تا با آن مردم را بکشد
دیوار: سه زندانی که قرار است فردا صبح اعدام شوند

104 pages, Paperback

First published January 1, 2010

6 people are currently reading
58 people want to read

About the author

Jean-Paul Sartre

1,094 books12.9k followers
Jean-Paul Charles Aymard Sartre was a French philosopher, playwright, novelist, screenwriter, political activist, biographer, and literary critic, considered a leading figure in 20th-century French philosophy and Marxism. Sartre was one of the key figures in the philosophy of existentialism (and phenomenology). His work has influenced sociology, critical theory, post-colonial theory, and literary studies. He was awarded the 1964 Nobel Prize in Literature despite attempting to refuse it, saying that he always declined official honors and that "a writer should not allow himself to be turned into an institution."
Sartre held an open relationship with prominent feminist and fellow existentialist philosopher Simone de Beauvoir. Together, Sartre and de Beauvoir challenged the cultural and social assumptions and expectations of their upbringings, which they considered bourgeois, in both lifestyles and thought. The conflict between oppressive, spiritually destructive conformity (mauvaise foi, literally, 'bad faith') and an "authentic" way of "being" became the dominant theme of Sartre's early work, a theme embodied in his principal philosophical work Being and Nothingness (L'Être et le Néant, 1943). Sartre's introduction to his philosophy is his work Existentialism Is a Humanism (L'existentialisme est un humanisme, 1946), originally presented as a lecture.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
21 (20%)
4 stars
31 (30%)
3 stars
35 (33%)
2 stars
10 (9%)
1 star
6 (5%)
Displaying 1 - 14 of 14 reviews
Profile Image for Forough.
95 reviews2 followers
December 23, 2018
مجموعه ۳ داستان کوتاه_ترجمه ای عالی که البته داستان سوم "دیوار" به ترجمه‌ی روان شاد صادق هدایت هست.
Profile Image for Mohade$eh.
361 reviews19 followers
June 16, 2023
مجموعه ای فوق العاده از داستان کوتاه
بیش از همه ارسترات را دوست داشتم که مردم‌گریزی و در عین حال عشق به بقا را نشان می‌داد.
بعد داستان دیوار که به زیبایی افکار و احساسات آدمی را پیش از مرگی قطعی به تصویر می‌کشید.
و در آخر داستان اتاق
Profile Image for Niloufar.
48 reviews8 followers
January 26, 2017
درمجموع کتاب خوبی بود
این کتاب از سه داستان متشکل شده
داستان اول در مورد دختری که باشوهرش که مشکل روانی دارد زندگی میکند و به دلیل علاقه زیاد نمیتواند از او دست بکشد.داستان اول به نظرم دلچسب نبود که نمیدانم این به ترجمه مربوط است یا به خود داستان..اول داستان با توصیفات و صحنه هایی نامربوط کش دار میشود و درعوض پایان سریعی .اما داستان دوم داستان مردی است که انسانها را دوست نداردو میخواهد با اسلحه ای که خریده 5 نفر را در خیابان بکشد و گلوله ی آخر را برای خودش نگه داشته اما درست در دل ماجرا روند تغییر میکند و انسان منزجر از انسان!هفت تیر را زمین میگذارد و در را به روی دیگران میگشاید که در نظر من این معادل همان انقلابیست که در داستان آخر میخوانیم
در داستان آخر چند نفر زندانی که موقعیت یکسانی دارند و قرار است اعدام شوند هرکدام حالتهای انسانی مختلفی را به این موقعیت نشان میدهند اما جالب است که روی احساسات آنها تاکید نشده و بیشتر به روند و هدف داستان پرداخته شده درست زمانی که ادرس رامون گری را از یکی از آنها خواستندان فرد با دادن یک آدرس اشتباه به مقابله با آنها میپردازد و این تنها انقلابی است که در ان دنیای کوچک معنا داربود
و دست بر قضا آن فرد دقیقا در همان محل بوده وکشته میشود و داستان با واکنش مرد به این ماجرای اتفاقی پایان می یابد "دنیا جلوی چشمم چرخید و به "زمین نشستم :به قدری خنده ام شدید بود که اشک در چشم هایم پر شد.
