موسیقیشناسی یکی از گفتمانهای بینارشتهای است که از یکسو به تاریخ موسیقی، انواع آن، مبانی نظری و زندگی اجتماعیاش مربوط میشود، و از سوی دیگر مباحث مهمی را در فلسفه، زیباییشناسی، روششناسی، علوم طبیعی و فیزیکی به ویژه علوم انسانی، در بردارد. هدف این بینارشته کشف مبانی، قاعدهها و شیوههای مختلف آفرینش و دریافت موسیقی است. در نتیجه از صوتشناسی، تاریخ موسیقی، سازشناسی، فرمهای موسیقایی، فنون آهنگسازی و نوازندگی، نظریه، تحلیل و نقادی موسیقی تا هنرهای دیگر و بسیاری از شاخههای علوم و فلسفه را شامل میشود.
این کتاب، فرهنگ تحلیلی مهمترین مفاهیم موسیقیشناسی است. در هر مدخل آن کوشش شده تا با زبانی ساده، پیچیدهترین مفاهیم (هم در گسترهای کلی و هم در حوزهی خاص موسیقی) توضیح داده شوند، و براساس دو نظام ارجاعی، ارتباط مفاهیم با هم روشن شوند. این فرهنگ به عنوان راهنمای نظری در فهم سایر گفتمانهای بینارشتهای در گسترهی کلی هنری، برای دانشجویان و هنرآموزان رشتههای غیرموسیقایی نیز مفید است.
نویسنده محترم سعی کرده اند که چیستی موسیقی را از طریق محاصره کردن موسیقی با گفتمان های رایج موجود، همچون فرم و محتوا و زمینه های اجتماعی، ایدئولوژی های فلسفی، دلالت های معنایی و ریشه های تاریخی و نژادی شناسایی کنند و از این راه موسیقی را به مخاطب نشان دهند. کتاب از نظر من بسیار زیبا و فوقالعاده بود. سپاس از تلاش ایشان.
در جایی از کتاب، نویسنده واژه 'رمزگان' را در مقابل واژه کدها به عنوان یک واژه جمع آورده و در دفاع از آن، تفاسیری ارائه داده اند. رمزگان، در حقیقت نه به معنای کد است و نه به معنی کدها. به عنوان مثال واژه آذربایجان یا آذرآبادگان، از سه بخش آذر به معنی آتش، پاد به معنی نگهبان، و گان به معنی محمل و جایگاه، تشکیل شده است. و آذرآبادگان یعنی محل نگهبان آتش، در واقع به این دلیل که آذرگشسب، بزرگترین نگهبان آتش، در این محل قرار داشته. مثال دیگر، واژه هرمزگان است که از هرمز و گان تشکیل شده است. هرمز، کوتاه شده واژه اهورامزدا به معنی خداست. توضیح اینکه حاکمان جزیره هرمز، در سده های گذشته، افرادی ثروتمند بوده اند و غواصانی در اختیار داشته که از خلیج فارس، مروارید استخراج میکرده و به سبب قدرت شان هرمز نامیده میشده اند. هرمزگان به معنی محل خدا یا پادشاه یا پادشاهان است، یعنی محملی برای هرمز. همچنین واژه پادگان به معنی محل استقرار نگهبان یا نگهبانان است. به روش مشابه، واژه رمزگان، به معنی محلی برای استقرار رمز یا رمزها یک اسم مکان است و نباید آن را برابر واژه رمزها قرار داد. رمزگان البته معنای کاملی ندارد و معنی آن با توجه به کلمه بعد از آن مشخص میشود. مثلا در روانشناسی، عبارت رمزگان رفتاری، به معنی آن است که رفتار فرد، بیانگر رمز یا رمزهایی از شخصیت و روان فرد است. مثلا شخصی که از میان جمعی از اشخاص، به سرعت گام برمیدارد، دچار ضعف اعتماد به نفس است و از این قبیل. بنابراین رمزگان، یعنی محمل رمز، که در فلسفه هنر، عموما در مورد متن یا اثر هنری به کار میرود. ایراد دیگر، فقدان تحلیل ساختاری و ارائه تحلیل اجزایی در بخش هایی از کتاب است. مثلا در بحث نبوغ، نظرات روسو مطرح میشود اما از نظرات نیچه در رد نبوغ و فرد نابغه سخنی به میان نیامده است. همچنین است بحث از الهام متافیزیکی و نظریات منتقدان صنعت فرهنگ.
موسیقی شناسی یکی از گفتمان های بینارشته ای است که از یک سو به تاریخ موسیقی، انواع آن، مبانی نظری و زندگی اجتماعی اش مربوط می شود، و از سوی دیگر مباحث مهمی را در فلسفه، زیبایی شناسی، روش شناسی، علوم طبیعی و فیزیکی و به ویژه علوم انسانی، در بردارد. هدف این بینارشته کشف مبانی، قاعده ها و شیوه های مختلف آفرینش و دریافت موسیقی است. در نتیجه، از صوت شناسی، تاریخ موسیقی، سازشناسی، فرم های موسیقایی، فنون آهنگ سازی و نوازندگی، نظریه، تحلیل و نقادی موسیقی تا هنرهای دیگر و بسیاری از شاخه های علوم و فلسفه را شامل می شود.
درود بر همگی براتون اول در این لحظه خاص شکوفایی میخواهم . این کتاب در یکی از سختترین شب های زندگی من به پایان رسید و شیرینی عمیق با رایحه ای دلانگیز به این شب غمناک پاشید و برای من روشن تر و قابل تحمل تر کرد .
درمورد کتاب بخواهم چندین نکته زیبا بگویم برای شما اول اینکه موسیقی بخش بسیار بزرگی از دنیایی مارو تحت حمایت خودش دارد . تعریف هر فرد از موسیقی میتواند متناسب با جایگاه ، فرهنگ ، و نگرشش متفاوت باشد حتی در سنین مختلف هم میتواند نظر ما درمورد یک موسیقی واحد متفاوت باشد و این بر اشتباه بودن ما اشاره ندارد بلکه نشان دهنده فضا و معنای گسترده موسیقی ها در دنیای انسان است .
در بازی فعالیت ارادی انسان با محدودیتهایی روبرو میشود. این محدودیت ها ناشی از قراردادهایی هستند که رعایت آنها در این بازی ضروری است. روشن است که این قراردادها عام نیستند بل شامل بازی خاصی میشوند از سوی دیگر بازی کرداری است شادمانه و پرتنش متوجه هدف و خواهان دست یابی به مقصود. در جریان بازی به خوبی آگاهیم آن چه میگذرد چیزی است غیر از زندگی معمولی به جای واژه ی «بازی» در جمله های بالا واژه ی «موسیقی را قرار دهید تا معنایی فکر برانگیز از آن به دست آید.
اگر به من بگویند موسیقی را در یک کلمه خلاصه کن میگویم **والایی**
برای تمام شما شکوفایی و امید میخواهم حتی در سخت ترین لحظاتتان.