A collection of works including such stories as "An Irrelevant Death," "The Dream Soldier," "Dendrocalia," "The Special Envoy," and "The Crime of S. Karma".
Great short stories from Japan; kind of an amalgam of Borges, Kafka and Stephen King. The author is perhaps best known for his “Woman in the Dunes.” Like many modern Japanese stories, these feature mental anguish and alienation. Many of the characters are men living alone, friendless and disconnected from society, confronting inner demons and suffering the terrors of their minds. Some stories involve magical realism.
In the title story, a man can’t bring himself to walk past a curve in the road to get home. Little by little he discovers he can no longer remember who he is or what he is doing. In another story, a man’s business card pirates his identity. (We’ve all heard how important business cards are in Japanese culture.) Another man comes home to find a dead body in his apartment and he tries to hide it rather than calling the police. Not a wise move.
In another story a man’s life is so futile that he lets himself be talked into becoming a tree to be taken care of, on display in an arboretum. Men in wartime return as ghosts, riding in the jeep in which they were killed. A poor poet’s mother weaves herself into a jacket to keep her son warm. A boisterous multi-generational family take over a man’s apartment and turns him into their slave.
In other stories, an architect is hired to design a bizarre internally-disconnected building for a modern corporation. Two men terrorize passengers overnight in a semi-deserted train station in a cat-and-mouse game: which one is the escaped mental patient and which one is the guard trying to bring him in? Stories you will remember.
The author (1924-1993) is best known for his novel The Woman in the Dunes.
Top image: painting "Life Road" by Daymon Archie from fineartamerica.com Tree from educationalneuroscience.org.uk The author from emptysignified.wordpress.com
کتاب تجاوز قانونی متشکل از چند داستان کوتاه از کافکای ژاپن کوبو آبه. داستانها همه جای بحث و فکر دارن و واقعا خوب هستند، اما مهمترین داستان کتاب و البته بلندترینش همون تجاوز قانونی هست. مردی تنها تو خونهی خودش خوابیده که نیمه شب در خونهش رو میزنن، در رو که باز میکنه یک خانواده پر جمعیت وارد میشن و از همون ابتدا جوری رفتار میکنند که انگار اینجا خونهی خودشونه و بعد از اعتراض مرد، جلسه تشکیل میدن و رای میگیرن و طبق اصول دموکراسی همیشه حق با اکثریت هست و اینگونه تجاوز قانونی به خونه و زندگی مرد شروع میشه. این ایده واقعا عجیب و خلاقانه است و من بسیار خوشم اومد ازش.ه
داستانهای این کتاب خیلی عجیب و خاص بودن، یه فضای سورئال و کافکایی داشتن و اصلا نمیشد حدس زد چه اتفاقی قراره در ادامه بیافته. داستان تجاوز قانونی رو خیلی دوست داشتم و عجیب این داستان فوقالعاده بود. یه جورایی با خوندنش و در حین خوندنش یه چراغهایی تو سر آدم روشن میشه. در موردش چیزی نمیگم که داستانش لو نره، فقط این مساله که با خوندنش خیلی نمونههای تاحدی مشابه برام یادآوری شد. بیتعارف بخوام بگم با داستانهای دیگه خیلی ارتباط نگرفتم (یکی دوتا داستان به نظرم اوکی بود ولی چندتاشون خیلی فضای غریبی داشت که انتظارش رو نداشتم) ولی به صورت کلی، توصیفات آبه از آدمی که توی یه بدبختی گیر کرده و نمیدونه چه غلطی بکنه انصافا عالیه، اینو توی کتاب زن در ریگ روان هم دیده بودم. اگه میتونستم به این کتاب 3.5 ستاره میدادم
بعد از داستایوفسکی کوبو آبه نویسنده محبوب منه، هروقت کتاب هاش رو میخونم پیش خودم میگم چجوری یه ذهن میتونه اینقدر خلاق و متفاوت باشه البته این تفاوتی که حتی توی رئالیسم جادویی ژاپنی ها وجود داره واقعا بینظیره و من هربار شگفت زده میشم از سیروسلوک در این ادبیات. نویسنده در غالب چند داستان شما رو در موقعیتی قرار میده که سوالاتی از خودتون بپرسید اما به نظرم پشت این سوالات ایده مهم و عمیق تری وجود داره . من به شخصه وقتی خودم رو جای کسی قرار دادم که وارد خونه اش میشه و نه نفر با خیال راحت اونجا نشستن و میگن از امروز اینجا مال ماست و مالک خونه رو تقریبا به بردگی میگیرن به یاد نظام های توتالیتر ، خونه های اشتراکی شوروی و به بند کشیدن ازادی و پایمال شدن حقوق مالکیت خصوصی افتادم و هر لحظه خودم رو به جای اون فرد قرار دادم و حس کردم کسی گلوی من رو فشار میده . در کل اینکه من همیشه آبه رو دوست داشتم و هربار به وجد اومدم از خوندن داستان هاش این کتابم نثر روان و ترجمه خوبی داره امیدوارم بخونید و خوشتون بیاد
