انتساب نابسامانیهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به عوامل خارجی، مانند امپریالیسم و دیگر دشمنان شناختهشده یا ناشناس، درواقع ارائهٔ تبیینهای ساده، سطحی و عامهپسند از پدیدههای بسیار پیچیدهٔ اجتماعی است. این فروکاستن علل و عوامل پیچیده پدیدههای مختلف اجتماعیِ پیوند خورده با پدیدههای اجتماعی دیگر و بسترهای تاریخی گوناگون، به یک امر اخلاقی فردی یا جمعی (توطئه) تحویلی ناروا است و امکان درک و تبیین درست تحولات و رویدادهای اجتماعی را از بین میبرد. ولی در ایران معاصر چنین رهیافت توطئهمحورانه بسیار رایج و شایع بوده است. گفتارهایی که در این کتاب آمده است دربرگیرندهٔ تصویری گویا از جایگاه محوری مفهوم توطئه و توطئهباوری در فرهنگ، سیاست و تاریخ معاصر ایران است.
Ervand Abrahamian (B.A., M.A., Oxford University; Ph.D. Columbia University), an Armenian born in Iran and raised in England, is well qualified by education and experience to teach world and Middle East history. He has published Iran Between Two Revolutions, The Iranian Mojahedin, Khomeinism, Tortured Confessions, and Inventing the Axis of Evil. He teaches at the CUNY Graduate Center, and has taught at Princeton, New York University, and Oxford University. He is currently working on two books: one is The CIA Coup in Iran; and another, A History of Modern Iran, for Cambridge University Press.
یرواند آبراهامیان (متولد ۱۳۱۹ در تهران) تاریخنگار ارمنی ایرانی است. او در سال ۱۳۲۹ به بریتانیا مهاجرت نمود و به سال ۱۳۴۲ درجهٔ کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. آبراهامیان پس از مهاجرت به آمریکا موفق به گرفتن دکترای خود، در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه کلمبیا شد. وی در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس «تاریخ ایران» پرداخ] و هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک (CUNY) به تدریس تاریخ جهان و خاورمیانه مشغول است. آبراهامیان در مقوله «تاریخ ایران معاصر»، از برجستهترین تاریخنگاران محسوب میشود.
این کتاب برای من یک نقطه شروع برای مطالعه عمیق تر تاریخ ایران بود. حس می کنم خواندنش اگر فقط یک چیز به یاد داده باشه این هست که از این بعد هر واقعه که به توطئه کشور یا فردی ارتباط داده شده بود چند لحظه مکث کنم و فکر کنم که سندش کجاست و آیا ممکنه باز هم یک توهم توطئه باشه؟
این کتاب به هیچ وجه وجود توطئه رو رد نمی کنه ولی بر این موضوع تاکید می کنه که همه اتفاقات تاریخ حاصل توطئه نیست. با دلایل زیادی توضیح داده میشه که چرا در خاورمیانه و از همه بیشتر در ایران تئوری های توطئه به این شدت محبوب هستند. از ریشه های باستانی که جهان رو به ایران و دشمنان تقسیم می کنه تا سال های ١٩٠٠ که دخالت های مداوم انگلیس تفکر دست های پشت پرده رو برای همیشه در ذهن ایرانیان به وجود میاره
چرا دانستن و پرداختن به توهم توطئه مهمه؟ چون اصولا تکلیف رو از گردن فرد مسئول برمیداره. زمانی که کشور های خارجی همیشه در حال توطئه چینی هستند و با عروسک گردانی مهره های خودشون اون ها رو پیاده می کنند پس کاری از کسی بر نمیاد و مقصر ما نیستیم و هرکسی که مخالف ماست از طرف دشمنه. ما فقط قربانی ایم! به نظرتون بیش از حد آشنا نیست؟
