تا این جایی ک من خوندم کتاب بسیار تاثیر گذاری بود. بخصوص وقتی ادم خودش رو با این مرد مقایسه میکنه این ک چقدر مطالعه کرده جقدر در عین گستردگی مطالعه اش عمیق هم هست احساس خسران میکنه. ب این ک توی زندگی اش توی دوره ی جوانی و دانشجویی اش فرصت داشته این همه ادم های بزرگ رو ببینه حسودی ام شد. ازین ک این همه سال با کربن و شهید مطهری هر هفته(؟) میرفتن کلاس درس علامه طباطبایی متعجب شدم! :)
اگر میخواهید زندگینامه سید حسین نصر –فیلسوف و الهیدان را بدانید، آراء و نظرات تاریخی، دینی و فلسفی وی را بشنوید باید این کتاب را بخوانید. چاپ اصلی کتاب به سال ۲۰۱۰ و به انگلیسی بوده و توسط سید مصطفی شهرآیینی ترجمه خوبی شده. کتاب شش بخش است که دو بخش ابتدایی بیشتر سرگذشت سید حسین نصر است و افرادی مهمی که ایشان دیدار کردن. پدر نصر نقش مهمی در زندگی او داشته، پدری پزشک که جایگاه اجتماعی بالایی داشته و همین طور جد مادریشان که شیخ فضل الله نوری بوده اند. از طریق همین خانواده در سنین کودکی به خواندن اشعار کلاسیک فارسی میپردازد. به رضاشاه به چشم احترام و شگفتی مینگریسته. بعد از تحصیل در رشته فیزیک در آمریکا، به فلسفه روی میآورد و بعد از تحصیل در تاریخ علم با گرایش علوم اسلامی به ایران باز میگردد. در دانشگاه تهران سمت های مختلفی برعهده میگیرد و دانشجویان ایرانی و خارجی زیادی را تربیت میکند. به معماری اسلامی و ایران علاقه داشته و سعی فراوان در نگاهداشت آن داشته. نام خیابانهای ملاصدرا و میرداماد در تهران را او پیشنهاد میدهد. با اقدامات سیاسی مخالف است و رسالتش را چیز دیگر و بالاتری میداند. او خود و هانری کربن را مدخل شناسایی فلسفه ایرانی و اسلامی به جهان غرب میداند و کربن را به این سبب بسیار میستاید. همین طور که خود میگوید: عالم فلسفي من تركيبي است ميان جاويدان خرد كه من مدافع و از جمله نمايندگان آنم، و سنت اسلامي كه در راه احياي آن كوشيدهام و خود را از پيكره آن جدا نميدانم. او خود را متجدد و اصلاح طلب همجون اسد آبادی و محمد عبده مصری نمیداند بلکه خود را احیاگر اندیشه اسلامی و پارهای از سنت فلسفی اسلام میدادند و به معنای کلمه سنت گرا همانند گنون و شووان. نصرهمچون چهارراهی است که آدمهای مهمی از آن عبور کردهاند. از جد مادریاش که شیخ فضل الله نوری بوده، پسر عموی مادری نورالدین کیانوری، هادی حائری، سید محمد کاظم عصار تا ایرج افشار، مهدی الهی قمشهای، مطهری، علامه طباطبائی، هانری کربن و جواهر لعل نهرو... حرف آخری بود که حذف کردم.
هر چند دکتر نصر، شناخته شده ترین و بین المللی ترین فیبسوف مسلمانه و بر همین اساس خواندن کتاب خالی از لطف نیست ولی در کل این کتاب به جذابیت مصاحبه جهانبگلو با شایگان نبود
Antara buku yang mengambil masa lama untuk membacanya tetapi bukan kerana isinya tidak bagus, bahkan layak diberikan lima bintang, sebaliknya saya membaca versi e-buku hingga memerlukan ruang yang lebih selesa untuk menyusur perjalanan hidup tokoh besar dalam dunia agama, falsafah, pemikiran dan seni Islam-Parsi yang menguasai pula kebudayaan dan pemikiran Barat.
Kita akan menyusuri sejarah hidup Prof Seyyed Hossein Nasr ini sejak dari kecil dan menyaksikan bukan saja ranah kebudayaan Islam-Parsi yang menumbuhkannya hingga menjadi ilmuwan, bahkan didikan keluarga khususnya bapanya sendiri.
Buku ini bukan hanya mengenai Nasr, bahkan juga mengenai pemikiran dalam Islam, Syiah dan Iran, politik Shah hingga Khomeini, falsafah dan pemikiran Timur serta Barat, termasuk bagaimana sekularisme dan modenisme terkait dalam kehidupan kita khususnya umat Islam dan manusia Timur.
