Cassandra Clare was born to American parents in Tehran, Iran and spent much of her childhood travelling the world with her family, including one trek through the Himalayas as a toddler where she spent a month living in her father’s backpack. She lived in France, England and Switzerland before she was ten years old.
Since her family moved around so much she found familiarity in books and went everywhere with a book under her arm. She spent her high school years in Los Angeles where she used to write stories to amuse her classmates, including an epic novel called “The Beautiful Cassandra” based on a Jane Austen short story of the same name (and which later inspired her current pen name).
After college, Cassie lived in Los Angeles and New York where she worked at various entertainment magazines and even some rather suspect tabloids where she reported on Brad and Angelina’s world travels and Britney Spears’ wardrobe malfunctions. She started working on her YA novel, City of Bones, in 2004, inspired by the urban landscape of Manhattan, her favourite city. She turned to writing fantasy fiction full time in 2006 and hopes never to have to write about Paris Hilton again. Cassie’s first professional writing sale was a short story called “The Girl’s Guide to Defeating the Dark Lord” in a Baen anthology of humor fantasy. Cassie hates working at home alone because she always gets distracted by reality TV shows and the antics of her cats, so she usually sets out to write in local coffee shops and restaurants. She likes to work in the company of her friends, who see that she sticks to her deadlines.
City of Bones was her first novel. Sword Catcher is her most recent novel.
ابزار فانی : شهر استخوان ها نشر ویدا، مترجم سعیده کاظمیان . منتشر شده در دو جلد / نسخه ی اصلی (انگلیسی): یک جلد داره
خب، این کتاب ژانر فانتری یا فیکشن داره. خلاصه: درباره ی دختری به نام کلارا ست که داره توی نیویورک به همراه مادرش زندگی عادیش رو میگذرونه ولی با دیدن یه صحنه ای توی یه کلاب زندگیش از این رو به اون رو میشه و متوجه میشه که اون فقط یه دختر عادی نیست.
داستان کتاب خوبه! داستان از کتابای دیگ کپی برداری نشده(چیزی که توی این ژانر بارزه) فقط مشکل من با شخصیت اول کتابه! نویسنده کلارا رو جوری توصیف کرده که انگار فقط باید واسته یه گوشه تا بقیه کاراشو انجام بدن. کلارا شخصیت اول داستانه و یه زنه. کاش انقدر ضعیف جلوش نمیداد. نویسنده از همه ی شخصت های توی کتاب خیلی خوب تعریف میکنه و اونارو قدرتمند و زیبا نشون میده حتی مادر کلارا رو، ولی هروقت به کلارا میرسه شروع میکه به غر زدن و ناله کردن. به نظرم وقتی شخصیت اول کتابی زن هست نویسنده باید نشون بده که این شخصت هیچ فرقی با بقیه نداره یا حتی ازشون بهتره:) چون داریم درباره ی شخصیت اول داستان صحبت میکنم!
مهمترین نکتهای که دربارهی کتاب به ذهنم میرسه، متوسط بودن اونه! نمیگم بد بود، نمیگم خوب بود! نمیگم از چیزی بدم اومد، نمیگم از چیزی خیلی خوشم اومد! این بهنظر من بد نیست واقعا و با توجه به روند داستان انتظار دارم طی جلدهای بعدی روند صعودی داشته باشیم. کتابهایی بدتر از این هم خوندهم ولی اون wow factor که از هر کتاب توقع دارم رو توی این کتاب پیدا نکردم و خیلی دنبالش گشتم. البته از پایان داستان خوشم اومد و روند هیجانیای که داشت رو پسندیدم :)
فعلا 3⭐⭐⭐ تا ستاره بمونه برای بخش اول تا برم بخش دوم بخونم ببینم چی میشه😁 میام یه ریویو کامل می نویسم. هر چند که با ورود جذاب مگنس جان و موش شدن سایمون تموم شد. حییحییی( یکی اینجا داره عشق می کنه 😂)
روند داستان سیر تندی داشت ایده بسیار جالب بود و شخصیت پردازی آن به خوبی بود متن برنامه ریزی داشت تنها یک ستاره کم کردم بدلیل اینکه حس میکنم یک جای داستان چیزی کم داشت
یه کتاب کاملا تینیجری نه خیلی عالی نه خیلی بد متوسط ریتم کتاب خوب بود و موضوعش جالب بود فکر کنم یه سریال هم ازش ساحتن که هنوز ندیدم جلدهای بعدیش رو هم می خوم حتما اما ترجیح میدم که صوتی اش بیاد که توو وقت های پرتی که دارم گوش کنم ترجمه خوب بود صوتی همین جلد اومده و میشه گوش داد که پیشنها د میشه با سرعت بالا تر از ۱ گوش بدین امتیازم ۳/۵ بود واقعا بیشتر نمیشه داد . امیدوارم جلدهای بعدی بهتر باشه .
