Jump to ratings and reviews
Rate this book

غلاغه به خونه‌ش نرسید

Rate this book

240 pages, Paperback

First published January 1, 2010

2 people are currently reading
66 people want to read

About the author

ابوالفضل زرویی نصرآباد؛ شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز
متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ تهران
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
آغاز به کار مطبوعاتی و فرهنگی از سال ۱۳۶۸
این طنزپرداز بزرگ ایرانی، دهم آذر ۱۳۹۷ دارفانی را وداع گفت.

همکاری با نشریات: گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران و…

اسامی مستعار: ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل، …

(توضیح: نامبرده، پای بعضی نوشته‌هایش در همشهری از اثر انگشت نیز استفاده کرده است.)

آثار منتشر شده:
تذکرة المقامات
افسانه‌های امروزی
وقایع نامه طنز ایران (کار مشترک او و خانم فریبا فرشادمهر)
کتاب گویای با معرفت‌های عالم (اولین آلبوم صوتی شعر طنز)
رفوزه‌ها (مجموعه شعر طنز)
حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)
غلاغه به خونه ش نرسید (مجموعه افسانه‌های طنزآمیز)
«ماه به روایت آه» رمانی براساس زندگی حضرت ابوالفضل (ع)

آثار در دست چاپ:
خاطرات سر پروفسور حسنعلی خان مستوفی

کتاب مستطاب خر پژوهی

مشاغل:
- معاون سردبیر و عضو هیأت تحریریه هفته نامهٔ گل آقا از بدو انتشار (۱۳۶۹)
-سردبیر ماهنامهٔ گل آقا از بدو انتشار به مدت یک سال (۷۱-۱۳۷۰)
-دبیر اجرایی سالنامه گل آقا (۷۶-۱۳۷۳)
-دبیر سرویس طنز روزنامهٔ همشهری از بدو انتشار به مدت یک سال (۷۲-۱۳۷۱)
-پایه گذار و مدیر دفتر طنز حوزه هنری (۱۳۷۸ تا۱۳۸۳)
-همکاری با سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران (از سال ۱۳۸۰)
-تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی (از سال ۱۳۸۵)

سایر فعالیت ها:
-بنیان گذار نخستین شب شعر طنز در ایران با عنوان «در حلقه رندان» (۱۳۸۰)
-بنیان گذار و دبیر نخستین جشنوارهٔ طنز دانشجویان سراسر کشور (۱۳۷۹)
-بنیان گذار نخستین شب نثر طنز ایران «شب خلوت» (۱۳۸۱)
-بنیان گذار و دبیر نخستین جشنوارهٔ بین المللی طنز ایران (۱۳۸۲)
-طراحی و افتتاح شب‌های شعر طنز در بیش از ۱۰ استان کشور
-داوری ادوار مختلف جشنواره‌های مطبوعات، جشنواره‌های متعدد دانشجویی و عضویت در شورای برنامه ریزی و داوری جشنواره‌های طنز تهران، شعر محلی و طنز کرمان و…
-برگزاری کارگاه‌ها و سمینارهای متعدد در دانشگاه‌های سراسر کشور و ایراد سخنرانی در مراکز فرهنگی و هنری با موضوعات گوناگون و مرتبط با طنز.
-برگزاری نشست‌های تخصصی بازخوانی متون کلاسیک طنز در کانون ادبیات ایران (از آغاز سال ۱۳۸۸)
-برندهٔ لوح افتخار و سرو بلورین نخستین جشنواره شعر فجر به عنوان برترین شاعر طنزسرای پس از انقلاب اسلامی (این سرو بلورین در مراسم سالگرد در گذشت زنده یاد کیومرث صابری فومنی(گل آقا) به نشان قدردانی تقدیم مزار این بزرگمرد گردید)
-دریافت لوح تقدیر و سرو بلورین از سومین جشنواره شعر فجر (سی امین سالگرد پیروزی انقلاب) در رشته شعر طنز.
-طراحی و نگارش برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی (از سال ۱۳۷۷)