این کتاب برای فردی که مطالعات تاریخی زیادی داره بسیار ملموس تر و قابل درک تره. چون در بین حجم اطلاعاتی که مثال زده و تصحیح می شن گم میشی. در مجموع اونقدر نکات جالب داره که بسیاری از بخش هاش رو خط کشیدم. سه ستاره هم از این بابت که مقاله سوم برای من جالب توجه نبود و گاهی از تکرار در دو مقاله اول خسته می شدم
در کل کتاب خواندنی ای بود. تلنگری بود برای درک حضور طولانی و مستحکم توهم توطئه میان ما و روشنفکرانمان و حکاممان - چیزی که متاسفانه امروز هم به شدت میان حاکمان و نظریه پردازانشان وجود دارد و علیه مخالفان استفاده می شود. دو مقاله ی اول مستقیم به نظریه ی توطئه و عوامل پیدایشش در ایران می پردازند. مقاله ی سوم اما در واقع در مورد نظرات و زندگی سیاسی خلیل ملکی است و به دلیل مبارزه ی خلیل ملکی با توهم توطئه ذیل این موضوع قرار گرفته است
به نظر من مقالات به ترتیب نظم و ترتیب نوشتاریشون بهتر می شه. مقاله ی آبراهامیان اطلاعات تاریخی جالبی داره اما اطلاعاتش زیاد منظم و طبقه طبقه نیست - مثلا یه عنوان بذاره برای توهم توطئه ی روسیه یه دونیه بذاره برای انگلیس و ... - و همینجوری پشت سر هم ذیل یک عنوان واحد اومده. مقاله ی اشرف منظم تره و عناوین و زیرعناوینش بحث رو خوب تفکیک کردن. اما از نظر دقت ارجاعات - خصوصا به مدارک مربوط به طرف انگلیسی - آبراهامیان نوشته ی جالب تری داره. اوج نظم و پیوستگی در نوشتار کاتوزیان دیده می شه؛ روون، قابل فهم و سر و ته دار
در مورد کلیت نوشتارها باید اذعان کنم که نیازم به جزئیات رو اصلا برآورده نمی کنند. به نظرم بهتر بود مفصل به مصادیق توهم توطئه و کتاب ها و نوشته های افراد قائل بهش پرداخته بشه و در مقابلش واقعیت های تاریخی نقیضش مطرح بشه. گاهی خیلی سریع و تلگرافی به خیلی چیزها اشاره شده - که بعضیاشون برای من شناخته شده نیست و چیزی نمی فهمم
خاطرات مشترک ایرانیان : کار کار خودشونه اینا خودشون کاره ای نیستن انگلیسا اینارو اووردن دیگه شاهو فکر میکنی کیی برد و...... یعنی محال بود تو جمع بزرگترار بشینیم و این حرفا به گوشمون نخوره. تئوری توطعه در ایران ، البته حقم داریم شروع این قضیه برمیگرده به ۱۹۰۷ که ایران به حال نیمه استعماری در آمد و بین دو قدرت بزرگ اون دوران ، یعنی انگلیس و شوروی قرار گرفت، و اونها شروع به توطئه چینی برای هم دیگر کردند و ذهن بیچاره ما ایرانیارو متشنج. البته بیشتر حکومت های ایران نیز به شدت به توطئه اعتقاد داشتند و البته دارند، در کتاب های محمدرضا شاه پهلوی به صراحت گفته شده که انگلیسی و امریکایی ها در حال توطئه برای من هستند.
حالا چقدر این قضیه توهمه و چقدرش واقعیت معلوم نیست.
در واقع توطئه برای سلسله هایی که در ایران حکومت کردند یک موهبت خدادادی است که ناکار آمدی خودشون رو گردن توطئه بیگانگان بندازن . به طور مثال در همین وقایع اخیر که مردم برای وضعیت بد معیشتی شروع به اعتراض کردند ، اسمشون شد: اسیر دست بیگانگان فریب خوردگان توطئه دشمن توطئه دشمنان اسلام و.... به واقع اگر وضعیت اقتصاد و سیاسی ایران در حد معقول بود ، اعتراضی صورت میگرفت که گردن توطئه دشمن بندازیم !!!