بسی لذت برد. پر از چیزای جادویی و اتفاقات هیجان انگیز بود. کتابش خیلی از فیم پ سریالش که قبلا دیده بودم بهتره و هم حال و هوا و توصیفات هم کاراکترا و دیالوگا و هم اتفاقایی که میوفته خیلی پخته و درستن. درسته فیلمش من رو با این مجموعه آشنا کرد ولی واقعا یه اقتباس ضعیف بود و ارزش کتابو کم کرده بود💔
معمولی تنها چیزیه که میتونم براش به کار ببرم. تقریبا از نیمه کتاب یه سری چیزا قابل حدس بود. دنیاش ظرفیت اینو داره که بهتر ازش استفاده بشه اما نویسنده زیاد خوب کار نکرده. شخصیت پردازی ها واقعا خوب نبود. به جز دو سه نفری که زیاد باهاشون سروکار داشتیم توی داستان بقیه شخصیت ها چنگی به دل نمیزدن. حتی جادوگر بزگ بروکلین میتونست خیلی بهتر از اینها پرداخت بشه. هاج که نگم اصلا ازش.
جلد کتاب طرح قشنگی داشت و بسیار زیبا که تصویری مفهومی از جام فانی و جنگیدن یک مبارز هست و چیز مفیدیه اما باز هم به نظرم طرح روی جلد جای کار کردن رو داشت.
اینکه توی ابتدا به توی ایران بودن کاساندرا کلر اشاره شده میتونه نکته امیدوار کننده ای باشه چون خواه ناخواه وقتی که مخاطب بفهمه که اون نویسنده توی فضا و مکانی که خودش هست بوده شاید بتونه ارتباط بیشتری با داستان برقرار کنه.
روی محتوای کتاب کار زیادی شده بود، یعنی اینکه جملاتی که نویسنده میگفت کلمات کلیشه ای و تکراری نبودن بلکه در مورد هنر، نوع نگاه به دنیا، عشق و... جملات قشنگی رو میگفت و با دقت خوندن کتاب هم کمک زیادی می کرد. نویسنده توی این موضوع خواننده رو به چالش میکشید، یعنی برمیگشت و می گفت که برای نوشتن کتاب و چگونگی حرف زدن هم وقت گذاشته و خواننده هم باید این وقت مورد نیاز رو بزاره. یکی دیگه از جذابیت های کتاب ادامه دادن ساخت اساطیر و موجودات جدید فانتزی بود. من خودم به شخصه یکی از دلایل جذب شدنم به کتاب شکارچیان سایه و ورلاک ها بودن، یعنی نویسنده اون قدر تحقیق رو در زمینه فانتزی داشت که بدونه چطوری باید اسم خودش رو توی تاریخ فانتزی موندگار کنه.
جلوه کاری ها و توصیف شخصیت ها کتاب یکی از بزرگترین ضعف های این کتاب بود. به هر دلیلی ممکنه خواننده نتونه جلد های بعدی مجموعه رو بخونه پس یه مجموعه نه تنها باید ما رو مجبور به ادامه دادن بکنه بلکه در کنارش باید یه کتاب رو یه اثر مستقل قرار بده. شخصیت های الک و ایزی (به خصوص ایزی) با اینکه از نقش های اصلی کتاب بودن توضیحات کافی در موردشون داده نشده بود. نه تنها که بعضی شخصیت ها مثل کلاری شخصیت ضعیفی داشتن بلکه شخصیتی مثل ایزی تنها درک خواننده از اون جذابیت ظاهریش بود.
️علاقه ی الک و مگنس به هم یه حرکت جانانه و اعتراضی بود نسبت به افرادی که هموفوبیا دارن. من این کار نویسنده رو واقعا ارزشمند میدونم سعی کردن این موضوع رو توی اثر فانتزی بیارن و یه موضوع پنهانی نباشه چون این مسئله حتی توی کشوری مثل آمریکا هم تازه قانونی شده.