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
18 (23%)
4 stars
29 (37%)
3 stars
24 (30%)
2 stars
4 (5%)
1 star
3 (3%)
Displaying 1 - 27 of 27 reviews
Profile Image for Dream.M.
1,038 reviews655 followers
May 13, 2025
خوندن=شنیدن این کتاب واقعااااا چسبید
حال خوب کن، سرگرم کننده، آموزنده حتی و بسیار نوستالژیک:))
بیخود نبود که زرویی نصرآباد از طرف کیومرث صابری فومنی (گل آقا) به‌عنوان یکی از امیدهای طنز نویسی ایران معرفی شده بود و علی موسوی گرمارودی هم بهش لقب «عبید زاکانی طنز معاصر» داده بود.
ممنونم سارا برای همخوانی و معرفی، همیشه عجیب ترین و خاص ترین کتابها رو زیربغلت داری ♡(^^)人(^^)
Profile Image for Mehrdad.
55 reviews24 followers
May 24, 2025
جا داره بعد خوندن (شنیدن) این کتاب، از چند نفر تشکر درست حسابی بکنم:

یک. ابوالفضل زرویی نصرآباد، داخل پرانتز نگارندهٔ افسانه‌های امروزی که واقعاً نور به قبرشون بباره به‌خاطر همچین کتاب خوشمزه‌ای. پرانتز بسته.

دو. نیما خان رئیسی، داخل پرانتز خوانندهٔ کتاب صوتی افسانه‌های امروزی که خدا به حنجره‌شان برکت بدهد. پرانتز بسته.

سه. سارای عزیز، داخل پرانتز بهترین معرفی کنندهٔ کتاب در سطح خاورمیانه و بهترین ترغیب‌کننده برای خواندن کتاب‌ها در سطح جهانی. پرانتز بسته.
Profile Image for Sara.
1,802 reviews560 followers
December 29, 2025
نویسنده با استفاده از تسلطش بر ادب عامه و مشکلات جامعه با متن ساده و روان و البته بسیار مودبانه، بدون لودگی بیش از حد اومده یه سری طنز اجتماعی- انتقادی نوشته.
ممکنه داستان‌ها از دور به نظر یه سری داستان کودک یا عامه معمولی بیان ولی خیلی قشنگ تو هر کدوم از داستان‌ها حداقل یکی از مشکلات جامعه، اعم از فرهنگی سیاسی رو به تصویر کشیده. تلفیق الگوهای سنتی و مدرنش هم جالب بود.
ملول اسمش را هم به قیمت خوبی فروخت و اسم جدیدی برای خودش انتخاب کرد خوان خورخه جولیانو گومز
خوان خورخه جولیانو گومز این مرد وطن فروش خود فروخته سالیان سال در ولایت جابلقا با رفاه و آرامش زیست و حاصل ازدواج ننگین او یک فرزند پسر و یک دختر بود، که اولی پس از سال‌ها تحصیل با عنوان پوچ استادی به تدریس آموزه های غلط و غیر اخلاقی جابلقایی مشغول شد و دومی با طی مدارج بی ارزش به ابتذال تصویری روی آورد و داغ ننگ عکاسی خبری را بر پیشانی خود و خانواده ی بی آبروی خود گذاشت.
خوان خورخه جولیانو گومز که با قدری تحمل و پایمردی می‌توانست تا پیش از پنجاه سالگی با نامی نیک روی در نقاب خاک کشد، سرانجام در سن نود و شش سالگی، از پسِ بیش از نیم قرن دست و پا زدن در منجلاب رفاه و تجمل در جابلقا مرد.
ما از این داستان نتیجه میگیریم که:
نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم 
الهی بخت برگردد از این طالع که من دارم

