کتاب «امپراتوری ایران» اثر «دان ناردو» در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این کتاب منبع کاملی دربارهی حکومتهای مختلف حاکم بر سرزمین پارس است و علت سقوط و پیروزی سلسلههای مختلف را بیان میکند. در ابتدا کتاب رویدادهای مهم در تاریخ امپراتوری ایران آورده شده است که شامل رخدادهای قبل از میلاد مسیح تا انقلاب سال ۱۳۵۷ است. کتاب «امپراتوری ایران» با یک نگاه کلی حوادث و اتفاقات باستان را بیان میکند و دربارهی تفاوت و قدرت دو سرزمین ایران و یونان در آن زمان صحبت میکند. در بخش پیشگفتار کتاب، نویسنده به سؤال «آیا یونان خوب و ایران بد بود؟» پاسخ میدهد و دربارهی پیوند جداییناپذیر یونانیان و ایرانیان سخن میگوید. در زمان باستان تاریخ را نویسندگان و فیلسوفان یونانی نگاشتهاند به همین دلیل تاریخ این دو سرزمین درهمتنیده است و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد.
Don Nardo (born February 22, 1947) is an American historian, composer, and writer. With close to four hundred and fifty published books, he is one of the most prolific authors in the United States, and one of the country's foremost writers of historical works for children and teens.
عنوان ترجمه یک مقدار گمراهکننده است. عنوان اصلی کتاب، امپراتوری پارسهاست، که یعنی امپراتوری هخامنشی، و کتاب هم فقط امپراتوری هخامنشی رو روایت میکنه، نه امپراتوریها و پادشاهیهای مختلف ایران رو.
مؤلف در مقدمه میگه مطالعهٔ تاریخ یونان بدون مطالعهٔ تاریخ امپراتوری پارسها ممکن نیست. و کتاب رو هم برای همین نوشته که مکمل تاریخ یونان باشه. به خاطر همین هم بیشتر تمرکز کتاب روی روابط و جنگهای ایران و یونانه، که هر چند اطلاعات خوب و زیادی از این جهت میده، اما برای ما که میخوایم تاریخ ایران رو بخونیم جامع و کامل نیست. مؤلف خودش دو سه بار میگه که جنگهای ایران و یونان هر چند برای یونانیها یکی از تعیینکنندهترین وقایع تاریخی بوده، برای امپراتوری عظیم هخامنشی جز یک درگیری کوچک مرزی به حساب نمیاومده.
نکتهی جالب اینه که منابع هخامنشیان و الکساندر کذایی سدهی پنجم و چهارم و یکم پیش از میلاده! یعنی این وسط دویست سال هیچ بنیبشری که تاریخ نوشتهباشه نداریم!
ابوریحان بیرونی و حتا صادق هدایت هم پیبرده بودند که این وسط سیصد و اندی سال از تاریخ گمشده! به عبارتی دیگه گم نشده، اضافه شده و با سلوکیان پر شده و البته بیشتر کردن حکومت اشکانیان! یعنی کوروش حدود 2300 سال پیش تازه پادشاه میشه... و اشکانیان با هخامنشیان برخورد میکنند. فیالمجلس پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید:
ایشون اولین نفر نیستن که به این داستان شک کردند، احمد حامی و اصلان غفاری و پوران فرخزاد و چند تن دیگه هم پیشتر به این داستان شک کرده بودند ولی به نظرم کتاب بالا که هم نوتره و هم نویسندهی پیگیرتری داره کامل کنندهی نظریهی اسکندر ایرانی از خاندان اشکانی ست و البته این ایرانی بودن اصلا نژادپرستانه نیست.
