ژاک لکان روانکاو فرانسوی، به اذعان بسیاری برجستهترین روانکاو بعد از فروید است که آثار او بالغ بر چندین دههزار صفحه میشوند. لکان قسمت اعظم عمر خود را صرف سه کلمه کرد: ”بازگشت به فروید“ و با یان تلاش، تئوری فروید را به منتها درجه گسترش داد. آنچه در این کتاب آمده، عمدتاً منتخبی است از سخنرانیهایی که برای معرفی مکتب روانکاوی لکان در مکانهای مختلف و برای مخاطبین متفاوت انجام گرفته است. عناوین برخی از این مباحث بدین قرار میباشند: ناخودآگاه را درمان نمیکنند، ژوئی سانس: ماورای اصل لذت، هیستریکهای امروزی، اعتیاد و گفتار کاپیتالیسم، متافور پدری و جنون، ماشین اوتیستی، تمدن و پسیکانالیز.
تقریباً نصف کتاب رو خوندم، و این طور که به نظر می رسید خوندن بقیه ش وقت تلف کردنه. تا اینجا کتاب فقط بحث هایی پراکنده راجع به این بود که چطور باید روانکاو بود، که قطعاً برای من اهمیتی نداره. بخش های مختصری هم که راجع به نظریات لاکان توضیح میده، توضیح ها بی اندازه مبهم و غیرقابل استفاده ن. در عوض در طول كتاب مكرر در مكرر با لحنى خشونت آميز هر كسى رو كه كمترين ترديدى در صحت تام و تمام روانكاوى داشته باشه، مورد توهين و تحقير و تمسخر قرار داده بود، تا جايى كه آدم به شك مى افتاد نكنه داره ضعف موضع علمى خودش و خالى بودن چنته ش از استدلال هاى قانع كننده رو پنهان مى كنه.
اين طور كه جايى خوندم، مؤلف بعداً به علت ابتلا به روان پريشى در آسايشگاه روانى بسترى شده.
توی ریویوی خاطرات ظلمت راجع به نویسنده های داخلی ای که بهشون بی اعتمادم نوشتم. این یکی از همون هاست.
پیشنیازاشو پاس نکرده بودم :) واقعا نمیدونم چرا برخی روانکاوا اصرار دارن انقدر سنگین و سخت حرف بزنن، درحالی که خود فروید همه چیز رو خیلی سلیس و ساده بیان میکرد.
سخت خوانه و به نظرم جا داشت سخنرانیها روی کاغذ بیشتر پرداخته بشن. من برای آشنایی با فروید و لکان به پیشنهاد دوست روانکاوم با این کتاب شروع کردم. گاهی بهش غر زدم که کتاب خوبی برای شروع بهم معرفی نکرده چون بسیار گنگه و من رو پرتاب میکنه وسط یه دنیای مبهم که فهمیدن پیچ و خمهاش سخته و کلافهم میکنه. بعدها که کتابها و مقالههای دیگری رو دست گرفتم متوجه شدم هیچ راهی جز پرتاب شدن برای ورود به عالم فرویدی برای من مناسب نبوده. اهمیت این کتاب به نویسندهشه. کدیور شاگرد لکان بوده و با وجود تمام حواشی پیرامونش از نظر تئوری قابل اعتماده. در نقد کتاب نوشتهبودند بیشتر درمورد اینه که چطور باید روانکاو بود؛ همهی کتاب این نیست اما به نظرم اگر هم باشه ضعف محسوب نمیشه؛ برای فهم فروید و لکان رفت و برگشت بین نظریهها و تجربههای عملی روانکاو و آنالیزانت بسیار روشنگره و مهم
بعد از خواندن این کتاب دیگه اون انسان ماقبل از خواندن این کتاب نخواهید بود. هر جمله از کتاب انسان را به تفکر و حیرت وا می دارد. اگر دوست ندارید زندگیتون دچار تغییر اساسی شود ... هرگز هرگز این کتاب را نخوانید!
این کتاب شامل سخنرانیهایی است که موضوعات پراکنده و مختلفی دارند و حول محور نظریات فروید و لاکان انجام شدند. البته کتاب آنچنان ادعایی هم نداره و در مقدمه نوشته شده «با این همه این کتابی نیست که مدعی باشد در همین چند صفحه تئوریهای پیچیده لاکان را برای شما واضح و آشکار سازد. هدف این کتاب این است که به آنانی که تشنه دانش هستند نشان دهد، دریایی بیکران در انتظار آنهاست و آنچه که در اینجا میخوانند فقط قطرهای از آن است.» در تحقق این هدف میتونم با اطمینان بگم که کتاب موفق بوده، گرچه متن گاهی خیلی تخصصی و دشوار میشه و دایماً باید مفاهیم رو با جستجو ریز ریز متوجه شد.