Jump to ratings and reviews
Rate this book

فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت

Rate this book
فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت

339 pages, Paperback

First published April 1, 1961

6 people are currently reading
101 people want to read

About the author

فریدون آدمیت

17 books46 followers
Fereydun Adamiyat or Fereidoon Adamiyat was a leading social historian of contemporary Iran and particularly the Qajar era. He was the son of Abbasquli Adamiyat, a pioneer of the Iranian Constitutional Revolution. Fereydun Adamiyat received his B.A. from the University of Tehran and his Ph.D. in diplomatic history from the London School of Economics. He is known for his original works on various aspects of the social and political history of Persia, most of them dealing with the ideological foundations of the Iranian Constitutional Revolution. Believing firmly in history's "Rational Movement" , Adamiyat saw no conflict between normative judgement and claims to objectivity.

Although predominantly published in Persian, he is often cited by Western scholars. His most famous book was Amir Kabir and Iran.

Adamiyat was also a diplomat, serving as Iran's ambassador to the Netherlands and India. He also worked for the United Nations in various capacities.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
15 (32%)
4 stars
17 (36%)
3 stars
7 (15%)
2 stars
5 (10%)
1 star
2 (4%)
Displaying 1 - 4 of 4 reviews
Profile Image for الهام ربیعی.
74 reviews6 followers
Read
March 11, 2014
الان من چه ستاره ای باید به فریدون آدمیت بدم؟ :|
جدای از قضاوت های ارزشی اش و ...،انصافا از این کتاب و بخصوص نقل قول های مستقیم اش استفاده کردم البته با حفظ موضع!!
اما این ماجرای جدا کردن دیدگاه مورخ از تاریخ نویسی اش واقعا به افسانه ها بیشتر شبیه است تا واقعیت. چه باید کرد؟!

ضمنا این کتاب به طور ویژه به اندیشه ها و اقدامات سپهسالار، مستشارالدوله و میرزا ملکم خان و همچنین مجمع آدمیت پرداخته است..
Profile Image for Mahshad.
120 reviews25 followers
Read
July 3, 2020
تندترین انتقادات ملکم از اخلاق و کردار رجال و درباریان ناصرالدین شاه مقاله ای است به نام "اصول مذهب دیوانیان" که آن را در دوره معزولی خود نوشته و آنچه در دل داشته گفته است... متن آن از نسخه موجود در مدارک جامع آدمیت آورده میشود

خداوند عالم خاک ایران و اهل ایران را برای چه آفریده است؟ از برای اینکه به چند نفر الواط بی دین خوش بگذرد. اسم مبارک این الواط چیست؟ اولیای دولت علیه ایران. این اولیای شریف به چه هنر صاحب چنان امتیاز شده اند؟ به هنر اینکه ایران را فقیرتر و ذلیل تر و خرابتر از هر نقطه روی زمین ساخته اند. از برای پیشرفت چنان مأموریت مقدس باید صاحب چه فضایل باشند؟
اولاً باید از هیچ نوع رسوایی ابدا خجالت نکشند
ثانیاً باید از روی صدق و ایمان دشمن معرفت و مروج منتهای قرمساقی باشند
ثالثاً باید خود را به حدی بی غرض بسازند که از روی انصاف آن رذلی که برحسب پستی ذاتی و به حکم شرافت جنون بر همه ایشان مرجح باشند او را شخص اول قرار بدهند.
تکلیف چنان وجود بزرگ چه باید باشد؟
باید در این ملک آنچه آدم آبرومند و صاحب شعور است همه را بدنام و منکوب و به هر قسم شناعت تا به هر جا تعاقب و فانی نماید.
باید برادران و اقوام و جمیع منسوبن خود را علی الخصوص آنها که نالایق تر هستند بر دور سلطنت طوری سوارکار بسازد و جمیع لوازم زندگی ملوکانه را چنان به ید قدرت خود بگیرد که ذات همایون نتواند بدون اجازه او نه قدمی بردارد و نه نفسی بکشد. باید جمیع ولایات و مناسب و نشان ها و القاب و کل حقوق ملت را به وضعی که از آن قبیح تر نباشد حراج نماید، و در آن ضمن تمام ایران را به هر قسم شقاوت سراسر بچاپد و هر شب یک قسمت کثیف غارت خود را به دهن شاهنشاه ایران پرور بیندازد.