I said I was going to take a break from reading short story collections, but dammit apparently I cannot free myself from them that easily. I had this one on deck from the library and I was curious about Abe in short form, as I’d heard good things. This is also a so-called ‘best of’ collection so someone already executed an editorial intervention on Abe’s short story oeuvre, performing all the difficult leg work of—in theory—ferreting out and excising the lesser Abe stories, leaving only the purest and most satisfying of his short prose behind. Given that this often really just means one single person imposed their own idiosyncratic taste on the rest of us, this is a publishing practice which in general I do not typically support, but that I am coming to appreciate more as I find myself increasingly wincing with regret over reading time wasted on short story collections that contain a lot of mediocre filler. But enough about my banal problems in this regard...
Abe is definitely channeling Kafka in a lot of these stories, more so than I’ve found him to do in his novels. There’s nothing inherently wrong in my mind with a writer channeling Kafka, provided it’s done right. And by that I mean channeling Kafka through a distinctive filter that has been carefully crafted by the writer. Abe is still doing his Abe thing here, merely taking tropes here and there commonly associated with Kafka and Abe-izing them. I’m on board with this. I have also read and greatly appreciated this type of appropriately filtered Kafka-channeling in Anna Kavan’s work, particularly in certain short stories (e.g., the first section of Asylum Piece and the stories ‘All Kinds of Grief Shall Arrive’, ‘A Certain Experience’, and ‘Our City’ from I Am Lazarus) and in novels such as Eagles’ Nest (a book that I might add has tragically and inexplicably still not yet been reprinted by Peter Owen, despite its reprinting of nearly every other book of Kavan’s that it originally published).
I will admit that not every story in this collection won me over. Later in the book some (e.g., ‘Noah’s Ark’, ‘The Special Envoy’) left me relatively indifferent but were still well crafted and original, laced with that special Abe flavor. The collection ends strong, though, with the title story—a mesmeric nightmare scenario of temporary (?) amnesia. It combines many of my favorite themes in fiction: disorientation, vague menace, fleeting stifled eroticism, alienation, otherness, paranoia, interstitial spaces within reality, interpersonal confusion due to all of the preceding, etc. The pacing is flawless and the ending was perfect. It is all of what I’d hoped for in Abe’s short stories, based on the novels of his that I’ve read. If all the stories had been this good, the collection would’ve been a five-star read, but as it stands it’s still one of the better short story collections I’ve read in a while. (Rounding up to 4 from what is more likely 3.5 stars.)
یه پیشنهاد: هر وقت گذرتون به یه کتابفروشی افتاد، برید داخل و مستقیم خودتون رو برسونید به این کتاب. بازش کنید و فیالفور برید سراغِ داستانِ "تجاوز قانونی" از این مجموعه و همونجا شروع کنید به خوندن! چهل صفحه بیشتر نیست که البته بشدت هم روون و خوشخوانه که باعث میشه خیلی سریع بخونیدش. مطمئنن موقع خروج، این کتاب رو خریدین و دستتونه.(البته بهترین داستانِ این مجموعه همینه و باقی به این اندازه شاید باعث حظ بردنِ شما نشه ولی قطعن حرف واسه گفتن دارن.)
