This book assesses the adequacy of the traditional theories of laughter and humor, suggests revised theories, and explores such areas as the aesthetics and ethics of humor, and the relation of amusement to other mental states.
Theories of laughter and humor originated in ancient times with the view that laughter is an expression of feelings of superiority over another person. This superiority theory was held by Plato, Aristotle, and Hobbes. Another aspect of laughter, noted by Aristotle and Cicero and neglected until Kant and Schopenhauer developed it into the incongruity theory, is that laughter is often a reaction to the perception of some incongruity. According to the third and latest traditional theory, the relief theory of Herbert Spencer and Freud, laughter is the venting of superfluous nervous energy. Historical examples of all these theories are presented along with hybrid theories such as those of Descartes and Bergson. The book also features traditional explorations of the place of humor in aesthetics, drama, and literature.
This is the first work in the last fifty years to include the classic sources in the philosophy of humor and the first to present theories by contemporary philosophers.
یه کتاب خوب و مفرح برای کسایی که علاقه دارن بدونن چرا میخندن و اینکه چرا بعضی چیزها ارزش خندیدن نداره. گول ظاهر کتاب رو نباید خورد. الحق کتاب خوشخونی هست. مترجمهای کتاب هم روی کار سوار هستن و کتاب رنگ و بوی ترجمه نداره. مقدمهی نسبتا مبسوطی هم برای کتاب نوشتن که نشون میده با برنامهریزی رفتن سراغ کتاب
”کمدی یک «زنگ تفریح» در میانهٔ دنیای واقعی نیست، بلکه یک زاویهٔ دید دیگر به دنیاست.“
بهنظرم این جملهٔ طلایی کتابه. خیلی دوستش داشتم. کوتاهه و جامع. جوانب مختلف طنز رو بدون اضافهگویی بررسی کرده. وسوسه شدم برگردم یهسری از اپیزودای طنزپردازی رو دوباره گوش بدم (از پادکستای موردعلاقهمه.) و استندآپای جورج کارلین رو چندباره ببینم. (خدا رو شکر همیشه جوکاش یادم میره و هربار برام لذتبخشه.) اگه مثل من طرفدار طنزید و ارزشمند میدونیدش، این کتاب برای شماست. اگر هم برعکس این اوصافید که بازم بخونید، شاید نظرتون برگشت. :))
مباحث اخلاقیش رو خیلی دوست داشتم چون برام مسئلهست. دیباچهٔ مترجم هم بسیار خوب و مهمه. (اعتراف: اکثر مواقع از این بخش میپرم؛ اینبار نتونستم.)
بیش از پیش به «زندگی یه جوک بزرگه» اشاره میکنم و این رو با تمسخر و نگاه تاریک نمیگم. زندگی یه جوک بزرگه، پس بیا به درداش بخندیم.
اغلب وقتی خبر بدی میرسد، کاری برای بهبود اوضاع نمیتوان کرد؛ به جز فراغت عاطفی گرفتن از آن تا بلکه به این وسیله بیش از تراژیک بودن خندهدار بشود. اسکاروایلد به وقت مرگ گفت: «این کاغذ دیواری خیلی ضایع است؛ یکی از ما دوتا باید شرش را کم کند.» ------------------ توضیح اضافی ندم؛ خواندن این کتاب به شدت توصیه میشه! بحثهای خوبی درباره رابطه بازی و طنز، شوخیهای قومی و جنسیتی و اخلاق مثبت و منفی طنز داره. اگر میخواستم کتاب رو جوری خلاصه کنم که به درد دنیا و آخرت ملت بخوره این خیلی مناسبه: «در طنز، گوینده ایده هایی در ذهن شنوندگان مینشاند نه به هدف باور کردن یا دست به عملی زدن، بلکه برای لذتی که میدان دادن به آن ایدهها به بار میآورد. شنوندگان درباره آن ایدهها فکر میکنند نه برای آنکه از خلالش به باور درباره چیزی برسند یا بدانند چه کاری باید بکنند، بلکه تنها برای تفریح. چنین نتیجه میگیرم که شوخی یک وضعیت خاص از بازی، با استفاده از زبان است که در آن قوانین روزمره ارتباطات را معلق میکنیم و به یکدیگر جواز کمیک میدهیم که هر چه خواستیم بگوییم، مادامی که جمع از آن لدت ببرد. همانطور که توماس آکویناس گفته، تنها و تنها یک معیار برای لطیفهگویی موفق وحود دارد: لذت.»