حالا باز مثل اون حرف قبلم، کلا کار نویسنده چیز جالبی بود. رابطه ی نویسنده و خواننده خیلی رابطه بی شیله پیله و ساده ای بود یعنی نویسنده راحت با شخصیت ها بازی می کرد و خواننده هم از این کار خوشش میومد. اون قسمت شیطونی های کلری وقتی سایمون توی اتاقش خواب بود رو دوست داشتم.😅 باز برمیگرده به این فضای آزاد و بدون سانسورس که نویسنده ایجاد کرده بود.
ترجمه و ویراستاری هم به نظرم چیز خوب و قابل قبولی بود، از این زاویه میگم که کتاب اصلی رو نخوندم اما به عنوان یه مخاطب ایرانی زبان که کتاب رو از نشر ویدا خریده خیلی دوستش داشتم. متن روون بود اما از کلمات زیبا هم استفاده شده بود و کلمات خیلی ریزکارانه جفت هم قرار میگرفتن. خودم به شخصه خیلی ترجمه رو دوست داشتم چون راحت تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.
کتاب ایده جذابی داره و دنیای سایه ها ترکیبی از کلیشه و نواوریه که برای من واقعا جذاب بود. داستان جذاب شروع میشه و شما رو دنبال خودش میکشونه و مجبورتون میکنه فصل بعدی رو بخونین. از نظر من شخصیت پردازی جزو نقاط ضعف داستان بود. شخصیت اصلی داستان(کلاری) و دوست صمیمیش(سایمون) به شدت کلیشه ای بودن و نمیشد باهاشون همزاد پنداری کرد و خو گرفت. قلم خانم کلر تو جلد اول گیرا ولی نپخته است و نمیتونست اون طور که باید "کتاب" بنویسه و جلد اول ابزار فانی حالت فن فیکشن های تینیجری رو داره(البته خانم کلر فن فیکشن نویس بوده و ابزارفانی اولین کتابش بوده پس منطقیه که اینطور باشه.) مجموعه جلد به جلد بهتر میشه و قلم نویسنده بهتر و بهتر، پس با خوندن جلد اول ناامید نشین و ادامه بدین👀
الان انقدر عصبانی و ناراحتم که فقط دلم میخواد بشینم از دست کاساندرا کلر یکم گریه کنم و جیغ بکشم. چطور دلت اومد؟ باورم نمیشه واقعا دو نفر انقدر به هم میان و همو دوست دارن انقدر کنار هم دوستداشتنین بعد یهو نویسنده عزیز تصمیم میگیره پسرهرو تبدیل کنه به برادر بزرگ تر دختره که از وجودش خبر نداشته و وقتیم که فهمیده برادر داشته فکر میکرده مرده. نمیدونم واقعا الان کلر تصمیم داره چیکار کنه؟ عشقشونو تبدیل کنه به یه رابطه خواهر برادری زیبا؟💀 نسخیحسهیخینیهسنی
This entire review has been hidden because of spoilers.
Book #review Rank: 5.5/10💎 Title : the mortal instrument : city of bones ( part 1 )
[ من همه کتابایی که میخونم ، همه آلبومهایی که دوست دارم ، و همه فیلمهایی که میبینم ، روشون ریویو نمینویسم. فقط وقتی 'حس' کنم که میتونم و میخوام که راجب چیزی روده درازی کنم ریویو میذارم براتون . الانم راجب این یکی یکمی دو دلم...]
برگشتن به جهان shadow haunter ها ، بعد این همه سال ، برام عطر و بوی teen spirit ام و رویاهای اون روزهام رو داره.. حس میکنم یکبار دیگه دبیرستانی شدم و دوباره افرادی که الآن ازم متنفرن شدن ، بهترین دوستامن که از خودشونم بهم بیشتر اعتماد دارن...
خب رویای روزهای از کف رفته انقدر شیرین بود که تقریبا یک شبه یک جلد رو تموم کردم . ( امیدوارم شوقش به دردش همچنان بچربه تا بقیشم بخونم )
کتابهارو همون چاپ اول و دوران نوجوونی خریدم. اما هیچ وقت به معنای واقعیو کامل نتونستم بخونمشون.. چیزهایی که با روحم زیادی هماهنگن حالمو بد میکنن.. تا یجاهاییش رو خونده بودم و پر بود از حاشیهنویسیهام. اما خب بالاخره منه ۲۱ ساله قدرت اینو پیدا کردم که با رویاهای ۱۵ سالگیم کامل روبه رو بشم .