فرض کنید نیمه شبه و رفتین توی تختخواب تا بخوابین. بعد یهو صدای پا میشنوین. اونم نه یکی نه دو تا... بعد یهو صدا، جلوی در خونهی شما قطع میشه. در میزنن. خودتونو میکِشونید دمِ در. کیه؟ یا خدا نُه نفر آدم! یه خونوادهی پرجمعیت معذرت! بعد یهو سر رو میاندازن پایین و خیلی مجلسی و شیک میان داخل. میگی آقا داستان چیه؟ اینجا چی میخوایید؟ میگن هیچی، خونمونه! میگی نه خونهی منه، بفرمایید بیرون. میگن خب دشواری نداریم که، طبق اصل دموکراسی و قانون اکثریت! رایگیری میکنیم که خونه مال کیه. و حالا ماجرا شروع میشه. سر خرج و مخارج، رای گیری. سر ظرف شستن، رای گیری... و خب حدس زدنش خیلی سخت نیست که بازندهی این رایگیریها کیه. و این میشود آغازِ این ترکیبِ وصفیِ پارادوکسیکال: تجاوز قانونی!
بطور کلی، داستانهای این مجموعه به از خودبیگانگی، بیهویتی و بحرانِ شخصیتیِ انسانها در جامعهی صنعتی اشاره دارند. انسانی که دچار این بیهویتی میشود، به استیصال، تنهایی و درماندگی دچار شده و انسانیت رو به زوال میرود. در این داستانهای کابوسوار، شخصیت دچار یک کلافگی است. در یک منجلابِ رهاییناپذیر گرفتار شده و هر چه دست و پا میزند بیفایده است.
خطاب به مردان و زنانی که هنوز عنصری به نام وجدان در وجودشان بیدار است. این فرجام یکی از همسایگان شماست. این سرانجام دوست شماست؛ مردی که قربانی جنایت عجیبی شده.. در یک نیمه شب خانوادهای کاملا غریبه وارد اتاق من شدند و مرا از تمامی حقوقم، حتی کنترل بر زندگیام که حق مسلم من بود محروم کردند. آزادیام را بطور کامل از دست دادم و به قحطی زدگی دچار شدم. این تمام ماجرا نیست؛ آنها مرا مجبور کردند که کار کنم و مخارج زندگی آنها را تأمین کنم! برای به کرسی نشاندن حرفهای خود نیز رایگیری میکنند و از قانونی به نام قانون اکثریت سخن میگویند! سوالی که از شما دارم این است که آیا به نظر شما توجیهی برای این کارها وجود دارد یا خیر؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد، لازم است بدانید که ما با سرعت هرچه تمامتر در یک جاده بدون بازگشت به سوی فروپاشی اجتماعی در حرکتیم! تصور نکنید این مشکلی است که گریبانگیر من شده، این معضل در انتظار تک تک شماست؛ مگر اینکه دست در دست یکدیگر با این سواستفاده از اصول دموکراسی به شدت برخورد کنیم.
سوال اصلی برای من اینجاست که نشر محترم مروارید نمونهخوان ندارد؟ ویراستار ندارد؟ کسی که با صفحهآرایی آشنا باشد یا حداقل ایندیزاین بلد باشد ندارد؟ از این نظر کتاب پر است از غلط املایی و نگارشی و دستوری با صفحاتی که حاشیه خالی و فاصلهی بین جملات زیادش حسابی توی ذوق میزند. نکتهی مهمتر هم این است که آقای مترجم کاش میگفتند برچه مبنایی ترجیح دادهاند زبان مبدا را محاوره انتخاب کنند. متاسفانه (در واقع خیلی هم خوشبختانه) من از آدمهایی هستم که به شم خودم اعتماد زیادی میکنم و وقت خواندن این کتاب هم حس خوبی نداشتم. بدگمانم که مترجم خیلی هم وفادار به اثر نبوده باشد. کاش جایی پاسخ بدهند به این موضوع.