یکی از راه هایی که جوامعی مانند ایران را میتوان عقب نگه داشت گرایش سیاسیون و مردم ، و اعتقاد راسخشون به این قضیه است ، تا کسی حرف از پیشرفت مملکت میزند یک صدا همه میگن : مگر توطئه دشمنان میذاره ایران پیشرفت کنه ! و تفکرات جامعه به گونه ای است که هر کشوری بخواهد پیشرفت کند حتما باید زیر سایه یک ابر قدرت باشد! و الا عقب مانده میماند. یعنی به واقع نمیتوان هم با دیگر کشور ها رابطه دوستانه برقرار کرد هم پیشرفت کرد و هم زیر سایه هیچ ابر قدرتی نبود .
پاسخ این سوال ها را شاید بتوان در این جمله مرحوم خلیل ملکی یافت:
«باید مردم را مجهز به تربیت و دانشی کرد که بتوانند نان و آزادی را به دست آورده و از آن دفاع کنند، باید به قول آن جامعه شناس کاری کرد که هر آشپز نیز بتواند هنر حکومت داری و شرکت در حکومت را یاد بگیرد»
البته در این دوره از ایران به دلایل متعدد باید به امثال بنده حق داده بشه که شک کنم به اینکه برای مردم عادی توطئه چینی نمیشه به دلایل زیر:
وجود الیگارشی حکومتی . انتخاباتی دست چین شده. نبود احزاب و اپوزوسیون های مستقل و قدرتمند. نبود آزادی بیان برای شهروندان و حق اعتراض.
به یاد مداحی که در یکی اتوبان های تهران اصلحه به روی زوج جوانی برای یک تصادف معمولی کشید و شروع به شلیک کرد
در آخر .....
خانه مداحان در واکنش به این ماجرا اعلام نمود:
«آنچه در پس پرده ماجرای رخ داده میگذرد، نشانه گرفتن هیئتهای عزاداری و اصل و فلسفه قیام عاشورا است.»
که این حرف بنده خودش توطئه دشمنه که دارم قبل از محرم ۹۹ این خاطره را بازگو میکنم .
کتاب شامل سه گفتار از سه نویسنده مختلف هست . قسمت اول اثر آقای آبراهامیان بیشتربه گفتن مثال های مختلف و نظریه های رایج تئوری توطئه بین ملت ایران میگذره و به جایگاه تاریخی توطئه و این که از کجا ناشی شده زیاد کاری نداره قسمت دوم اثر احمد اشرف قویترین قسمته کتاب هست که به ریشه یابی تئوری توطئه می پردازه و قسمت سوم اثر آقای کاتوزیان زیاد ربطی به عنوان کتاب نداره . بلکه نقدو بررسی زندگی آقای خلیل ملکی و در پایان توطئه از دیدگاه ایشان هست .
دو مقاله ی اول کلّی گویی بیشتری دارند. بیشتر با تعاریف و مثال هایِ ملموس و نسبتاً واضحِ تاریخی سعی در جا انداختنِ مسئله دارند. اما خواندنِ مقاله ی آخر کمی دشوار است. نویسنده واردِ جزئیات تاریخی شده(کمی هم از موضوعِ اصلی خارج شده) و خواندنش نیاز به قدری اطلاعات درباره ی تاریخِ معاصر(مخصوصاً حزب توده و کودتای1332وجریانِ ملی شدنِ نفت) دارد.
