Jürgen Todenhöfer mit einem sehr persönlichen Plädoyer für den Frieden
»Wieso darf man Kinder töten?« Auf diese Frage bekommt Jürgen Todenhöfer schon als Kind nach dem Bombenangriff auf Hanau 1945 keine Antwort. Heute, nachdem er viele Jahre damit verbracht hat, Kriegsgebiete zu bereisen, Menschen dort zu erkennen, wo andere nur Feinde sehen wollen, erinnert er sich und stellt wieder die alles entscheidende »Wie kann, was im eigenen Land als schändliches Verbrechen gilt, außerhalb der Grenzen eine Heldentat sein?« Sein Buch, das sich vornehmlich aus seinen dramatischen Erlebnissen während des Arabischen Frühlings speist, legt Zeugnis ab von Hass, Demütigung und Vernichtung – gestern und heute. Immer wieder fragt er sich, warum Menschen moralische Grenzen überschreiten. Nicht nur jene, die vergewaltigen, foltern und töten, sondern auch jene, die am Schreibtisch andere aussenden »zur Verteidigung« von Freiheit und Frieden. Immer wieder konfrontiert Jürgen Todenhöfer das Bild, das öffentlich von Kriegen gezeichnet wird, mit der Realität vor Ort. Er gibt den Namenlosen ein Gesicht und zeigt uns unsere beschämenden Feindbilder.
Jürgen Todenhöfer is a German executive, author and former politician.
Todenhöfer studied law at the universities of Munich, Paris, Bonn and Freiburg. He graduated as a doctor of law in 1969 and worked as a judge from 1972 on. He became a member of German political party Christian Democratic Union of Germany (CDU) of Rhineland-Palatinate in 1970 and was a member of the German parliament from December 13, 1972, to December 20, 1990, (five election periods). He also acted as party spokesman for development policy.
In 1980 he visited soviet occupied Afghanistan and started to raise money for the country. Todenhöfer is one of the most prominent German critics of the US-led wars against Afghanistan and against Iraq starting in the years 2001 and 2003, respectively. He is a member of the executive board at German media company Hubert Burda Media.
He says the media is deceiving the public and the USA war in Iraq has killed a million people and the Bush administration has committed grand theft of Iraq's oil. He has visited Iraq and did original research for his book "Why do you kill, Zaid".
دکتر تودنهوفر از دید من شخصیت فوق حرفه ای داره که به بیشتر کشورهای عربی و خاورمیانه و در حال جنگ سفر میکنه و مینویسه آنچه میبینه و درک میکنه آنچه دیده و بی پرده حقایق را به صورت مستند و بی سانسور می نگارد. این کتاب برای دوست داران علوم سیاسی و علاقه مندان برای اطلاعات افراد بسیار توصیه میکنم که خالی از لطف نیست.
یورگن تودنهوفر در ایران بیشتر با کتاب «ده روز با داعش» شناخته شده است. که الحق هم کتاب جذابی است و شناخت خوبی از داعش به مخاطب میدهد. اما این نویسنده کتابهای متعددی درباره خاورمیانه دارد که از جهاتی دیگر بسیار مهمتر هستند. یکی از این کتابها که به بخش مهمی از کشورهای منطقه میپردازد، «تو نباید بکشی» است. اولا که او در این کتاب بارها ایده سیاسی خود را به صراحت مطرح میکند و بر آن پای میفشارد. خود نام کتاب هم نشاندهنده این است که اثر، بیشتر به ایده سیاسی تودنهوفر میپردازد تا وضعیت یک گروه یا کشور خاص. این عبارت که از انجیل اخذ شده، عنوان کتابی است که به درگیریهای متعدد کشورهای اسلامی با غرب یا جنگهای داخلی آنها می پردازد. خود تأکید بر انجیل که به نوعی کتاب محترم بین نویسنده و مسلمانان است، و روایتِ زندگی مسلمانانی که به ایده او باور دارند ولی از