از صحبت های بنده نگارنده و راوی وسط کتاب هم لذت بردم، اینطور نبود که بیش از اندازه باشه یا کلافه کنه. هم از نظر تعداد هم از نظر حجم و توضیح و مسخره بازی مناسب بودند. میومد باهات حرف میزد، سوال میپرسید یا وسط روایتش صحبت رو قطع میکرد و گاهی هم به خودش طعنه می‌زد و تیکه مینداخت.
مثلا این
روش معمول در افسانه ها این است که کوچکترین پسر به دستاویز عواملی چون تریپ معرفت، حلال زادگی، شیر پاک خوردگی، عاطفه یا به تعبیر امروزی تر خامی و نفهمی، تمشیت امور پدر و چه بسا مادر را، بر عهده میگیرد و دامن همت به کمر میزند و در نهایت به واسطه ی دعای خیر والدین پیازش ریشه میکند و عاقبت به خیر می‌شود.
مع الوصف چون هیچ یک از فرزندان پیرمرد یاد شده، به نگهداری پدر تن در نداده اند، بنده‌ی نگارنده حاضر نیست به خاطر صنار سی شاهی حق التحریر، از الکی و دروغکی برای این فرزندان بی مرام، گواهی حلال زادگی و رحمت به شیر پاک خوردگی صادر نماید. والسلام. تمام شد توضیح این بنده نگارنده.

شاید حجم زیادی از لذتی که از کتاب بردم بخاطر همراهی نسخه صوتی با صدای نیما رئیسی بود که واقعا فوق‌العاده بود. تغییر صداهای حرفه ای و تغییر لحن بجا و معرکه ای داشت.
خلاصه که دم نرسمون گرم که بعد از یه کشیک شلوغ برا رهایی از فشار بعد از شیفت ها اینو بهم پیشنهاد داد و تشکر از نازین که گفت صوتی رو نیما رئیسی خونده و مرسی از همخوانام که اومدن خوندیمش و نظراتشون رو میگفتند و تکه های بامزه تر رو دوباره میگفتند.
کلافه بودید بخونین/گوش بدید خوش میگذره‌.
۲.۱۴۰۴
Profile Image for Soheila.
74 reviews76 followers
March 22, 2023
این کتاب خیلی فراتر از انتظارم بامزه بود. :)) البته انتظارم هم اساساً پایین بود ولی خب کتاب واقعاً بامزه بود. توصیه اکیدم هم اینه که نسخه صوتی با صدای نیما رئیسی رو گوش کنید. اجراش عالیه و کلی به جذابیت کتاب اضافه کرده.
لینک کتاب در طاقچه:
https://taaghche.com/audiobook/39880/...
Profile Image for Farnoosh Farahbakht.
63 reviews372 followers
August 30, 2015
ترکیبی بسیار شیرین و دوست داشتنی از داستان های فولکلور ایرانی و زندگی مدرن و اصطلاحات امروزی ما! این کتاب صوتی مجموعه ای از 55 حکایت کوتاه با صدای گرم و دلنشین "نیما رئیسی" است که با بیانی طنزآمیز به مسائل اجتماعی،سیاسی و فرهنگی می پردازد. یک انتخاب بسیار عالی برای چند دقیقه ای فراغت از شلوغی های روزمره ی زندگی که لبخند را بر لبانتان خواهد نشاند
Profile Image for Sajede.
106 reviews9 followers
December 30, 2025
جالب و بامزه بود، یه جاهایی از کتاب هم تعجب کردم که یه سری موارد از دستان پرتوان سانسورچیِ گرامی🧐 چطور دررفته، پرانتز بسته.
چه صدایی داره آقای نیما رئیسی، لذت بردم.
Profile Image for Mohammad.
138 reviews61 followers
August 17, 2015
چون انتظار مرا برای یک کتاب طنز شیرین و دلنشین که ادب را هم رعایت کند و پرده های شرم را پاره نکند و (حتی اگر کم) از مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی هم حرف بزند برآورده کرد،به آن چهار ستاره می دهم.
این کتاب فقط به فکر خنداندن نبوده، ضمن اینکه این کتاب خنده دار هم هست و خلاصه اوقات شیرینی را برای من به وجود آورد. گرچه همه حکایت ها هم چندان با ارزش نیستند، اما کلیت کتاب، کتابی ارزشمند و خواندنی است و توصیه می شود. بخوانیدش.
این را هم بگویم این کتاب نشان دهنده سواد بالا و قوت بیان جناب زرویی است. جناب زرویی نصرآباد دست مریزاد.
امیدوارم کتاب های طنز دیگه ایشون مثل این و حتی بهتر باشن. همچنین امیدوارم کتاب های طنز ارزشمند بیشتری نوشته شود.