کتاب هر چند کوتاه است اما به زمینه ای پرداخته است که کمتر به آن ورود شده و آن هم مساله ی توهم توطئه در زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه ی ایرانی ست. مساله ای که به واقع نمی توانیم خود را از آن جدا بدانیم یا آن را تنها به دیگران ارجاع دهیم. هر چند مقاله های گرد آمده به مبانی و ساختار کلی توهم توطئه پرداخته اند اما به حق بیانی روشن از وضعیت گذشته و حال به دست می دهند که موضوع را بسیار با دقت نظر بیشتر و تامل بررسی کنیم. دلایلی که برای شکل گیری و پیشینه ی توهم توطئه در این جستارها بیان می شوند زمینه هایی فراوان و مهم را برای تحقیق در این زمینه برای خواننده می گشایند بنابراین از این نگاه این جستارها بسیار مفید و خواندنی و البته عمل گرا هستند در میان این سه جستار اما نوشته ی دکتر همایون کاتوزیان درباره ی دکتر خلیل ملکی حکایتی دیگر است و البته در راستای موضوع کتاب. اما باز هم گوشه ی دیگری از چهره ی یک انسان راستین و متفکر درست کردار را برای خواننده نمایان می کند و درسهایی که از شیوه و منش او می توان در همین برگ های اندک فرا گرفت خود کتابی مجزا و مفصل است به حق بازگردان به پارسی و کیفیت نشر هم ستودنی ست
این کتاب از سه مقاله نوشته ی سه نویسنده ی متفاوت تشکیل شده است. مقاله ی اول نوشته ی یرواند آبراهامیان و دوم احمد اشرف بیشتر به ابعاد تاریخی مسئله ی پارانویای جمعی ایرانیان پرداخته است. مقاله ی سوم نوشته ی کاتوزیان با بررسی جامعه ی روشنفکری ایرانی آغاز می شود و سپس سهم عظیم این جامعه را در بزرگ تر شدن تئوری توطئه نمایان می سازد و با نشانه هایِ تاریخی که در دوره ی ملی شدن نفت اتفاق می افتاد، نهایتن به دوران تغییرات یا «رفُرم» می رسد. امتیازِ این کتاب در پرداختن به ابعاد مختلف تئوری توطئه و همچنین متفاوت بودن هرسه مقاله از همدیگر است. ��لبته درباره ی تئوری توطئه نوشته های بسیاری وجود دارد، اما به نظر می رسد که این کتاب از اجتماع فکری خوبی برخوردار است و خود دچار توهم توطئه نیست. کتاب های دیگری که در سال های ابتدایی انقلاب، بیشتر به دست نشر توده منتشر شد، خودشان پیش و بیش از دیگران درگیر توهم توطئه هستند. نمی توان توهم داشت و به توهم داشتن جامعه تازید! پارانویای اجتماعی ایرانیان دلایل بسیار زیادی دارد. از تجربه ی تاریخی که منجربه این بیماری شده است تا قسمت پایینی نامسطح دماغ اکثر ایرانی ها که نشانی از شخصیت دمدمی مزاج است. کتاب مورد بحث با فکت های تاریخی (اللخصوص در مقاله ی ابراهامیان) تقصیر را به گردن تجربه ی تاریخی می اندازد. کمبودِ یک دید روانشناختی به مسئله ی پارانویای اجتماعی کماکان در مقالات و جستارهای گوناگون تئوری توطئه دیده می شود. به طور مثال هیچ نویسنده ای تا به حال به «خودشیفتگی» ایرانی ها و تاثیر آن در توهم توطئه نپرداخته است.
از آن جایی که تئوری توطئه هنوز هم به عنوان یکی از اهرم های سیاسی برایِ کنترل افکار عمومی استفاده می شود؛ از آن جایی که توهم توطئه یکی از آشناترین لغات در فرهنگ ادبیات اجتماعی ایران است؛ از آن جایی که هر روز دارد مرحله ای جدید و بعدی تازه به تئوری توطئه در جامعه ی مان اضافه می شود، نوشتن درباره ی این مسئله تا روزی که به آرامشی نسبی موقع گوش دادن به توهمات اجتماعی برسیم، نیاز است.
