Dieser Band präsentiert die Hitliste des großen Meisters - das Böseste vom Bösen... Wer immer dieses Kabinett betritt, die Verantwortung für seine Nerven trägt er selbst.
Denn wie sagte Sir Alfred? "Meine raffinierten Geschichten werden Ihnen köstlich - schlimme Abende bereiten, voll Spannung, mit Gänsehaut und Herzjagen. Vermutlich bleiben Sie schlaflos, aber das Vergnügen beim Lesen werden Sie nicht bereuen."
Sir Alfred Joseph Hitchcock KBE (1899-1980) was an iconic and highly influential film director and producer, who pioneered many techniques in the suspense and thriller genres.
Following a very substantial career in his native Britain in both silent films and talkies, Hitchcock moved to Hollywood and became an American citizen with dual nationality in 1956, thus he also remained a British subject.
Hitchcock directed more than fifty feature films in a career which spanned six decades, from the silent film era, through the invention of sound films, and far into the era of colour films. For a complete list of his films, see Alfred Hitchcock filmography.
Hitchcock was among the most consistently recognizable directors to the general public, and was one of the most successful film directors during his lifetime. He continues to be one of the best known and most popular filmmakers of all time.
اون داستانی که بیش از همه منو به خودش جذب کرد، داستان "یک شوخی برای خندیدن تا حد مرگ" بود. شخصیتی که سرطان داره و می دونه قراره بمیره، از قتل خودش یک بازی می سازه و یک شوخی زیرکانه. جدای از نفس داستان، برای من سلطه ی مقتول بر مرگ - که ارمغان سرطانه - خیلی جذاب بود. دیگه مرگ نه یک مسأله بلکه صرفا ابزاری است برای حل مسأله؛ دیگه نه چیزی برای گریستن بلکه صرفا بهانه ای است برای خندیدن. همین تم کنار آمدن با مرگ در آخرین داستان، یعنی "هر روز یک دسته گل تازه" هم وجود داره - داستانی که ترسناک نیست و جنایتی هم درش رخ نمی ده
داستان های "دست درازی" و "یک تیر و دو نشان" هم جالب بودند اما صرفا به دلایل داستانی. البته داستانی که اصلا جذابیتی نداشته باشه تقریبا نبود تو مجموعه
بعضی از داستان ها خیلی آبکی بودند، اما یه داستان داشت با عنوان یک شوخی برای خندیدن تا حد مرگ که خیلی ناب بود. همون یدونه جبران میکرد بقیه رو. به نظرم همین یه داستان کافی باشه برای این مجموعه. میشد ازش یه فیلم درجه یک ساخت، نمیدونم ساخته شده یا نه!!! ترجمه هم خوب بود.
بچه که بودم (راهنمایی-دبیرستان اینا) خوراکم این کتابای کوچولوی کارآگاهی بود، کلی شرلوک هولمز و آگاتا کریستی خونده بودم. بعد دیگه کلا داستان جنایی از سرم افتاد 🫠 تا همین چند وقت پیش، که شروع کردم به خوندن جناییهای مخلوط! یعنی مثلا جنایی عاشقانه (مثل The Unknown Beloved) یا جنایی تاریخی (مثل The Frozen River) و واقعا از این سبک مخلوط خوشم اومد! (توجه کنید که هیچکدوم از این دوتایی که گفتم ترجمه نشدن 🚶🏻♀️️) ولی خب هنوزم اصلا میلم به جنایی «خالی» نمیکشه 😅 این کتابم به اصرار خواهرم شروع کردم، رسما به زور داد دستم گفت بخون نظرت رو بگو 😄 میگفت داستانهاش «یه جوریه»، با جناییهای عادی فرق میکنه.
و خب، واقعا هم به نظرم «یه جوری» بود 😶🌫️ البته من با توجه به اینکه خیلی وقته به صورت حرفهای جنایی نخوندم نمیتونم در مورد فرقش با بقیه قضاوت کنم. با این حال، میتونم بگم بیشتر داستانهاش یه حالت خاصی داشت. شاید مثلا یه حالت کلیداسرارطوری!
البته تا جایی که یادمه در واقع میشه همهشون رو همچنان در دستهٔ رئال/واقعگرایانه قرار داد، به جز آخری! تو داستان آخری رسما پای ارواح وسط کشیده میشه و از این جهت به نظرم خیلی با بقیهٔ کتاب فرق داشت (البته اون وجههٔ کلیداسرارطوری تو یه سری داستانها مثل «چشم خائن» باعث میشه همچین کامل رئال رئال هم نباشه!). بعضی داستانها هم طوری بود که احتمالا اگه ادامه پیدا میکرد یه چیز جالبی از توش در میاومد، مثل «آخرین ایستگاه». بعضی از داستانها هم همچین منطق چفتوبستداری نداشت، که شاید بشه به کوتاه بودن ربطش داد.
در کل ولی بد نبود، هر چند که اصولا اگه به خودم بود سراغش نمیرفتم 😅 خوندنش هم خیلی طول کشید و چون مجموعه داستان بود مشکلی نبود بینش خیلی فاصله بندازم. دیگه چند روز پیش در جریان روی آوردن به کتابهای چاپی این یکی رو هم بالاخره تموم کردم :)
داستانهای جالبی بودن از شاه بی چون و چرای سینمای جنایی برای من داستانهای یک شوخی برای خندیدن تا حد مرگ، یک تیر و دو نشان، مثل یک هنرپیشه و دست درازی بهتر از بقیهی داستانها بودن. البته در کل گل سر سبد این داستانهای برگزیده یک شوخی برای خندیدن تا حد مرگه. داستانها اکثرا جنایی و معمایی بودن. عدهی کمی هم ماورایی. یا ترکیبی از اینها ترجمهی خانم زکریا از مجموعهی کارآگاه نشر هرمس کاملا روان بود. البته تطبیق ندادم
Eine Ansammlung kurzer Kriminalgeschichten im alten Stil, einige davon spielen Anfang des 20. Jh (oder vielleicht sogar noch im 19. Jh?) Ein wenig haben sie mich an diese kurzen Krimis in Fernsehzeitschriften erinnert, bei denen man als Rätsel rausfinden musste, wer der Mörder war. Alles relativ unspektakulär zu lesende Geschichten, aber trotzdem ganz nett.
Was das alles aber mit Alfred Hitchcock zu tun hatte??? Er hat sie weder selbst geschrieben, noch ist er der Herausgeber, noch hat er die Geschichten alle verfilmt. Sollen das etwa seine Lieblingsgeschichten sein? Im Buch selbst steht auch nirgends ein Wort von Hitchcock, nur auf dem Cover und Einband wird kräftig mit seinem Namen geworben. Und nicht erklärt wieso - was ich ziemlich enttäuschend und unnötig manipulativ finde.