کتاب جدید گروه همخوانی کتاب های بد =) ممنون از سارای عزیز که بازم یه شاهکار عجیب غریب خفن رو بهمون پیشنهاد داد. و ممنون از بچای همخوانی که همیشه پایهن دورشون بگردم♡♡♡ این کتاب رو میشه توی نیم ساعت از طاقچه شنید و فایلش رو هم خوند. با نقاشی های جذاب و متن طنز جذاب که هر جملهاش خنده به لب میاره. و اما ریویوو ....
هوالکاتب ای عزیز دل و مونس جان، بدان و آگاه باش که کتاب شریف کلثوم ننه، تألیف جلیلالقدر آقا جواد خوانساری—رضوانالله تعالی علیه—چنان کتابی است که اگر در میان دواوین و کتب فضلا بگردی، چوناش نیابی. بلکه اگر جهد کنی و شبها را در زیر نور شمع و چراغ نفتی به مطالعه رسالات قدیم و جدید از سنگنبشته تا پاپیروس گذرانی، باز هم نخواهی یافت کتابی که هم دُرّ حکمت ببارد و هم زهر طعنه در کام بریزد. و این کتاب، ای طالب حکمت، نه از آن رسائل است که در مدارس خوانند و نه از آن نصایح است که شیخ در مسجد گوید، بل حکایتی است از عجایب زنان این دیار، که اگر آن را بخوانی، بسا که از حیرت سر بر دیوار بکوبی که «یا للعجب! آیا چنین بوده است؟» و باری، بوده است و هست...
و این کتاب، ای طالب حکمت، رسالهای است در بیان احوال و خصایل زنان در طریقهای که عقل حیران و هوش سرگردان گردد. مؤلف، به صد نیش و کنایه و هزار طعنه و استعاره، زنان روزگار خود را به چنان صورت وصف فرموده که خواننده خوش خوشان بخندد، اما چون به باطن درنگرد، انگشت حیرت به دندان گزد که آیا مؤلف مدح کرده است یا قدح؟ آری، در این کتاب، از حالات کلثوم ننه—که او را پیشوای زنان این دیار خواندهاند—سخن رفته و هر حرفی که از او نقل است، در اصل وصف فقه زنان باشد، لیک در لفافهای از ظرافت. چنانچه از غیبت و بدگویی و غرغرهای بیپایان گرفته تا طمع و دغل، همه را با زبانی چنان آراسته آورده که اگر کسی را از زبان تلخ وی برنجد، لابد از آن است که در آیینه او صورت خویش را دیده است. و این بانو را از آنرو پیشوای زنان نامیده اند که در هنرهای زنانه چنان استاد بوده که گویی هزار و یک فقیهِ حکیم در وجود او گرد آمدهاند. ازیرا هر کلامی که از دهان او بیرون آمده، نه نصیحت و نه حکمت، بلکه مجموعهای از رموز و اسرار ست که چون تدقق نمایی، خواهی دید که سراسر طعنه و هجو است، لیک در جامهای از وقار و موعظه پیچیده شده، چنانکه عابد از آن متأثر گردد و جاهل به آن مغرور.
و نقل است که کلثوم ننه، چون در مجلسی نشسته، زبانش از قصههای هزار تو کوتاه نیامده و هر نکتهای را که به سخن میآورده، چنان در لفافه میپیچیده که مردمان ندانستند وی در حال ستایش است یا نکوهش. و چون کسی در برابر او لب به اعتراض گشوده، چنان آهی از ته دل برمیکشیده که زمین از لرزه بر خود بلرزیده. و اگر از خصلتهای او پرسی، بایستی که شب را تا صبح به شمارش بنشینی، که این بانو در فنون و صفات زنان، چون بالابلندای هفت گنبد آسمانست که هیچکس را پایانی بر آن متصور نیست. از مویههای بیسبب و نالههای جانگداز گرفته، تا هنر غیبت و دوبههم زنی، از رموز شوهرداری بگیر تا جعل حدیث، از خلق شریعت گرفته تا تفسیر فقه و اصول حیض و جنابت، و از آداب نذر و نیاز تا فتنهگری و عشوهگری که در آن چنان مهارت داشت که اگر ابلیس نیز نزد او زانو زده بود، عذرخواسته و کنجی خزیده بود. پس ای طالب علم و ادب، اگر خواهی که با زبان طعنهآمیز پارسی و طنز شیرین آشنا گردی، این کتاب را بردار و بخوان، اما حذر کن که مبادا خود را در آن یابی و رنجیده گردی، که نویسنده آیینه نهاده است، نه زهر در کام تو ریخته.