قلم کاساندرا کلر پر از زیباییهای خاصه. ایدههاشم خیلی دسته اول و تازهان.. همه چیز واقعا "جادوییه". و اینکه " کلاری " -شخصیت اول - یک دختره مدرنیته زده و فمنیست نیست بسیار باعث خوشحالیه .
تنها ایرادش اینه که پلات یکم خام چیده شده. ( انگار منه ۱۲ ۱۳ ساله نوشته باشمش. اون زمان پلاتای منم همین شکلی بودن ) و...یکمی هم زیادی پر از مومنتهاییه که از ذهن مریض جنسیه یک دختر نوجوون فقط برمیآن . کاساندرا توی اون دوران و فانتزیهای احمقانه ( اما سوییتش) گیر کرده. البته این دومی به معنای حقیقی ایراد نیست. فقط چون کثیف بودن بشریت رو بهم یادآوری میکنه گاهی برام آزاردهندهاست .
خلاصه...بخاطر خاطرات شخصیم و یکسری ایدههای فوقالعادهش ، دوسش داشتم. مثل یک نسکافهی گرم توی یه عصر طوفانزدهی اواخر پاییز..
پ.ن: بخاطر مگنوس و الک ، بخاطر جیس و کلاری...و تمام احساساتی که از نوجوونیم لای لحظات و احساسات این کاپلها به جا مونده ، این اثر برام شخصی شده. و بخاطر اینکه کاساندرا -نویسنده- زادهی تهران خودمونه..🤍🥀
پ.ن۲: حسآمیزیها و اضافه استعاریهای کاساندرا نقطه ی قوت قلمشن. و رفرنسهایی که میزنه خامی دیالوگنویسیهاش و پلاتش رو میپوشونه. مثل اشعار ویرجیل ، شاخه زرین ، اسکار وایلد و...
پ.ن۳: مثلا کارهای کلر young adult ئه. ولی این همون گول زدنیه که مریم عزیزی ازش نالیده بود و گفته بود همه فانتزیهای زرد اینکارو میکنن. این کتابارو فقط نوجوونا میخونن. هرچند من به شخصه با هیچ محتوایی برای هیچ سنی مخالف نیستم. هنر باید آزاد باشه حتی اگر چهارتا احمق باهاش مبتلا به اختلال بشن. بقول مرلین منسون " اگر کسی با آهنگای من منحرف میشه همون بهتر که منحرف بشه!"
بعد از مدت طولانی بی کتابی شاید بهترین چیزی بود که میتونست دوباره منو به روال عادیم برگردونه. قلم روون و جذاب کاساندرا کلر میتونه هر خواننده علاقه مند به فانتزی رو به خودش جذب کنه و همینکارو بامن با کتاب مجیستریوم کرد! شخصیت پردازی کتابو رو دوست دارم و اینکه تمام شخصیت ها که ازشون صحبت میشه ، تو ذهن خواننده پیش زمینه و داستانی دارن خیلی خفن و از ویژگی های کاسانداراییه! روند داستان خوب بود ولی خب قطعا میتونست بهتر و مفید تر باشه و خب شاید به دلیل اینکه ابزار فانی ۱۲ تا کتاب داره و میتونیم کتاب اول رو به عنوان پیش زمینه در نظر بگیریم. به کسایی که فانتزی دوست دارن و تو ریدینگ اسلامپ افتادن یا حتی میخوان یه قلم روون و راحت رو تجربه کنن قطعا این کتابو پیشنهاد میکنم. پ.ن۱: خطر اسپویل
تو کل کتاب منتظر یک جرقه یا اتفاقی بین جیس و کلاری بودم و هیچی که هیچی:(
در بین چند کتابی که از کاساندرا کلر خوندم، بیشترشون ساختار و ماجراهای مشابه ای داشتن مثل مجیستریوم و ابزار فانی.(نه که کپی هم دیگه بوده باشن فقط یه چندتا از ماجراها شبیه بود) و خب انچنان هم بی شباهت به هری پاتر نبودن! ابزار فانی فقط در مورد کرکتر منفی داستان و ماجراش، به ولدمورت (کرکتر منفی هری پاتر) شباهت داره؛ وگرنه بیشتر از این چیزی نیست. کتاب موضوع جذاب و متمایزی داره. به اصطلاح از اون فانتزی جون داراست. در این کتاب شما با یه چیزی فراتر از جادو طرفید. خوندن این کتاب رو به تمام فانتزی خون ها توصیه میکنم https://taaghche.com/book/66295
شاید با انتظار زیادی اومدم سراغ این کتاب چون واسم کاملا معمولی و متوسط بود. با هیچ کدوم از شخصیت ها آنچنان نتونستم ارتباط بگیرم و شخصیت سازی هم قوی نبود. ( جدی چرا خیلی از نویسنده های فانتزی علاقه دارن سن شخصیت ها را زیر هجده بگیرن؟:)) به هیچ کدوم این حجم از قهرمان بازی تو این سن نمیاد اخه.) چیزی که باعث میشه برم بخش دوم را بخونم قلم روان و حدودا هیجانی نویسنده هست، البته داخل ریویو هام هم خوندم که جلد بعدی قراره بهتر بشه.