یکی از حکابات نسبتا شیرین و جذاب را از سایت تبیان کپی می کنم :

"لاک پشت هم لاک پشت های قدیم"
یكی بود، یكی نبود؛ غیر از خدا هیچ كس نبود.
ای برادران و خواهران بد ندیده، ناقلان اخبار و غلاغان صابون دزد مردم آزار چنین حكایت كرده اند كه در ولایت غربت، یك لاك پشتی زندگی می كرد كه از قضای روزگار با دو تا مرغابی دوست شده بود.
فصل پاییز كه رسید، دو تا مرغابی زیر پای لاك پشت نشستند كه الا و بلا باید با ما بیایی برویم در ولایت جابلقا كه الان گرم است. لاك پشت زبان بسته هم خام شد و قبول كرد.
مرغابی ها یك تكه چوب آوردند و دو طرف اش را به نوك خود گرفتند و به لاك پشت هم گفتند وسط چوب را به دهن بگیرد.
مرغابی ها شروع به پرواز كردند و لاك پشت هم چوب به دهان همراه آنان شد.
وسط هوا و زمین بودند كه لاك پشت خوش خوشانش شد و خواست بگوید ((آخ جون!))… ولی هیچی نگفت. چون می دانست كه اگر دهان باز كند، كارش ساخته هست و از آن بالا، می افتدپایین. این شد كه وقتی دید هیچی نمی تواند بگوید، فقط چشم هایش را از خوشحالی گرد شد.
مرغابی ها یك دفعه زیر چشمی نگاهشان افتاد به لاك پشت. دیدند كه از طرفی چشم هایش از خوشحالی گرد شده و از طرف دیگر، دست و پایش را از ترس توی لاكش قایم كرده. ازمشاهده این وضعیت خنده شان گرفت و آن قدر خندیدند كه به قاه قاه افتادند و دهن شان باز شد و لاك پشت زبان بسته با چوب تو دهانش از آن بالا پرت شد پایین.
لاك پشت كه قبلا داستان آن یكی لاك پشت خدابیامرز را شنیده بود و یك چتر نجاتی محض احتیاط همراهش برداشته بود، دكمه چتر را زد و چتر، باز شد ولاك پشت به خیر و خوشی به زمین رسید. ولی از بد روزگار جایی فرود آمد كه دو تا برادر یقة همدیگر را گرفته بودند وداشتند به زبان خوش با هم بحث سیاسی می كردند.
این دو برادر وقتی لاك پشت را دیدند، نگاهی به هم كردند و دست از یقة هم كشیدند. برادر اولی گفت : (( نگاه كن برادر، بیا ببینیم این دیگر كیست. چون با چتر فرود آمده، غلط نكنم باید جاسوس اجنبی باشد.)) برادر دومی گفت : (( جاسوس اجنبی كجا بود؟ نمی بینی چوب همراهش آورده ؟ به گمانم آمده برای دعوا تا بحث ما را در خصوص جامعة مدنی به هم بزند .))
خلاصه برای رفع ابهام آمدند سر وقت لاك پشت زبان بستة از همه جا بی خبر. گفتند : (( آهای عمو! سه تا سئوال از تو می كنیم . اگر درست جواب دادی كه دادی والا خونت گردن خودت .)) لاك پشت كه چترش را جمع كرده بود و زده بود زیر بغلش، دید چاره ای جز جواب دادن ندارد. گردنش را كج گرفت و آهی كشید و گفت : (( بپرسید .))
گفتند : (( اول بگو ببینیم ، چپی بهتر است یا راستی ؟)) لاك پشت گفت (( فرقی نمی كند . هردوتاشان باهم آدم را می برند آن بالا بالاها، بعد هم اگر بخواهند بخندند، آدم را از همان بالا می اندازند پایین.))
دو برادر بهم نگاه كردند و گفتند : (( شگفتا ؟ این لاك پشت برای خودش عجب لاك پشت فرا جناحی معقولی است. باریكلا ! ))
دوباره گفتند (( خوب، حالا سئوال دوم، بگو بدانیم وضع مواضعت چطور است ؟ )) گفت : (( قرص و قایم است. اگر باور نمی كنید، خودتان بیایید دست بزنید .)) دو برادر دستی به زیر و بالای لاك پشت كشیدند و چشمشان از تعجب گرد شد و به هم گفتند : (( ما شالا هزار ماشاالا چه مواضع قرص و قایمی دارد .))
بعد گفتند : (( خوب. حالا سئوال سوم. این سئوال، درگوشی است. گوشت را بیاور جلو.)) لاك پشت گوشش را برد جلو. دو برادر در گوشش گفتند : (( ………….)). لاك پشت هم در گوششان گفت :(( ………….)) {در اصل افسانه هم به علت در گوشی بودن و تاپ سكرت بودن سئوال و جواب، چند جمله ای درج نشده است .}
آن دو برادر به لاك پشت گفتند : (( ای بزرگوار، بیا و بشو سخنگوی جناح ما. می شوی ؟ )) لاك پشت سرش را كرد توی لاكش و گفت (( لاك پشت رفته گل بچینه ! )) برادرها بعد از سه بار پرسیدن، از لاك پشت جواب (( بعله )) گرفتند و از آن روز، لاك پشت، شد سخنگوی آنها.