فلسفهی طنز: بررسی طنز از منظر دانش، هنر و اخلاق / جان موریل / تهران: نی، چاپِ اول 1392 لطیفه - فلسفه
دیباچهی مترجم «محمود فرجامی»، در دیباچهای بیست صفحهای نوشته است: او تمامِ مدتی که مشغولِ ترجمهی این اثر بوده، و تا مدتها پس از آن، مطمئن نبوده که برای ترجمهی کلیدیترین اصطلاحِ این کتاب، باید از چه واژهی جایگزینی استفاده کند: طنز؟ فکاهی؟ شوخطبعی؟ مطایبه؟ یا معدلهایی دیگر؟ [15] چرا وی با چنین وضعیتی رویارو بوده است؟ چون به نظرِ او: کارِ مترجمِ فارسی در حوزهی «مسائلِ نظریِ طنز»، نیازمندِ صرفِ انرژی زیادی است تا در کنارِ نظارت بر چگونگی اجرای کار، مصالح آنرا نیز بهسختی بیابد و بسازد. چون نسبت به حوزههای دیگر در گسترهی علومِ انسانی، کارِ پژوهش و نظریهپردازی در حوزهی طنز، قدمتی نو-پا و جوانتر دارد. و در آثارِ فارسی نیز سابقهی چنین پژوهشهایی انگشتشمار است. و اکثریتِ مطلقِ پژوهشهای فارسی، در حوزهی طنز، در حیطهی ادبیات است. و همین محتوای اندکشمار نیز بیشتر دربارهی یافتنِ نمونهها و شرح و تفسیرِ شوخطبعیها در آثارِ کلاسیکِ فارسی است. [7] بهگونهای که ارتباط معناشناسانهی چندانی با دیگر کارهای تحقیقاتی در زبانهای دیگر، زبانهایی بهغیر از فارسی و عربی، ندارند.
و تقریباً در همهی زبانها از جمله در زبانِ فارسی،تعاریفِ دقیق و متمایزکنندهای برای واژگانِ مربوط به طنز وجود ندارد. و بسیاری از این واژهها در عطفِ به یکدیگر و یا حتا بهعنوانِ جایگزینِ هم بهکار میروند. [8] و در زبانِ فارسی، فقرِ ترجمه در زمینهی پژوهش در حوزهی طنز، مشهود است. [9]
کلمهی «طنز»، تا دههی پنجاهِ خورشیدی بهندرت کاربرد داشته و بیشتر از واژههایی مانندِ «هزل و هجو»، «مطایبه و لطیفه» و «فکاهی» استفاده شده، [10] و نخستین بهکارگیری واژهی «طنز» به معنای امروزی آن، توسط مترجمان در مواجهه با آثارِ فرنگی ابداع شده است. مثلاً ترجمهی مقالهای از «ویلیام تاکری»، در سالِ 1339ش در مجلهی سخن. [11] اما در سالِ 1369ش با انتشارِ دو مجلهی «گلآقا» و «طنز و کاریکاتور»، اصطلاحِ «طنز» جای «فکاهی» را گرفت. و حتا به مرور حوزههای شوخطبعانهی دیگر را نیز پوشش داد. مانندِ عرصهی کتاب و فیلم و موسیقی و نمایش و طراحی و غیره. و اکنون نیز این پوششِ گستردهی معنایی در ژانرها و لحنهای مختلف، موجبِ اغتشاش در بهکارگیری واژهی «طنز» برای ترجمهی متونِ تخصصیِ آن شده است. [13]
مفاهیمی که که هر واژه به ذهنِ عمومِ مردم متبادر میکند، بیش از آنکه تابعِ نظرِ متخصصانِ آن رشته و براهینِ زبانی و زبانشناختی باشد، متأثر از کاربردِ امروزین و سابقهی قبلی آن مفهوم در عرصههای عمومی است. [...]