جستارهایی درباره ی تئوری توطئه در ایران کتاب کاملی (تا به امروز) جهت مطالعه ی رفتار اجتماعی ایرانیان درباره ی تمامِ مسائل سیاسی و نظامی است. دو مقاله ی اول به بعد تاریخی می پردازند و مقاله ی سوم مسئله ی اجتماعی دارد. نشانه های روانشناختی هم گهگداری بیان می شود، اما به هیچ کدام به عنوان یک دلیلِ اصلی و اساسی توهم توطئه اشاره نمی شود. این کتاب برایِ آغازِ تفکر جدی و روزمره و بحث و بیانِ مسائلی که به پارانویا تبدیل شده اند، مقالات خوبی را به مخاطب ارائه می دهد. اما از 100 پله ی رسیدن به تئوری مقابله ی مشخص با پارانویای جمعی، در پله ی دهم متوقف می شود. ادامه ی فکر و نوشتن و تحقیق با شخص مخاطب است.
کتاب کلا بر اساس تئوری توطئه نبشته شده و بنام اصلا ارزش خواندن و یادگرفتن مطالب رو نداره به هیچ وجه! با خواندن این سری کتاب ها مثل کتاب کمیته ۳۰۰ و سایر کتب توطئه، فقط ذهن شخص مخاطب دچار تعصب گرایی و دوگانگی میشه که نگاه بی طرفانه که میدانیم اصل هر چیزی در تاریخ و سیاست است رو از خواننده کتاب میگیرد من توصیه نمیکنم خواندن این کتاب را به شما دوستان گرامی مثلا کتاب کار کار انگلیسی هاست نبشته آقای جک استراو فوق العاده جالب و ارزنده بود سعی کنیم ذهن خود را درگیر تئوری های توطئه نکنیم سپاس ♥️📚
خواندن تاریخ معاصر همیشه برایم جذاب بوده. خصوصا اگر پای نام هایی چون آبراهامیان در میان باشد. قسمت آخر کتاب که در خصوص زندگی و کارهای خلیل ملکی بود خیلی به دلم نشست و دوست داشتم. نکته منفی کتاب هم سانسور احتمالی و مشخص بخش هایی از کتاب است که البته معلوم است چه چیزی سانسور شده و نظر نویسنده چیست.
سه شخصیت برجسته در علم تاریخ سیاست با سه مقاله مختلف که توسط مترجم جمع آوری شده در مورد موضوع تئوری توطئه نظراتی ارائه کردند کتاب دو نقطه قوت و سه نقطه ضعف داره اول اینکه نویسندگان مقالات افراد معتبر و شاخصی هستند دوم اینکه از سه دیدگاه مختلف این موضوع بررسی شده (تاریخی، سیاسی، اجتماعی) نقاط ضعف کتاب هم مربوط میشند به اینکه اولا هیچ نتیجه گیری در این سه مقاله وجود نداره و خواننده در یک خلاء رها میشه دوم اینکه بسیاری از مطالبی که ارائه میشه ضد و نقیض همدیگر هستند فرضا سه دیدگاه در مورد مصدق ارائه میشه که نویسنده مقاله مشخص نمیکنه کدوم یک ارجحیت دارند (این مورد بسیار دیده میشه در کتاب ) سوم اینکه انشاء مقالات بسیار ضعیف هستند و بعضا کسالت آور و مقالات اول و دوم کمی شبیه به همدیگر و مقاله سوم کاملا متفاوت با این دو هست که فقط روی یک شخصیت به نام خلیل ملکی اتکا شده در کل باید بگم این کتاب از نظر اطلاعات تاریخی هیچ کمکی نمیکنه به خواننده ولی از نظر روش شناسی سیاسی خیلی خوب هست که بفهمید تئوری توطئه با چه تنوعی و از کجا شروع شده و تا همین امروز هم ادامه داشته و مصادیقش چه هست
