من یک زن مسلمانم در دهه ی چهارم زندگی ام کتابی ممنوعه را میخوانم که شجاعتی به من می دهد افکارم را بی پروایانه بیان کنم. از زمانی که یادم می آید سوالاتی در مورد قوانین اسلام و عدالت اسلامی در ذهنم داشته ام اما همیشه بعد از اینکه سوالات از ذهنم رد می شد یاد معلم دبستانم میفتادم که میگفت شک کردن و سوال شکی در مورد اسلام درست نیست و باعث رفتن به جهنم خواهد شد. اما اکنون به سنی رسیده ام که از حهنم رفتن نمیترسم و باور دارم بهشتی که قرار باشد بسیاری از افرادی که میشناسم به آن بروند، من هرگز نمیپسندم. من به عنوان یک زن اکنون از ابتدایی ترین حقوق خود در اسلام آگاه شده ام. من زن، اگر کسی را ببوسم صد شلاق و بخاطر سکس سنگسار خواهم شد. اگر روزی ازدواج کنم اگر حتی مدفوعات شوهرم را بلیسم هنوز حق مردم را ادا نکرده ام! در آن دنیا به شوهرم برخواهم گشت و اگر این قوانین را قبول نکنم زمین به غیر زمین تبدیل خواهد شدو قیامت برپا می شود.
وای برمن وای برمن که هیچ حق انسانی ندارم وای برمن اگر با چندین کلمه عربی زن مردی شوم که دوستش ندارم حلالش خواهم بود. وای بر من اگر روزی مردی را از روی عشق ببوسم تاوان خواهم داد.
در سالهای 1913 تا 1919، قبالههایی بسیار کهن در نزدیکی شارهزوور(سلیمانیهی امروزی) یافت شد که اطلاعات درخور توجهی در مورد گذشتهی ما در خود داشت. بر یکی از این قبالهها شعر زیر به زبان کُردی نوشته شده بود
هورمزگان رمان، آتران کژان پرستشگاهها را ویران کردند، آتشها را خاموش کردند ویشان شاردهوه، گهوره گهورهکان بزرگ بزرگها (یزگرد) خود را مخفی کرد
زورکار ارب کردنه خاپوور ستمکاران عرب ویران کردند گنای پاله ههتا شارهزوور روستا و شهر تا شارهزوور را
شن و کنیکان وه دیل بشینا زن و دختران به اسیری رفتند میرد ازانلی ژ رووی هوینا دلیران از روی خون غلتیدند
رهوشت زردشتره مانووه بیکهس دین زرتشت تنها ماند بزیکا نیکا هورمز وه هیچکهس اهورامزدا به هیچکس رحم نکرد
پیش از امروز گمان میبردم که مریوان حلبچهای مترجم همین مریوان حلبچهای نویسنده باشد که امروز فهمیدم در واقع دو فرد مستقل از هم اما همنامند. کتاب بجز چند صفحه مقدمهی نه چندان جالبی که مترجم در اول ماجرا آورده، تحقیق همه جانبهای بسیار شوکه کننده، جامع و به فکر فرو بر است. این طور نیست که با لحنی غیر منطقی، خشمگین بیاید قوانین اسلام را بکوبد و برود پی کارش. نویسنده یا بهتر بنویسم، محقق و گردآورندهی کتاب ابتدای کار با هوشمندی از افسانهها و رسومات دیرین تمامی فرهنگها حرف میزند و بعد باقی روند را اینطور به اسلام ربط میدهد که تمام افسانهها و رسومات ضد زن روزی روزگاریِ فرهنگهای مختلف هنوز که هنوز است در اسلام بصورت قوانین اجرا میشود. اعتراف میکنم که موقع خواندن تمام وجودم با حسی تلفیق شده از تنفر خشم و ترس میلرزید. دمت گرم مریوانِ حلبچهایِ نویسنده!
4 Star for the book and 5 star for the author himself. The book had almost nothing new to me, I can't express my feelings which I had during reading this book (anger, fear, disgust, sadness), but at the end of the book, I just felt a great sense of happiness and security that I'm an Ex-Muslim for more than 10 years now. I'd recommend this book to Muslim women to have a better idea about their religion and rights, and also recommend it to those wishing to know about Islam. Thank you Mariwan Halabjaee, Christopher Hitchens, Richard Dawkins, Sam Harris, etc... for what you were and are.