رسانههای اصلی غرب حذف شدهاند، تشخصی به کتاب بخشیده که میتواند برای مخاطب ایرانی جذاب و قابل استفاده باشد. هرچند که کتاب بر محور ایده «آزادی» شکل گرفته و همانطور که خود کتاب هم نشان میدهد، طرفداران این گفتمان در خاورمیانه بسیار اندک هستند، اما تمام کتاب راههایی را نشان می دهد که یک غربی پافشارنده بر ایده آزادی، میتواند در صورت احترام به دیگر ایدهها، نظر آنها را برای نزدیک شدن به این ایده جلب کند. در عوض، او میپذیرد که به میان مسلمانان بیاید و به نحوه زندگی آنها احترام بگذارد. مهمترین روایت این کتاب، به افغانستان و لیبی برمیگردند که جریان اسلامگرایی مسلحانه در آنها بسیار قوی بوده و هست. جالب آنکه خود تودنهوفر دیدارهایی با شورشیان در افعانستان و لیبی داشته و روایتهایی متفاوت از آنها ارائه کرده است، و البته اسلامگرایان سوریه. این تمایز در شناخت منطقه اهمیت خاصی دارد. تصویری که از جریانهای اسلامگرا، تجددخواه، دیکتاتورهای منطقه، و حاکمیت سوریه و ایران میدهد، پنجرهای به شناخت پیچیدگیهای خاورمیانه باز میکند. پیچیدگیهایی که به انسان حقیقتطلب اجازه نمیدهد به همان راحتی که رسانههای غربی درباره خاورمیانه قضاوت میکنند، حکم صادر کند. صرف گسترش نگاه فردی چون تودنهوفر میان غربیها، معادلات منطقه را به نفع ایران عوض خواهد کرد. نه از این رو که طرح او اشتراکاتی با طرح جمهوری اسلامی دارد، یا در موقعیتهایی حاضر است در پیشبرد برنامههای ایران مشارکت کند، خیر. بلکه به این دلیل که یکی از بزرگترین پشتوانههای غرب را از او میگیرد. افکار عمومی دنیا که توسط رسانههای بزرگ آمریکایی و بعضاً اروپایی و عربی اداره میشود، به داوریهای صریح مبتنی بر سادهسازیهای گسترده در مورد دنیا (و از جمله خاورمیانه) عادت کرده است. گسترش دیدگاه افرادی چون تودنهوفر میتواند قدرت به چالش کشیدن این رسانهها را به وجود آورد و یکی از بزرگترین پشتوانههای غرب را برای عمل در منطقه از او بگیرد.
اینم از اولین کتاب سال ۱۴۰۱ عالی عالی از یه نویسنده آلمانی بعید میدونستم چنین کتابی رو البته بخشهایی از کتاب با دیدگاه من متفاوت بود ولی صادقانه، ارزشمند، مستند، معتبر بود بشدت مورد پیشنهاده و بنظرمارزش حداقل یکبار خوندن رو داره
Dies ist ein Buch, das zu lesen ich jedem empfehlen möchte. In vielerlei Hinsicht ist es ein Augenöffner, sei es zum Thema Darstellung von Krieg in den Medien, Darstellung von Krieg und dessen Begründung durch die Politik und die jeweilige Glaubwürdigkeit, aber auch zum Thema Leben der Bevölkerung im Kriegsgebiet. Im Hinterkopf kann man natürlich behalten, dass dieses Buch der subjektive Bericht eines Einzelnen ist, auf mich wirkt Todenhöfer allerdings durchaus glaubwürdig. Mir ringt großen Respekt ab, wie er immer wieder bewusst Krisengebiete und umkämpfte Orte bereist, um die tatsächliche Lage mit eigenen Augen zu sehen und - so abgedroschen das auch klingen mag - die Wahrheit herauszufinden. Wie groß die Gefahren waren, denen er und seine Begleiter sich hierbei ausgesetzt haben, wird in dem Buch mehr als deutlich. Der Haken an diesem Buch ist folgender: Es ist harte Kost. Es werden Taten von solcher Widerwärtigkeit beschrieben. Das muss man erst einmal verarbeiten. Trotzdem bleibe ich bei meiner Empfehlung: Lest dieses Buch! Danach werdet ihr einiges mit anderen und kritischeren Augen sehen.
آمریکا که در بسیاری از موارد مورد تحسین من است و غرب در زمینههای علوم طبیعی، هنر، موسیقی، ادبیات، ورزش، اقتصاد، صلح و آزادی بسیار مدیون آن است، چندین برابر خشونتطلبتر از جهان اسلام است و تمام آمارهای جرم و جنایت، این کشور را بهعنوان خشونتطلبترین جامعۀ دموکرات غرب نشان میدهد (تودنهوفر، ۱۳۹۵: ۶۴-۱۱۹-۱۲۰).
