عظمت قیام انسان ساز حضرت سیّدالشّهداء سبب شده است که نتوان تنها یک هدف برای آن در نظر گرفت یا تنها از یک بُعد و زاویه به آن نگاه کرد. بر این مبنا، حضرت استاد تلاش کرده اند با مروری بر کلمات و جملات امام حسین(علیه السلام) در طول این حرکت، از مدینه تا کربلا، چارچوبی از اهداف و ابعاد این قیام ارائه کرده و ساختار بحث را با تکیه بر منابع و معارف غنیّ اسلامی، نظیر قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) تکمیل نمایند تا مُراد از هر بُعد و هدفی که حضرت سیّد الشّهداء مطرح کرده اند، به درستی روشن شود. در حقیقت، شیوه ی علمی مباحث استاد، نوعی «تفسیر روایت به آیات و روایات» است. در این شیوه، جملات کلیدی امام حسین(علیه السلام) مبنای «تئوری پردازی علمی» قرار گرفته و سپس به کمک آیاتی از قرآن کریم و سایر روایات اهل بیت(علیهم السلام) تبیین می شود. جاذبه و زیبایی این تفسیر در این است که مخاطب، در خلال این مباحث ضمن دست یابی به فهمی عمیق تر و دقیق تر از کلمات و جملات حضرت، متوجه می شود که هر یک از اهداف قیام عاشوراء را می توان از ابعاد گوناگونِ فقهی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عرفانی مورد بررسی قرار داد. مؤسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(دام ظلّه العالی) دوره های این مباحث را که تا کنون درباره «تحلیل قیام عاشوراء» توسّط استاد مورد بررسی قرار گرفته است چاپ می کند
مجتبی شهیدی کَلهُری مشهور به آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مرجع تقلید شیعیان، استاد مشهور اخلاق و مدرس حوزههای علمیهٔ تهران بود.
جلسات اخلاق حاج آقا مجتبی و برادر بزرگترش (حاج آقا مرتضی تهرانی) نزدیک به چهاردهه از پررونق ترین و مهمترین جلسات اخلاق و عرفان تهران بود
زندگی نامه: آیت الله مجتبی تهرانی در سال ۱۳۱۶ش در تهران زاده شد. پدرش میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان عبدالکریم حائری یزدی بود که در زمان حکومت رضاخان، با همراهی محمود شاهآبادی، نماز جماعت مسجد جامع بازار تهران را امامت میکرد.
حاج آقا مجتبی تهرانی از پنج سالگی به مکتب رفت و در تا ده سالگی بخشی از مقدّمات دروس دینی را در مدرسۀ حاج ابوالفتح تهران گذراند. سپس بههمراه پدر به مدّت سه سال به مشهد مهاجرت کرد و مشغول دروس مقدّمات شد. بهطور خصوصی در درس محمدتقی ادیب نیشابوری شرکت کرد. در سال ۱۳۳۴ه.ش در ۱۸سالگی به قم رفت. امام خمینی، سید حسین بروجردی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد از جمله اساتید او بودند. وی در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
آیت الله تهرانی، تقریرات درس بیع امام خمینی را جمعآوری و با اجازه او به صورت یک اثر مستقل منتشر کرد. کتاب مکاسب محرمه آیت الله خمینی و همچنین دو جلد رسائل اصولی او نیز به همت شیخ مجتبی تنظیم و منتشر شد. تهرانی به امام خمینی علاقه ویژهای داشت و خود گفته بود که «از آیت الله خمینی بیشتر از پدرش استفاده کرده است.» وی مدتی نیز با مصطفی خمینی هم مباحثه بود. وی با آقابزرگ تهرانی نیز رابطه ویژهای داشت و خود گفته بود «آقا بزرگ تا آخر عمر، هر رمضان یک افطاری دونفری مرا دعوت میکرد.»
با درگذشت آیت الله بروجردی و مطرح شدن مرجعیت امام خمینی و با توجه به اینکه نسخههای نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ امام خمینی در دست مردم بود، او شاگرد خود، مجتبی تهرانی را مأمور به جمعآوری فتاوا و تنظیم صحیحترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حج خویش گرداند که در سال۱۳۴۳هـش به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان قرار گرفت. بعدها تهرانی بههمراهی بعضی دیگر از شاگردان امام خمینی، کتابخانۀ او را در قم دایر کردند که سهسال بعد توسّط ساواک تعطیل شد.
