What do you think?
Rate this book
اوصاف پارسایان
شرحی است بر خطبه امام علی (ع) درباره متقین. علی (ع) که خود سرحلقه پارسایان و در سلوک و تقرب به مرتبه ارجمند و غایت نائل آمده بود توانسته در این خطبه از اوصاف پارسایان که بندگان خوب خداوند هستند پرده برداردو با این رازگشایی و پرده برداری پایه های بنای اخلاق اسلامی را نهاده است.
- GenresReligionPhilosophy
442 pages, Hardcover
First published May 1, 1992
18 people are currently reading
211 people want to read
About the author
Abdolkarim Soroush
44 books354 followersAbdolkarim Soroush was born in Tehran in 1945. Upon finishing high school, Soroush began studying Pharmacy after passing the National Entrance exams of Iran. After completing his degree, he soon left for London in order to continue his studies and to become familiar with the modern world.
It was after graduating in analytical chemistry from graduate school at London that he went to Chelsea College, for studying history and philosophy of science, spending the next five and a half years there. During these years, confrontation between the people and the Shah's regime was gradually becoming more serious, and political gatherings of Iranians in America and Europe, and Britain in particular, were on the increase. Soroush, too, was thus drawn into the field.
After the Revolution, Soroush returned to Iran and there he published his book "Knowledge and Value" (Danesh va Arzesh) the writing of which he had completed in England. He then went to Tehran's Teacher Training College where he was appointed the Director of the newly established Islamic Culture Group.
A year later, all universities were shut down, and a new body was formed by the name of the Cultural Revolution Institute comprising seven members, including AbdulKarim Soroush, all of whom were appointed directly by Ayatollah Khomeini. The purpose of this institute was to bring about the re-opening of the universities and total restructuring of the syllabi.
In 1983, owing to certain differences which emerged between him and the management of the Teacher Training College, he secured a transfer to the Institute for Cultural Research and Studies where he has been serving as a research member of staff until today. He submitted his resignation from membership in the Cultural Revolution Council to Imam Khomeini and has since held no official position within the ruling system of Iran, except occasionally as an advisor to certain government bodies. His principal position has been that of a researcher in the Institute.
See also عبدالکریم سروش
It was after graduating in analytical chemistry from graduate school at London that he went to Chelsea College, for studying history and philosophy of science, spending the next five and a half years there. During these years, confrontation between the people and the Shah's regime was gradually becoming more serious, and political gatherings of Iranians in America and Europe, and Britain in particular, were on the increase. Soroush, too, was thus drawn into the field.
After the Revolution, Soroush returned to Iran and there he published his book "Knowledge and Value" (Danesh va Arzesh) the writing of which he had completed in England. He then went to Tehran's Teacher Training College where he was appointed the Director of the newly established Islamic Culture Group.
A year later, all universities were shut down, and a new body was formed by the name of the Cultural Revolution Institute comprising seven members, including AbdulKarim Soroush, all of whom were appointed directly by Ayatollah Khomeini. The purpose of this institute was to bring about the re-opening of the universities and total restructuring of the syllabi.
In 1983, owing to certain differences which emerged between him and the management of the Teacher Training College, he secured a transfer to the Institute for Cultural Research and Studies where he has been serving as a research member of staff until today. He submitted his resignation from membership in the Cultural Revolution Council to Imam Khomeini and has since held no official position within the ruling system of Iran, except occasionally as an advisor to certain government bodies. His principal position has been that of a researcher in the Institute.
See also عبدالکریم سروش
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 15 of 15 reviews
September 29, 2017
ساقی بده بشارت رندان پارسا را ...
شرحی است بر خطبه ی همام یا خطبه ی متقین از خطبه های قابل تامل امام علی علیه السلام. در این خطبه فردی از امام علی صفات پارسایان را طلب کرده و پس از اصرار وی امام این سخنان را می فرمایند این خطبه از خطبات نا تمام امام است.
و اما کتاب...
شامل 18 درس از سخنان نویسنده است. در هر درس چند جمله ای از خطبه خوانده شده و متناسب با آن توضیحی پیرامون صفت یاد شده ارائه میشود و هرکجا که به نظر نویسنده نیاز باشد عمق میگیرد و در بیشتر موارد به توضیحی نسبتا سطحی جهت روشن شدن معنا و مفهوم و منظور امام بسنده شده است. به شخصه میزان بسط مطالب را قابل قبول و در حد نیاز برای "دانستن" میدانم و در هر صفتی جای مطالعه بسیار است.