دوستانِ گرانقدر، این کتاب که نام دیگرش "عقاید النسا" میباشد، در زمانِ "شاه اسماعیلِ صفوی حرامی"، جمع آوری شده است و از شانزده و به نوعی هفده فصل تشکیل شده است و تألیفِ «آقا جمال خوانساری» میباشد که فرزندِ «آقا حسین خوانساری» است که پدرش استادِ وی و همچنین استادِ بیخردان و عرب پرستهایی همچون "محمد باقر مجلسی" و "شیخ حر عاملی" بوده است که هرچه به سرِ این سرزمین آمده خرافات هایی بوده که این جمعِ حرام زاده و حیوان صفت و پست تر از گوساله، به خوردِ ساکنینِ عرب پرستِ این سرزمین داده اند بیشتر مطالبی که در این کتاب آمده، امروزه منسوخ شده است و به نوعی حالتِ طنز دارد، ولی هنوز نیز مسلمان هایِ عرب پرستی هستند که به این خرافات اعتقاد دارند موضوعاتِ کتاب خطاب به زنان و دختران است که شاملِ پیشنهادها و قوانین و فتواهایی است که علمایِ بزرگ جهان اسلام یعنی «کلثوم ننه» و «بی بی شاه زینب» و «خاله جان آقا» و «باجی یاسمن» و «دده بزم آرا» و چندی از زنان دیگر، صادر و وضع کرده اند در زیر برخی از نوشته هایِ این کتاب را برایِ شما خردگرایان مینویسم ------------------------------------------------- برای باز شدنِ بختِ دختران و زود شوهر رفتنِ آنها، بهتر است که زمانی که دختر "روزهٔ مرتضی علی" گرفته است، به "منارهٔ کون برنجی" رفته و همراه با خودش گردو ببرد و بگوید اِی منارِ کون برنجی حرفیت میزنم، زِ من نرنجی میونِ من (لایِ پایِ من) دسته میخواد مردِ کمر بسته میخواد ********* البته برخی از علما برآنند که دختر باید گردو را رویِ پله گذاشته و با کونِ خود گردو را بشکند و «کلثوم ننه» میگوید که باید با طرفِ راستِ کونِ خود گردو را بشکند و چنانچه دختر کونِ پُر گوشت و تُپُل داشته باشد و نتواند گردو را بشکند، باید تخته به رویِ گردو نهاده و با کونِ خود به تخته بزند تا به کمکِ آن گردو شکسته شود ------------------------------------------------- کلثوم ننه گفته: دختر مادامی که به شوهر نرفته باشد، نوره کشیدن (واجبی مالیدن) به پشمهایش مکروه است. و «باجی یاسمن» گفته که دختر باید ازالۀ مو (زدنِ پشمهایش) را، به بند انداختن بکند و «دده بزم آرا» به سوزانیدن قائل است یعنی پشمهایش را بسوزاند... و «بی بی شاه زینب» گفته که مکروه است دختر پشمهایش را به هر روشی بزند، هر چند صد ساله باشد و مویش آنقدر بلند شود که یک چارک باشد ------------------------------------------------- باجی یاسمن گفته است که: هرگاه در شبِ زفاف و شبِ اولِ حجله، باران ببارد، به خاطر این است که عروس "ته دیگ" خورده است ------------------------------------------------ رختخوابِ داماد و عروس برایِ شبِ اول را باید زنی بیندازد که نیک بخت باشد. یعنی هوو نداشته باشد و دو شوهر نکرده باشد و شوهر دوست باشد ------------------------------------------------ در شبِ اول، خونی که از بکارتِ دختر آمده است، که زنان آن را در عرف "نشان" گویند، در سینی گذارند، و آنرا به نظرِ حاضرین رسانند تا عروس و منسوباتش (فامیلِ عروس) سرخ رو شوند (خجالت زده شوند). واِلّا، از لتۀ حیض (تکه پارچه