فقط داستان تجاوز قانونی اندکی قابل تامل بود.کتاب را به اجبار وجدان تا انتها خواندم.از سال سوم دانشگاه کتاب را با توجه به نایاب بودن آن تهیه کرده بودم،اما در برنامه مطالعاتی ام در اولویت نبود. تا روزی که در خواب رویایی اشفته دیدم و در خواب این عبارت در ذهنم بارها و بارها تکرار شد: "تجاوز قانونی" .همان روز شروع به خواندن کتاب کردم.با این وجود با هیچ کدام از داستان ها ارتباطی هرچند سطحی نیز برقرار نکردم
شخصیتهای کتاب عجیب هستن و کارهای عجیبی هم انجام میدن. پایان داستانها غافلگیرکنندهست. هیچچیزی به شکلی که انتظار دارید پیش بره نمیره. داستان تجاوز قانونی به تنهایی باعث میشه این کتاب ارزش خوندن پیدا کنه. لحظات ابتدایی که داستانها رو میخونید ازشون متنفر میشید و به نظرتون کوبو آبه دیوونه میرسه اما اجازه بدید زمان بگذره و شخصیتها توی ذهنتون نقش ببندن کم کم حس میکنید دنیای اونها هم به اندازهی دنیای تمام قهرمانها یا دست کم تمام انسانهای معمولی قابل تصور و حتی زیباست. تلاشی برای خوب بودن صورت نمیگیره و اغلب هم بهش دست پیدا نمیکنه.
Having read his The Woman In the Dunes (Penguin, 2006) and The Box Man (Vintage, 2001) a few years ago, I was delighted to have this second-hand copy and arguably liked reading few of his twelve short works. Why few? A reason is that I fairly and understandably enjoyed only two of them, that is, The Special Envoy and Beyond the Curve since from his narratives and dialogs in the remaining ones seem to be more surrealist or absurdist to the extent that they remind me of something Kafkaesque or Poe-esque. In other words, these short works should be read after we have gained familiarity in terms of his plot, characters, settings, climax, etc. in his other works like the two mentioned novels. We can know him more by visiting this site: https://en.wikipedia.org/wiki/K%C5%8D... which reveals his fame as a Japanese author of novels, short stories and plays. Comparatively, I didn't know why I could enjoy reading nearly all of Kenzaburo Oe's novels whereas, with respect to Kobo Abe, I could finish only two of his and needed time to manage with the following remaining six: Kangaroo Notebook, The Ark Sakura, Secret Rendezvous, The Ruined Map, The Face of Another, and Inner Ice Age 4.
The first story, The Special Envoy, is a sort of sci-fi story depicting Professor Jumpei Nara's weirdly amazing encounter with a man who claims to be a Martian while being about to give a lecture to the audience, unthinkable troubles of course ensue, so we can see how the story ends is worth reading. Whereas the second, Beyond the Curve, is about a typical woman who doesn't mean to fall in love with a man but eventually she does and gets married. Soon she finds out both have their own ways and familial conflicts ensue; however, she can cope with such irregularities seeing the light and admirably makes it with her wise solution.
دو داستان اول این مجموعه خیلی عالی بودند و این عالی بودن به دلیل مفهومی بود که زیر ظاهر سادهی داستان پنهان شده بود. داستان سگ و داستان تجاوز قانونی هرکدوم حرفهای زیادی برای گفتن داشتند. یکی درباره روابط بین آدمها و دیگری دربارهی روابط و قوانین اجتماعی. نویسنده در داستان تجاوز قانونی دموکراسی رو به سخره گرفته و به شکل طنز به این موضوع پرداخته طوری که متوجه بشی چیزهایی که در ذات خودشون مفید به نظر میان میتونن نابودکننده هم باشند.
اما داستانهای بعدی در نظر من صرفاً داستانهایی سرگرمکننده بودند که با روایت ساده و روانی که داشتند خواننده رو به اعماق داستان نمیکشوندند.