(کتابهای زندهیاد امیرحسین خنجی دربارهی هخامنشیان خیلی کتابهای دقیقتری هستند اگرچه ایشون هم پایان هخامنشیان رو با نظریهی قدیمی الکساندر مقدونی نوشتند)
فهرست: پیشگفتار: آیا یونان خوب و ایران بد بود؟ 1. خاور نزدیک باستان: چهار راه فرهنگها 2. مردی خردمند و با استعداد: کوروش بزرگ امپراطوری ایجاد میکند 3. کمبوجیه و داریوش، گسترش امپراطوری 4. شاهان، رعایا و بردگان: زندگی در ایران آن روز 5. گام نخست به سوی اروپا: داریوش در برابر یونانیان 6. توانایی سترگ تحققنیافته: خشایارشا در برابر یونانیان 7. سایهی کمرنگ امپراطوری بزرگ: افول و سقوط ایران پسگفتار: زخمهای التیامناپذیر کهن: ایران در گذر قرنها
امپراطوری ایران.یادگار سنگ هایی که بر آنان قدم برمیداریم..زمینی که خانه اش می نامیم..روزگاری شاهد چنان شکوه و عظمتی بوده که جهان مانندش را به خود شاید هرگز نخواهد دید..زمانی که پادشاهان بزرگ هخامنشی شمشیر خود را از نیام می کشیدند..جهان در ترسی آمیخته به احترام بر خود می لرزید..تاج هخامنشی ای که طومار امپراطوری های بزرگ بسیاری را برچید..ماد ها و هگمتانه..امپراطوری ثروتمند لیدی..پادشاهی بابل و باغ های معلقش که از عجایب هفتگانه جهان باستان اند..فرعون ها و خدایان مصری که به زانو در امدند و 200سال بدین حالت ماندند..از شرق به هند و از غرب به دریای سیاه..پادشاهی ای که آتن را فتح کرد و..هر چند که شاید یونانیان مانع از آن شدند که امپراطوری هخامنشی نخستین امپراطوری یکپارچه سرتاسری جهان را بسازد..رویای امپراطوری ای که در آن خورشید هرگز غروب نکند..رویایی که همراه پادشاهانش در خاک خفت. یاد این پادشاهان اما هرگز به نسیان نخواهد رفت و تا پایان جهان در یادها به یادگار خواهد ماند..
نسبت به کتاب "مصر باستان" کتاب بهتری بود. همانطوری که دوستان دیگر هم اشاره کرده اند تمرکز کتاب بیشتر بر روی روابط و جنگ های بین ایران و یونان است. جنگ هایی که به گفته نویسنده کتاب و یکی از دوستان یونانی ام برای تاریخشان بسیار تعیین کننده و مهم بوده و هنوز هم هست. در پاورقی یکی از صفحه ها مترجم اشاره می کند که بین اسکندری که در ادبیات و تاریخ ما آمده با اسکندر مقدونی تفاوت هست و این مسئله را برای اولین بار شنیدم. زمینه تاریخ هم تشنه تحقیقات بیشتر است. حیف که در این کشور کسی زیاد به تاریخ و دیگر علوم اجتماعی وقعی نمی نهد.
خوب این پیش فرض من در مورد کوروش رو تغییر داد که چه و چه و حالا میدونم که کوروش و داریوش کشورگشای خوبی بودن و با کشورهایی که تحت سلطه شون بوده خوب برخورد میکردن همین
صادقانه به نظر میرسید.اما متاسفانه مجهولات زیادی گلوی تاریخ ایران رو فشار میده.دلیلش هم فکر نمیکنم چیزی جز کتابخونه های سوخته به دست اسکندر و اعراب و مغول باشه...
تاریخ امپراتوری ایران همانطور که عنوان اصلی نشون میده تاریخ امپراتوری هخامنشی است. مولف کتاب در ابتدا میگه منابع موجود درباره این دوران را یونانیها نوشتهاند و با دید ضد ایرانی. بعد به تدریج خودش هم جهت با یونانیها چیزهایی مینویسه که آدم را یاد ترجمههای ذبیحالله منصوری میاندازد. مثلا گفتگوی سردار یونانی با داریوش سوم در لحظات آخر عمر داریوش که قشنگ در حد فیلم فارسی است و معلوم نیست کدومشون زبون اون یکی رو به این خوبی بلد بوده و این گفتگو چطور با این دقت ثبت شده. اما کتاب ارزش خوندن داره
وقتی نموم شد این جمله به ذهنم رسید: چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند!
برا شروع آشتایی با تاریخ ایران، گزینه ی خیلی خوبیه، یه مرور کلی از ابتدا تا حدود زمان حمله اعراب به ایران، ولی تمرکز اصلی کتاب روی حکومت هخامنشیان و اوج امپراطوری ایرانه
گستره امپراتوری ایران باستان در اوج عظمت خود بیشتر منطقهای را که امروز خاور نزدیک یا خاورمیانه میگویند شامل میشد و از غرب سواحل دریای مدیترانه و از شرق تا مرزهای هندوستان را دربرمی گرفت. در این میان سرزمین اصلی ایران ویژگی بیشتری داشت و شامل ناحیهای میشد که امروزه ملت ایران در آن سکونت دارد. بخش مرکزی این منطقه متنوع جغرافیایی، فلات گسترده ایران است که بهطور متوسط بین هزارتا دو هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارد و گستره آن از دریای خزر در شمال تا خلیجفارس در جنوب به حدود هزار کیلومتر میرسد. در منتهی الیه شرقی این منطقه دو کویر نمکی بزرگ، دشت کویر و دشت لوت، قرارگرفته و در غرب، رشتهکوههای سر به فلک کشیده و ناهموار زاگرس بهطور اریب در امتداد فلات از شمال غربی تا جنوب غربی کشیده شده است؛ در غرب این کوهها که قلههای آن غالباً پوشیده از برف است، فلات بهتندی بهسوی دشتهای هموار آبرفتی دره رودهای دجله و فرات سرازیر میشود و این منطقهای است که از دیرباز به آن بین النهرین میگفتند.
