هرچقدر با مدیران فعلی کشور بحث کنید به نتیجهای نمیرسید. چرا که شما هرچقدر بحث کنید که جایگاه ایران در سطح چهان و منطقه، ریشه در توان اقتصادی ایران و سرمایهگذاری خارجی دارد، آنها هرگز نمیپذیرند. اگر ایران میخواهد به لحاظ فرهنگی سیاسی و مذهبی ایفای نقش کند، باید بنیانهای اقتصادی و فناوری، تجاری و مالی و ثروت ملی را افزایش دهد. شما هرچقدر در این زمینه بحث کنید به جایی نمیرسید. به این جهت که این حرفها با خمیرمایه فکری کسانی که کشور را اداره میکنند در تعارض است. در واقع کسی که جوانیاش را مبارزه کرده و همیشه در سیاست بوده و بعد از انقلاب نیز، در سعی و تلاش برای حفظ آنچه برایش مبارزه کرده بوده است، به هیچ وجه نمیتواند تعامل با دشمن سابق خود را بپذیرد. ص 404 پ 3
رهیافت اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای مدیریت افکار عمومی در جهان اسلامی و تبدیل شدن به یک منبع الهامبخش برای مسلمانان بوده است. رویکرد حمایتی ایران از نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان نیز ناشی از همین رهیافت بوده است. با این حال، در مدت زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، شاهد نوعی بیتوجهی افسارگسیخته نسبت به این مساله در فضای روابط بینالملل بودهایم. عدم واکنش جدی ایران به تهاجم ارتش سعودی به یمن، تلاش برای کسب سهم از نشستهای بینالمللی درباره بحران سوریه، انفعال و شکست قطعی در زمینه ارسال کمکهای انسان دوستانه به یمن (و ماجرای دردناک تماس وزیر امور خارجه ایالات متحده با محمدجواد ظریف مبنی بر عدم تحمل حضور کشتی ایرانی در ساحل یمن)، عدم برخورد با مساله هتک حرمت نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده، بیتوجهی به شرکای مهم نفتی نظیر ونزوئلا در زمینه کاهش سرسامآور نفت و ناکامی مطلق در مدیریت فاجعه منا، از جمله رویدادهایی هستند که نشان از تغییر رهیافت در سیاست خارجی ایران دارند.
به نظر میرسد این تغییر رهیافت دقیقا منطبق بر دستورالعملی است که محمود سریعالقلم برای ایجاد تغییر در بافت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توصیه کرده و با توجه به جایگاه رسمی او در نهاد ریاست جمهوری و حضور به عنوان مشاور ارشد رئیسجمهور، این توصیه به راهبرد و دکترین دولت تبدیل شده است.
این کتاب بهترین نشانه فقر علمی کشور ماست. شگفتا که کتابی با کمترین ارجاعات ،بی ارزش ترین داوری ها و بدون نظریه منسجم مورد استقبال قرار میگیرد و با تیراژ ۳۲۰۰ نسخه به چاپ های متعدد میرسد! . من از نقد شخص مولف اجتناب میکنم ولی واقعاً شگفت انگیز است که با نوشته هایی ازین دست شخص به مقام استاد تمامی در دانشگاه شهید بهشتی میرسد و بعد هم پایه ی علمی خود را روی جلد کتاب درج میکند ، مصداق بارز فروش مزخرفات شبه علمی با قیمت گزاف به مردم کتاب نخوان ایران زمین . سطح تحلیل از شوفر های تاکسی های تهران پایین تر است و در بهترین حالت با آنها مو نمیزند. البته پروپاگاندای استمرار طلبان هم در فروش بالای کتاب ایدئولوگ شان بی تاثیر نبوده . پیش از آنکه به یاوه های مولف بپردازم باید بحث سیاست تطبیقی در کتاب مولف بپردازم. مولف فراوان مساله ی ایران را با مالزی و ترکیه و کشورهای دیگر سنجیده و درباره ی آنها و درباره ی ایران حقایقی facts را بیان کرده بدون کوچکترین ارجاع به آمار های معتبر یا دست کم یک مقاله!!! جملات بی معنا یا دست کم بی اساس و بدون ارجاع در کتاب فراوان است. اینک نمونه هایی: "استدلال این بحث ریشه در قوانین خلقت! دارد"یا جمله ی "مشکل توسعه نیافتگی ایران فقط اصلاح افکار نیست. بخش قابل توجهی از مسائل ما بحران شخصیتی! ماست" و اکتشاف بزرگ حضرت استاذ"محبت، قاعده مندی و خوش قول بودن چند مساله هستند." و مشکل اصلی توسعه نیافتگی ایران!! "به کسی که در باند خودمان است بسیار ارج می نهیم ولی حق شهروندی افراد پیاده در خیابان را به راحتی نادیده میگیریم."پای حرف راننده تاکسی بنشینید بهتر تحلیل میکنند! استفاده از واژه ی بی معنای گفتمان یک بار معادل discourse و یک بار به معنای گفتگو در کتاب بسیار است . خودنمایی نویسنده در تقدیم کتاب مشخص است :"به دانشجویانی که با محاسبه ی حروف اضافه!!! سخن میگویند" خواندن اندک مطالب علمی موجود در یکی دو فصل کتاب به خواندن چنین مهملاتی نمی ارزد. الباقی کتاب هم که مصاحبه است و پر از حرف های سطحی و ایدئولوژیک. اگر بیهقی نفرموده بود که هیچ نبشته نیست که یکبار خواندن نیرزد به هیچ وجه این کتاب را نمیخواندم. در کل این کتاب را فاقد هرگونه ارزش علمی میدانم ولی به کسانی که اهل خواندن مطبوعات زرد هستند به عنوان جایگزینی مناسب برای حرف های سیاسی روز توصیه میکنم.
خوشحالم که این کتاب رو در موضوع توسعه که مورد علاقهم هست خوندم. کتاب ثقیل نیست و مقالات روان نوشته شده؛ چندین مصاحبه و سخنرانی هم فصل هایی از کتاب رو تشکیل داده.
من رو با وجهههای جدیدی از بحث توسعه آشنا کرد. صحبتهاش از لزوم تعامل و انواع اون دید و رفتارم رو شدیدا تغییر داد.
نویسنده به درستی مسیر توسعهی ایران رو واکاوی میکنه. به مفهوم قدرت جدید میپردازه و سیاست خارجی کنشگر بجای واکنشگر رو تبیین میکنه.
آقای سریع القلم در جایجای کتاب نبود استراتژی رو معضل بزرگ میدونه اما به نظر من وجود سندهای چشم انداز بلند مدت مثلا ۱۴۰۴ نشون داد توی این مورد اشتباه میکنه.
هرچند درچند فصل بسیار نغز به بحث آموزش و پرورش میپردازه اما کمتر در این مورد کاربردی و عملی بحث میکنه.
راجع به احزاب و تشکلها، همگرایی، فرهنگ ایرانی، نسلهای مختلف، بحثهای ژئوپلتیک و... بحث میکنه و به نظرم مفیدترین رهآورد کتاب برای خواننده اینه که متوجه بشه ما در این راه از جنبههای مختلف جوان هستیم و باید صبر داشت.
در مورد نقائص کتاب یکی اینکه نداشتن منبع در بسیاری از نکات ارزش کار رو کم کرده بود. همچنین مباحث توسعه پایدار به نظرم خیلی کمرنگ بود در کتاب. تکرار هم گاهی ادامه رک خسته کننده میکرد.