Profile Image for Amir Soleimani.
93 reviews4 followers
April 28, 2013
سه داستان از سارتر که دو تای آنرا محمود سلطانیه ترجمه کرده و دیگری داستان دیوارست با ترجمۀ صادق هدایت اما معلوم نیست چرا روی جلد تنها نام محمود سلطانیه آمده است!
ترجمۀ سلطانیه بقدری بد است که اگر پیش ازین اثری از سارتر نخوانده بودم شاید تا آخر عمر دیگر بسراغ سارتر نمیرفتم. علاوه بر ترجمۀ زجرآور سلطانیه، غلطهای چاپی و ظاهرا عدم ویرایش کتاب، این فکر را بذهن متبادر میکند که ناشر صرفا خواسته تا با بهره گیری از محبوبیت سارتر چند نسخه ای از کتاب بفروش برساند و سودی بجیب بزند و لاغیر.
Profile Image for Mohammad حکمت.
Author 9 books18 followers
July 8, 2013
ضعف ترجمه در دو داستان اول محتوای آنها را تحت تاثیر قرارداده‌است به گونه‌ای که نمی‌توان گفت آیا اصل داستان هم همین سستی‌های ترجمه را دارد یا نه. هرچند که بعید به نظر می‌رسد اینطور باشد . ترجمه داستان سوم ظاهراً کار صادق هدایت است که متن آن دست کم از نظر روانی متن به مراتب بهتر از دو داستان دیگر است. متاسفانه در جلد کتاب اسم هدایت ذکر نشده هرچند که قاعدتاً یک سوم این کتاب متعلق به اوست.
Profile Image for Mahsa Gazor.
58 reviews5 followers
May 13, 2022
.
هر کسی مثل آنها فکر نکند دستگیرش می کنند.
‌.
.ما ملتفت گذشت زمان نبودیم؛شب مانند یک توده بی شکل و تاریک ما را احاطه کرده بود،من ابتدای آن یادم نمی آمد.
.
آدم ها مفهوم زندگی را نیز احتکار کرده اند. امیدوارم شما گفته های مرا بفهمید. اکنون سی و سه سال است پیاپی به درهای بسته ای بر میخورم که رویشان نوشته شده:« اگر انسان دوست نیستید وارد نشوید.»
.
اگر انسان ها را دوست نداشته باشم موجودی بدبخت قلمداد می شوم و هیچ جایی در زیر نور خورشید نخواهم داشت!
.
سه داستان، تشکیل شده از سه داستانه.
ترجمه‌ی دو داستان اول از آقای سلطانیه‌ست.
و ترجمه‌ی داستان آخر از صادق هدایت.
همین اول بهتون بگم که قراره توی این سه داستان با کلی غلط تایپی مواجه بشید. واقعا دلیلش رو نمیدونم که چرا ویرایش نکردن. بحث یکی دوتا غلط نیست ها.خیلی بیشتره.
دیدین وقتی کتابی رو میخونین میگین میشد مترجم کلمه راحت تر و خوش خوان تری رو انتخاب کنه به جای این کلمه؟توی این کتاب توی دو داستان اول که ترجمشون با آقای سلطانیه بود من خیلی این رو گفتم:/
داستان سوم یعنی همون دیوار، اولین اثر سارتر در ایران بوده که صادق هدایت اون رو ترجمه کرده و توی کتاب ۲۱ داستان با ترجمه‌ی ابوالحسن نجفی هم هست.
و اینم بگم من خیلی برام سوال شد که چرا روی جلد کتاب اسمِ صادق هدایت رو نباید برای مترجم میاوردن ؟!