و اما مفاهیم...
در دفتر اخلاق، در دنیای امروزی و بین بسیاری از انسان دوستان سوالاتی مطرح است از جمله آنکه که یک انسان خوب و متعالی در جامعه ی بشریت صرف نظر از شکل ظاهر و دین کیست. یک انسان خردمند کیست و چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ این ویژگی ها تاکید میکنم صرف نظر از دین فرد، مورد نظر امام است. در واقع امام سوال انسان متعالی کیست را با شمردن صفات این آرمان شخص پاسخ داده است.
یک ساختمان بلند و زیبا چه چیزی نیاز دارد؟ یک اسکلت محکم و کارامد و یک نقشه ی معقول. سپس نیاز است که با مصالحی این "اسکلت ساخته شده" را آراست و تکمیل کرد. به نظر حقیر اهتمام امام ایجاد یک چهارچوب و طرحی است که انسان باید اسکلت زندگی/رفتار/تفکر و منش خود را بر اساس آن بچیند و سپس بر اساس آن چیزی که به آن اعتقاد دارد این اسکلت را تکمیل کرده و از آنچه که ساخته است لذت ببرد.
آنچه امام مورد بررسی قرار داده به ذات انسان بر میگردد صفاتی که از جنس عمل هستند و در ذات انسان.
این کتاب دارای پتانسل بررسی روانشناسانه و جامع شناسانه دارد...
باقی اضافات است و اطناب
ختم کلام والسلام.
شرحی است بر خطبه ی همام یا خطبه ی متقین از خطبه های قابل تامل امام علی علیه السلام. در این خطبه فردی از امام علی صفات پارسایان را طلب کرده و پس از اصرار وی امام این سخنان را می فرمایند این خطبه از خطبات نا تمام امام است.
و اما کتاب...
شامل 18 درس از سخنان نویسنده است. در هر درس چند جمله ای از خطبه خوانده شده و متناسب با آن توضیحی پیرامون صفت یاد شده ارائه میشود و هرکجا که به نظر نویسنده نیاز باشد عمق میگیرد و در بیشتر موارد به توضیحی نسبتا سطحی جهت روشن شدن معنا و مفهوم و منظور امام بسنده شده است. به شخصه میزان بسط مطالب را قابل قبول و در حد نیاز برای "دانستن" میدانم و در هر صفتی جای مطالعه بسیار است.
و اما مفاهیم...
در دفتر اخلاق، در دنیای امروزی و بین بسیاری از انسان دوستان سوالاتی مطرح است از جمله آنکه که یک انسان خوب و متعالی در جامعه ی بشریت صرف نظر از شکل ظاهر و دین کیست. یک انسان خردمند کیست و چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ این ویژگی ها تاکید میکنم صرف نظر از دین فرد، مورد نظر امام است. در واقع امام سوال انسان متعالی کیست را با شمردن صفات این آرمان شخص پاسخ داده است.
یک ساختمان بلند و زیبا چه چیزی نیاز دارد؟ یک اسکلت محکم و کارامد و یک نقشه ی معقول. سپس نیاز است که با مصالحی این "اسکلت ساخته شده" را آراست و تکمیل کرد. به نظر حقیر اهتمام امام ایجاد یک چهارچوب و طرحی است که انسان باید اسکلت زندگی/رفتار/تفکر و منش خود را بر اساس آن بچیند و سپس بر اساس آن چیزی که به آن اعتقاد دارد این اسکلت را تکمیل کرده و از آنچه که ساخته است لذت ببرد.
آنچه امام مورد بررسی قرار داده به ذات انسان بر میگردد صفاتی که از جنس عمل هستند و در ذات انسان.
این کتاب دارای پتانسل بررسی روانشناسانه و جامع شناسانه دارد...
باقی اضافات است و اطناب
ختم کلام والسلام.
