خاطرات دکتر علینقی عالیخانی روایتی جذاب از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۲۸ یعنی بیشترین سالهای دهه چهل شمسی، که مسئولیت سیاستگذاری و اجرای سیاستهای اقتصادی کشور را بعهده داشته است.
روابط او با علم صمیمی، با منصور رسمی و با هويدا دوستانه بود.عالیخانی در این گفتگو از تجارب خود از دوران تصدی وزارت اقتصاد و زمانی که مصادف بود با اعلام اصول انقلاب سفید و اجرای برنامه توسعه اقتصادی و از هنگامی که شاه میخواست به عنوان رهبر انقلاب اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران را دگرگون سازد صحبت میکند.
روایت های او مربوط به دورانی است که تغییر ناگهانی اوضاع در برخورد با نظام کهنه اداری و روحیه سنت گرای جامعه، به علت عدم تطابق توسعه اقتصادی با توسعه سیاسی، موجب بروز و خودنمانی مشکلات زیادی شده بود.
خاطرات عالیخانی حاوی مطالب بسیار قابل تأملی درباره اوضاع عمومی ایران هنگامی که با یمن افزایش درآمدهای نفتی برنامه توسعه اقتصادی به اجرا گذاشته شده بود تا با یک جهش سریع کشوری را که اقتصاد آن بر محور کشاورزی و بازرگانی سنتی می چرخید، تبدیل به یک کشور صنعتی کند و از دشواری های که اجرای این تصمیم به دنبال داشت سخن می گوید.
تاریخ درخشانترین دورهی ایران از نگاه مردی بزرگ و تأثیرگذار.
دکتر علینقی عالیخانی در سال ۱۳۴۱ به عنوان وزیر اقتصاد در کابینهی اسدالله علم شروع به کار کرد و در سال ۱۳۴۸ هم در نتیجهی اختلافاتی که با سیاستهای نخستوزیر وقت، امیر عباس هویدا، و شخص شاه پیدا کرده بود ادامهی کار اقتصادی در دولت را رها کرد. مدتی هم به عنوان رئیس دانشگاه تهران در کار دولتی باقی ماند تا اینکه نهایتاً به بخش خصوصی رفت و در زمان انقلاب ۵۷ هم ایران را ترک کرد؛ اما میراثی که پشت سر خود بر جا گذاشت هنوز نقطهی روشن و افتخارآمیزی در تاریخ غمناک این کشور است.
این کتاب شرح چگونگی پیشرفت و به معنای واقعی کلمه «شکوفایی» و «رونق» اقتصادی یک کشور است، کلماتی که حالا به لطف استعمال و دستمالی شدن آنها در هر موقعیت متناقضی، نفرتبرانگیز به گوش میرسند. بگذریم... اینکه چطور در برههای کوتاه و در زمان وجود جنگ سرد و ویروس کمونیسم بیخ گوش ایران در منطقه، راه اقتصادی کشور برای مراوده با دیگران از ژاپن و شوروی تا اسرائیل و آمریکا باز شد، حمایت از بخش خصوصی صورت گرفت، اقتصاد کشور از شکلی شبهفئودالی و عقبمانده صنعتی و سرمایهداری شد، رشد اقتصادی سالانه بین ۱۱ تا ۱۴ درصدی ( بیشترین رشد اقتصادی در جهان دههی ۶۰ میلادی) با تورم میانگین ۲ درصدی برای یک دهه حفظ شد، در اقتصاد تمرکززدایی صورت گرفت و سرچشمههای تولید ارزش اقتصادی در سراسر کشور پخش شدند، انگیزه و شوق در کارآفرینان برای توسعهی صنعت ملی و متخصصین برای ارتقای سطوح نظری و فنی مورد نیاز کشور به وجود آمد، دهها سازمان و مؤسسه برای ارزیابی آماری و کیفی عملکرد کشور تأسیس شد و صدها صنعت ریز و درشت باکیفیت و قابل رقابت با همتاهای خارج از کشور شکل گرفت را در این کتاب میتوانید بخوانید.