آمریکا بعد از حادثۀ یازده سپتامبر به کشور افغانستان حمله کرد و با رفتارهایی ناباورانه مانند تجاوز توسط سگها به شکنجۀ افغانها پرداخت! درحالیکه هیچکدام از نوزده نفری که در یازده سپتامبر عملیات انتحاری انجام دادند افغانستانی نبودند. پانزده نفر آنها تبعۀ عربستان بودند و سه نفر از سرکردگانشان هم در هامبورگ اقامت داشتند. طالبان و القاعده نیز محصول مشترک سازمانهای اطلاعاتی عربستان و پاکستان و خود آمریکا بودند (همان: ۶۶-۱۳۲-۱۳۳).
دکتر یورگن تودِنهوفِر، خبرنگار و سیاستمدار آلمانی، بارها به خاورمیانه سفر کرده و مشاهدات خود از این منطقه را در کتابی قابل توجه با عنوان «تو نباید بکُشی: صلح، رؤیای من» به تصویر کشیده است و ضمن مخالفت با هرگونه خشونت، جنگ، کشتار و تهدیداتی مانند پاک کردن اسرائیل از روی نقشۀ جغرافیایی (همان: ۳۳۹-۳۴۲)، به نقد صریح سیاستهای دروغین و خصمانۀ غرب پرداخته و جنایات کشورهایی چون آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان را محکوم کرده است.
تودنهوفر چند مرتبه به سوریه میرود و با بشار اسد به گفتوگو میپردازد. بارها به ایران سفر میکند و در یکی از این سفرها به قم دعوت میشود تا گفتوگویی با آیتالله جوادی آملی داشته باشد. هرچند به سبب انتقاد از سیاستهای تحریکآمیز احمدینژاد، آیتالله با عصبانیت از او جدا شده و گفتوگوی کمتر از دو دقیقهای آنان ناقص میماند (همان: ۳۴۴-۳۴۵).
بااینکه در قسمتهایی از این کتاب، ازجمله تمجید از حکومت ایران، اشتباهات متعدد و گوناگونی دیده میشود و گویی ترجمۀ فارسی آن نیز در بخشهایی مورد سانسور قرار گرفته است، اما بنیاد تو نباید بکشی ارزشمند و خواندنی است. تودنهوفر ضمن اینکه محمود احمدینژاد را نامحبوبترین فرد در غرب میداند (همان: ۲۰۸) و بشار اسد را دیکتاتوری میشمرد که دستانش به خون آلوده است، معتقد است دستهای باراک اوباما، که برندۀ جایزۀ صلح نوبل شده، نیز آلوده به خون مردم بیگناه افغانستان، پاکستان، سومالی، یمن و سوریه است (همان: ۳۲۷-۳۲۸).
یورگن تودنهوفر بر آن باور است که غرب در خاورمیانه اصلاً دنبال برقراری دموکراسی نبوده است و قصۀ حمایت از یک قیام دموکراسیخواهانه علیه یک دیکتاتور افسانهای بیش نیست؛ چراکه هیچوقت از قطر و عربستان سعودی، که دو کشور دیکتاتوری و غیردموکراتیک هستند، خواستار برگزاری انتخابات نشده است (همان: ۲۰۶-۲۲۹-۳۲۵). استعمارگران فرانسوی صدوسی سال رفتاری وحشیانه با مردم الجزایر داشتند. چنانکه آزمایش بمبهای اتمی در صحرای الجزایر و سر بریدن انسانها جزئی از گذران وقت فرانسویان بود. تنها در شش سال آخر استعمار فرانسه، دومیلیون الجزایری کشته شدند و در هشت سال خونین پایانی، هشتهزار روستا با خاک یکسان شد (همان: ۴۱).
سیاستمداران برای اینکه کارهایشان با اصول شرافتمندانه در تضاد نباشد، با بیشرمی تمام به زبان تجاوز میکنند و با به کار بردن واژگانی زیبا به توجیه جنگ و اعمال جنایتکارانۀ خود میپردازند (همان: ۱۱۷). جیمی کارتر در سال ۲۰۰۵ در کتابی مینویسد: «در دنیا تقریباً سیهزار سلاح اتمی وجود دارد؛ آمریکا دارای دوازدههزار از این نوع سلاحها است. روسیه دارای شانزدههزار، چین چهارصد، فرانسه سیصدوپنجاه، اسرائیل دویست، بریتانیای کبیر صدوهشتادوپنج و هند و پاکستان هر کدام چهل». و منِ تودنهوفر بر آن باورم که تمام سلاحهای اتمی کاملاً غیرمتعارف و غیرانسانی هستند که به هیچ درد نمیخورند، به جز کشتن انسانها و به خطر انداختن تمدن بشری. پس هیچ کشوری حق داشتن سلاحهای اتمی را ندارد و بیشرمانه است که آمریکا و اسرائیل، که خودشان دارای هزاران بمب اتمی هستند، ایران را اگر بخواهد احتمالاً یک یا دو و یا سه بمب اتمی بسازد به حملۀ نظامی تهدید کنند (همان: ۳۴۵-۳۴۶).