"Men have been laughed out of faults which a sermon could not reform" Francis Hutcheson, quoted in Morreall, 39-40
"Laughter is an affectation arising from the sudden transformation of a strained expectation into nothing." Kant, quoted in Morreall, 47
"The cause of laughter in every case is simply the sudden perception of the incongruity between a concept and the real objects which have been thought through it in some relation, and laughter itself is just the expression of this incongruity." Schopenhauer, quoted in Morreall, 52
"All laughter then is occasioned by a paradox..." Schopenhauer, quoted in Morreall, 52
"This is the reason why certain animal forms, such as apes, kangaroos, jumping hares, etc., sometimes appear to us ludicrous because something about them resembling man leads us to subsume them under the conception of the human form, and starting from this we perceive their incongruity with it." 59-60
"It must therefore be diverting to us to see this strict, untiring, troublesome governess, the reason, for once convicted of insufficiency. On this account then the mien or appearance of laughter is very closely related to that of joy." Schopenhauer, quoted in Morreall, 60
"The opposite of laughing and joking is seriousness. Accordingly it consists in the consciousness of the perfect agreement and congruity of the conception, or thought, with what is perceived, or the reality. The serious man is convinced that he thinks the things as they are, and that they are as he thinks them. This is just why the transition from profound seriousness to laughter is so easy, and can be effected by trifles. For the more perfect that agreement assumed by seriousness may seem to be, the more easily is it destroyed by the unexpected discovery of even a slight incongruity. Therefore the more a man is capable of entire seriousness, the more heartily can he laugh." Schopenhauer, quoted in Morreall, 61
"That the laughter of others at what we do or say seriously offends us so keenly depends on the fact that it asserts that there is a great incongruity between our conceptions and the objective realities." Schopenhauer, quoted in Morreall, 61
"The intentionally ludicrous is the joke. It is the effort to bring about a discrepancy between the conceptions of another and the reality by disarranging one of the two; while its opposite, seriousness, consists in the exact conformity of the two to each other, which is at least aimed at. But if now the joke is concealed behind seriousness, we have irony....The converse of irony is accordingly seriousness concealed behind a joke, and this is humor. It might be called the double counterpoint of irony." Schopenhauer, quoted in Morreall, 61-62
"Irony begins with a serious air, and ends with a smile; with humor, the order is reversed." Schopenhauer, quoted in Morreall, 62
کتاب شروع خوبی برای طنز پژوهی و یا آشنایی با طنز و پیدا کردن رویکردی بهتر به جوانب مختلف این موضوع است. محمود فرجامی و دانیال جعفری با ترجمهی خوبی که از کتاب موریل ارائه دادند قطعاً کمک شایانی به جلو رفتن شناخت در حوزه طنز، در ایران، کردند.
بخشی از کتاب مربوط به جوکهای نژاد پرستانهس. اگه فکر میکنین جوک نژادپرستانه فقط برای ایرانیهاست و یا اثر منفی داره، این بخش رو بخونین. حدود صفحهی ۱۶۸
Excellent overview of comedy theories, how people think about it, and critiques of those theories. I especially enjoyed the historical overview. Very helpful and fascinating essays.
با شروع مطالعه فهمیدم که با کتاب شلوغی طرفم؛ ترجمه و حاشیهنویسی همراه با وسواس هم مزید برعلت شد. کتاب از اصطلاحات، نامها و ارجاعات پر است و برای مخاطب غیر امریکایی متن را ناآشنا میکند، هرچقدر هم که مترجمان در رفع این خلاء کوشا باشند. جامعیت کتاب و اینکه موضوع خنده و طنز را از زاویه دین، فلسفه، روانشناسی، فیزیولوژی، تکاملی، اجتماعی و فرهنگی بررسی میکند، برای من بسیار جذاب بود. کتاب پُر و کامل است. این متن سختخوان و ناآشنا را من با مرور دوباره توانستم در ذهنم منسجم کنم، و اگر نسخهی اصلی کتاب را میخواندم به آن ۴ ستاره میدادم. نکتهی محتوایی: ایدهی محوری اتفاقی بودن خلقت، جوهر نداشتن وقایع و اشیاء، و ذات نداشتن هستی، در این کتاب هم جاری است. به همین دلیل، نویسنده طنز را به جای همهی نسخههای حیاتبخش ادیان هم مینشاند، و آن را از چیزی که هست بزرگتر میکند. غیر از این، کارکرد مثبت و منفی طنز با جزئیات و مثالهای فراوان به خوبی در کتاب بیان شده است.
کتاب فارسی تا کنون ندیدم که به خود مبحث طنز، فلسفه اش، اخلاقش و مسائل پیرامونش بپردازه. محمود فرجامی هم خودش طنزپژوه برجسته ایه. از بهترین گزینه هایی که می تونست چنین اثری رو ترجمه کنه.