مسلماً بهشتی در روی زمین موجود نیست اما آنچه کاملاً در این کتاب مشهود است وجود انسانهایی ایراندوست و دلسوزِ وطن در صدر امور مملکت است. فارغ از اندیشههایشان و نه از سر ایدئولوژی بلکه منطبق بر سودمندی و کارآمدیِ جمعی به جریان پتانسیلهای درون کشور نظم و جهت دادند تا هم تضمینکنندهی منافع شخصی انسانها باشد و هم سطح رفاه کشور بالا رود؛ همچنین اینکه چطور منحرف شدن از آن مسیر چنان که شاهدش بودهایم میتواند منتهی به تاریکی شود. قدردان زحمات این زنان و مردان هستیم و امیدوارم که با درس گرفتن از تاریخ توان تکرار چنین روزهایی را داشته باشیم.
پ.ن: خوشحالم که هنوز دو کتاب دیگر از مصاحبه با دکتر عالیخانی موجود است که میشود تاریخ معاصر ایران را از نگاه دقیق و منطقی او خواند.
دکتر علینقی عالیخانی در زمان درستی در جای درستی قرار گرفت و توانست در کنار برخی از افراد متخصص، دلسوز و همدل کارهای درخشانی در عرصه اقتصاد، صنعت و بازرگانی ایران پیش از انقلاب رقم بزند. دکتر عالیخانی از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در دوران طلایی اقتصاد کشور وزیر اقتصاد بود که از ترکیب دو وزارتخانه بازرگانی با صنعت و معدن به دستور شاه به وجود آمده بود. تفکر علمی، دلسوزانه، بدون تبعیض با تمرکز بر قانون مداری، حمایت از بخش خصوصی، حمایت از تولید ملی، توانمندسازی داخلی و ... از مهم ترین مولفه های تفکر ایشان و هم دوره های ایشان بود. بسیاری از تکنوکراتهای حرفه ای زیر چتر دکتر عالیخانی گرد هم جمع شدند و دستاوردهای ارزشمندی رقم زدند. این کتاب در قالب مصاحبه توسط دکتر غلامرضا افخمی با آقای وزیر تهیه شده است و به علاقه مندان تاریخ معاصر پیش از انقلاب و علاقه مندان تاریخ شفاهی تکنوکراسی کشور پیشنهاد می شود.
بهجد در شناخت عصر پهلوی دوم که خب دوره طلاییای برای ایران محسوب میشه و همچنین متاسفانه با پایان غمانگیزی همراه میشه، باید گفت که حرفهای جناب عالیخانی بهترین منبع برای اینکار هستش. فردی صریح، تکنوکرات و خوشفکر و مهمتر از همه اینها به دور از بیشخصیتی مسلط بر دولتمردان و فضای سیاسی ایران. تحلیلهای منصفانه از شخصیتها و رویدادهای تاریخی دوچیز شاخصی هستش که کم در کتابی پیدا میشه. باید این فرد و هرچه که میشه ازش پیدا کرد و خوند، باید هرچه گفته رو آویزهی گوش کرد و به خاطر سپرد چونکه هنوز اینطور به نظر میرسه بعد از گذشت دههها از اون جو هنوزهم وضع به همون روال گذشته باقی مونده و بلکه هم افول کرده.
برای من که حدود25 سال است که در صنعت ایران کار می کنم و تجربه نسبتن خوبی در این حوزه دارم بسیار عجیب و شگفت انگیز است که دکتر عالیخانی در آن زمان یعنی سال 42 تا این حد بینش صحیح و دقیقی از الزامات استقرار یک سیستم صنعتی در سطح کلان داشته و به جرأت می توان گفت که امروز در سال 1404 حتی گوشه ای از آن بینش در عملکرد سیاستگزارن اقتصادی و سیاسی ایران وجود ندارد. دم دکتر گرم. ایران به وجود این مرد نیاز داشت.
میدونی در گذشته فکر میکردم وقتی با حرف های یک متاب موافقی بهش نمره کامل میدی ، حالا فکر میکنم اگر روایت به اندازه کافی جذاب هست بهش نمره کامل میدی، اشتباهات دوره پهلوی به وضوح در خاطرات دولتمردانش مشخصه، و اینکه وزیر اقتصاد نظرش رو به این شفافی میگه میتونه سر نخ خیلی چیزها روبرای آدم مشخص کنه
با اینکه ویراستاری کتاب خیلی اشکال داشت ولی انقدر که مباحث تاریخ اقتصادی در دوران وزارت دکتر عالیخانی و ارتباطش با شاه و نخستوزیران به شیوایی بیان شده بود که از هوش، ذکاوت و دانایی این مرد در حیرتم! ایران چه شخصیتهایی داشته، چه خون دلهایی که خورده شده ولی دریغ و درد که همه نابود شد...