داستانِ اول( اتاق) اینجوری بود که شخصیت اصلی کتاب که اسمش حوا بوده (نمیدونم واقعا اسمش چی بوده که اینجوری ترجمه شده) همسرش‌ رو که مشکلاتِ روحی و روانی داشته بی نهایت دوست داشت و نمیتونست رهاش کنه،داستانی که جنون رو میشد حس کنی.اون لحظه ای که حوا وارد اتاق تاریک میشه...
داستانِ دوم(ارسترات)،مردی که از انسان ها بیزاره. دوست نداره با آدم ها زندگی کنه اسلحه ای میخره و میخواد با گلوله هایی که داره مردم رو از بین ببره و در آخر با گلوله ای که میمونه خودش رو نابود کنه.من قسمتی که نامه مینویسه و حرف هاش رو مینویسه خیلی دوست داشتم.
داستانِ آخر (دیوار) با ترجمه‌یِ خوبِ صادق هدایت ماجرای سه زندانی هست که روزِ بعد باید اعدام بشن،ترس از مرگ باعث میشه دچار حالت هایی بشن که خودشون هم تعجب میکنن.
همه‌ی داستان ها پایان های شگفت انگیزی داشتن و همشون تقریبا فضای تاریکی داشتن.
اگه بخوایم اشکال های تایپی و ترجمه رو نادیده بگیریم خوندنش به من چسبید:)
.
جزئیاتِ #کتاب :
#سه_داستان
#ادبیات_فرانسه
نویسنده : #ژان_پل_سارتر
ترجمه : #محمود_سلطانیه
#انتشارات_جامی
۱۰۳ صفحه
۲۰ اردیبهشت
Profile Image for Samira.
83 reviews34 followers
January 2, 2021
داستان دیوار از این مجموعه با ترجمه ابوالحسن نجفی در ۲۱ داستان موجود هست.
اولین اثر سارتر که در ایران ترجمه شد هم همین داستان با ترجمه صادق هدایت می باشد
216 reviews5 followers
January 8, 2021
داستان اتاق یگانه بود و بی کم و کاست...
Profile Image for Amir.
59 reviews
February 27, 2022
داستان دوم و سوم به‌نظرم فوق‌العاده بودند. البته نقد ادبی بلد نیستم. ولی معلوم بود سارتر یه‌سری فکر فلسفی داشته که خواسته از قول شخصیت‌ها بگه.
Profile Image for Arman.
85 reviews93 followers
March 7, 2015
از اونجایی که این کتاب،سه داستان رو از یک مجموعه داستان از ژان پل سارتر ترجمه و گردآوری کرده و نسخه عینی ای از این کتاب به زبان های فرانسوی و انگلیسی وجود نداره،ری ویو رو به فارسی مینویسم تا مثمر ثمر واقع بشه
کتاب شامل سه داستانه که همشون فضایی تاریک و خفقان آور دارن و بیشتر توی محیط های بسته اتفاق می افتن
داستان اول کتاب -اتاق- راجع به زندگی زوجی ـه که مردِ رابطه از اختلالات روانی رنج می بره و زن هم به خاطر علاقه شدیدی که به مرد داره،نمیخواد این حقیقت رو باور کنه.ترجمه این داستان بسیار بد و غیر روان ـه و اشباهات متعدد چاپی هم توی این داستان وجود داره.مشکل دیگه ی من با این داستان اینه که به نظر میرسه مترجم اسم
"Eve"
رو "حوا" ترجمه کرده و اگر اینطور که من فکر میکنم باشه،کاری بسیار غیرمعقولانه و تا حد زیادی احمقانه ست،چون "حوا" اسمی نیست که در ایران برای زنان متداول باشه و با هر بار روبرو شدن با این کلمه،شما یاد ام البشر (در صورت چشم پوشی از تئوری تکامل داروین و باور افسانه های قدیمی و آسمانی) میفتید و کلا ذهنتون از روند و جریان داستان منحرف میشه!