ای که خون حیض به آن میریزد) کمتر شوند. و «خاله جان آقا» گفته که بهتر آن است که آن سینی از نقره باشد و «کلثوم ننه» گفته که اگر مقدور باشد از طلا بهتر است و دیگر آنکه واجب است که در آن روز هل و گلاب به عروس دهند که اول پسر زاید ------------------------------------------------- در موردِ "آل" گفته اند از آنجا که "آل" این ملعون می آید و جگرِ زنِ زائو را میدزدد و از آب می گذراند، اکثر علما گفته اند، مادامی که از آب نگذشته باشد، درمان و علاجِ آن ممکن است و این قِسم میتوان کرد که: اسبی بیاورند و در دامنِ زنِ زائو جو ریخته، اسب بخورد و اگر جگرِ زائو را به آب رسانیده باشد، دیگر علاج پذیر نیست. و بچه شش شب باید رویِ زمین بخوابد و مادرش شب هفتم باید او را به گهواره گذارد و آن شب را "شب خیر" گویند. و باید شیرینی و خشکبار حاضر کنند و ماما دستِ بچه را با دستمال بر پشتِ سرش ببندد و اشیاء مذکوره را که به اصطلاح "توشه" گویند، به بچه بخورانند و این عبارت را به حضار بگویند: "بگیر بچه را " ... و یکی را بچه را از دست ماما گرفته و به دیگری گوید: "بچه را بستان" بعد از آن بگوید: "خدا نگاه دارد " و بچه را بگیرد.... و به قولِ «دده بزم آرا»، هر یک از زنانِ حاضر باید چیزی به ماما بدهند، ولو یک سوزن و سنجاق باشد ------------------------------------------------- در موردِ غُسل گفته اند هرگاه زنی جاریه (کنیز) در خانه داشته باشد و کسی از خویشانِ زن در خانه نباشد که از شوهرِ او مخبر باشد (از شوهرش خبر برساند) و زن به شوهرش اعتماد نداشته باشد که مبادا به حمام رود و شوهر با کنیز همبستر شود (مقاربت نماید)، در این صورت میتواند ترکِ غسل نماید تا مانع رفع شود. (غسل نکند تا نگرانی و مشکلش برطرف شود)... «کلثوم ننه» زمان غسل نکردن به این دلیل را تا یک هفته جایز دانسته است ------------------------–------------------------ امیدوارم این ریویو مفید و جالبِ توجه بوده باشه «پیروز باشید و ایرانی»
کتابی طنز، از یکی از فقهای معروف، با لحن کتاب های فقهی، در بیان خرافات رایج بین زنان آن دوره.
بخشی از کتاب: باید رختخواب زائو سرخ نباشد، زیرا که "آل" ضرر میرساند و برای دفع ضرر آل، ماما باید شمشیر برهنه در دست گرفته، چهار طرف اطاق را با سر شمشیر خط بکشد و در وقت خط کشیدن، بگوید: خش می کشم، خش می کشم خش های خش خش می کشم و به زائو در رختخواب بگوید "دورت را خش کشیدم" و باید البته "خش" بگوید، نه "خط"، زیرا که آل ضرر میرساند. ------- در بیان اقسام محرم و نامحرم کسانی که نامحرمند اول عمامه به سر، اگر چه نابالغ باشد، ولی عمامه هر چه بزرگتر باشد صاحب آن بیشتر نامحرم است. و هر کس به حج رفته باشد. و واجب است این طایفه ها اگر چه شوهر یا پسر خود زن باشند، زن از آن ها بگریزد و اجتناب نماید والا گناه کرده است! اما آنان که محرمند، یهودی یراق فروش، سبزی فروش، پنبه زن، طبیب، رمال، دعانویس، جادوگر، مطرب، عمله، کلاه به سر. و "دده بزم آرا" فرماید که: اگر یهودی یراق فروش اتفاقاً دعانویس هم باشد، به اندازه ای محرم است که تا "هُم فیها خالدون"!