August 8, 2010
عاشق این کتابم به خصوص خطبه ی اول کتاب که وجدت رو به لرزه میندازه
May 22, 2015
یکی از بهترین تفاسیری که در مورد جبر و اختیار دیدم. نقل قول از کتاب:
"اعتقاد به جبر و اعتقاد به اختیار، دو تفسیر متفاوت از رفتار آدمیست؛ نه مبین دو نیرو در عالم. تفسیرها هیچگاه با عمل تصادم نمیکنند ولی نیروها چرا. فرق است بین اینکه ما اعتقاد به جبر یا اختیار را تفسیر کننده وضع جاری عالم بدانیم یا اینکه جبر و اختیار را دو نیرو که در جهان درکارند تلقی کنیم. اگر این دو مقام را از هم جدا بکنیم، فهم اینگونه معارف آسان میشود. آیا قضا و قدر الهی نیروهای مستقل در این عالمند؟ یعنی آیا خداوند علاوه بر موجوداتی که خلق کرده است مخلوقی هم به نام تقدیر الهی آفریده است؟ نه، اینطور نیست. و چنین تصوری خطاست. تقدیر الهی بیان کیفیت عملکرد همین نظامی است که خداوند آفریده است.
همینطور است جبر و اختیار. علاوه بر تفسیر رفتار آدمی، چیز دیگری به نام جبر و اختیار وجود ندارد. جبر یعنی تفسیر مجبورانه و اختیار یعنی تفسیر مختارانه رفتار آدمی. جبر و اختیار دو تفسیر متفاوت برای رفتار آدمی هستند. درست مثل اینکه شما از دنیا، دو عکس مختلف بگیرید.
جبر و اختیار دو نیرو نیست که فلاسفه در عالم روان کرده باشند، بل دو تفسیر متفاوت از رفتار آدمیاناند. این تفسیرها احدی را در این دنیا معطّل نمیگذارند. چرا که تبیین فلسفی از رفتارند نه تبیین علمی."
"اعتقاد به جبر و اعتقاد به اختیار، دو تفسیر متفاوت از رفتار آدمیست؛ نه مبین دو نیرو در عالم. تفسیرها هیچگاه با عمل تصادم نمیکنند ولی نیروها چرا. فرق است بین اینکه ما اعتقاد به جبر یا اختیار را تفسیر کننده وضع جاری عالم بدانیم یا اینکه جبر و اختیار را دو نیرو که در جهان درکارند تلقی کنیم. اگر این دو مقام را از هم جدا بکنیم، فهم اینگونه معارف آسان میشود. آیا قضا و قدر الهی نیروهای مستقل در این عالمند؟ یعنی آیا خداوند علاوه بر موجوداتی که خلق کرده است مخلوقی هم به نام تقدیر الهی آفریده است؟ نه، اینطور نیست. و چنین تصوری خطاست. تقدیر الهی بیان کیفیت عملکرد همین نظامی است که خداوند آفریده است.
همینطور است جبر و اختیار. علاوه بر تفسیر رفتار آدمی، چیز دیگری به نام جبر و اختیار وجود ندارد. جبر یعنی تفسیر مجبورانه و اختیار یعنی تفسیر مختارانه رفتار آدمی. جبر و اختیار دو تفسیر متفاوت برای رفتار آدمی هستند. درست مثل اینکه شما از دنیا، دو عکس مختلف بگیرید.
جبر و اختیار دو نیرو نیست که فلاسفه در عالم روان کرده باشند، بل دو تفسیر متفاوت از رفتار آدمیاناند. این تفسیرها احدی را در این دنیا معطّل نمیگذارند. چرا که تبیین فلسفی از رفتارند نه تبیین علمی."
June 16, 2020
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت
تو مگو مارا بدان شه بار نیست
با کریمان کار ها دشوار نیست
(مثنوی،دفتر اول،بیت ۲۲۱)
تا به کلی نگذرد ایام کشت
تو مگو مارا بدان شه بار نیست
با کریمان کار ها دشوار نیست
(مثنوی،دفتر اول،بیت ۲۲۱)
February 9, 2018
چند ماه پیش بود که کتاب «اوصاف پارسایان» توسط یکی از دوستان عزیزم، در تبریز به دستم رسید و امشب توانستم آن را به پایان برم. این کتاب حاصل سخنرانیهای دکتر عبدالکریم سروش در پاییز و زمستان سال ۱۳۶۶، پیرامون «خطبه متقین» امیرالمومنین علی (ع) است. سخنرانیهایی که کمابیش هر هفته به طور مرتب در تهران برگزار و در سال ۱۳۶۸ و به لطف یاران مشفق ایشان، جمع آوری و تدوین گردیده و آنطور که فهمیدم برای نخستین بار در سال ۱۳۷۰ توسط انتشارات صراط چاپ شده است.