ما ایرانی ها اغلب به طرز غریبی درگیر مبحثی با عنوان توطئه هستیم. شاید نمونه ی طنزآمیز و تیپیکال آنرا بتوان در شخصیت دایی جان ناپلئونِ ایرج پزشکزاد، متبلور شده یافت. کتاب« جستارهایی درباره ی تئوری توطئه در ایران» می کوشد از چند زاویه با چند یادداشت متفاوت این ماجرا را تحلیل کند. جامعه ی هدف کتاب ایران است و یادداشت ها به جامعه شناسی عامه ی ایرانی می پردازد. مبحثی که به طور کلی در کتاب مورد تحلیل قرار می گیرد استدلالی ساده اما محکم دارد که می توان آنرا بر دو شاخه استوار دانست: نخست اینکه ایرانیان بار کاهلی خود در کارها و عدم کنشمندی اجتماعی خود را بر دوش عواملی دیگر می اندازند و معتقدند اساسا کاری نمی شود کرد چون دست های پشت پرده همه چیز را از پیش تعیین کرده اند! دوم اینکه در کشور ما که برنامه ریزی تقریبا امری محال است چیدن توطئه هایی که نیاز به زمان فراوان، هماهنگی هایی حیرت آور، برنامه ریزی دقیق و ... دارد به طور کل بلاموضوع است و معلوم نیست ما بر اساس کدام کارهای سیستماتیک مان به چنین توطئه های مستحکمی باور داریم!
شاید خوندن کتاب هایی از این جنس تو یه سری مناطق دنیا ضرورت زیادی نداشته باشه، ولی قطعا تو خاورمیانه و خصوصا ایران واجبه! مثال های تاریخی این کتاب نشون میده ک بسیاری از مرام های فکری، چ نخبگان و چ عوام، چ مقامات و چ رعیت، در دام تئوری توطئه گرفتار شدن... در کل میتونم بگم عالی بود. مخصوصا مقاله یرواند آبراهامیان...
[...اگر چه رویکرد پارانوید میتواند در بسیاری از مناطق جهان دیده شود اما این امر در ایران مدرن بسیار بیشتر از جوامع غربی متداول است. در غرب هراس از دسیسه واقعی و خیالی در زمانهای ناامنی شدید طی سالهای جنگ انقلاب و یا بحرانهای اقتصادی پدید می آید. این مسئله در ایران در سراسر نیم سده گذشته فراگیر و گسترده بوده است. در غرب این امر نه به عنوان یک جریان غالب و روند کلی، بلکه معمولاً به گروههای حاشیهای محدود بوده است که بیشتر موجب تمسخر بوده اند.اما در ایران رویکرد پارانوید همانند یک جریان کلی و نیز حاشیه ای در جامعه نفوذ یافته و پخش میشود و از میان همۀ طیفهای سیاسی عبور می کند.
در واقع رویکرد پارانوید بر سیاست در ایران سایه افکنده است. اما گروه های مختلف سیاسی نسبت به توطئه و ویژگیهای آن با یکدیگر تفاوت دارند. از دیدگاه مسلمانان انقلابی استعمار با کمک ستون پنجم به شکل اقلیتهای گوناگون تهدیدی دائمی برای مردم مسلمان ایران به شمار می رود. از نظر چپ، امپریالیستها به همراه طبقه بالا در حال دسیسه علیه کارگران و دهقانان هستند. از نظر جبهه ملی امپریالیسم این بار به عنوان یک پدیده سیاسی از طریق سرنگون ساختن مصدق، تنها نماینده واقعی ملت خفقان را بر ایران حاکم کرد. و به نظر سلطنت طلبها قدرتهای خارجی به ویژه بریتانیا و روسیه دائما برای نابودی سلطنت پهلوی و محمدرضاشاه توطئه کردهاند...]