ما از این داستان نتیجه می گیریم كه لاك پشت هم لاك پشت های قدیم !
قصة ما به سر رسید ، غلاغه به خونه ش نرسید.
Profile Image for Farjaneh_.
258 reviews123 followers
June 26, 2021
از اون کتاب صوتی های خیلی خوب و با کیفیت بود 🤩
متن خوب و مناسب ، گویندگی عالی و موسیقی جذابی داشت
من که خیلی دوستش داشتم 😍
آقای نصر آباد توی این کتاب اومده افسانه های ملل رو جمع کرده و با نگاه طنز آمیز مخصوص به خودش براشون نقیضه نوشته
پ.ن : توی وبلاگ مفصل تر راجع بهش حرف زدم
فقط کافیه وارد سایت ویرگول بشید و اسم کتاب رو سرچ کنید یا وارد لینک بشید😊
https://vrgl.ir/m5f2l
Profile Image for نفیسه‌سادات‌موسوی.
54 reviews100 followers
September 28, 2020
شاید من دیر به سراغ این کتاب آمده باشم. یعنی حس میکنم اگر به جای امسال چند سال پیش خوانده بودمش حتما نظر متفاوتی درباره اش داشتم. نه از لحاظ خوبی و بدی. از این لحاظ که فرم ارایه شده در کتاب که عبارت است از حکایت های نسبتا کوتاه با زبانی کاملا امروزی ولی استخدام واژگان و روحی شبیه حکایات قرن ششم و هفتم و تلفیق موضوعات و مضامین
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books549 followers
June 26, 2022
مرامی چهار ستاره دادم. تهش سه ستاره میگیره.
بعضی هاش واقعاً پرت و پلاست. فکر کنم خدابیامرز زرویی فقط برای پر کردن ستون در مجله یا روزنامه اونها رو نوشته. اما بعضیشون واقعاً جالب و خنده داره و یه معنایی یا یه نقد قابل اعتنایی پشتش هست.
برای کسانی که کتاب رو خوندن بگم مثلا بهترین افسانه به نظرم "وای" بود که پسره ریگی به کفشش بود. یه تکنیک مرحوم زرویی برای طنزآفرینی توی این افسانه ها اینه که آخر افسانه بگه "ما از این داستان نتیجه میگیریم که..." و بعد یه نتیجه گیری خنده دار و نسبتا بی ربط بکنه. بهترین نتیجه گیری که هم با ظاهر پرت و پلاش خنده داره هم یه باطن عمیق داره همین افسانه "وای" هستش
نسخه صوتی با اجرای نیما رئیسی و موسیقی عالی مهدی زارع خیلی خیلی شنیدنی از آب دراومده و من اگه کتابش رو میخوندم احتمالا مرام نمیذاشتم چهار ستاره بدم :)
Profile Image for Mohammad.
138 reviews15 followers
November 21, 2018
طنزهای قشنگی داره ...اگر خواستین بخونین یه کلّه تا تهش نرین بزارین تو کتابخونتون هر وقت غم گین بودین دو سه تا روایتش رو بخونین.....چون تعداد داستان های دو سه صفحه ایش زیاده و اسکلت و قالب اکثر داستان ها شباهت هایی بهم داره که خسته تون می کنه. خود زروئی هم گفته تعداد داستان ها زیاد شده ولی آخرش :
".....چنین گوید این بنده ی نگارنده ؛ زمین خورده ی سپهر کج بنیاد؛ المسمی به «ابوالفضل زروئی نصر آباد»که اساس دنیا بر آمدن و رفتن است و هر سلامی وداعی دارد و هر درودی ؛ بدرودی. .....پیش خودم حساب کردم پُرش ده دوازده افسانه خواهیم نوشت اما یک وقت چشم باز کردیم و دیدیم ای دل غافل ؛تعداد افسانه ها به چهل و چند تا رسیده و ما هنوز داریم می نویسیم....
Profile Image for N.a.f.a.s.
310 reviews34 followers
May 17, 2025
خوندنش خیلی لذت بخش بود برام
صوتی گوش دادم و با صدای نیما رئیسی
موسیقی هایی که استفاده شده بود هم خوب بود
پ:ن: عاشق نتیجه گیری های آخر قصه و همچنین توضیح نگارنده شدم.
اتمام
۲۷/اردیبهشت/۰۴
شنبه
11:45
Profile Image for Maedeh.
74 reviews19 followers
September 1, 2025
مجموعه‌ای از افسانه‌های طنز که در فضایی کهن و قدیمی، اما با حضور المان‌های امروزی روایت شده‌اند؛ همین کنار هم قرار گرفتن پارادوکسیکال دیروز و امروز، یکی از پایه‌های اصلی طنز نویسنده است.

