علی صفایی حائری معروف به (عین- صاد) فرزند مرحوم شیخ عباس صفایی حائری و نوهی مرحوم شیخ محمدعلی صفایی حائری در سال1330 در شهر قم دیده به جهان گشود. پس از سپری نمودن دوران کودکی و با گذراندن دورهی دبستان و اتمام کلاس ششم (نظام قدیم) در سن سیزده سالگی شروع به تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه قم نمود.
دروس سطح حوزه را در کمتر از چهار سال به اتمام رساند و در این دوران از محضر اساتیدی چون رضا سلطانی (قرآن و صرف و نحو)، مهدی بیگدلی و شیخ حسن منتظریان و حجتالاسلام باکوئی، جلیلی و فشارکی (ادبیات فارسی و زبان عربی) استفاده کرد. کتاب "منظومه" (علم منطق) را نزد استاد نبیفضل و کتاب "معالم" (اصول فقه) را در کلاس سید حسن حسابهای آموخت. او پس از طی این مقدمات از حجتالاسلام اعتمادی کتاب "قوانین" و از حجتالاسلام فاضل هرندی، آیتالله موسوی تبریزی و شهید محراب آیتالله سید اسدالله مدنی، کتاب فقهی "شرح لمعه" را تلمذ کرد.
علی صفایی "رسائل" را نزد سیدمهدی روحانی و شیخ جعفر سبحانی تحصیل نمود و برای فرا گرفتن "مکاسب" که از کتب فقهی پایان دوره سطح است از آقایان بناروانی و فاضل قفقازی بهره جست و در نهایت با خواندن کتاب "کفایةالاصول" نزد آقایان فاضل، ستوده و میرزا حسین نوری دوره سطح را به اتمام رساند. در خارج فقه و اصول از آقایان شیخ مرتضی حائری و سید محقق داماد استفاده نمود و در طی این دورهی علمی به تصریح خود بیشتر از محضر علمی پدرش که جزء اساتید زبدهی حوزوی در سطوح عالی بود؛ استفاده کرد و بدین ترتیب خارج طهارت، طاعت، صوم، زکات، خمس، حج، ضمان، اجاره و مقداری از نکاح و بیع را به انجام مقبولی رساند تا در جوانی به اجتهاد نایل شود.
علی صفایی در جایی مینویسد: «هرچه دارم از پدرم است. تمامی سوز تشیع و ولایت و محبت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را از ایشان دارم. در عظمت نگاه او حقارت دنیا را میدیدم. هم اوست که برایم درسی بوده تا در تنهایی به تولد و تولیدی برسم؛ و "نداریم" و "تکلیفی نیست" را به ندارم و باید بسازم و کاری کنیم راه بدهم. همین اعتقاد مرا بر آن داشته تا به تربیت و سازندگی فکر کنم و مسئولیت هر آنچه هست را به خود بگیرم و به انتقاد نپردازم؛ و همین است که کار اساسی خود را یکی دگرگون کردن تلقی تودهها از خود، و دیگر به دست آوردن مهرههای کارساز میدانم.»
اما این روند علی صفایی را بدین پایه صاحب نظر و اثر نکرد؛ او همزمان با شروع دروس حوزوی به مطالعهی سریع، دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسی ایرانی روی آورد: «شاید سیزده ساله بودم که داستانهای صادق هدایت را تمام کردم. داستانهایی که درد و رنج انس
علی صفایی حائری اندیشمندیست خاص با افکاری نو و بدیع ولی متاسفانه نثر کتابهایش قدری سنگین است، یعنی سنگین هم نه ها، منظورم این است که به سادگی کتابهای شهید مطهری نیست * اِخبات کتابیست عجیب و غریب در عین کوتاهی، معرفتافزاییاش بینظیر است اصلاً بعد از خواندن کتاب آدم فکر میکند دهها جلد کتاب قطور خوانده امتیاز اصلی کتاب هم نثر خیلی سادۀ کتاب است.. خیلی ساده و روان و رک و پوستکنده * کتاب با این سوالات آغاز میشود : چرا ما فکر میکنیم از شمشیرزدن به فرق مولا و تیرزدن به گلوی شش ماهه دوریم؟ بعد ثابت میکند که اصلاً دور نیستیم و فضایش که جور شود، خیلی راحت این کار را میکنیم بعد وارد بحث چه باید کرد میشود و بحث اصلی را پیش میگیرد
میگوید: آنچه ما را نجات میدهد کثرت عبادت نیست و آنچه سقوط میدهد نیز کثرت گناه نیست.
نجات و رسیدن به رحمت حق، مخصوص مخبتین است...
و میگوید:
اسلام یعنی پذیرش ذهنی دین خدا و مقام بالاتر، ایمان یعنی پذیرش قلبی و مقام بالاتر تقوی یعنی جاری شدن ایمان در عمل و مقام بالاتر یعنی احسان، به معنی زیبا انجام دادن کارهای زیباست. و محسنین نزدیک به رحمت و نصر الهی هستند و و مقام بالاتر اخبات است. و وصول رحمت حق برای مخبتین است.
