What do you think?
Rate this book


144 pages, Paperback
First published January 1, 1946
They spoke of his having died for them. That might be. But he really had died for Barabbas, no one could deny it!
دختر به آن مرد که پسر خدا میخواندَش و باراباس او را مرده مینامید ایمان آورده بود. باراباس از دختر پرسید آن مرد براستی چه چیزی تعلیم میداد. دختر مدتی ساکت ماند و بعد با زمزمهای نامفهوم گفت: "یکدیگر را دوست بدارید آنگونه که من شما را دوست میدارم". - از متن
رسم والی بر اين بود که هنگام عيد يک زندانی را به انتخاب مردم آزاد سازد. در آن زمان زندانی معروفی به نام باراباس در حبس بود. پس هنگامی که مردم گرد آمدند، پيلاتس از آنها پرسيد: چه کسی را میخواهيد برايتان آزاد کنم، باراباس را يا عيسای معروف به مسيح را؟ اين را از آنرو گفت که میدانست عيسی را از سرِ رشک به او تسليم کردهاند. هنگامی که پيلاتس بر مسند داوری نشسته بود، همسرش پيغامی بدين مضمون برای او فرستاد که تو را با اين مرد بیگناه کاری نباشد، زيرا امروز خوابی درباره او ديدم که مرا بسيار رنج داد. اما سران کاهنان و مشايخ، قوم را ترغيب کردند تا آزادی باراباس و مرگ عيسی را بخواهند. پس چون والي پرسيد: کداميک از اين دو را برايتان آزاد کنم؟ پاسخ دادند: باراباس را. پيلاتس پرسيد: پس با عيسای معروف به مسيح چه کنم؟ همگی گفتند: بر صليبش کن! پيلاتس پرسيد: چرا؟ چه بدیای کرده است؟ اما آنها بلندتر فرياد برآوردند: بر صليبش کن! چون پيلاتس ديد که کوشش بيهوده است و حتي بيم شورش میرود، آب خواست و دستهای خود را در برابر مردم شست و گفت: من از خون اين مرد بری هستم، خود دانيد! مردم همه در پاسخ گفتند: خون او بر گردن ما و فرزندان ما باد! آنگاه پيلاتس، باراباس را برايشان آزاد کرد و عيسی را تازيانه زده، سپرد تا بر صليبش کشند
متی 27: 15 تا 26
او قدرت و نفوذ خود را به غیرعادیترین وجه ممکن به کار برده بود، چنان بود که گویی آن را با به کار نبردن پیش برده بود. گذاشته بود دیگران هرگونه بخواهند تصمیم بگیرند و عمل کنند، از مداخله در کار ایشان روی گردانده بود و موفق شده بود به جای باراباس مصلوب شود. شاگردانش از مردن او به خاطر خویش سخن میگفتند اما آن مرد درواقع امر بخاطر باراباس جان داده بود و کسی نمیتوانست این حقیقت را انکار کند. در نفس امر باراباس از جمیع ایشان به وی نزدیکتر بود و با رشتهای خاص به وی پیوسته بود. عیسی او را برگزیده بود تا از عذاب برهد و آزاد شود. عیسی به طور ضمنی به ایشان گفته بود باراباس را آزاد کنید و مرا به صلیب بیاویزید -از متن کتاب
"I have no god", Barabbas answered at last...He wanted to believe. But he did not understand.
"Why then do you bear this "Christos Iesus" carved on your disk?"
"Because I want to believe", Barabbas said..."