چنانکه در پیشگفتار کتاب به قلم نگارنده آمده، وی با در بر گرفتن و بررسی منابع متعدد اخلاق اسلامی، تفطن مییابد که «علم اخلاق اسلامى علیرغم ظاهر تدوین یافتهاش بیخاصیت و عقیم مانده است و با همهى عمق و عرضش گاه به اندازهى نیم بیت از مثنوى یا بوستان سعدى تأثیر نمیبخشد.»
سروش بیثمری اخلاق اسلامی را منبعث از دنبالهروی بیشتر علمای مسلمان از اخلاق یونانی و بیتوجهی به اخلاق مأخوذ از منابع دستهاول دینی میداند و در مقدمه کتاب چنین میآورد: «ردایى از شرعیّت و اسلامیّت که عالمان مسلمان بر اندام اخلاق دنیازدهى یونانى افکندند، هیچگاه نتوانست آن را چنان قداست و فضیلتى ببخشد، که از مومنان دلربایى کند و لذا همچنان در نهانخانهى مصطلحات و انقسامات عبوس فلسفه محبوس ماند و جامهى جان هیچ تردامنى را به آب طهارت نشُست و کام دل هیچ سالکى را به حلاوت فضیلت شیرین نکرد.»
درکِ چرایی «عبوسى و سردى مکتوبات عالمان اخلاق، در قبال طراوت و حلاوت گفتار سالکان طریق» یکی از مهمترین انگیزههای عبدالکریم سروش در تنظیم و تدوین این کتاب است. «او نیک دریافته بود که نه علم اخلاق مسلمانان اسلامى است و نه خلقیات و افعالشان»؛ از این رو، تصمیم میگیرد تا خاکِ وجودِ اخلاق اسلامی را از سرچشمهها سیراب نماید «و این سرچشمهها جز ارشادات و تعلیمات پیشوایان دین» نبودند. «همین تأملات بود که موجب گزیدن خطبهى متقین و تبیین اوصاف پارسایان» توسط وی میشود؛ چرا که «على (ع) که خود سر حلقهى پارسایان بود، بهتر از هر کس دیگر شایستگى داشت که مفسر کلام بارى باشد و معنى تقوا را که جامع جمیع فضایل و سرّ کرامت نزد حق است، باز نماید و از اوصاف پارسایان که بندگان بختیار خداوندند، پرده بردارد و با این رازگشایى و پردهبردارى، معماران عرصهى دانش را مدد دهد تا به بناى علم اخلاق توفیق یابند.»
دکتر سروش در شرح این خطبهی موجز اما مرتفع و تابناک، از روشِ زاهدانهی امام ابوحامد غزالى و منشِ عاشقانهی مولانا جلالالدین بلخى بهرهی بسیار برده است و توانسته با نور بادهی بیانِ امیر مومنان، بیش از پیش پیمانهی اخلاق را روشن سازد.
ساقی به نور باده برافروز جام ما / مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم / ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
خواندن کتاب «اوصاف پارسایان» را به دوستان پیشنهاد میکنم...
تبریـز، بهمن ۱۳۹۶
چنانکه در پیشگفتار کتاب به قلم نگارنده آمده، وی با در بر گرفتن و بررسی منابع متعدد اخلاق اسلامی، تفطن مییابد که «علم اخلاق اسلامى علیرغم ظاهر تدوین یافتهاش بیخاصیت و عقیم مانده است و با همهى عمق و عرضش گاه به اندازهى نیم بیت از مثنوى یا بوستان سعدى تأثیر نمیبخشد.»
سروش بیثمری اخلاق اسلامی را منبعث از دنبالهروی بیشتر علمای مسلمان از اخلاق یونانی و بیتوجهی به اخلاق مأخوذ از منابع دستهاول دینی میداند و در مقدمه کتاب چنین میآورد: «ردایى از شرعیّت و اسلامیّت که عالمان مسلمان بر اندام اخلاق دنیازدهى یونانى افکندند، هیچگاه نتوانست آن را چنان قداست و فضیلتى ببخشد، که از مومنان دلربایى کند و لذا همچنان در نهانخانهى مصطلحات و انقسامات عبوس فلسفه محبوس ماند و جامهى جان هیچ تردامنى را به آب طهارت نشُست و کام دل هیچ سالکى را به حلاوت فضیلت شیرین نکرد.»