اما باید تشکر ویژهای هم از مترجم و ناشر داشته باشم. اونقدر وضع نگارش و ویرایش کار افتضاح بود که تحمل نکردم و توی سایت نشر مروارید انتقاد شدیدی از این کتاب داشتم. باورتون میشه که توی این کتاب «حدس» به شکل «حدث» نوشته شده؟! من که باور نکردم و نمیدونم چرا با وجودی که به نظر میاد روایتها محاورهس مدام واژهها بین شکل رسمی و محاوره تغییر میکردن و تمرکزم رو از بین میبردن و شدیداً اعصابم رو به هم میریختن. اگر بخوام بدترین ترجمهای که تا حالا خوندم رو بهتون معرفی کنم اون چیزی جز همین کتاب نیست.
نمیدونم چه چیزی بود. اما هیچ کتابی اونجوری که باید منو راضی نمیکرد. بنظرم تو دنیا همه ی چیز های عجیبو تو دنیا تجربه کردم. چیز های نامتعارف زیادی دیدم. سرتونو درد نیارم ولی واقعا انگیزمو از دست دادم. تا اینکه به کتاب تجاوز قانونی رسیدم/واقعا به این نتیجه رسیدم که هنوز عجوبه های زیادی وجود داره. من اسم سبک این کتاب رو کمدی-مضحک میزارم. در حالیکه مشغول جمع و جور کردن اتاق بودم گفتم: اجازه بدید من اینها رو جمع کنم و بیام خدمتتون...} رفتم سراغ رختخواب/اما پیرزن با عصا به من اشاره کرد و گفت: نمیخواد جمعش کنی.من میخوام بخوابم.انقدر خسته ام که سرم رو بذارم رفتم;البته اگه از نظر شما اشکال نداشته باشه...؟! همون طوری خشکم زد.پیش خودم گفتم فکر کرده کیه...با اوقات تلخی برگشتم. در نهایت تعجب دیدم که اون مرده کشوی میزم رو باز کرده و داره توی کشو رو میگرده! به سرعت به سمتش رفتم...دستش رو گرفتم و گفنم: معلوم هست چی کار داری میکنی؟ با خونسردی تمام جواب داد: دارم دنبال سیگار میگردم من که خیلی عصبانی شده بودم به طعنه گفتم:چیز دیگه ای لازم نداری...؟!یه وقت تعارف نکنی/ناراحت میشم اون مرد در حالی که حرف های من بهش برخورده بود/اخم کرد و با عصبانیت گفت: منظورت از این حرف چیه؟انگار یادت رفته که ما تازه از راه رسیدیم.برای گشتن کشوی خودم باید از جنابعالی اجازه بگیرم؟!.... این داستان کوتاه نشان دهنده ی دقیقا نشان دهنده ی جامعه امروزی است. که واژه ی به معنای واقعی کلمه تحریف شده ی دموکراسی را نشان میدهد.
در یک روز سرد که حتی رویا هم منجمد میشد یک خواب وحشتناک دیدم یک روز بعد از ظهر کلاهش را سرکرد و رفت و من پشت سر او چفت در را انداختم .... یک روز گرم که حتی رویا هم ذوب میشد من یک خوای عجیب دیدم یک روز بعد از ظهر فقط یک کلاه برگشت
...........
داستان های کوتاه:
سگ تجاوز قانونی جنایت آقای اس.کارما مرگ نامربوط فرستاده ویژه سرباز خیالی
تجاوز قانونی. مجموعه داستان کوتاهی از نویسنده مشهور ژاپنی، کوبوآبه. این کتاب به زیبایی رمان زن در روان نبود. داستانها معمولی و تقلیدی از فضای کافکایی بود.
درکل حس متوسطی دارم به این مجموعه داستان کوتاه. داستانهاش یجوری بودن. بد نبودن و تاحدی جالب و کشش ��اشتن. تجاوز قانونی و جنایت اس کارما بهتر از بقیه بودن. سگ فان بود. مرگ نامربوط هم روایت قشنگی داشت به نسبت.