در سال ۱۳۴۷ش به نجف رفت و در اقامت سه ساله، در مدرسۀ آیتالله بروجردی کفایه تدریس کرد و در درس امام خمینی شرکت کرد، در درسهای خارج اصول سید ابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم حاضر شد.
اساتید: محمدتقی ادیب نیشابوری امام خمینی سید حسین بروجردی سید محمد رضا گلپایگانی سید محمد حسین طباطبایی حسن فرید اراکی سید محمد محقق داماد سید ابوالقاسم خویی سید محسن حکیم میرزا عبدالعلی تهرانی
درگذشت: حاج آقا مجتبی تهرانی در ۱۳ دی ۱۳۹۱ش (۱۹ صفر ۱۴۳۴ق) بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری درگذشت و در ۱۴ دی در حرم حضرت عبدالعظیم دفن شد. آیت الله خامنهای بر پیکر او نماز خواند. به مناسبت درگذشت او، علما و مراجع تقلید و برخی از سیاسیون پیامهای تسلیت صادر کرده و مجالس ترحیم در شهرهای مختلف برگزار شد.
موضوع منزل دوم سلوک عاشورایی امر به معروف و نهی از منکر بود که از جلسات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی گردآوری شده بود و مکتوب شده جلسات محرم ۱۳۸۰ هست. بحث پیرامون وجوب نهی از منکر و شرایطی که باعث می شه نهی از منکر بر فرد واجب نباشه، موقعیت هایی که این شرایط دیگه مانع از وجوب نهی از منکر نمی شوند است. به ویژه مثال اصلی در این سلسله مباحث،حرکت امام حسین (ع) هست که به فرموده خودشون مصداق امر به معروف و نهی از منکر هست. به شبهاتی که در مورد نهی از منکر بودن و واجب بودن یا نبودن حرکت حضرت هست (و طبیعتا مصادیقش در زندگی هر انسانی) پرداخته می شه و سلسله مراحل سنگین شدن این بار بر اساس موقعیت اجتماعی/مذهبی فرد مطرح می شه. بخش قابل توجهی از کتاب، برای من تازگی داشت. بحث خوبی بود که اگر تقید مذهبی دارین توصیه می کنم مطالعه کنید. کتاب نسبتا روان است و اصطلاحات کمی که داره، قابل فهم هست (حداقل با مطالعه مذهبی اندک من) چاپ و ویرایش و ... هم مناسب بود و خوانش رو راحت تر می کرد.
بحث اصلی کتاب در این مورد است که حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه مصداق امر به معروف و نهی از منکر محصوب میشود یا نه. دو تا از شرط های امر به معروف و نهی از منکر در مورد حرکت امام به ظاهر صادق نیست، یکی ایمنی از ضرر (یعنی فرد بداند این کار برایش ضرر جانی یا آبرویی یا مالی قابل توجهی ندارد)، دوم احتمال تأثیر (یعنی فرد علم به تأثیر کارش داشته باشد).در مورد حرکت امام، ظاهراً نه شرط اول برقرار است و نه شرط دوم، چون هم ضرر جانی برایشان داشته و به این ضرر هم آگاه بودند و هم در یزید و اطرافیانش تأثیری نداشته است.ء جواب این دو شبهه به این شکل داده می شود:ء یک) احتمال تأثیر، شامل اثر حالی و استقبالی است (یعنی ممکن است در حال حاضر اثر نگذارد ولی در آینده اثر بگذارد)، و همچنین احتمال تأثیر، شامل اثر بر فاعل منکر و دیگران است (یعنی ممکن است بر فاعل منکر اثر نگذارد اما برای دیگران اثر داشته باشد)ء دو) ایمنی از ضرر، شرط مطلق نیست و در جایی که اصل دین در حال ضربه خوردن باشد این شرط برداشته می شود.ء
کتاب دوم از مجموعه سلوک عاشورایی. اهمیت این واجب دینی به طور خلاصه در صفحه آخر کتاب و پست جلد آن گفته شده. اما خیلی زیبا قیام امام حسین با شرایط امر به معروف و نهی از منکر بیان شده. اینکه چرا امام با وجود دانستن عدم تاثیر بر یزید دست به امر به معروف و نهی از منکر میزند! و اینکه چرا با وجود دانستن ضرر جانی باز دست به اینکار میزند؟ و به این دست شبهات پاسخ میدهد که آیا امام خود را به کشتن داد؟ یا خیر امام هدفش امر به معروف نبود و نه کشته شدن؟