نمایشنامه آزادی ماجرای زنی است که با اصرار خود برای رهایی از قید و بندهای زندگی خانوادگی از همسرش جدا میشود و به رویای آزادی خود میرسد. اما بعد از مدتی آزادی را در قیود خانوادگی مییابد و زمانی که نزد شوهرش برمیگردد و از او میخواهد که مانند گذشته در قید و بند زندگی خانوادگی قرار گیرد، همسر جدید مرد وارد میشود و زن خانه را ترک میکند. در این کتاب دو نمایشنامه دیگر به نامهای «بنفش» و «سا کا لا» به تصویر کشیده شده است.
Jon Olav Fosse was born in Haugesund, Norway and currently lives in Bergen. He debuted in 1983 with the novel Raudt, svart (Red, black). His first play, Og aldri skal vi skiljast, was performed and published in 1994. Jon Fosse has written novels, short stories, poetry, children's books, essays and plays. His works have been translated into more than forty languages. He is widely considered as one of the world's greatest contemporary playwrights. Fosse was made a chevalier of the Ordre national du Mérite of France in 2007. Fosse also has been ranked number 83 on the list of the Top 100 living geniuses by The Daily Telegraph.
He was awarded The Nobel Prize in Literature 2023 "for his innovative plays and prose which give voice to the unsayable".
Since 2011, Fosse has been granted the Grotten, an honorary residence owned by the Norwegian state and located on the premises of the Royal Palace in the city centre of Oslo. The Grotten is given as a permanent residence to a person specifically bestowed this honour by the King of Norway for their contributions to Norwegian arts and culture.
بنفش و آزادی رو خیلی دوست داشت. آزادی رو برای کنایهای که توی دیالوگای مرد موجوده و توی وضعیتی که معکوس میشه و مقابل چشم زن قرار میگیره. بنفش رو بهخاطر اون تاثیر ناخودآگاه پسر و درانتها تغییر شخصیتش پسندیدم. بهخصوص این که تاکیدی بود روی ایستادگی مقابل این تاثیر ناخودآگاه بر شخصیت حال افراد و جانشینی موقعیتی مشابه با موقعیتی در گذشته و چرخش رفتاری و تغییر نگرش فرد با یه برخورد درست از طرف مقابل.
تا به این جا نکات مشترکی که بین نمایشنامه های فوسه دیدم اینها بودند: ـشخصیتها معمولا بی نام هستند و به عناوین کلی مرد، زن، پدر، دختر و ... اکتفا شده، ـسکوت و مکث نقش مهمی در انتقال مفاهیم بازی میکنند، بیشتر دیالوگ ها از چند جمله کوتاه ساده تشکیل شده اند اما مکثهای ـمیتوان گفت بی شمارـ باعث میشود احساس شخصیتها بهتر درک شود، ـمفهوم مشترک بین نمایشنامه ها تنهایی آدمهاست، در تعدادی از نمایشنامه ها شخصیتها در زمان حال و گذشته همزمان در صحنه حضور دارند و همچنان که شخصیت زمان حال خاطراتش را مرور میکند به گذشته میرویم و انها را از زبان جوانی یا کودکی شان می شنویم، مثل دخترک روی مبل، یک روز تابستانی و یا بیدارخواب
در نهایت فکر میکنم دیدن نمایشنامه های فوسه بیشتر از خواندنشان لذت بخش باشد!
نمایش آزادی از همه کوتاه تر و از همه قشنگ تر بود.. -ولی چی؟ نمیخوای آزاد باشی؟ +چرا -پس چی؟ آزادی اونی نبود که فکرشو میکردی؟ +نه نبود -آزادی چیز خوبی نیست +نه. خودش یه جور قید و بنده -خودش یه جور قید و بنده. درسته، مثل مرگ.. مثل تنهایی