طنز روایت‌ها فقط شوخی‌های دم‌دستی نیست، هر کدام‌شان ملاحت و ظرافتی دارند که در دل خنده، به موضوعاتی اشاره می‌کنند که شاید گفتنشان به زبانی جز زبان طنز، برای نویسنده صلاح نبود. مثل این بخش از افسانه زن خوب فرمان‌بر پارسا:
«پس چه شد آن عزت نفس و خوداتکایی؟!
ما که ترجیح داده‌ایم مردم از بی‌دوایی بمیرند و از گرسنگی سنگ به شکمشان ببندند و برای دوا و غذا دست پیش اجنبی دراز نکنیم حالا برای حوائج نفسانی پیش بیگانگان سر خم کنیم؟!»

من نسخه‌ی صوتی کتاب رو با صدای نیما خان رئیسی شنیدم که انصافاً کارشون حرف نداشت و جذابیت روایت‌ها رو چند برابر کرده بود.

خلاصه که ابوالفضل خان زرویی نصرآباد—داخل پرانتز نگارنده‌ی محترم مجموعه غلاغه به خونش نرسید—روحتون شاد که در روزهایی که کلافه‌ترین و آشفته‌ترین نسخه از خودم بودم و توان ارتباط گرفتن با دیگران رو نداشتم، روایت‌های نمکین شما نذاشتند تنها بمونم.
Profile Image for Mahsa.
193 reviews19 followers
April 12, 2024
کتاب شامل مجموعه داستانهای کوتاه در حد پاورقی روزنامه است. یکی از بزرگترین مشکلات در اکثر داستانها این بود که خیلی جذاب و فکر شده شروع میشد، اما پایان بندی خیلی سرسری انجام میشد که حس داستان کلا از بین میرفت. در نتیجه در کل شاید ۳-۴ داستان کامل بیشتر نبود که جذابیتش از آغاز تا پایان حفظ شده باشد…
سبک نگارش خاص نویسنده رو که تلفیقی از متون و افسانه های قدیمی با دنیای مدرن بود دوست داشتم و تنها دلیل ستاره ها همین سبک جالب نگارش بود.
Profile Image for M Gerafar.
201 reviews42 followers
November 19, 2021
طنز شیرین و نقد مودبانه. و البته اگر دهه‌ی ۸۰ خوانده بودم شیرین‌تر هم می‌شد...
روحش شاد.
Profile Image for esmat zarei.
58 reviews4 followers
December 7, 2018
«ولایت غربت»؛ این اسم جایی ست که بیشتر افسانه های این کتاب در آنجا اتفاق می افتد. قبلا که بیشتر نگاه طنز داشتم به این کتاب فقط لبخند می زدم و آفرین می گفتم. الان ...
یکی بود، یکی نبود، یه طنزنویس جوانمرد و مهربان و رنج کشیده ای بود در ولایت غربت که وقت غم آدما رو شاد می کرد ولی طافت نیاورد و زودی به دیار آشنای دوست شتافت...
Profile Image for Mohsen Khalili.
19 reviews5 followers
April 16, 2020
تنها کتابی که از خدا بیامرز زرویی نصرآباد خوندم است تا امروز
یه طرز با نمک و متفاوتی داشت