مجموعه ای از چند داستان کوتاه "سگ، تجاوز قانونی، جنایت آقای اس.کارما، مرگ نامربوط، فرستاده ی ویژه، سرباز خیالی" تو این کتاب اتفاقاتی که شاید غیرواقعی رو جوری به تصور میکشه که خواننده شک کنه و با خودش بگه: مگه میشه؟! داستان سگ و فرستاده ی ویژه رو خیلی دوست داشتم. تجاوز قانونی، که اسم کتاب از اون داستان برگرفته واقعن قابل تامل بود، اینکه یه روز صبح پاشی ببینی مالک خونه و پول و نامزدت کسانی دیگه هستن. مرگ نامربوط، وحشت از پیدا شدن یه جسد غریبه تو خونه رو منو یاد پوآرو جانم انداخت. جنایت آقای اس.کارما که ترس از فراموشی حتی اسم خودت و و و بقیه داستان ها هم به نوبه خودش جذاب بودن. این کتاب کوبوآبه رو بیشتر از زن در ریگ روان دوست داشتم. خیلی خلاقانه میتونه حس هارو بهت منتقل کنه تورو درگیر چالش های توو داستان کنه و با یه پایان غیرمنتظره شوکه ات کنه. و در پایان به نظر من اون میتونه یه کمدی تراژيك نویس قهاری باشه. پایان کتاب یه گفتگو کوتاه با نویسنده داره که در جواب سوال علاقه و الهام گرفتن از نویسنده های ژاپن میگه: من از خواندن آثار نویسندگان غیرژاپنی لذت بیشتری می برم". خیلی خوشم یه نویسنده هم فکر پیدا کردم.
"تجاوز قانونی" نام یک مجموعه داستان کوتاه از کوبو آبه، نویسندهی شهیر ژاپنیست. عنوان شش داستان این کتاب به این شرح است: ۱- سگ ، ۲- تجاوز قانونی ، ۳- جنایت آقای اس.کارما ، ۴- مرگ نامربوط ، ۵- فرستادهی ویژه ، ۶- سرباز خیالی . و همینطور یک مصاحبهی کوتاه سه صفحهای با خودِ کوبو آبه.
اما من میخوام در این معرفی فقط در مورد داستان "تجاوز قانونی" صحبت بکنم چون به نظرم داستان اصلی این کتابه و بخش اعظم و کلی کتاب رو در بر میگیره. باقی داستانها به نوبهی خودشون واقعا قشنگ بودند اما چون کوتاه بودند نمیشه در موردشون خلاصهای گفت و توضیحاتی رو عنوان کرد. بین اون داستانها، "سگ" و "فرستادهی ویژه" رو خیلی خیلی پسندیدم.
و اما در مورد تجاوز قانونی... ماجرای این داستان از این قراره که پسری تنها در یک خانهی کوچک زندگی میکند، روزی یک خانوادهی شلوغِ نُه نفره وارد خانهی او میشوند و هرگز از زندگی او بیرون نمیروند. این خانواده به دموکراسی معتقد هستند و میگویند همیشه رای با اکثریت است و رای آنها بر ماندن در این خانه است...
جالبه نه؟ موضوع خیلی خوبی برای یک داستانه و کوبو آبه به بهترین شکل ممکن بهش پرداخته و نکات مهمی رو توی داستان مخفی کرده که هر لحظه و خط به خط با توجه به گفتگوها و کارهایی که افراد این خانواده انجام میدن به یک مفهوم خاص اشاره کرده. فکر کن، خودت تنهایی توی خونهت خیلی راحت و آروم داری زندگی میکنی اما به یکباره چند نفر وارد خونه میشن و دیگه هیچوقت از خونهت بیرون نمیرن، جالبتر و اعصاب خورد کن تر هم اینه که میگن همیشه رای با اکثریته و همهشون چون یک خانوادهی نُه نفره هستند همگی رای میدن که توی خونهی تو بمونند و در حقیقت تو رو اصلا حساب نمیکنند...
هر چی که فکر بکنی میبینی با عقل جور در نمیاد ولی هرچقدر در عمق داستان بری میبینی چقدر این ایده عالیه و چقدر کوبو آبه برای همین موضوع به ظاهر ساده فکر کرده تا به نتیجه رسیده. فوقالعاده بود..!!!