این کتاب رزق امسال ما در احیای شبهای قدر امسال بود.
بسم الله ۱۴۰۱/۰۱/۳۱ آقای صفایی سال ۷۰ سه تا #شب_قدر داخل حرم امامرضا علیهالسلام سخنرانی کردن که این سهتا سخنرانیِ مکملِ هم، تحت این عنوان جمع شدند: «اخبات» اول از همه این توضیح رو میدن که ما از هیچ گناهی دور نیستیم و چون دستمون نمیرسه خیلی از کارها رو انجام نمیدیم. بعد یه خرده جلوتر چهار مرتبه رو مطرح میکنن: اسلام، ایمان، تقوا و احسان «مسلم» کسیه که معرفتی پیدا کرده و حد ذهنی مذهب رو پذیرفته. «مؤمن» کسیه که اون معرفت با دلش هم پیوند خورده. «متقی» کسیه که طبق اون ذهنیت و معرفت دلیای که پیدا کرده عمل میکنه و «محسن» اونیه که کار خوب رو خوب انجام میده. (یعنی مثلا وقتی میخواد انفاق کنه چشم و ابرو نمیاد و نمیگرده بنجلترین جنس موجود رو صدقه بده.) حالا آقای صفایی اینا رو میگن برای چی؟ حرفشون اینه که ما هر چقدر هم که تلاش کنیم و کارِ خوب رو خوب انجام بدیم و اصلا برسیم به درجه احسان، به رحمت خدا واصل نیستیم. نزدیک هستیما ولی هنوز نرسیدیم. با استناد به آیه قرآن میگن که باید «مخبت» شد تا به رحمت حق واصل بشیم. «اخبات» رو این جوری تعریف میکنن: «اخبات آن انکسار باطنی، آن خشیت باطنی و آن دلشکستگی است که تو را به وصال رحمت حق میرساند.» یعنی خلاف چیزی که ماها این همه سال فکر میکردیم. خودشون این جوری میگن: «برخلاف همهی ادعایی که تا بحال شنیدهاید که با طاعت، قرب حاصل میشود، من اعتقادم این است که نه طاعت و نه عصیان بلکه انکسار است که مقرب است.» یه جورایی قرابت معنایی داره با مصرع اول این بیت که گویا منسوب به ابوسعید ابوالخیره: گفتی که به دلشکستگان نزدیکی ما نیز دلِ شکسته داریم ای دوست کتاب واقعا خیلی بهتر از چیزیه که تو این معرفی خوندید. این بضاعت کمِ من بود.
مضمون کتاب این بود : اگر مسلم طاعات رو انجام دهد و ترک معصیات کند میشود متقی... اگر متقی اعمال حسنه رو به شیوه خوبی انجام دهد و صبر هم داشته باشد میشود محسن ... و تازه به قرب میرسد نه به وصال؛ برای وصال باید مخبت شد ، منکسر و خاشع شد.
کتاب خوبی بود و اولین تجربه م از خوندن کتابهای آقای صفایی، اما اینکه متن به شکل سخنرانی بود رو نپسندیدم مخصوصا اینکه باعث شده بود بعضی مسائل که حتی شاید صحیح هم بودن به شکل خوبی بیان نشن.
"اخبات آن انکسار باطنی، آن خشیت باطنی و آن دلشکستگی است که تو را به وصال رحمت حق میرساند." استاد علی صفایی حائری در شبهای قدر ماه رمضان سال 1370 در مشهد، سه شب به بحث اخبات پرداختند که این کتاب پیاده و تنظیم شده آن سخنرانیها است. ایشان در مقدمه بحث ابتدا بحث دور نبودن ما از انواع و اقسام گناهان را به خوبی بیان میکنند و دلیل انجام ندادن بسیاری از گناهان را مخصوصا آن دسته از گناهان که به نظر خودمان بسیار دور از ما هستند، فراهم نبودن شرایط میدانند نه لزوما پاکی و تقوای ما! و این جمله معروفشان را میگویند که همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ میشود. سپس به مراتب مختلف انسان شامل اسلام، ایمان، تقوا و احسان میپردازند که درحالیکه انسان به همه این مراتب هم دست پیدا کند، باز طبق آیات قرآن، رحمت خدا به او نزدیک است و لزوما به وصال نمیرسد. ایشان در ادامه شرط رسیدن به رحمت الهی را طبق آیات، اخبات میدانند و به طور مفصل شرایط، مراحل، راههای وصول، علائم و دیگر مفاهیم مرتبط با اخبات را توضیح میدهند. بسیار کتاب ارزشمندی است که یک مفهوم گمشده را به ما نشان میدهد.