پژوهش کامل و خواندنی ای است و تلاش نویسنده برای ساده نویسی امتیاز مهمی برای کتاب هست؛ اگرچه برخی جاها این ساده نویسی باعث درازی گفتار شده. یک نکته منفی که در تعداد مخاطبانی که کتاب جذب میکند می تواند تاثیرگذار باشد، اینست که در بسیاری بخش ها احساسات نویسنده در لحن نوشتار بروز پیدا کرده که با توجه به این که یک کتاب پژوهشی هست بهتر بود این اتفاق نمی افتاد و لحن نوشتار بی طرفانه می بود اگرچه به قول زرین کوب از همان زمانی که موضوع کتاب را انتخاب میکنی دیگر بی طرف نیستی.
کتاب رو تا آخر خوندم به همون اندازه که تعریف و تمجید از اسلام اشتباهه به همون اندازه هم فش و ناسزا دادن به آن بی فایده ست در طول تاریخ در مورد یک رویداد تاریخی هزاران کتاب نوشته شده که پیدا کردن حقیقت از میان انبوه مسایل کاری عبث و احمقانه به نظر میرسه تنها وظیفه ی ما به عنوان انسان نسل جدید اینه که به شخصه تشخیص دهیم آیا قوانین اسلامی برای زندگی شخصی ما مفیده یا نه؟و کدامش مفیده که بهتره به اون عمل کنیم به عنوان مثال هر دیوانه ای میفهمد که دوری از دزدی و غیبت و حسادت و الکل و زناکاری و .... یا دادن زکات و کمک به فقرا و ... یک دستور ارزشمند در اسلامه و میتونه این موضوعات را وارد چهارچوب اخلاقی خودش بکنه و البته هر آدمی هم میفهمه که خیلی از دستورات اسلام هم برای شرایط فعلی بی معنی و بی فایده س و نباید بهش عمل کنه دین در سال 2019 باید مشتری مدار بر خورد کنه و به مخاطب بگوید که هر کدام از دستورات ما را میپسندی قبول کن و مابقی را دور بریز نه اینکه یا همه را قبول کن یا میکشمت . در واقع همه ی عقاید باید این چنین مشتری مدار باشند شک گرایی و دنیای جدید به ما این دیدگاه رو میده که هیچ چیزی صددرصد درست یا 100 درصد اشتباه نیست
کتابی که خوانشش چندین ماه طول کشید، چون خواننده بعد از هر ۱۰-۲۰ صفحه بخاطر شدت فشار روحی و روانی. توان ادامه را از دست می دهد...
به نقل چند جمله از جمع بندی آخر کتاب بسنده میکنم:
ايمان آوردن به اسلام مساويست با ايمان به جنگ و خونريزي و رسيدن بـه قـدرت مردسـالارانه. در آن روزگاران و دين و منطق محمد شايسته نبوده اسـت كـه دو جـنس، از حقوق مساوی برخوردار باشند. چون كه ايـن همتـرازی را دليلـي بـر عدم موفقیت دین خود دانسته است. جنگجویان مرد هستند نه زن؛ پس لازم است تمام مخلوقات در خدمت مرد باشند و زن چون توانایی و قدرت ندارد باید سر به زير و فرمانبردار مرد باشد و وسیله ای محسوب می شوند برای ارضای نیازهای جنسی مرد و کارگاه مناسبی برای تولید و ازدیاد جمعیت! اگر مرد اراده کرد می تواند بطور همزمان ۲،۳ یا تعداد بیشتر کنیز خریداری کرده و از آنها بهره برداری کند.. بسیار اتفاق افتاده که به منظور فرو نشاندن آتش بین دو طایفه زن به عنوان خون بها تقدیم دیگر مردان مسلمان شده است... سرپرستی زن توسط خودش نهی شده و حرام است. اینکه به میل خود سکس کند، ازدواج کند و... حرام است. حجاب را برایشان اجباری کرده اند، حق طلاق را به دست مردانـشان داده اند. آنها را به دام محلل مي اندازند. هـوودار مـي شـوند. بـه آنها دروغ گفته مي شود. اگر شوهرانشان را ارضاي جنسي نكنند، فرشـتگان آن هـا را نفرين مي كنند، اگر مردانشان از آنها راضي نبوده و آنها را نبخشند، بعـد از مرگ بهشت را نمي بينند!!