مطالب ارائه شده در نوع خود خواندنی است و البته فصل سوم کتاب که به معرفی افکار اقای خلیل ملکی پرداخته، مقداری خسته کننده و متفاوت با دو فصل اول است. کتاب بیشتر به ریشه های تاریخی شکل گیری توهم توطئه در ایران معاصر پرداخته است. و البته به نظر من می توانست به طور مفصل تری به نتایج فاجعه بار توهم توطئه در مسیر پیشرفت های داخلی و خارجی جامعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بپردازد، و اینکه چگونه به راحتی می تواند برای حذف نفرات و نظرات مخالف با عناوین مزدور، خائن و جاسوس مورد سوء استفاده واقع شود. قابل تامل اینکه، همانگونه که فرد پارانویا (منفی نگر) از برقراری ارتباط سالم، بر اساس آرامش و اعتماد، ناتوان است، جامعه مبتلا به توهم توطئه نیز قادر به برقراری روابط مناسب با جوامع دیگر نیست و این امر در نهایت منتج به انزوای جامعه مذکور در سطح بین الملل می گردد.
مقاله اول آبراهامیان از دو جهت برای من جذاب و ارزشمند بود. یکم، روش تحقیق و رفرنسهای مقاله و دوم محتوای مقاله. مقالهی آقای اشرف هم ارزشمند بود و در راستای مقاله اول قرار داشت. اما جذاب ترین مقاله برای من ، مثل همیشه مقاله کاتوزیان بود! تسلط کامل به موضوع چه در جزئیات چه در کلیات. انتخاب هوشمندانه خلیل ملکی موردی که مورد نیاز جامعه امروز است. موضع مورد بحث بی تردید یکی از ��و سه موضوع مورد نیاز تمام فعالین ما مخوصا در میان دانشجویان است. نگاه منطقی به مشکلات و تلاش در تمیز دادن توهم و واقعیت.
کتاب را به لطف دوستان به واسطه کادوی تولد بون خواندم
کتاب جالبی هست. تو همون مقاله اول سبک روان و ساده اش جذبتون می کنه و یه اگاهی بهتون میده. فقط مشکلی که وجود داره اینه که این یک کتاب برای قضاوت نیست. بلکه با خوندن مجموعه ای از کتابهای تاریخی و اجتماعی میتونین به معانی اصلی جملات پی ببریم
اگر بخواهیم کلیت کتاب رو نگاه کنیم بیشتر از اینکه کتاب راجع به توهم توطئه باهشه راجع به خلیل ملکی و تفکراتشه. کتاب از سه تا مقاله تشکیل شده که دو مقاله ی اول بیشترشون به اوردن مثال هایی از توهم توطئه در ایران اختصاص داده شده و به یکباره تو مقاله سوم خلیل ملکی معرفی میشه که کلا با توهم توطئه مخالف بوده و تفکرات خیلی مدرن و سطح بالایی داشته. اونم تو دورانی که همه ی مردم و روشنفکرا و سیاستمدارای ایرانی به فکر این بودن که وقایع تاریخی رو به قدرت های بزرگ نسبت بدن و نسبت به همه چی توهم داشتن.(که مواردشو تو دو مقاله ی اول دیدیم) خلاصه اینکه کتاب قصد معرفی خلیل ملکی به عنوان روشنفکری که خیلی از زمان خودش جلوتر بوده و قدر دیده نشده رو داره و تو این کار هم خیلی موفقه. حالا اینکه این چهره قدیس گونه که کتاب از ملکی ساخته چقدر به واقعیت نزدیکه و یا اینکه آیا اصلا ملکی اشتباهی هم تو دورانش داشته یا اون جوری که این کتاب نشون می ده همه ی کارهاش درست بوده و همه ی پیشگویی هاش درست از آب درومده با خودن منابع دیگه مشخص میشه