خیلی بامزهاس. نوع استدلالی که از مسائل میشه که بعضاً شرعی هم هستن اغلب خیلی به سود زنهاست و در جهتی پیش میره که یه زن بتونه توی شرایط با ثبات خودش بمونه یا همچین چیزی. کلثومننه و دده بزمآرا و باجی یاسمن رو اصلاً نمیشه دستکم گرفت، حکمشون آدم رو به قهقهه وادار میکنه در حالیکه میبایست خیلی هم جدیشون گرفت. ناسلامتی افضل علمای زنان هستن همگی.
والا اگه بهش ۵ ستاره هم میدادم ناحق نمیبود. هدف کتاب طنز انتقادیه و بارها و بارها قهقههآفرین بود. حالا با توجه به اینکه کتاب بیشتر از ۳۰۰ سال قدمت داره، برای مخاطب اون زمان باید خیلی بیشتر از این خنده دار بوده باشه. سبک شوخطبعی آقاجمال خوانساری و دهخدا و بسحق شیرازی (مخصوصاً در نثر نوشته هاش) خیلی به هم شبیه بودن به نظرم و مخصوصاً یادآور چرند پرند. حتی آهنگ و جمله بندی هر دو شباهت زیاد به هم داره که نه به معنی تقلید بلکه به نظر من نشانگر سبکی از رندیِ شوخطبعانه ست که میتونه امضای ایرانی بودن باشه.
چندتا کلمه به ظاهر معصوم و در واقع بی اندازه رَکیک یاد گرفتم که قراره تا سالها به طور ناملموس در مکالماتم به کار ببرم.
کتاب درباره خرافات و اعتقادات زن ها است. با طرز نگارش آخوندی، انگار که داری توضیح المسائل می خونی درسته کتاب به ظاهر طنزه ولی حتی فکر به اینکه یکی از این اعتقادات و خرافه ها رو روزی روزگاری زن های ما باور داشتن، پشت آدم رو میلرزونه !
چقدر خوندن این کتاب با بچهها خوش گذشت! سر فرصت میام خیلی مفصلتر راجع بهش مینویسم و اشاراتش به فرهنگ عامه رو باز میکنم ولی علیالحساب به ریویوی رویا ارجاع میدم. یه ورژن صوتی خیلی خوبی هم فیدیبو داره، یه ورژن از کتاب با نقاشی های بامزه هم وجود داره. این که یه سری حرفهایی که میزنه به طور جدی از اعتقادات و رفتار مردم اون زمان(و حتی تا چند سال پیش و شاید الان) بودند ترسناکه، ولی به طور کلی طنز بامزهای بود. بهمن ۱۴۰۳
در مورد کلثوم ننه اولین بار در مقدمه نیرنگستان صادق هدایت خواندم به عنوان قدیمیترین کاری که در آن بخشی از عقاید و رسوم مردم این سرزمین گردآوری شده. البته نویسنده به قصد تمسخراین رسوم خرافی و مبارزه با آنها این نوشته را تهیه کرده اما یک وجه نمادین و شاید طنزآمیز در رابطه بین نویسنده و اثرش قابل مشاهده است. نویسنده خود به عنوان دنباله ای از دستگاه روحانیت که وظیفه سانسور و کنترل حوزه های فکری را بر عهده داشته از طرفی "سوال و جواب های فقهی" تالیف میکرده و از طرفی در ذهنیت خود کمر به مبارزه با خرافات می بسته. آنچه به عنوان عقاید زنان در عصر صفویه از زبان کلثوم ننه ها و باجی یاسمن ها و میخوانیم امروزه برای ما خنده دار و تعجب آور است اما در لابه لای همین عقاید حیرت آور میتوان ردپایی از بعضی باورهای بسیار کهنتر را دید که در گذر زمان تغییر شکل یافته و از معنی اصلی تهی شده اند از جمله در مورد اهمیت پخت سمنو. تصور این امر دشوار نیست که بسیاری از این رسوم خرافی در بستر جامعه ای سنتی که در آن زنان از امنیت حقوقی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی برخوردار نبوده اند نقش حمایتی و دفاعی در روابط با همسر، هوو، خانواده همسر و جامعه بازی میکرده اند.