نصر در سالهای نوجوانی یگانه چراغدار ما، جوانان مسلمان در برابر دنیای متجدد بود. هم درس خوانده بود، هم خانواده دار. پیش از انقلاب برای اعتلای فرهنگ کشور تلاش کرده بود و البته مرید نامدارانی چون علامه طباطبایی و سیدکاظم عصار و آسیدابوالحسن رفیعی قزوینی بود. آن روزها برایمان تلالو داشت. این کتاب هم خوب دسته بندی شده و گفت و گوی اثر گذاری ست.
خب فصل اخر ینی اسرار ملکوت رو نخوندم چون درباره ی تصوف بود و فعلا علاقه ای ندار به خوندنش. شاید این کتاب شروع کننده ی تحولی بزرگ در درون من باشه ، که مهمترینش علاقه مند شدن به کتاب باشه. البته خلا عمیق "خوندن کدوم کتاب " رو پر نمیکنه ولی اینو بهم فهموند که میتونی خودتو بهتر لابلای کتاب پیدا کنی. این مرد با اشراف کاملی به فلسفه غرب و مدرنیسم و ملاقات و مطالعه ی حجم بزرگی از کتب و عقاید بزرگان شرق و غرب ، گمشده ی خودشو "البته با پیشفرض ذهنی مسلمون بودن" توی شرق و عالم معنوی پیدا میکنه و گمشده ی دنیای مدرن رو معنویت و دور شدن از ما بعد الطبیعه میدونه . جالب ترین بعد شخصیت این مرد برام این بود که با تمام دانش فلسفیش ، تمام قد از سنت دفاع میکنه ، از اموزش سنتی ، از نحوه برخورد سنت با طبیعت از نحوه ی برخورد سنت با انسان ها ، معماری سنتی. و این برای جوون 20 ساله ای که توی کشور درحال توسعه ای که یکسره با دنیا در ارتباطه و مردمش سعی در مدرن شدن رو دارن و تمام عقایدش رو مخالف با جهانش میبینه خیلی کمک کننده بود. واقعا اعتقاد دارم و اعتقادم محکم تر شد که انسان ها در ارتباط رو در رو بیشتر از هم تاثیر میگیرن ، ساختن اپارتمان ها ، مراکز تجاری به جای حیاط های قدیمی و بازار ها باعث دوری انسان ها ازهم ، از خودشون ، از زندی واقعیشون میشه . و نصر این نحوه ی زندگی سنتی هارو به دلیل معنوی بودنشون میدونه .. همچنین این کتاب دید خیلی خوبی از فرهنگ ، مخصوصا فرهنگ ایرانی بهم داد و حالا بهتر میتونم درباره فرهنگ فک کنم . و هنر ... و اون جمله ی خوبی که گفت : " هنر مقدس نشون دهنده ی درونی ترین بخس هر ایین و دینه " . به هنر نگاه خیلی قشنگی داره . و به "هنر برای هنر " نقد داره. من خودم هنر رو وسیله میدونم برای زد حرف ادما و انتقال تجربیات درونیشون ولی بهشرطی که هنرمند به درجه ای و فهمی رسیده باشه ولی من خودم ملاک این درجه و فهم رو نمیدونستم ، نظر نصر اینه که هنر (هنر سنتی) ابتدا یک فنه که مثلا یاد میگری چجوری خطاطی کنی ولی بعدش اون استاد تجربیات و جهان بینی معنوی خودشو که با پوست و گوشتش امیخته شده در قالب اون هنر عرضه میکنی . در واقع اون معیار رور معنوی شدن و درک از ما بعد الطبیعه میدونه. و در اخر برای من یکی باعث شد که دین رو بیشتر از قبل ار درونش به بیرون ببینم . کمک کنه به نزدیک شدنم به حقیقت.
در حال حاضر ارادت نظری خیلی ویژه ای به سیدحسین نصر ندارم اما آن موقع که این کتاب را خواندم، از خواندنش لذت بردم. خیلی هم خوش خوان! است. ضمن اینکه حقش است که بگویم از این کتاب هم آموختم و هم با نوع نگرشی دیگر به جهان آشنا شدم البته فکر می کنم باید توجه داشت که سیر کتاب در واقع یک «روایت» است و با این توجه خواندن آن را توصیه می کنم..
****** ص 212: شنیدنی ست که هم در زبان عربی و هم در فارسی واژه ای برای «tragedy» نداریم و امروزه خود «تراژدی» را به کار می بریم. چرا این واژه در زبان فارسی نیست؟..دلیل این امر آن است که مفهوم یونانی تراژدی با نبرد انسان علیه خدایان و علیه سرنوشت سروکار داشت.. اتفاقی نیست که ما این واژه را در فارسی نداریم؛ عقیده به اینکه انسان می تواند در برابر خدایان و در برابر خداوند سر به نافرمانی بگذارد، چیزی است که با جهان بینی ایرانی یکسره ناسازگار است. در هیچ کدام از ادیان ایرانی پیش از اسلام... اثری از مفهوم پرومته ای نیست. آرمان «کیومرث» یا انسان ازلی در مقام الگوی بشر همواره با فرمانبرداری از خداوندو اهورامزدا همراه بود...
