مهدیقلی هدایت، ملقب به مخبرالسلطنه (زادهٔ ۱۲۴۳ خورشیدی، تهران – درگذشتهٔ ۱۳۳۴ خورشیدی، تهران) از رجال عصر قاجار و پهلوی، و در مقاطع مختلف متصدی مناصب مختلفی ازجمله حکومت آذربایجان و فارس، نمایندگی مجلس در صدر مشروطه، وزارت علوم، وزارت فواید عامه، وزارت عدلیه، ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) و بالاخره نخستوزیر ایران در دوره رضاشاه پهلوی بود؛ و نوه رضاقلی خان هدایت مازندرانی بود.
او فردی ادیب و سخندان، با تسلطی ممتاز به زبان و ادبیات فارسی، عربی، آلمانی بوده و تا حدی فرانسوی و انگلیسی میدانست. همچنین در فن گراوورسازی و کلیشهسازی سررشته داشت، به علم موسیقی علاقه بسیار میورزید و کتابی نیز در زمینهٔ نتنویسی دستگاههای موسیقی ایرانی بر جای گذارد که نخستین نمونه در نوع خود است. در ریاضیات، هیئت، فلسفه و اصول تعلیم و تربیت نیز نوشتههای متعددی دارد.
مهدیقلی هدایت در زمرهٔ رجال ناصری است که حوادث زندگی خود و اتفاقات کشور را به صورتی منظم یادداشت کرده، و این نوشتارها امروزه در قالب کتابهای متعدد یکی از منابع تاریخ معاصر است. مهمترین اثر او در این زمینه کتاب خاطرات و خطرات است.
هدایت، قریب به پنجاه سال و در عصر پنج پادشاه، گاه در مقام استانداری و وکالت، گاه در مقام وزارت و صدارت، در صحنۀ سیاسی ایران بازیگری داشت و از مهرههای اساسی تاریخ معاصر بهشمار میرود.
ریویو ناقص از فایل ورد کپی شده بود کاملش کردم: در این چند سال بارها برگشتم برای موقع خاصی یا فلان اتفاق ببینم این پیرمرد چه نوشته، نثر فشردهای دارد، نشر زوار هم بیغلط کار نکرده گاهی در فواصل و نقطهها و حروف آدم میماند نکند چیز دیگری باشد. ولی چیزی شبیه «روزنوشت» با طرح و برنامه است که روایت آن بخشهایی را نوشته که خودش دیده یا شنیده و برای همین جزو ۱۰-۱۲ کتاب مهمیست که میشود تاریخ دورهی ناصری تا رضاشاهی را از آنها دریافت چون «چشمدیده»های آنها به رونویسیهای تاریخنگاران بعدی و «تحلیل»های فرقهای و چپی و دینی و خلقی سالهای بعد میارزد. نه که مخالف داشتن منظر در تاریخنویسی باشم، ولی تاریخی را که خلاف نص کوشندگان هر دوره و بیان صریح مهمترین رجال عصر باشد آن هم خلاف متنهایی که در دورهی خودشان به جا گذاشتهاند (مثلاً مشروح مذاکرات مجلس اول، نامههای طالبوف و میرزا فضعلی آقا تبریزی، بیانیهها، شبنامهها، روزنامههای دوره بخصوص صوراسرافیل یا حبلالمتین، و حتی خاطرات روزانهی اعتماد السلطنه و فروغی و ناصرالدینشاه و حتی حتی عینالسلطنهی هیچندان) حداقل چندان محل اتکا نیست، حداقل برای من. زبان و نوع فرم دادن مخبرالسلطنه به وقایع یا مواقع حساس توفیر دارد و همیشه یک حال نیست. گاهی به فشردگی و قدری زبانآوری میکوشد بینشی را لای جملات کوتاه جا بدهد، مثلاً اگر نادر فرزند شمشیر بود امیرکبیر فرزند تدبیر بود؛ گاهی میخواهد با فشردگی از گفتن چیزی دربرود، گاهی هم که حاضر بوده و براش اهمیت علیحده داشته عنان سخن را به روایت واگذاشته و از آوردن جملات گفتاریِ شاه یا نزدیکان هم ابایی ندارد مثل چندصفحهی معدودی که ابتدا به بهار ۱۲۸۵ تا امضای فرمان مشروطه میرسد بعد ادامه میدهد تا اخذ فرمان صریح از محمدعلی شاه و نثل جملههای فارسیگفتاریِ شاه و کی و کی تا خوانده شدن آن. به دوستی پیشنهاد دادم اگر چاپ منقحی از «خاطرات و خطرات» در دو جلد قطع پالتویی در بیاورد مثل «شرح زندگانی من» حیات دوباره خواهد یافت. فونت ریز بدخوان و بددستی چاپ زوار در خوانده نشدنش بیاثر نیست.