مدتها پیش از پیدایش امپراتوری ایران، تنوع عظیم سرزمینی و اقلیمی خاور نزدیک و موقعیت استراتژیک آن، این منطقه را برای سکونت بسیار جذاب کرده بود، منطقهای که بهطور طبیعی به چهارراه بزرگ فرهنگها تبدیلشده بود. از هزاره چهارم قبل از میلاد و شاید حتی زودتر از آن، این ناحیه پذیرای مهاجرتهای ادواری اقوام گوناگون، بهویژه از استپ های پیرامون دریای خزر در شمال بوده است. این گروهها هم در تنوع قومی و فرهنگی منطقه سهم داشتهاند و هم از رفاه و ثروت فزاینده آن سود بردهاند. نخستین واحدهای سیاسی که ظاهر شدند، دولت - شهرهای مستقلی بودند که هر یک از یک مرکز شهری تشکیل میشد و اطراف آن را دهکدهها و کشتزارها فراگرفته بودند. سرانجام گروههایی از این دولتهای کوچک در ملل واحدی ادغام شدند، برخی حالتی تهاجمی یافتند و با گردآوردن ارتشهای بزرگ سرزمینهای همسایه خود را فتح کردند و نخستین امپراتوریها را به وجود آوردند. این امربه پیدایش الگویی برای توسعه فزاینده نظامی و سیاسی انجامید؛ اوج این توسعه پیدایش پهناورترین امپراتوری خاورمیانه در تاریخ یعنی امپراتوری ایران بود
من قبل از این کتاب، کتاب پارسیان را از همین سری کتاب ها از انتشارات ققنوس خواندم. هدف این سری کتاب ها ارائه آشنایی کلی هست ولی این دو کتاب مربوط به ایران واقعا در همین حد هم خیلی خیلی ضعیف و سطحی بودن. البته این کتاب از قبلی بهتر بود. نکته جالب اینکه از دید این کتاب ها ایران و پارسیان با سقوط هخامنشیان سقوط کردن و تمام شدن و اصلا بیشتر از نام بردن وارد دوران های اشکانی و ساسانی نمیشن! در حالی که اتفاقا زمانی که قدرت نظامی و دیوان اداری ایران رشد کرد و زمانی که دانش در ایران بارور شد بخصوص دوره ساسانی هست و دوره هخامنشیان اگر چه بزرگترین ایران تاریخ را ارائه کرد و البته در مورد داریوش و کوروش دو شخصیت کم نظیر تاریخی داشت اما بیشتر ظهور ایرانیان بود. در هر صورت من حتی در حد همون آشنایی اولیه هم هیچ کدام از این دو کتاب رو پیشنهاد نمیکنم.
کتاب چکیده امپراتوری های بزرگ ایران از کوروش هخامنشی تا نوادگانش کمبوجیه و بردیا، داریوش و اردشیر تا خشایارشا رو روایت میکنه و در آخر با حمله اسکندر مقدونی و چپاول ایران، امپراطوری بزرگ هخامنشی که از زمان کوروش به درگیری های بین آسیا و اروپا (ایران و یونان) دامن زد، رو به اضمحلال میره و بعد از نابودی به دست ارشک سلسله اشکانیان پایه ریزی میشه و دیگه هیچ وقت ایران به پهنا و وسعت زمان کوروش نمیرسه.
اطلاعات خوبی رو در کنار تصاویر در بر میگرفت اما عنوان کتاب طوریه که انگار حداقل تمام دوره ایران باستان رو دربرگرفته درصورتی که فقط به دوره هخامنشی پرداخته اونم فقط بخش هایی که مقابل یونان قرار میگرفت نسبتا کامل تر بود. نمیتونه منبع خوبی برای کسی که میخواد جدی تاریخ بخونه باشه. اما میتونه به گروه سنی کودک و نوجوونایی که به تاریخ علاقه دارن پیشنهادش کرد.
امپراتوری هخامنشیان اسم بهتری برای این کتاب بود میشه گفت تقربیا چیزی از سلسله های بعد از هخامنش در این کتاب گفته نشده . کتاب بیشتر روی روابط و جنگ های بین ایران و یونان تمرکز داشت تا تاریخ ایران.