منبع:
_ تودنهوفر، یورگن، ۱۳۹۵، تو نباید بکشی: صلح رؤیای من، ترجمه حسین تهرانی، تهران، کتاب کولهپشتی.
شبیه یه سفرنامه بود. سفر به خاورمیانه: افغانستان، لیبی، عراق، غزه، ایران، مصر. رایزنی برای صلح. گاهی گنگ بود یا وقایع پس و پیش میشد که نمیدونم بخاطر سانسور بود یا ترجمه یا اینکه متن اصلی هم همینطور بوده. سوال های زیادی پیش میاد مثلا اینکه هزینه این سفر ها چطور پرداخت میشده؟ شغل خود اقای تودنهفر چی بوده؟ و چطور اجازه پیدا میکرده توی این کشور ها به زندان ها بره و با زندانی ها گفت و گو کنه؟ درهرحال، این کتاب خیلی از دیدگاه های قبلی من رو زیر سوال برد و باعث شد مسائل رو از زاویه دیگهای ببینم.
TODENHÖFER, Jürgen: „Du sollst nicht töten. Mein Traum vom Frieden“, München 2013 Eine Freundin und Kollegin aus der Schweiz hat mir dieses Buch nahegelegt. Schon vor einigen Monaten hat sie mir vom selben Autor eines empfohlen ("Teile dein Glück ... und du veränderst die Welt!"). In meiner Buchbesprechung sagte ich dann „Schade um jede Minute des Lesens“. Nicht sehr begeistert machte mich daher ans Lesen dieses Buches und wurde sehr angenehm überrascht: ein tolles und ungewöhnliches Buch. Der Autor war lange Zeit Politiker in Deutschland. Immer kämpfte er gegen den Krieg. Selbst hatte er keine Angst und wagte sich in gefährliche Kriegsgebiete vor um dann zu Hause zu berichten wie es wirklich ist. Meist sind es nur unwahre Vorwände, die den Krieg gerecht fertigen. Lügen von Politikern. Todenhöfer spezialisiert sich in diesem Buch auf islamische Länder, wo Krieg herrscht: Irak, Libyen, Ägypten. Scharf geht er mit den amerikanischen Politikern ins Gericht und deren Kriegslügen um sich zu rechtfertigen. Amerika – so rechnet er vor – hat mehr Terroristen als die islamische Welt zusammen. (Seite 115) Die Bibel hat kriegerische Berichte als der Koran. (Seite 117) In einem Interview mit einem kanadischen Söldner zeigt er „die Lust des Tötens“ auf. Krieg – ein Thema, das man als normaler zivilisierter Mensch verdrängt wird hier dargestellt. Der Autor hat die arabische Revolution in vielen Ländern miterlebt: „Die Jahre 2011 bis 2013 waren für mich ein wilder Reigen. Ägypten, Libyen, Syrien, Marokko, Tunesien, Afghanistan, Iran. Jedes dieser Länder hatte ich nicht nur einmal, sondern mehrfach besucht.“ (Seite 231) Den Bürgerkrieg in Syrien nennt er „auf zweiter Ebene“ als eine Auseinandersetzung zwischen USA und Russland. Russland würde mit Syrien seinen einzigen Marinestützpunkt im Mittelmeer verlieren. „Dass die USA und große Teile des Westens in Syrien inzwischen an der Seite von Al-Qaida kämpfen, können sie öffentlich schlecht zugeben.“ (Seite 311) „Iran habe seit 150 Jahren kein einziges Land angegriffen, während die USA allein seit dem Zweiten Weltkrieg über 20 Länder bombardiert hatten.“ (Seite 345) Ein sehr alternatives, aus einem anderen Blickwinkel als die Massenmedien die arabischen Ländern betrachtendes Buch.