مهدیقلی خان هدایت پسر علیقلی خان مخبرالدوله و نواده ی رضاقلی خان هدایت است که در دوران شش پادشاه، مصدر امور مختلف بوده. او که در پانزده سالگی برای تحصیل به آلمان فرستاده شد، دو سال بعد به ایران مراجعت می کند، زبان فارسی و عربی را می آموزد، در فن موسیقی به مدارجی می رسد و در بیست و سه سالگی برای تدریس زبان آلمانی در دارالفنون استخدام می شود، مدارج دولتی را از پیشخدمتی مخصوص ناصرالدین شاه آغاز می کند، به ریاست پستخانه و گمرک و تلگرافخانه تبریز می رسد، ریاست مدرسه ی علمیه و سرپرستی مدارس دیگر، و در مسافرت دوم مظفرالدین شاه به فرنگ، به درخواست علی اصغرخان امین السلطان (اتابک) به همراهان شاه می پیوندد، پس از صدور فرمان مشروطیت به اتفاق برادرش مرتضی قلی خان صنیع الدوله، حاجی محتشم السلطنه حسن اسفندیاری، میرزا حسن خان پیرنیا (مشیرالدوله)، و میرزا حسین خان پیرنیا (موتمن الملک) مامور تهیه ی قانون انتخابات دوره ی اول قانون گذاری مجلس می شود و در اولین کابینه ی قانونی ایران به ریاست سلطان علی خان وزیر افخم، به وزارت معارف منصوب می شود. قبل از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، به حکومت آذربایجان منصوب و در آنجا قورخانه ی دولتی را به ملت تسلیم می کند و خود عازم اروپا می شود. پس از فتح تهران به دست آزادی خواهان و عزل محمدعلی شاه، بار دیگر به حکومت آذربایجان منصوب می شود و پس از دو سال استعفا می دهد و بار دیگر به فرنگ می رود. مقارن اولتیماتوم روسیه به دولت ایران، وارد تهران و به حکومت فارس گمارده می شود. در دولت میرزا حسن خان مشیرالدوله، وزیر دارایی می شود و هنگام قیام شیخ محمد خیابانی برای بار سوم به حکومت آذربایجان منصوب می گردد. پس از پایان کار خیابانی، گرفتار کودتای لاهوتی می شود و پس از شکست کودتا به تهران مراجعت می کند. در کابینه ی میرزا حسن خان مستوفی الممالک به وزارت فواید عامه می رسد و در 1306 شمسی از سوی رضا خان، مامور تشکیل کابینه می شود که تا 1312، شش سال متوالی نخست وزیر ایران بوده. مهدیقلی خان در کابینه های امین السلطان، حسینعلی خان نظام السلطنه ی مافی و میرزا حسن خان مستوفی الممالک سمت وزارت داشته و... باری، کتاب خاطرات او حاوی بسیاری از اتفاقات تاریخی دوران پر آشوب مشروطه و پهلوی اول است. ویژگی و تفاوت "خاطرات و خطرات" مهدیقلی خان هدایت، با خاطرات دیگر رجال دوران مشروطه، زبانی کوتاه و موجز است.
*دیپلماسی پرداختن به دروغ است به نزاکت و فریب حریف به طلاقت *دروغی نیست که از راستی بنیان نگرفته باشد *از ادب بسیار میگویند و مشتری بی ادبی اند *آنچه همه خوبان دارند تو تنها داری *به خواب اژدها به خواب نباید رفت *فکر انسان بهشت و جهنم اوست *جمهوری به نظرم مدرسه ای بی مدیر بود *معلوماتش اندکی بیش از هیچ بود