Khodam699 reviews29 followersFollowFollowApril 29, 2021حتماً هنوز در راه استآن اتفاق سادهکه یک روزپشت اناری قرمز میافتدو ناگزیر تا حالاشکلِ عجیبی به خود گرفتهاز بس که زیر درخت سیبو پشت شاخهی انگورو در کنار توبا این حساباصلاً به فکر پس زدن رنگ های مانده بر اشیاو پردهی کشیده بر انگور و سیب و انار نباشحتماً هنوزتازه کسی چه می داندشاید همین فردااز خانه ی رو به کوچهکه طی می کنی آن راه مقرر رادر ابرها که سرزده می آینددر چترها که غالباً از روی احتیاطدر پاکتی که روی میز اداره استاما سوای این همه حدس و گمانچیزی که میگریزد دائماز حلقه ای به حلقه ی دیگرچیزی که پیش از اینها نیزسیگار تا به سیگارده بار دست کمپشتِ اناری قرمز اتفاق نیفتاده است.تا این دقیقه به ناچارشکل عجیبی به خود گرفتهاز بس که بی تو با تو در کنار تودور از توزیر درخت سیب و چه بگویم؟در عین حال وَ با یک حساب سادهامروز برگِ آخر تقویم تو نیستحداقل سیصد و شصت و سه چار مرتبه ی دیگر حبهی قندی،آفتاب عالم تابیدر ته فنجانِ تو حل میشودبا قاشق لجوج چای خوری.پس با خیال راحتشب در خیالهای مه آلود چرخی بزنو روز در چترهای خیسو آن اتفاقِ ساده که چیزی استچیزی که ما نمی شنویم،ما نمی بینیمیک روز عصرتا که ورق می زنی در آینهته مانده ی تقویم رادر بادها که سرزده میآینددر برگها که یک شبهدر برفها که یکسره .