درکِ چرایی «عبوسى و سردى مکتوبات عالمان اخلاق، در قبال طراوت و حلاوت گفتار سالکان طریق» یکی از مهمترین انگیزههای عبدالکریم سروش در تنظیم و تدوین این کتاب است. «او نیک دریافته بود که نه علم اخلاق مسلمانان اسلامى است و نه خلقیات و افعالشان»؛ از این رو، تصمیم میگیرد تا خاکِ وجودِ اخلاق اسلامی را از سرچشمهها سیراب نماید «و این سرچشمهها جز ارشادات و تعلیمات پیشوایان دین» نبودند. «همین تأملات بود که موجب گزیدن خطبهى متقین و تبیین اوصاف پارسایان» توسط وی میشود؛ چرا که «على (ع) که خود سر حلقهى پارسایان بود، بهتر از هر کس دیگر شایستگى داشت که مفسر کلام بارى باشد و معنى تقوا را که جامع جمیع فضایل و سرّ کرامت نزد حق است، باز نماید و از اوصاف پارسایان که بندگان بختیار خداوندند، پرده بردارد و با این رازگشایى و پردهبردارى، معماران عرصهى دانش را مدد دهد تا به بناى علم اخلاق توفیق یابند.»
دکتر سروش در شرح این خطبهی موجز اما مرتفع و تابناک، از روشِ زاهدانهی امام ابوحامد غزالى و منشِ عاشقانهی مولانا جلالالدین بلخى بهرهی بسیار برده است و توانسته با نور بادهی بیانِ امیر مومنان، بیش از پیش پیمانهی اخلاق را روشن سازد.
ساقی به نور باده برافروز جام ما / مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم / ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
خواندن کتاب «اوصاف پارسایان» را به دوستان پیشنهاد میکنم...
تبریـز، بهمن ۱۳۹۶
August 15, 2013
کتابی فوق العاده موثر برای اخلاق دینی که شرح خطبه ی متقین امام علی(ع) است
March 11, 2020
"اگر زندگي عرفي را زندگي متعادل و متعارف بناميم، پارسايان در چشم مردم آدمياني غيرمتعادل و غيرمتعارف به نظر مي آيند. پاره اي از امور حقير نزد آنان والاست و پاره اي از امور والا نزد ايشان حقير. گويي از جهاني ديگر و از مقامي رفيعتر به اين جهان نظر مي افكنند... راهشان با راه ديگران متفاوت است و مردم در بادي امر گمان مي كنند آنان مجنون و گول و گيجند. " و لقد خالطهم امر عظيم" بله، امر بزرگي با آنان درآميخته و عقل و هوششان را ربوده."
خطبه ي متقين و شرح لطيف دكتر سروش بر آن را در يك كلمه مي توان خلاصه كرد و بس: درخشان!
خطبه ي متقين و شرح لطيف دكتر سروش بر آن را در يك كلمه مي توان خلاصه كرد و بس: درخشان!
November 12, 2025
Abdulkarim Soroush’s Owsaf-e Parsi’an presents an idealized portrait of spiritual devotees as humble, detached, and inwardly radiant. Yet the text falters in its sentimental mysticism, cloaking vague platitudes in poetic Persian prose while evading rigorous ethical scrutiny. Soroush romanticizes ascetic withdrawal, ignoring how such piety can breed passivity or elitism. His binary of “pious” versus “worldly” oversimplifies human complexity, and the work’s lack of historical or sociological grounding renders it more devotional lyric than substantive theology. Ultimately, it flatters the faithful without challenging them.
May 3, 2018
باید با دقت خوانده شود
August 17, 2019
متن سهده ای که داره باعث میشه در عین اینکه تاثیرگذاره باهاش همراه شد و تغییرات شدنی تر بنظر برسه
June 12, 2023
کتاب، هجده جلسه سخنرانی است.در انتهای دهه شصت. جالب اینکه ارجاعی به داستان بنی قریظه و پیامبر دارد که امروز، به خاطر بحث دین و قدرت، پرمجادله است.
کتاب، نفی کتب سنت ارسطویی اخلاق اسلامی است.
کتاب، نفی کتب سنت ارسطویی اخلاق اسلامی است.
September 17, 2013
خطبه را در نهج البلاغه خوانده ام بارهاااا... این کتاب را هم خوانده ام و باید بگویم که دوست داشتم...ولی انگار در من اثر نکرده که الان دارم این سطور را مینویسم که خود امام علی در پایان خطبه و پس از جان دادن همام در آن مجلس فرموده بودند که سخن حق در اهلش اینچنین اثر می کند...
Read
September 16, 2009/
Read
December 7, 2010جالبترین و آموزنده ترین کتابی بود که تا حال خوانده ام
July 16, 2013
no think
Displaying 1 - 15 of 15 reviews