. كمونيست ها آزادي را فداي نان ميكنند در حالي كه مرتجعين نان را قرباني آزادي ميكنند ما معتقديم كه نان، آزادي و رفاه اجتماعي مانعة الجمع نيستند. . مجموع سه مقاله به نام پارانويد در سياست ايران از يروند آيراهاميان، توهم توطئه از احمد اشرف و خليل ملكي؛ رد تئوري توطئه و پيشبرد جامعه مدني از محمد علي همايون كاتوزيان كه به مسئله تئوري توطئه در باور جامعه ايراني ميپردازد
دومقالهی اول درک خوبی از مفاهیم مربوطه، ریشهها و نتایج توهم توطئه در ایران به مخاطب میدهند. در عین حال مقالات بیان میکنند که عدم اعتقادات به تئوری توطئه به معنی در نظر نگرفتن توطئههای استعماری در ایران نیست، بلکه به معنی در نظر گرفتن نقشی واقعبینانه برای توطئهی استعمار در ناکامیهای تاریخی است که این دیدگاه خود دو پیامد مفید در پی دارد. نخست این که شهروند ایرانی در ناکامیها از خود سلب مسئولیت نمیکند، دوم این که با اعتقاد بر شکستناپذیر بودن استعمار ناامید نمیشود. مقالهی آخر هم از جهت آشنایی با خلیل ملکی و هم از نظر مطالعهی یک مبارزهی عملی علیه توهم توطئه پایانبندی به جایی بود
کتاب از سه مقاله تشکیل شده که دو مقاله اول مثالهایی از توهم توطئه می آورد و تا حدودی ریشه یابی هم میکند. که به نظر نویستده ها ریشه این رفتار اجتماعی در استعمار و از ان قدیمی تر نظام حکومتی خودکامه بوده . مقاله سوم زندگینامه و مرام سیاسی خلیل ملکی است که به قلم کاتوزیان نوشته شده است و قسمتی از مقالات خلیل ملکی در باره نفی توهم توطئه و اینکه این رفتار اجتماعی ضد توسعه است میپردازد. در کل کتاب شایسته نام نویسندگان ظاهر نشده و شاید دلیل آن این بوده که بطور مستقیم برای این عنوان (تئوری توطئه) نوشته نشده اند.
مقاله دکتر اشرف که می گفت این کتاب مجعولی که توططئه پردازان به آن ارجاع می دهند، محصول کدام گروه است جالب بود. مقاله کاتوزیان هم به موضوع اصلی ارتباط مستقیم نداشت ولی در ادامه ی سیاست زمینی برایم جالب بود. مقاله آبراهامیان هم خوب بود.
کتاب از سه مقاله (به ترتیب: آبراهامیان، اشرف، همایون کاتوزیان) و یک بخش ضمیمه تشکیل شده، دو مقاله آبراهامیان و اشرف که بیشتر بررسی علمی توهم توطئه هست نسبت به مقاله کاتوزیان که بررسی شخصیت خلیل ملکی به عنوان روشنفکر غیرعادی، بهتر بودند.
سه تا مقالهی فوقالعاده از سه تا پژوهشگر فوق العاده. بسیار خلاصه هر کدومشون دید بسیار مفیدی رو به ما ایرانیها تزریق میکنن. مخصوصا مقاله آخر که اطلاعات مفید تاریخی دربارهی آقای ملکی در اختیار خواننده میذاره و دید خوبی نسبت به شرایط فعلی میده
کلا موضوع جالب یا حتی جدیدی نداشت. حتی ممکنه فکر کنید چون تئوری توطئه داره تو قالب فرهنگی ایران بررسی میشه، چیز جدیدی برای گفتن ب این کتاب میده؛ ک باید بگم چنین نیست. فقط بخاطر مقاله آخر درباره خلیل ملکی بود که بهش دو از پنج دادم.
مشخصا سانسورهایی وجود داره ولی خب حرف و مقصودشون به خوبی رسیده شده. به نظرم به فصل آخر نیازی نبود. به صورت کلی کتاب مفیدی بود و با این که معمولا علاقهای به تاریخ معاصر ندارم اما با جذابیت این رو خوندم.