****** + به خوبی یادم هست که کنار لفظ «عارف جنگجو» یی که دکتر نصر در فصل «سکوت عرفانی» به آن اشاره کرده بود، نوشتم : «عارف مجاهد» درست تر است و تا مدتهاست که درگیر این به ظاهر پارادوکسم!! عارفان مجاهد...
کتابی جالب از دیدگاههای دکتر سید حسن نصر در مصاحبه با رامین جهانبگلو. کتاب ساده و روان است. فصلهای ابتدایی حاوی اطلاعات تاریخی معاصر از زندگی دکتر نصر در ایران و آمریکا. شخصا ولی سه فصل آخر را بیشتر دوست داشتم که حاوی دیدگاههای دکتر نصر را در رابطه با رابطه اسلام (و ادیان به صورت کلی) با دنیای معاصر است.
Seyyed Hossein Nasr's writings have shaped my views on Islamic spirituality in the past few years. I have read many of his works from books to introductions to other books and random articles. This book gave me a comprehensive look on his life and views in general. I found myself relating to many of his experiences such as his experience in university, studying physics. His purpose behind studying physics was to learn "the nature of things," but instead he found a gap in the modern scientific study and instead was more interested in the metaphysical. In my case, when I started my psychology degree, in a sense what I wanted to learn - to put it in Nasr's terms - was the nature of the human being. Instead, I was faced with a fragmented science dealing with fragments of the human mind and behaviour as opposed to a holistic view of mind-body-soul. The gap in my study of psychology has led me to "search for the sacred" in other disciplines such as literature and philosophy (there will always be the spiritual gap if we do not actively seek it). Another thing I really like about Nasr's worldview is that he links everything back to the Sacred and Divine. For example, his views on architecture. He believes that the architecture of the building should reflect its purpose, so you cannot build a mosque like an industrial building, a "box" that deprives the space of its spiritual essence. Another important issue he addresses is the environmental crisis, which is ultimately caused by the modern spiritual crisis and neglecting the sacredness of nature, and the only way we can actually "solve" the environmental crisis is to reconnect with our spiritual essence and to rebuild our connection with nature.
با توجه به این که کتاب حالت مصاحبه داره و دکتر نصر خاطرات شون رو بیان میکنند متن روانی داره در عین حال برای آشنایی مقدماتی با آرا و افکار دکتر نصر کتاب مناسبی هست.
امتیاز ۵ برای کیفیت کتاب، چه از لحاظ محتوا، چه مصاحبه و ساختار فصلها و چه ترجمه، ویراستاری و چاپ. با این حال اگر توان همدلی با رویکرد سنتگرایانه به تاریخ و فلسفه را ندارید حداقل از نیمی از این کتاب بهرهای نخواهید برد. نیمهی اول کتاب که زندگینامه جناب نصر است بسیار خواندنی و جذاب پیش میرود؛ اگر جزئیات شخصیت ایشان و روابطشان با علامه طباطبایی، هانری کربن و دیگر بزرگان را میخواهید بدانید کتاب به مقدار خوبی این موضوع را پوشش میدهد. نیمهی دوم هم شناخت خوبی از دیدگاه دکتر نصر نسبت به ایران، اسلام، هنر مقدس و عرفان و تصوف میدهد. در کنار این موضوعات و لاجرم، تمدن غرب و مسیحیت و برخورد آن با مدرنیته از نگاه ایشان -به عنوان یک فیلسوف سنتگرا- بررسی میشود، نگاهی که با نگاه غالب در جهان تفاوت بسیار دارد و جالب توجه است.
اینجوری می نویسم که برای آشنایی کلی با اندیشه دکتر نصر خیلی کتاب مناسبی هست، چون گفت وگو و خاطره نگاری هم هست جذاب و پر کشش هست، از جایی به بعد کمی سیاسی و خیلی به صورت غلیظ فلسفی می شه کتاب اما دوام چندانی نداره، این کتاب در کنار گفت و گوی حسین دهباشی با دکتر نصر زوج خوبی برای شناخت عمیق از فکر و مرام نصر هست. چه قدر هست نوشتم :)
كلا كتاب جالبي است اگر از رشتهاي كه ميخوانيد راضي نيستسد حتما اين كتاب را بخوانيد مخصوصا فصل هاي اول اين كتاب چندان در مورد نظريات دكتر نصر نيست هرچند اشارههايي به آن دارد ولي در مورد شكلگيري اين نظريات ميتواند راهگشا باشد
beghol ali asghare haghdar inja nasr be mohmtarin masaleye iraniyan ke hamun peyambar baziye mipardaze va khodeshe mesle 1 mosleh va mobara az khata neshun mide