چون لفظ نظم و عدالت و قانون از برای رونق به این وضع مبارک سم قاتل است باید هرکس اسم "قانون" و کلمه "آدمیت" به زبان بیاورد او را بی ناموس و کافر و خائن ملت و واجب القتل بدانند. باید از هیچ فضاحتی خارجی و از هیچ رسوائی داخله ابداً باکی نداشته باشد...
این شخص بزرگوار دیگر باید چه نوع فضیلت داشته باشد؟
باید هر بدبختی که یک پارچه ملک با جزئی اعتبار داشته باشد او را به هزار وعده دروغ و به آئین آن قلم گوش بری که به اصطلاح دیوان تقدیم حضور می گویند برهنه بکند، و بعد به یک پارچه کاغذ کثیف که آنرا فرمان جهان مطاع گذاشته اند او را حاکم یک خرابه قرار بدهند و پس از چند روز به افتضاح تمام معزول و به جای او یک احمق دیگر پیدا نمایند...
در زیر بیرق این دولت رعیت نواز تکلیف اهل نظام چیست؟ در دول کفر تکلیف اهل نظام این است که بروند در مقابل خارجه حقوق و حدود ملت را حفظ نمایند. ولیکن در مأموریت اهل نظام مملکت ایران اینست که در همه سرحدات از مقابل هر دشمن فرار بکنند و از برای اثبات جلادت خود در داخله مملکت به یک اشاره انگشت مبارک زن و بچه و زندگی برادران دینی خود را بدون سؤال و جواب به اشد شقاوت آتش بزنند. در میان مفاخر این خدمات شایسته قسمت مأمورین دولت به محض پوشیدن خلعت رذالت باید التزام بدهند که در هر جا یک ایرانی صاحب مایه سراغ نمایند او را به یک دقیقه آسوده نگذارند تا اینکه به هر وسیله ای که ممکن شود هست و نیست او را غارت بکنند و بدون تخلف قسمت اولیای ظلمت ایران را هر چه زودتر تقدیم حضور باهرالنور نمایند. باید مخصوصاً منتهای مواظبت را بعمل بیاورند که هیچ ایرانی نه از اتفاق و نه از عدالت و نه از قانون و نه از آدمیت به هیچوجه بویی نشنود زیرا که اقتضای دین دیوان اینست که مسلمانان ایران بجز پرستش رأی این دستگاه حکمت پناه هیچ آرزوی دیگر نداشته باشند، و آن مأمورین معالی صفات که خود را از روی حقیقت مستعد منتهای رذالت می بینند، باید بدون خجالت خود را عاشق مخصوص وزیر اعظم قرار بدهند و باهر «پسته» به آیه و قسم ثابت بکنند که همه وزرای دنیا متحیر مانده اند که ذات صدارت پناهی این همه نجابت و کفایت را به چه کرامت در یک خورچین آبداری جمع فرموده است.
رأی انور این صدارت عظمی در مقابل سفرای دول خارجه باید مصدر چه نوع کرامت دیگر باشد؟
مسئله خیلی روشن است. باید از املاک و از حقوق ایران آنچه میخواهند فی الفور تسلیم آنها نماید. باید همه آنها را به نشان و تعارف و به هر قسم تملق به طوری مشغول لغویات این ملت بسازد که هرگز در خیر این مظلومین بینوا یک کلمه حرف ترحم نزنند سهل است جمیع سفاهتها و شفاوتهای این وضع شاه پسند را تصدیق و تمجید نمایند.
اجر چنان خدمات معظم چه خواهد بود؟
حق سواری بر الاغ سلطنت ایران.
علامت این حق کدام است؟ نشان اقدس.
این نشان را به چه سند به آن ذات اشرف دادند؟ به سند اینکه یدقدرت او، مهر و امضاء و دستخط و فرمان ذات مقدس شاهنشاهی را در خارج و داخل مبدل فرموده است به آفتابه طهارت فرنگی.