فانتزی قشنگیه چیزی که درموردش برام جالبه اسامی استفاده شده داخلشه که همه ریشه اساطیری و داستانی دارن. اما داستان رومنسش به شدت آبکی و مزخرفه. به طوری که تا جلد اخر کلاریس و جیس با هم دعوا دارن که هیچ. هر جلد موضوع عوض میشه که اینا خواهر برادرن یا زوج. یه جا حتی با اینکه خواهر برادرن میخوان باهم باشن و یه جای دیگه با دونستن اینکه از خون هم نیستن از هم متنفرن. خلاصه که مفهوم عشق خیلی به بازی گرفته شده بود اما خود روند داستانی بسیار عالیه
This entire review has been hidden because of spoilers.
You'll be captivated by this fantasy novel as you follow Clary on her journey of self-discovery. With plot twists and a fast pace, you'll be on the edge of your seat as she uncovers the secrets of the shadow hunters, demons, and vampires. The character development is exceptional, making for an inspirational read.
اصلا نمیدونم چی میشه راجبش گفت حتی قطعی امتیاز ندادم ولی شخصیت هاش کاری کرد که جلد بعدیش را هم بخرم، خیلی حس خوبی بهم منتقل کرد با وجود اینکه عیوبی داشت ولی ترجیح میدم با خواندن جلد های بعدیش قضاوت بشه - برای من که این اولین مجموعه فانتزی هست که میخونم،خوب بود و علاقمندم کرد - :))))🐾
این بخش رو توی یک روز خوندم،روند داستانی کتاب خیلی جذابه و حتی با دیدن اون یک قسمت از فیلم سینمایی تصور همه چیز براتون خیلی راحت میشه! کتاب مخلوطی از تمام جنبههای داستانهای فانتزیه و میشه گفت هرچیزی توش پیدا میشه!
من فقط جلد 1 ''بخش اول'' رو خوندم و یجوری تموم شد، حس کردم نصفش رو یادشون رفته چاپ کنن. از اونجایی که ژانر فانتزی بود همش منتظر بودم غافلگیرم کنه که خیلی کم این اتفاق افتاد. و شخصیت ها هم طوری نبودن که خیلی ازشون خوشم بیاد و برای همین ترغیب به جلد بعد بشم. موضوعش ميتونست کتاب جالبی به وجود بیاره ولی طوری ادامه پیدا کرد که حس کردم موضوعی نداره که برای من ''جدید'' و جذاب باشه.
هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد .. .نیست کلاری فری ۱۵ ساله ، وقتی همراه با دوست خود به کلوب پاندمونیوم میرود ، زندگیش به کلی تغییر میکند . همان جاست که می فهمد هر چیزی که تا آن روز به سادگی از کنارش میگذشته ، آن چیزی نیست که به نظر میآید . آنچه تغییری شگرف در زندگیاش می گذارد. تغییری که زندگی قبلی اش در برابر این زندگی بازیچهای بیشتر به نظر نمی رسد. همان شب بود که به دنیای نفیلیم ها پیوند ؛ می خورد به دنیای شکارچیان سایه... داستان دقیقاً از کلوب شروع می شود. ما با دختری مو نارنجی آشنا می شویم که شخصیت اصلی داستانمونه. در کلوب ، با گروهی نوجوان عجیب و غریب به مسلح با سلاح سرد و دارای خالکوبی های بسیار روبرو می شود که قصد بازجویی و کشتن مردی جوان را دارند. عجیب تر آن که بعد از درگیری بین دو طرف ، جنازه یا اثری از مرد جوان باقی نمی ماند و زمانی هم که پلیس از راه میرسد نمیتواند قاتلان را که هنوز در صحنه جرم حاضر هستند را ببیند. چیزی در آن شب مثل خوره به جان کلاری میافتد ، نیشخند پسری موطلایی که دیگران او را جیس صدا میکردند... خلاصه که خواندید شروعی پر از هیجان برای مجموعهای ۶ جلدیست. این مجموعه که یکی از بهترین رمان های قرن بیست و یکم را روایت می کند. مجموعه ای که به عقیده خودم یکی از بهترین جهان های فانتزی را به ما نمایش میدهد. طرح جلد کتاب ، به خودی خود بسیار جذاب است. به شخصه زمانی این کتاب مرا به خودش جذب کرده از مسافت زیادی آن را در دست یکی از همکلاسی هایم دیدم. بعد از خواندن پشت کتاب و چند صفحه از متن آن فهمیدم که چه رمان جذابی پیدا کردهام. کتاب طرز روایات بسیار جالبی دارد ، به طوری که ما چندین شخصیت اصلی در سیر داستان داریم. حتی برخی از شخصیتهای فرعی به قدری جذاباند که از شخصیت اصلی می شود حسابشان کرد. نکته دیگر راجع به شخصیتها که به ذهن میرسد این است که ما شخصیت بیکاری در روان داستان نداریم و هر شخصیت تاثیر چه بسا کوچکی در داستان می گذارد. داستان خواننده رو خیلی جذب میکنه. این جذب کردن تا جایی پیش میره که خواننده با برخی از اشخاص همزاد پنداری می کنه و خودش را جای آنها می میگذاره همچنین نویسنده به خوبی از متون دینی و فرهنگی انگلیسی و لاتین استفاده کرد. یکی دیگر از نکات مثبت این کتاب ترویج برخی از اخلاقهایی است که بهتر است در جامعه جا بیافتاد. از جمله این موارد میتوان به احترام گذاشتن به سلایق و علاقههای افراد اشاره کرد. چیزی که در برخورد با شخصیت الک که همجنسگراست کاملا مشهوده. من خیلی از این کتاب لذت بردم و به تمام کسانی که به دنبال دنیای جدید و پر از ماجراهای پر حجم از پیشنهادش می کنم امیدوارم شما هم ازش خوشتون بیاد.
Merged review:
هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد .. .نیست کلاری فری ۱۵ ساله ، وقتی همراه با دوست خود به کلوب پاندمونیوم میرود ، زندگیش به کلی تغییر میکند . همان جاست که می فهمد هر چیزی که تا آن روز به سادگی از کنارش میگذشته ، آن چیزی نیست که به نظر میآید . آنچه تغییری شگرف در زندگیاش می گذارد. تغییری که زندگی قبلی اش در برابر این زندگی بازیچهای بیشتر به نظر نمی رسد. همان شب بود که به دنیای نفیلیم ها پیوند ؛ می خورد به دنیای شکارچیان سایه... داستان دقیقاً از کلوب شروع می شود. ما با دختری مو نارنجی آشنا می شویم که شخصیت اصلی داستانمونه. در کلوب ، با گروهی نوجوان عجیب و غریب به مسلح با سلاح سرد و دارای خالکوبی های بسیار روبرو می شود که قصد بازجویی و کشتن مردی جوان را دارند. عجیب تر آن که بعد از درگیری بین دو طرف ، جنازه یا اثری از مرد جوان باقی نمی ماند و زمانی هم که پلیس از راه میرسد نمیتواند قاتلان