Jump to ratings and reviews
Rate this book

پنی‌سیلین

Rate this book
http://www.mediafire.com/download/ipc...

بارگزاری نسخه الکترونیک منتشر‌شده به‌دست نویسنده

64 pages, ebook

First published January 1, 2013

1 person is currently reading
30 people want to read

About the author

علی اسدالهی

5 books5 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
6 (28%)
4 stars
5 (23%)
3 stars
6 (28%)
2 stars
1 (4%)
1 star
3 (14%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Fereshteh.
250 reviews663 followers
February 3, 2015
هیچ کس نمی دانست
شهری در حال سقوط کردن است در تو
هیچ کس باز نکرد دکمه هایت را
تا مرا از زیر آوار بیرون بیاورد
و پشت پایت پرنده ای نریختیم به آسمان
پنجره را می بندم
!در هم بی دلیل باز است

هرچند این نوع شعر رو به سختی درک میکنم ولی
خوب بود
دوستش داشتم
Profile Image for Sara Alaee.
206 reviews201 followers
January 31, 2015
"معناگریزی و رفت و برگشت های زمانی پراکنده، تصاویر وهم آلود و سوررئال، قرار دادن گزاره های شعری میان زمان های سیال که "هر گزاره لایه هایی از آگاهی است که به سطح ارتباطی نمی رسد و نظم و عقل و منطق بر آن ها حاکم نیست."" این ها ویژگی های شعرهایی است که این روزها می خوانم. این نوع شعری را به درستی درک نمی کنم اما پیداست که شاعر امروز – اگر این نوع شعری را تازه بدانیم – به دنبال فرمی دیگر از روایت است تا به وسیله آن از ناخودآگاه و تجربه های ذهنی اش بگوید؛ تجربیاتی که محکوم به خاموشی اند. شاعر در لفاف هذیان گویی و عادت گریزی فرصتی می یابد تا جهان بینی، آرمان ها و نیازهایش را بیان کند. او در حالتی نیمه بیدار، با رها کردن قلم خود نجواهای اندیشه مهار نشده اش را به ثبت می‌رساند.


"البته احوالات کمینه را بخواهید از تصدق ذات
ملوکانه سلامت هستم
با حلقومی بر سنگ
که دهان باز کرده ذیل دهان دیگرم
دو دهان
دو دالانِ مشوشِ مغموم
پنداري میرزا جهانگیر خان در آنها دویده است
باقی عمرکم طویل، عدوکم ذلیل
به حالت تعظیم عقب عقب خروج نمودم، اما
در حفره اي بر ران چپم هنوز
ستارخان بر پاگرد عمارت اتابک میخزید و مدد
میخواست
میرفتم ازمیانِ دو ردیف قراول قزاق
با تفنگهاي چاتمه کرده به رسم استقبال
از فاصله ي دو چشم در تاریکخانه ي مبارکه
از تناقض دهنهایم
- یکی میخندید و دیگري
- خودمان انداختیم» : مرقوم به تحشیه ي طغرا«
لکن از حقیر چه برمی آمد؟ ..."
Profile Image for KamRun .
398 reviews1,619 followers
August 15, 2017
"حفره‌ای به کالیبر پنج و چهل و پنج صدم میلی‌متر در دهلیز قلبی که خون را بعد از بیست و شش سال به جای رگ‌ها در آسمان پمپاژ می‌کند" را اگر کیانوش صدا بزنید، "عبور سلانه سلانه‌ی گلوله به وقت چرخ کردن گوشت و استخوان دنده با هم" نام خانوادگی‌اش آساست. برداشت آزاد از شعر علم و صنعت - مجموعه‌ی پنی‌سیلین

اسداللهی را پیش‌تر با شعر مختارنامه شناخته‌ام. شیفته‌ی آن شعرش هستم. همان یک شعر بعنوان سنگ محک کافی بود تا به ذوق و بصیرت شاعر پی ببرم. اما اشعار این مجموعه اکثرا شخصی و حامل مفاهیم و استعاره‌های ذهنی هستند، حاصل تجربه‌های شاعر و در ارتباط مستقیم با موقعیت‌هایی خاص، که شاید اگر این‌ها روشن‌تر بود، از خواندنش لذت بیشتری می‌بردم
Profile Image for مجیدی‌ام.
216 reviews151 followers
July 9, 2015
گفتم خداحافظ
و دویدم میان شب
وقتی ستارهها چون حباب بر پوست قیر آلودم
میترکیدند...
Profile Image for Ali Frz.
150 reviews43 followers
August 18, 2017
شعر خوب شعریست که تاریخ مصرف نداشته باشد
Profile Image for Saeed tavakoli.
50 reviews4 followers
April 12, 2016
رک، خشن و زیبا
بدون گنگی غالب در شعرهای دهه هفتاد. روایی بودنش رو بسیار می‌پسندم
شعر ۰۰۹۳ رو بارها و بارها خوندم
Profile Image for Mana Misaghi.
33 reviews
December 2, 2024
اولین مواجهه‌ام با شعر اسدالهی بود و از اون‌جایی که سال 92 منتشر شده، دوست دارم شعرهای جدیدترش رو هم بخونم. من زیاد شعر فارسی از شاعران معاصر کم‌تر شناخته‌شده نخوندم، و بین اون‌هایی که خوندم این یه سروگردن از بقیه بالاتر بود. بعضی شعرها پخته‌تر از بعضی دیگر بودن، و موردعلاقه‌ام شعر علم و صنعت بود.

.این تن من است، بخوریدش
این تن من است
.دست بزنید
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.