شوخی های بامزه ای با داستان ها کرده بود
من با صدای نیما رئیسی شنیدمش
Profile Image for Fateme ghavasnezhad.
47 reviews1 follower
June 5, 2020
سلام
معمولی بود کتاب برا کسایی که داستات کوتاه دوس دارن با یکم خیلی کم نمک طنز خوبه شبیه گل اقا من خوشم میادداما برا سرگرمی خوبه
Profile Image for Peyman Arab.
9 reviews
September 15, 2020
افسانه ها و داستان های قدیمی برای بسیاری از ما حسی نوستالژیک به همراه دارد، حسی که می گوید باید منتظر شنیدن داستان یا افسانه ای باشیم که گاهی ما را سال ها و قرن ها به گذشته می برد و حسی مشترک میان ما و گذشتگان مان تداعی می کند و گاه شرح حالی از انسانی نامعلوم پیش روی مان می گذارد که در فضا و زمانی نامشخص، روایت گر حکمتی برای ماست. این افسانه ها به هر شکل و شیوه ی روایی، در دو عامل مشترک هستند. نخست، بودن خداوند و ناظر بودن او بر اعمال ما که به صورتی مشترک و با بیان عبارت «یکی بود یکی نبود» همواره بیان می شده است و دیگری عبارت «کلاغه به خونه ش نرسید» در پایان هر داستان و افسانه که عنوان می کند با به پایان رسیدن این داستان، حکایت زندگی انسانی و کسب تجربه و شنیدن، کماکان باقی ست.

غلاغه به خونه ش نرسید اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنز پرداز نامی معاصر نیز با نگاهی به این دو عنصر مشترک در افسانه های و قصه های کهن ایران و جهان و با طنزی نرم و لطیف آکنده با هجو نوشته شده است که عمده ی این هجویات، به نگاه انتقادی زرویی به مناسبات ماد�� و اجتماعی در زندگی معاصر ما در جامعه ی شهری باز می گردد.
Profile Image for Mostafa.
380 reviews9 followers
September 24, 2021
کتاب صوتی با صدای نیما رئیسی
خیلی کتاب خوشمزه و شیرینی بود... اولین کاری بود که از نویسنده میخوندم (اینو شنیدم!) و باید بگم یه جاهایی واقعا کیف میکردم و صدالبته خوانش خیلی خوب نیما رئیسی هم مزید بر علت بود... دست این و صدای آن خوش

نویسنده داستانهای فولکلریک را با روایت های مدرن درهم آمیخته و داستانهای مدرن را به گذشته های دور برده و از حکایتهایی انتقادی از وضع موجود و همه چی ساخته و پرداخته کرده... تکنیکهایی که پیچاندن داستانها استفاده کرده خیلی خوب بودن و از ضد روایتها خیلی خوب استفاده کرده، ارجاعات خوبی به مسائل روز و داستانهای مختلف داره و این نشون میده نویسنده بسیار تیزبین و مسلط بر کار خودشه...