را که هنوز در صحنه جرم حاضر هستند را ببیند. چیزی در آن شب مثل خوره به جان کلاری میافتد ، نیشخند پسری موطلایی که دیگران او را جیس صدا میکردند... خلاصه که خواندید شروعی پر از هیجان برای مجموعهای ۶ جلدیست. این مجموعه که یکی از بهترین رمان های قرن بیست و یکم را روایت می کند. مجموعه ای که به عقیده خودم یکی از بهترین جهان های فانتزی را به ما نمایش میدهد. طرح جلد کتاب ، به خودی خود بسیار جذاب است. به شخصه زمانی این کتاب مرا به خودش جذب کرده از مسافت زیادی آن را در دست یکی از همکلاسی هایم دیدم. بعد از خواندن پشت کتاب و چند صفحه از متن آن فهمیدم که چه رمان جذابی پیدا کردهام. کتاب طرز روایات بسیار جالبی دارد ، به طوری که ما چندین شخصیت اصلی در سیر داستان داریم. حتی برخی از شخصیتهای فرعی به قدری جذاباند که از شخصیت اصلی می شود حسابشان کرد. نکته دیگر راجع به شخصیتها که به ذهن میرسد این است که ما شخصیت بیکاری در روان داستان نداریم و هر شخصیت تاثیر چه بسا کوچکی در داستان می گذارد. داستان خواننده رو خیلی جذب میکنه. این جذب کردن تا جایی پیش میره که خواننده با برخی از اشخاص همزاد پنداری می کنه و خودش را جای آنها می میگذاره همچنین نویسنده به خوبی از متون دینی و فرهنگی انگلیسی و لاتین استفاده کرد. یکی دیگر از نکات مثبت این کتاب ترویج برخی از اخلاقهایی است که بهتر است در جامعه جا بیافتاد. از جمله این موارد میتوان به احترام گذاشتن به سلایق و علاقههای افراد اشاره کرد. چیزی که در برخورد با شخصیت الک که همجنسگراست کاملا مشهوده. من خیلی از این کتاب لذت بردم و به تمام کسانی که به دنبال دنیای جدید و پر از ماجراهای پر حجم از پیشنهادش می کنم امیدوارم شما هم ازش خوشتون بیاد.
[ فارسی ] : با تعریف هایی که از این کتاب شنیده بودم انتظار داشتم خیلی بهتر از این بوده باشه اما توضیح های اضافه سیر داستان رو بشدت کند و حوصله سر بر کرد.
[ English ] : Based on what I've heard of this book, I've expected it to be much better than this. The storytelling was slow and boring. Too many explanations of how something happened, or how a character looks or does something.
نقد جلد یک کتاب ابزار فانی شهر خاکستر: فرشتگان و شیاطین به نمایی دیگر ~~~~~ اول از همه یه خلاصه دربارهی این که موضوع کتاب چیه بگم که معلوم باشه دارم دربارهی چی صحبت می کنم دقیقا: کلاری فری هرگز فکر نمی کرد با رفتن به پاندمنیوم قراره زندگیش زیر و رو بشه. فکرشو نمی کرد که شاهد یه قتل توسط سه نوجوان که سر تا پا سیاه پوشیده اند و پر اشکال عجیب و غریب اند باشه. و مهم تر از همه فکرشو نمی کرد که فقط خودش بتونه اونا رو ببینه. تصورشم نمی کرد که چند روز بعدش مادرش ناپدید بشود و او مجبور بشود زمان و زمین را بهم بریزد تا پیدایش کند. کلاری تنها دختر بچه ای عادی بود ولی زمانی که با شکارچیان سایه اشنا شد همه چیز تغییر کرد.کسانی که قسم خورده بودند از خاکی ها در برابر شیاطین دفاع کنند. ولی یک خاکی چطور می توانست در این دنیا نقشی داشته باشد؟ این یه خلاصه ی کوتاه دربارهی خود کتاب بود و حالا بریم سر اصل مطلب
اول از همه خود داستان و خط داستانیش:
موضوعی که کاساندرا کلر انتخاب کرده برای کتاب چیزی هست که ما زیاد دیدیم. فرشتگان و شیاطین،ولی چیزی که مهمه جوریه که خانم کلر مطرحش کردن. به صورتی کاملا متفاوت. نحوهای نوین برای دیدن ماجرا و اینکه یه دید جدید به ما بدن از موجودات افسانهای و شیاطین.
کتاب فضاسازی خیلی خوبی داشت یعنی من اگه نیاز بود می تونستم اون مکانی که در حال توصیف بود رو تصور کنم. شخصیت ها هم به اندازهی کافی خوب توصیف شده بودن که خواننده بتونه تصورشون کنه.