این کتاب رو در عرض یک ساعت مطالعه کردم البته در قالب کتاب الکترونیکی نه کتاب چاپی. هنگام مطالعه این کتاب از وجود این حجم از خرافات و قالب تفکرات و اندیشه مردمان گذشته ایران ورواج داشتن چنین باورهایی هم بسیار متعجب شدم و هم بسیار موجب خنده من شد . یکبار خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
این کتاب منصوب به آقا جمال خوانساری یکی از فقهای معروف زمان سلطان سلیمان صفوی است. خوانساری در حدود 300 سال پیش این کتاب را به شکل رساله نوشته و در آن به زبان طنز خرافاتی که در بین زنان اصفهان رایج بوده را به سخره گرفته. کتابی که من خواندم به نام عقاید النساء و مرات البلها (پدید آور: محمود کتیرایی) بود که دومی را آخوند دیگری در حدود صد سال پیش نوشته و بیشتر تعریف کلمات و اصطلاحاتی است که اراذل و اوباش آن زمان استفاده میکردند. به نظرم عقاید النساء (کلثوم ننه) کتاب خوب و بامزهای بود و جالبتر اینکه ریشه و ادامهی بعضی از آن خرافات را هنوز هم میتوان پیدا کرد
در یک جامعه مرد سالارانه، و جامعه ای که زن ها رقابت شدیدی برای جلب نظر مردها دارن، جامعه ای که یک دختر اگر تا سنی معین ازدواج نکنه به عنوان زشت ترشیده خونده میشه، پنج پیرزن مراجعی میشن که از دوره همی و توصیه هاشون ، همین خانم جلسه ای های فاجعه امروزی پدید میاد؛ البته که خیلی از احکام این پنج زن هنوزم در جامعه طوایفی و عشیره و روستایی اجرا میشه و همچنان ب این باورهای غلط اهتمام میورزند.
من این کتاب دوست داشتم؛ کاش کسی پیدا میشد تا خزعبلات امروزی رو کتاب میکرد، جالب اینجاست که این پیرزن مال عصری هستن که بیسوادی جهل خودش عامل ب قدرت رسوندنشون هستش اما امروز با این همه ادعای دانستن و روشنفکری انواع جدیدتر و بروزتری به خرافات اضافه شده
این کتاب، برای من که رشته تحصیلی ام فقه و حقوق بوده، خیلی جالب بود. که یک عالم دین در آن زمان، چطور خرافات و بدعتهایی که وارد دین شده و بعضی ها به اسم دین و احکام اجراش میکنن، توی یک کتاب میخره کرده و به طنز کشیده. شاید بعضی ها فکر کنن این کتاب بد یا مستهجنی ه، ولی اینطور نیست و نقد و تمسخر بدعتهای وارد دین و فقه شده است.
این کتاب را با طراحیهای بیژن اسدیپور خواندم و دو سه ستاره که راحت برای طراحیهای بامزه و متناسبش است. جدای از این هم، کتابی معروف در خرافه ستیزی ست که به تقلید از رسالههای فقهی نوشته شده درمورد خرافات از زبان پنج تا از علمای زن از جمله کلثوم ننه و باجی یاسمن! به نگاه صادق هدایت، تنها کتابی است (حداقل تا آن موقع) که در مورد رسوم و آداب عوام نوشته شده.