کتاب حاصل سه سخنرانی در شبهای قدر است و حتمن در شبهای قدر خوانده شود توجه آدم رو به فرای ثواب و عقاب میبره همزمان باهاش خواندن فرازهایی از ابوحمزه بصیرت افزاست
اخبات سومین کتابی ست که از استاد گرانقدر علی صفایی حائری می خوانم و همینطور در بحر واژگان و نوشته هایشان فرو می روم ولی تا کتاب را می بندم فراموش می کنم چه شد چه خواندم آنقدر که کلامشان پرمغز است البته خیلی هم روان و با مثال تمام مباحث را توضیح می دهند تا بیشتر درک شود.باید چندین بار خواند تا در ذهن ماندگار شوند. * اخبات، آن انکسار باطنی،آن خشیت باطنی و آن دلشکستگی ای است که تو را به وصال رحمت حق می رساند.
کتاب بسیار عالی اینجا عین صاد از زاویهای جدید به انسان و اعمالش نگاه میکند. کتاب با این پیشفرض شروع میشود که ما با گناهان فاصلهای نداریم و در شرایط خاص، هرگناهی از ما سر میزند. پیشفرض دوم، این است که ما حتی اگر از مرحله ایمان و تقوا هم عبور کنیم و به احسان برسیم -یعنی کار خوب را خوب انجام دهیم - باز هم به وصال رحمت حق نمیرسیم چرا که در قرآن گفته شده که رحمت خدا، به محسنین نزدیک است و این وصال را نمیرساند. شرط وصال به رحمت حق، در اینجا اخبات معرفی میشود که مرحلهای بالاتر از احسان است. اخبات یعنی وجل و خشوع انسان. حالت انکسار انسان که انسانی که به این مرحله میرسد، به رحمت حق واصل میشود. نگاه جالب استاد در این کتاب، برایم این بود که میگفت راهی را که ائمه و اولیا خدا با سر رفتند، ما میخواهیم با تنبلی و راحتی بگذرانیم و به رحمت خدا هم برسیم. راهی که انبیا برایش مرارت و رنج کشیدن و امام حسین تکه تکه شد، ما با راحتی از آن انتظار عبور داریم. میگفت فردای قیامت که علی را بیاورند و دغدغههایش را ببینیم، باید خجالت بکشیم که ما چه دغدغههایی در دنیا داشتیم و او کجا بود.
کتاب حاصل سخنرانیهای علی صفایی حائری در سه شب قدر هست. سال قبل صوت سخنرانی را گوش کردم و امسال توفیق شد کتاب را هم بخوانم. با خواندن کتاب، فرصت فکر بیشتری بود اما صوت استاد و لحن زیبا و مهربانش هم صفای دیگری دارد.
با سلام جمله ای از این کتاب ارزشمند را میزارم تا بخوانید:همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ میشود. این کتاب را بخوانید. «اخبات» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/42754
چه اندیشه ناب و عمیقی داشتند آقای حائری. . من این کتاب رو به صورت صوتی شنیدم. هر کدوم از سخنرانیها رو باید چندین بار شنید. حُکم سطل آبی خُنَک برای هوشیاری انسان رو داره.
«کار خوب رو خوب انجام بدید؛ کار بد رو بد انجام ندید» چه حرف به ظاهر ساده ولی عمیقیه! شنیدن نسخه صوتیش که با صدای خودشونه رو پیشنهاد میکنم.
چقدر خوب بود.... من صوتیش رو گوش دادم که در واقع سخنرانی های استاد بود با صدای خودشون. بیان شیوا و گیرایی داشتن و محتواش هم خیلی جالب و جدید و مفید بود. سه تا سخنرانی که در سه شب قدر داشتن و به موضوع اخبات و انکسار و تواضع در برابر خدا و مردم پرداختن.
بعضی قسمتها نثر کتاب کمی سنگین میشه و من خوب توجیه نشدم که بشارت های قرآنی زیاد داریم ولی چرا بشارت مخبتین اینقدر خاص فرض شده؟ شاید در موقعیتی دیگر باید کتاب رو دوباره بخونم بعضی بحث هاش خیلی خوب بود ولی بعضی جاهای دیگه هم سنگین بود و هم منو قانع نکرد
قسمتی از کتاب فوق العادل " اخبات" بسوزد ریشه کسانی که می گویند مذهب آمده تا به انسان قناعت بدهد، در حالی که همه انبیاء آمدهاند تا به انسان بگویند که به دنیا که هیچ، حتی به بهشت هم قانع نشوند!
کتاب فوقالعاده جذاب دربارهی یکی از مراحل پیشرفت روحی و اخلاقی. که معمولا زیاد بهش فکر نمیکنیم. مثل بقیه کتابهای عین صاد پر از نکته و تلنگر. https://taaghche.com/book/42754
ی طریقه جدید و قرآنی رو برای سیر و سلوک معرفی می کنه .کسانی که به مطالب عرفانی علاقه منداند بهتره ی مطالعه کنن .روش سلوکی که حتی مراحلش هم کاملا گرفته شده از قرآن هست