کتاب خوبی بود... فقط داستان غم انگیزی در مورد این کتاب وجود داره: من این کتاب رو شهریور 1393 خریدم در حالیکه این کتاب سال 1384 با قیمت 1400 تومان و تیراژ 3150 نسخه چاپ شده و الان تا 1393 دووم آورده... لعنت به ما
این کتاب را هم بگویم که منشأ لذتی وافر است: شانزده داستان کوتاه آلمانی، که مترجم نه برای زدن برش تاریخی بلکه برای نشان دادن تنوع زبان و لحن داستانی انتخاب کرده و کوشیده این لحن و زبان را در فارسی بازسازی کند. فیالمجلس میتوانید سه داستانِ «توقف ممنوع»، «گزارش شاهد عینی» و «لوکاس، خادمِ نرمخو» را از این کتاب بردارید مقایسه کنید با ترجمهی آقای حداد در کتاب «مجموعهی نامرئی». هردو ترجمه خوب است، و در مقایسه نمیشود گفت مترجمی اشتباه کرده است، ولی سرتاپا متفاوت است در لحن و زبان و نواخت جملات. حس میکنم آقای حداد جملات بلند را شکسته باشد و آقای حسینیزاد به بلندیِ جملهها وافادار مانده. بعضی داستانها هم تک است و همینجا فقط میشود خواند و کیف کرد مثل «مرگ» از توماس مان و «زاغ» کریستف مکّل. این دومی درخشان است. کتاب ترجمهی درجهیک، صفحهآرایی و آمادهسازیِ خوب، طرح جلد بد، کاغذِ سفیدِ چشمآزار، و چاپ خوبی دارد. راستی اگر توانستید بروید پای داستانخوانیِ آقای حسینیزاد تا حساسیت و علاقهاش به تنوع لحن و زبان را به گوش خودتان بشنوید ــگذشته از صدای تئاتریِ مخصوصش.