پیشنهاد میکنم بخونیدش... و اگه بشنویدش که فبها لامراد!... برای شنیدن یکی دو حکایت کوتاه بین کارهاتون تا حالتون یذره خوش بشه خیلی خوبه
55 تا حکایت کوتاه داره کتاب
378 reviews
December 9, 2025
کتاب صوتی با صدای نیما رئیسی
خیلی کتاب خوشمزه و شیرینی بود... اولین کاری بود که از نویسنده میخوندم (اینو شنیدم!) و باید بگم یه جاهایی واقعا کیف میکردم و صدالبته خوانش خیلی خوب نیما رئیسی هم مزید بر علت بود... دست این و صدای آن خوش

نویسنده داستانهای فولکلریک را با روایت های مدرن درهم آمیخته و داستانهای مدرن را به گذشته های دور برده و از حکایتهایی انتقادی از وضع موجود و همه چی ساخته و پرداخته کرده... تکنیکهایی که پیچاندن داستانها استفاده کرده خیلی خوب بودن و از ضد روایتها خیلی خوب استفاده کرده، ارجاعات خوبی به مسائل روز و داستانهای مختلف داره و این نشون میده نویسنده بسیار تیزبین و مسلط بر کار خودشه...

پیشنهاد میکنم بخونیدش... و اگه بشنویدش که فبها لامراد!... برای شنیدن یکی دو حکایت کوتاه بین کارهاتون تا حالتون یذره خوش بشه خیلی خوبه
55 تا حکایت کوتاه داره کتاب
Profile Image for Hediyeh.
57 reviews11 followers
May 23, 2025
دلایلی که خیلی از این کتاب خوشم اومد:
یک. هر داستان هدف داشت و نویسنده می‌دونست چی داره میگه و میخواد به کجا برسه.
دو. تلاش عجیب و غریب برای خندوندن مخاطب انجام نمی‌‌شد چیزی بود که توی روند داستان اتفاق می‌افتاد یا با شوخی‌های به اندازه و بانمک.
سه. پیوند داستان‌ها با فرهنگ مردم عام توی بستر گذشته و با نشونه‌هایی از حال. عالی بود!
چهار. ایده‌های باحال و جالب:) روحتون شاد آقای زرویی نصرآباد♡
پنج. صدای نیما رییسی💥💥
Profile Image for Parisa__hrj.
20 reviews2 followers
May 26, 2022
کتاب بامزه‌ایه. البته من فرمت صوتی کتاب رو خوندم اونها با صدای نیما رئیسی، که به نظرم دلیل جذابیت اصلیش همین بود. خیییلیی جالب و بامزه روایت می‌کردن.
خلاصه که هنگام انجام کارهای خسته کننده‌م این کتاب رو میذاشتم و گوش می‌کردم و نمیفهمیدم زمان چطوری میگذره؛ خیلی عالی بود. خدا رحمت کنه آقای نصرآبادی رو
Profile Image for Sina.
72 reviews1 follower
January 19, 2021
اولین خوانش سال ۹۵
اولین کتاب صوتی که بهم معرفی شد و الان بعد سالها اینجا دوباره دیدمش.
مجموعه داستان مثل ۱۰۰۱شب با مظمون طنز دلگیر شنیدنی
20 reviews2 followers
December 28, 2022
نه طنز سطح بالایی داره
نه خنده داره
داستان هاش هم خوب نبود به نظرم
حیف پول و وقت که پای همچین چیزی صرف شه
Profile Image for Amir Hesam.
52 reviews16 followers
July 31, 2015
این کتاب را از طریق اپلیکیشن کتاب صوتی «نوار» گوش کردم (با صدا و اجرای خوب نیما رئیسی) و سرجمع می‌توانم بگویم کتاب جذاب و خوبی در مایه‌های طنز و داستان‌های کوتاه و دل‌نشین. به خصوص پشت فرمان و در ترافیک گزینه خوبی برای تمدد اعصاب بود ;)
Profile Image for Arash.
61 reviews
February 2, 2017
خیلی مدت پیش به شکل صوتی گوش کردم.
مجموعه داستان کوتاه که سبک روایتشان شبیه به چیزی است که در شکرستان دیده می‌شود.
داستان‌ها به شکل یک سری روایت طنز پندآموز هستند که دغدغه‌های احتماعی هم در بسیاری از آنها به چشم می‌خورد
Displaying 1 - 27 of 27 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.