یه چیز جالبی که بهتره بدونین اینه که خانم کلر توی ایران به دنیا اومدن با اینکه امریکایی تبار هستن برای همین گوشه و کنار داستان یه اشارههایی به ایران شده که برای من خیلی جذاب بود.
می رسیم به قسمت شخصیتپردازی:,از نقاط ضعف کتاب! شخصیت پردازی کتاب اصلا قابل قبول نبود. فقط به دو شخصیت رسیدگی شده که حتی اون ها هم شخصیت پردازیشون خوب نبود و حتی متوسط هم نبود! البته با در نظر گرفتن این که خانم کلر در کل اول فن فیکشن می نوشتن و کتاب اولشون بود باید قضاوت کرد. با این حال شخصیت پردازی قابل قبولی نداشت اصلا. شخصیت اصلی که کلاری بود و از معدود شخصیت های که بهشون رسیدگی شده بود هم حتی شخصیت پردازی خوبی نداشتند. ما باید باهاش ارتباط برقرار می کردیم و می فهمیدیم که چرا داره هر رفتاری رو از خودش نشون می ده در حالی که برای اکثریت از شخصیت های منفور کتاب بود. به شخصیت هایی مثل الک،ایزابل و سایمون که اصلا پرداخته هم نشده بود. هیچگونه شخصیتی نداشتن و اون شخصیت پردازیشونم نصفه بود. تنها جیس بود که خوب بهش پرداخته شده بود. امیدوارم که توی جلد های بعدی این برطرف بشه ولی باز هم از اونجایی که اثر اولشون بود نمی تونم بگم خیلی افتضاح بود.
پیچش های داستانی و به اصطلاحی پلات توییستها کاملا مناسب بودند و باعث می شدند که کتاب رو ببندیم و بهشون فکر کنیم و لحظه ای تأمل کنیم.
فصل ها کشش داشتند برای خوندن فصل بعد و این خیلی جذابش می کرد. شما می خواستین که فصل بعدی رو بخونید.
کاور کتاب به نظرم خیلی مناسب بود و کاملا فضای کتاب و حس و حالش رو به مخاطب می رسوند.
ترجمه رو نمی تونم نظر کاملی بدم چون متن انگلیسی رو نخوندم ولی می تونم بگم که روان بود و قابل خواندن. پاورقی ها هم کاملا مناسب بودند و توضیحات کافی رو می دادند. مترجم که خانم کاظمیان بودند برای یک سری اصطلاحات خیلی معادلهای خوبی انتخاب کرده بودند.
به طور کل می تونم بگم که برای شخصی که از فن فیکشن نویسی نویسنده شده و به عنوان اولین اثرش این رو نوشته کار خوبی بوده ولی ایرادهای خودش رو داشته. امیدوارم که در جلد های بعدی شاهد پیشرفت قلم خانم کلر و مجموعه باشیم. کتاب عالی نیست ولی متوسط هم نیست. به طور کلی بهش ۱۰/۷ به این یه کتاب از کل مجموعه میدم. #نقد
واقعا کتاب معمولی بود چیزی نداشت که بخوام بخاطرش این کتاب رو تحسین کنم. اصلا در حد و اندازه های کتاب های براندون مول یا دارن شان نبود. اما خب برای سرگرم شدن و چند روزی دور شدن از کتاب های سنگین تر بد نبود ولی برای همچین داستان کلیشه ای که چندتا نوجوون تمام نیرویهای شیطانی رو شکست میدن خیلی طولانی بود
اولین اثر خانوم کلر، داستان جالب، هیجان خاص، شخصیت پردازی نسبتا ضعیف که تو جلدای بعدی بهتر میشه، کتابی که میتونه شما رو غافلگیر کنه امتیاز 4 رو دادم، و فکر میکنم زیاد دادم، چون جلدای بعدی خیلی خیلی عالیتر هستن، بخونین که پشیمون نمیشین
جلد اول کتاب شخصیتسازی خوبی نداره. فضاسازیش متوسطه ولی داستان و ایدهی کیوتی داره. روابط نسبتا ساده اما در عین حال پیچیدهای بین افراد در جریانه. من بین شخصیتها از جیس به نسبت به بیشتر خوشم اومد. ترجمه هم زیبا و جذابه👀👀