در تکمیل شوکت چنان صدارت ایران را دیگر چه باید کرد؟
باید مجتهدین و علماء و فضلای این ملت را به قدر قوه بدنام و تحقیر و ذلیل کرد. چرا؟ بعلت اینکه همه کفر می گویند. چطور کفر می گویند؟ می گویند این وزیر بی نظیر هیچ حق ندارد که مال و جان مسلمانان را جزو میراث اجداد خود قرار بدهد، می گویند این دستگاه موافق شرع اسلام غاصب و ظالم است، میگویند هیچ جانور دولتی اصلاً حق ندارد که به میل خود یک مویی از سر مسلمانان کم بکند، می گویند ان دستگاهی که بدون قانون خدا مردم را حبس بکند و مالشان را به زور بگیرد آن دستگاه مخرب دین و دشمن خداست، می گویند آن دولتی که مواجب نوکر را بخورد و جمیع حقوق امت را بفروشد دعای اسلام را دربدر بکند و بیت المال مسلمانان را به میل ملیجک های خود اسباب رسوائی ملت بسازد این دولت دزد و خائن و شقی و ملعون خدا است، می گویند هر کس که به چنان جانوران ملت کش خدمت و یا تقویت و یا تملق بکند او نامرد و نامسلمان و خائن ملت و مستوجب عذاب الیم است. ...
در میان این همه شوکت دربخانه شاهنشاهی تکلیف خود شاه چه باید باشد؟ ... نکته ای که باید در هر فصل باید برعهده ملوکانه مقرر باشد این است که به فغان مردم و به هیچ یک از ناله های ملت ایران ابداً گوش ندهد و جمیع اصول این وضع مبارک را از برای افتخار سلطنت قاجاریه تا آخر خوب محکم نگاه بدارد.
Profile Image for Ali Rahnamae.
74 reviews2 followers
February 9, 2023
آقای سیدجواد طباطبایی این کتاب را از معدود کتاب هایی دانسته که تاریخ فکری تحولات مشروطه را بررسی کرده و چنین هم هست. آدمیت در این کتاب بعد از بیان مقدمه در باب چگونگی آشنایی ایرانیان با افکار نو و تحول فکر سیاسی در مغرب زمین، به بررسی اندیشه ها و اقدامات امیرکبیر (خلاصه تر از همه)، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا ملکم خان، میرزا یوسف خان مستشارالدوله و جامع آدمیت می پردازد. چنان که از عنوان کتاب برمی آید نویسنده بیشتر در پی معرفی افکار آن هاییست که ذکرش آمد و کمتر به وقایع نگاری رویدادهای منتهی به مشروطه پرداخته است. فقط در فصل آخر و در شرح محفل آدمیت است که وقایع دوران مشروطه و کشمکش هایی که میان مجلس و محمدعلی شاه بوده بررسی شده است که همین قسمت هم اطلاعات مفیدی درباره تقابل دو جناح معتدل -به راهبری جامع آدمیت- و جناح تندرو-با میدان داری انجمن آذربایجان- به دست می‌دهد. به عقیده آدمیت، تندروی های مشروطه خواهانی چون تقی زاده و حیدر عمواوقلی که رسما تروریست بوده سبب بر هم خوردن تعادل بسیار ناپایدار میان محمدعلی شاه و مجلس شده نهایتا به بمباران مجلس و لگدمال شدن نهال نوپای مشروطه انجامید که حتی پس از تبعید محمدعلی شاه هم نتوانست که بر جا بایستد.
Displaying 1 - 4 of 4 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.