نظر «آیت الله خامنه ای» رهبر انقلاب درباره كتاب «كلثوم ننه»: «مسئله ديگر، مبارزهى با خرافات است. در كنار ترويج و تبليغ معارف اصيل دينى و اسلام ناب، بايد با خرافات مبارزه كرد. كسانى دارند روزبهروز خرافات جديدى را وارد جامعهى ما مىكنند. مبارزهى با خرافات را بايد جدى بگيريد. اين روش علماى ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانسارى، عالم معروف، مُحشىِّ شرح لمعه - كه حاشيههاى او را در حواشى شرح لمعههاى قديم ديدهايد. نمىدانم حالا هم چاپ مىشود يا نه. پسر مرحوم آقا حسين خوانسارى (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاريخ روحانيت شيعهاند) - سيصد سال پيش براى اينكه خرافات را برملا كند، كتابى به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهاى قديمش را داشتم و اخيراً هم ديدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جديدش را هم براى من آوردند. ايشان با زبان طنز، معروفترين خرافات زمان خودش را به زبان فتواى فقهاى زنان درآورده و مىگويد زنان پنج فقيه بزرگ دارند! يكىاش، كلثوم ننه است! يكى، دده بزمآراست! يكى، بىبىشاه زينب است! يكى، فلان است. آن وقت از قول اينها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چيزها، مطالبى را نقل مىكند. يعنى عالم دينى به اين چيزها مىپردازد. ما خيال مىكنيم اگر با يك مطلبى كه مورد عقيدهى مردم است و خرافى و خلاف واقع است، مقاومت كرديم، بر خلاف شئون روحانى عمل كردهايم؛ نه، شأن روحانى اين است.»
این کتاب مختصر، به زبان طنز به نقد جامعهی زنان دورهی صفوی پرداخته که میدانیم اوج شکلگیری و دوام خرافه در جامعهی ایران بوده است. نویسندهاش خود فقیهیست عالم به فقه و احکام. دربارهی این کتاب گفتها��د هدفش مبارزه با خرافه بوده، شخصن اما فکر میکنم دل نویسنده به حال خود میسوخته تا به حال زنان خرافهگرا؛ اینکه مثلن چرا زنان همه را محرم میدانند الا آخوندها را، اینکه چرا حرف همه برو دارد الا آخوندها و همینطور... این سبک نگارش یعنی استفاده از ادبیات فقه و مذهبیون، بعدها مورد توجه دیگرانی نظیر صادق هدایت و احمد شاملو بوده و از این جهت فکر میکنم حائز اهمیت است؛ با این همه شخصن این کتاب را دوست نداشتم. نهم بهمنماه 91
شاید بتوان کتاب «کلثومننه»، اثر آقاجمال خوانساری را، که یکی از روحانیان عصر صفوی بهشمار میرفت، اولین کتاب طنزگونه در نقد عقاید باطل و آدابورسوم خرافی مردم ایران خواند. کتابی که هرچند برخی از مطالب آن در عصر حاضر منسوخ شده است، اما گویی زمینهساز خلق آثار دیگری در این عرصه گشته است. تا جایی که صادق هدایت کتاب نیرنگستان را منتشر کرد و احمد کسروی هم به نگاشتن دو داستان مختصرِ حاجیهای انباردار چه دینی دارند»و عطسه به صبر چه ربط دارد»پرداخت. آقاجمال خوانساری در کلثومننه، به خرافات مختلفی ازجمله سوزاندن اسپند در جهت دفع چشم زخم (خوانساری، ۱۳۵۵: ۹۰)، مستجاب شدن دعا در وقت ختنه کردن پسران (همان: ۹۸)، انداختن رختخواب داماد و عروس توسط زنی شوهردوست و نیکبخت (همان: ۵۵) و نشان دادن خون زن در شب زفاف به حاضرین اشاره کرده است و مینویسد:
واجب است خونی که از بکارت او آمده به سینی گذارند و به نظر حاضرین رسانند تا عروس و منسوبانش سرخرو شوند والّا از لتّۀ حیض کمتر شوند (همان: ۵۷).