این کتاب دومین اثری بود که از کوبو آبه خوندم و واقعا میگم این نویسنده عالی مینویسه. اگر از کتابهاش خونده باشید متوجه میشید که با اینکه هر کدوم از کتابهاش داستانهای متفاوتی دارن اما شخصیت های اصلی در یک موضوع باهم اشتراک دارند و اون هم اینه که انگار همهی شخصیت هاش بسیار تنهان و به دور جامعه هستند، واقعا چرا؟ چرا باید همهی کاراکترهای اصلی داستانهاش اینطور باشن!؟... هر چی که هست به نوعی امضای کارهاش شده.
در پایان این کتاب، یک مصاحبهی کوتاه هم با خود کوبو آبه چاپ شده که پاسخهاش خیلی خوب بودند و اطلاعات بیشتری از شخصیت و زندگی این نویسنده متوجه میشیم... به این موضوع هم اشاره شده که کوبو آبه دانشجوی پزشکی بوده و مدرک پزشکی هم داره اما هیچوقت به کار طبابت مشغول نمیشه و از همون اول کار وارد حرفهی نویسندگی میشه.
خب، فکر می کنم به اندازه کافی در مورد داستان اصلی این کتاب صحبت کردم. در کل که خیلی دوستش داشتم. همین!
Kobo Abe has one the most macabre senses of humor in the world, mixed with his fevered imagination. This, his only short story collection (translated at least), show off these two attributes. A wide range of tales spread out over his career which could be classified as fables, science fiction, horror, or magic realism. In Abe’s world, people find dead bodies in their apartments, people are turned into plants, dead souls killed by a patrol of soldiers is forced to follow the patrol, a Martian in human form must convince one person he is actually a Martian, a advertising agency follows its own laws of logic, malevolent families invade peoples lives and make them slaves, and a business card develops its own personality. Yes he is treading similar ground to Kafka, Gogol, and Lewis Carroll, but each of these tales retains their own distinct flavor. Belongs on the shelf next to other forgotten tomes of macabre humor and imagination, such as Virgilio Pinera’s Cold Tales, Dino Buzzati’s Restless Nights, Roland Topor’s The Tenant, and any collection of Thomas Ligotti’s work
شاید اگه توجه بیشتری به اطرافیانم داشتم و سعی می کردم با اون ها رابطه برقرار کنم، هیچ وقت چنین اتفاقی برام پیش نمی اومد؛ یا حداقل اگر هم پیش می اومد، کسی رو داشتم که بتونم به کمکش امیدوارم باشم..
مجموعه داستان کوتاه خیلی خوبی بود نه به خاطر نثرش چراکه ترجمه اونقدر قوی نبود اما فضای نمادین، متفاوت و خلاق داستانهاش واقعا عالی بود. خصوصا داستان آخرش که با دوتا هایکوی زیبا از خود کوبو آبه شروع و تموم میشد :
هایکوی شروع داستان "سرباز خیالی" :
در یک روز سرد که حتی رویا هم منجمد می شد یک خواب وحشتناک دیدم یک روز بعد از ظهر کلاهش را سر کرد و رفت و من پشت سر او چفت در را انداختم.
هایکوی پایانی :
یک روز گرم که حتی رویا هم ذوب می شد من یک خواب عجیب دیدم یک روز بعد از ظهر فقط یک کلاه برگشت.
کتابی به مراتب اذیت کننده وقتی به داستان تجاوز قانونی میرسید به شدت احساس عدم راحتی میکنید سه چهارتا داستان اولش فقط جالب بود برام *** الان که می بینم داستان تجاوز قانونی خیلی هم آشناس در خانواده های پر جمعیت بعضا فامیل های بی ملاحظه ای هستند که که رسما مهمان ناخوانده ان و پررو پررو میرن خونه بقیه و روزها اونجا میمونن و کلی از آسایش و آرامش صاحبخانه رو تصاحب میکنن ما تجاوز قانونی داشتیم وقتی تجاوز قانونی مد نبوده