بزرگتـرين فتنـه انگیزهای زمين هستند. مايه ی حقارت و سـرافكندگی مـرد بـه حـساب مـی آينـد. از دنده ی چپ مرد خلق شده اند. برای لذت دادن به مرد خلق شده اند. كشتزار مردان هستند! در ارث بردن نصف مرد سهم دارند. در مرتبه ای پايين تـر از مردان قرار دارند. ناقص العقلند. ناقص الدينند. ختنه می شوند. در آخـرت نيـز كمترين حق ممكن برايشان در نظر گرفته شده اسـت و نـزد شـوهران سـابق خود بازگردانده می شوند!! 👇🏻 *از محمد پرسیده اند: آيا در بهشت سكس و سپوختن وجود دارد.؟ (يعني به ارگاسم كامل می رسيم؟) محمد اين چنين پاسخ داده است: آری، قسم به كسی كه جانم در كف اوست، هر لحظه سكس كردن مهيا است. هر زمان كه مرد از كار خود فارغ شود، آن زن، تمام و كمال به حالت دوشيزگی باز می گردد" در اين اثنا، زنی از محمد پرسيد:"پس ما چي؟" (يعني: زنانی كه به بهشت می روند، چند مرد به آن ها داده مي شود؟) محمد در پاسخ مي گويد: "شما نيز نزد شوهرانتان باز می گرديد".
کتابی که زن ستیزی اسلام رو با ارائه مستندات به روشنی هر چه تمام ��ر اثبات کرده، با بعضی جای کتاب موافق نبودم و شواهدی ازش تو جامعه امروزی ندیده بودم. ولی اکثر اوقات انگشت حیرت به دهان اعتراف میکردم که این عقاید کپک زده و مزخرف هنوز هم بعد ۱۴۰۰ سال همچنان در ذهن مسلمان دو آتشه و حتی افراد میانه رو جا خوش کرده اند..
کتاب خیلی خوبی بود امیدوارم همه میخوندن این کتاب رو و کمی هم باور میکردن که علی و محمد که دوستشون دارم و اجدادم هم هستن انسان معمولی بودن و چیزی خارق العاده در موردشون نیست ازدواج قیبحانه پیامبر با ریحان که بعد از قتل عام پدر و برادر و شوهرش رخ داد کتاب در مورد آیین های ازدواج شبه جزیره گفت و زیاد تامل برانگیز نبود به نظر من که تا حدودی میدونستم کاش این کتاب رو همه ایرانی ها میخوندن طفلی مریوان حلبچه ایی که بارها در معرض ترور قرار گفت این ترور کردن نویسندگان منتقد هم کار زشت و کثیفی است و کم آوردن اسلام رو نشون میده قرآن کتابی نیست که قوانین قرن 21 ایران بر اساس اون شکل بگیره خداروشکر برده داری رو سازمان ملل ممنوع کرده وگرنه مطمئنم که رایج بود در اسلام هنوز این کتاب بدبختی های زنان رو نشون داد برام هنوزم که هنوزه در ایران و بقیه کشور ها هنوزم وضعشون تغییر زیادی نکرده
این نویسنده فقط کتابهای اسلام را مطالعه کرده و دوباره جملاتی از آنها را با نظم و ترتیب نوشته است. عجیب است که به گونهای شده است که نوشتن آیاتی از قرآن یا احادیثی معتبر بین شیعه و سنی، کفر حساب میشود!!!!! بسیار عجیب است. کسانی که حکمی برعلیه نویسنده میدهند آیا حاضرند رودررو با وی به مناظره بنشینند و شکستش دهند و از این راه خوار و زبونش کنند؟؟؟ آیا حکم مرگ ایشان نشانه ضعف افراد حکم دهنده نیست؟؟!