Karl Korsch (August 15, 1886 – October 21, 1961) was a German Marxist theoretician. Along with György Lukács, Korsch is considered to be one of the major figures responsible for laying the groundwork for Western Marxism in the 1920s.
من از این کتاب مقاله ی دوم را بیشتر فهمیدم و اولی هم از نظر مفهومی و هم از نظر تاریخی برایم گنگ ماند
در مقاله ی اول سؤال این است که چرا برآیند انقلاب کارگری در روسیه به جایی رسیده است که شوروی عملا با ضدانقلاب همراستا شده؟ چه شده که حاصل انقلاب پرولتاریا به چنین اشتراکات وسیعی با فاشیسم کشیده شده؟ او معتقد است نظریه ی مارکس در مورد دولت انقلابی ایراد دارد - مثال دیکتاتوری پرولتاریا را هم می زند. اما من نفهمیدم که ایراد کار کجا است وکورش دقیقا چه می گوید. برای همین توضیحات زیر عمدتا برآمده از مقاله ی دوم است
حرف کلی این دو نوشتار که اولی - یعنی "دولت و ضد انقلاب" - قبل از آغاز جنگ دوم و دومی - یعنی "ضدانقلاب فاشیستی" - همزمان با آغاز جنگ نوشته شده است، نقد رویکرد مارکسیسمِ ارتدوکس در قبال ضدانقلاب، و تحلیل به قدرت رسیدن فاشیسم در اروپا و نسبت آن با سوسیالیسم انقلابی است
کورش معتقد است سوسیالیست های فعلی همانطور که اخلافشان در قرن نوزدهم - سال های 1848 و 1849 - به ناپلئون همچون برهم زننده ی نظم فعلی و امیدبخش ظهور سوسیالیسم نگاه می کردند، به ظهور فاشیسم جدید - هیتلر و موسولینی - همچون برهم زننده ی نظم سرمایه دارانه ی فعلی و امیدی برای به قدرت رسیدن سوسیالیسم می نگرند
او معتقد است این نگاه به فاشیسم نه یک اشتباه شخصی یا مقطعی بلکه برآمده از ایرادی در خود مارکسیسم ارتدوکس است. مارکس در تبیین مراحل سرمایه داری تا زمان خود گام های درست و تحلیل های موجهی برداشت اما نتوانست ضدانقلاب را همچون مرحله از مراحل بسط سرمایه داری تحلیل و تبیین کند. برای مارکس ضد انقلاب صرفا یک انحراف بود و نقش محوری ای در شکل گیری یک مرحله ی خاص نداشت. اما کورش معتقد است فاشیسم فعلی در واقع تبدل یافتن سرمایه داری بازار آزاد و رقابتی است به سرمایه داری انحصاری-دولتی. خلاصه اینکه فاشیسم فعلی در واقع علی رغم ظاهر انقلابیش رویکردی اصلاحی است در سرمایه داری. او به صراحت می گوید که در اساس فرق زیادی میان نیویورک تایمز و بنگاه های خبری گوبلز وجود ندارد. پس امید بستن به آن اشتباه محض است
کارگران فعلی برای کنش انقلابی خود باید از آنچه وضع جدید انحصارطلبی به آنها عرضه می کند بهره برند تا بر انحصارگران پیروز گردند. آنها نباید به عناصری که مربوط به مراحل قبلی سرمایه داری بوده اند دل ببندند - اموری مثل مباحثات آزاد، مطبوعات آزاد، رادیو آزاد و حتی تجارت آزاد. فاشیسم فعلی از این وضع سرمایه دارانه گذر کرده است