دو سال است ندیدمت دو سال وقتی نیست دو سال یعنی دو بار قرمز شدن هندوانه، دو خوابِ جنگل یعنی طعمِ دو بار خوردن به زمین و دوباره برخاستن با این همه برایم مثل این میماند که سالهاست تو نیستی و خوب میدانم، بعد از این نیز هرگز نخواهی بود دیگر نشانهها رفتهاند و آن چهرهها که دوست داشتیم حالا، نگاه ما را تنها، پرواز پرندهای در افق به یکدیگر میرساند.