ممنون از بچههای همخوانی و مخصوصا سارای عزیز که ایده خوندن این کتاب رو دادن، وگرنه فک نکنم هیچوقت خودم با این کتاب مواجه میشدم. این کتاب از دو جهت برای من خیلی جذاب بود: اولی بابت تصاویرش که خیلی متفاوت و عجیب بود و واقعا جلوه خاصی به کتاب داده بود. دومی اینکه این هجو منحصربه فرد رو کسی داره مینویسه که خودش فقیه بوده و به خاطر همینم کتاب خیلی شبیه رسالههای مراجع تقلید نوشته شده . کتاب دنبال معرفی کردن و گردآوری فرهنگ مردم نیست، خیلی ظریف دنبال ریشخند و تمسخر خرافات و اعتقادات مردم زمان خودش خصوصا زنان اون عصر هست، و اینکه کاملا نشون میده که کسایی که پایهگذار اون خرافات بودن چقدر خودشون رو حکیم و عالم میدونستن! کتاب خیلی مختصره و بیشتر حجمش رو هم تصاویر تشکیل میدن، در حد یه ساعته میشه تمومش کرد. اگه از هجو خوشتون میاد، بخونین و لذت ببرین؛ چون یه حس متضاد نفرت و لذت رو همزمان حین خوندن کتاب خواهید داشت که برای من تجربه جدید و جالبی بود.
کتاب جالبی بود از این باب که میزان خرافاتی بودن مردم را در زمان قاجار به خوبی نشان می دهد و فضای فرهنگی آن دوره را به خوبی به تصویر می کشد . تصاویری که در کتاب وجود دارد بسیار جالبند و با دقت بالایی انتخاب شده اند . بعد از خواندن این کتاب از اینکه روزی مردم حتی برای انجام شخصی ترین کارها هم به افراد دیگر مراجعه می کردند تا به انها راه و چاه نشان دهند واقعا متعجب شدم و از اینکه زن چه جایگاه پایینی در این دوران داشته به شگفت امدم . خواند کتاب بیشتر از یک روز طول نمیکشد . خوب است که بخوانید .
کلثوم ننه بیان اداب و رسوم خرافی زنان در قدیم که با دیدگاهی که الان برای ما طنز محسوب میشه به بیان این خرافات از زبون پنج زن به قول خودش معتبر پرداخته.کتاب مصوره با تصویرهایی جالب و ذکر اعمالی خرافی که انجام ندادن اون رو گناه میدونن. این هم یه بخشی از ادبیات فولکلور ما هستش که خیلی بهش نپرداختن.کتاب طنز جالبی داره.
کلثوم ننه کتاب بامزه و طنزیه که خرافات و عقاید عجیب و غریب رو با استدلال ها و زبان رسمی و گاها تکیه کلام و عبارات جالبی همراه می کنه که میتونه اشاره ای به دیدگاه مردمان اعصار گذشته سرزمین ما به خصوص زنان و اشتغالات فکری اونها بوده باشه. خوندن این کتاب به خصوص برای افراد که حرفه ای قصد نوشتن رو دارن ممکنه مفید باشه.
یه کتاب که در زمان های خیلی دور جمع اوری شده عقاید ملت رو در اون زمان نشون میده شاید هنوز یکی دو مورد از اون عقاید هنوز مونده باقیش چرته . بد نیست یه بار خوندش البته گیر نمیاد و فایل pdfباید سرچ کنید . نخوندین هم نخوندین 😊
یک طنز ناب و گزنده. عقائدالنساء اثری متفاوت و خوشترکیب از عالمی فقیه است که در قالب و شکل رسالههای فقهی و فتاوا و با زبانی طنز به خرافات و رسوم و سنت زمانه خویش میپردازد.
جالب بود. درباره اینکه اینا وجود داشتن واقعا یا نه اگر بخونید بنیانگذاران شیخیه و بعضا بنیانگذاران بابیت و بهاییت چه مطالبی رو بیان میکردن و مردم و بعضا علما رو پیرو خودشون میکردن جوری که جونشون بزارن وسط میبینید اینا هم وجودشون چندان دور از باور نیست. تو خود شیعه هم بارز ترین نمونه این حماقت های باقی مونده شیوه زننده عزاداری مرسوم بین بعضی افراده.