داستان دوم -ارسترات- راجع به یک مرد جامعه گریزه که تصمیم داره با یه هفت تیر بزنه به بدن لخت خیابان و شش نفر رو بکشه و در نهایت با تیر آخر به زندگی خودش پایان بده.پرداخت داستان خیلی خوب صورت گرفته از نظرم.پایان غیر قابل پیش بینی ای هم داشت.
داستان آخر -دیوار- توسط صادق هدایت ترجمه شده.نکته ی غیر قابل درک اینه که چرا اسمی از همچین شخصیت بزرگ و به غایت محبوبی روی جلد کتاب برده نشده؟!که اگه برده می شد،فروش کتاب مطمئنا چندین برابر می تونست بشه.ترجمه هدایت به وضوح بهتر از آقای سلطلانیه ست که خیلی هم نرمال و عادیه.داستان "دیوار"،روایت شب منتهی به اعدام 3 زندانیه.همون مسئله همیشگی مرگ و ترس از مرگ با یک پایان
معرکه.پایان داستان هرکسی رو میخکوب و شگفت زده می کنه
در نهایت،قبل از خوندن این کتاب باید بدونید که این کتاب خسته کننده شروع میشه و غلط های تایپی اول کتاب ناامیدتون می کنه،ولی احتمالا آخرش به این نتیجه می رسید که ارزش صرف دو ساعت از عمرتون رو داشته.مگه چنتا داستان از سارتر و چنتا ترجمه از هدایت توی این دنیا وجود داره؟
Profile Image for Rasul Gharebaghi.
2 reviews4 followers
August 12, 2014
انتخاب داستان ها آگاهانه یا ناآگاهانه به نظرم جالب بود. جنون عشق، جنون نفرت، جنگ بین پوچی و امید!
همراهی نکردن شخصیت های داستان اول در کل داستان کمی برام اذیت کننده بود. داستان با خانم داربدا شروع میشه و چند صفحه بعد این شخصیت به کل حذف میشه و آقای داربدا جایگزینش میشه. بعد اونم به کل حذف میشه و ادامه داستان! تا جایی که حوا وارد اتاق نشده همه چیز عادی ه. اتفاق ها، شخصیت ها حتی نوشته هم یه نوشته ی عادیه. ولی وقتی وارد اتاق تاریک میشه اون جنون شخصیت ها خیلی قشنگ نشون داده میشه و خواننده رو همراه می کنه.
وجود غلط های املایی و کلمات ثقیل به روونی متن خیلی ضربه زده: راحت الحلقوم بسیار خوشمزه می نمود!، دریدا، پویشده، ابروان، همپالکی و کلی چیزای دیگه، فقط توی دو سه صفحه اول!
داستان دوم به نظرم روون تر بود و بیشتر باهاش ارتباط برقرار کردم. نوشته به نظرم قوی تر بود. مخصوصا قسمت نامه ش فوق العاده بود.
داستان سوم رو که خوندم تازه فهمیدم جناب سلطانیه می خواسته سبک نوشته صادق هدایت رو توی دو تا داستان اول کپی کنه بعد این داستان رو هم تهش آورده که مخاطبا رو کف بر کنه که آره! منم می تونم!!! حتی بعضی کلمات خاص رو هم برداشته کپی کرده!
داستان خوبی بود. جنگ بین پوچی و امید. ولی به نظرم یه خورده بیش از حد کشش داده بود. در کل میشد با شخصیت داستان همراه شد و داستان رو دنبال کرد.
Profile Image for Fo.
288 reviews7 followers
March 1, 2025
داستان آخر را قبلا در کتاب ۲۱ داستان خوانده بودم
دو داستان دیگر خیلی تیره و تاریک بودند، ادم غرق تاریکی میشد، البته اگر هدف نویسنده این بوده باشد قطعا به هدفش رسیده
اگر حس و حال ادم خوب نباشه، اصلا نباید طرف این کتاب رفت
Profile Image for Radmehr.
6 reviews4 followers
October 29, 2012
امان از ترجمه بد.امان.
Displaying 1 - 14 of 14 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.