Jump to ratings and reviews
Rate this book

ندبه

Rate this book
نمایشنامه

132 pages, Paper back

First published March 1, 1977

21 people are currently reading
567 people want to read

About the author

بهرام بیضائی

70 books23 followers
بهرام بیضایی: مروری بر زندگی و آثار یک اسطوره زنده

بهرام بیضایی، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و اسطوره‌شناس برجسته ایرانی، در ۵ دی ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود. او به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینما و تئاتر ایران و از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی معاصر شناخته می‌شود که با خلق آثاری عمیق و چندلایه، نقشی بی‌بدیل در غنای هنر و اندیشه ایرانی ایفا کرده است.


آغاز راه و شکل‌گیری اندیشه

بیضایی در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب در تهران زاده شد. پدرش، ذکایی بیضایی، شاعر بود و این پیشینه، او را از همان ابتدا با ادبیات و هنر مأنوس کرد. علاقه‌ی وافر او به سینما و نمایش از دوران نوجوانی آغاز شد و همین علاقه او را به سمت پژوهش‌های گسترده در تاریخ نمایش ایران و جهان سوق داد. بیضایی تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران آغاز کرد، اما آن را ناتمام گذاشت تا به صورت مستقل به تحقیق و آفرینش هنری بپردازد.


حاصل پژوهش‌های ژرف او در همان دوران جوانی، کتاب مرجع و ماندگار "نمایش در ایران" بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع در زمینه تاریخ نمایش ایرانی شناخته می‌شود و تسلط عمیق او بر ریشه‌های فرهنگی و نمایشی ایران را به نمایش می‌گذارد.


کارنامه هنری: از صحنه تئاتر تا پرده سینما

فعالیت‌های هنری بیضایی در دو حوزه اصلی تئاتر و سینما متمرکز است، هرچند قلم او در قالب فیلمنامه، نمایشنامه، پژوهش و داستان‌نویسی نیز آثاری درخشان خلق کرده است.


در عرصه تئاتر، بیضایی با نگارش نمایشنامه‌هایی چون "پهلوان اکبر می‌میرد"، "مرگ یزدگرد"، "چهار صندوق" و "افرا، یا روز می‌گذرد"، جانی تازه به تئاتر ایران بخشید. آثار نمایشی او با بهره‌گیری هوشمندانه از اساطیر، تاریخ و فرم‌های نمایش ایرانی (همچون تعزیه و نقالی) و ترکیب آن با تکنیک‌های مدرن تئاتری، به کاوش در مفاهیمی چون هویت، تاریخ، زن، مرگ و حقیقت می‌پردازند. زبان فاخر، ساختار پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق از ویژگی‌های بارز نمایشنامه‌های اوست.


در حوزه سینما، بیضایی کار خود را با ساخت فیلم کوتاه "عمو سیبیلو" در سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و با اولین فیلم بلندش، "رگبار" (۱۳۵۱)، نام خود را به عنوان یک فیلمساز صاحب‌سبک و اندیشمند مطرح کرد. "رگبار" با نگاهی دقیق و شاعرانه به تحولات اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته، آغازگر مسیری بود که با شاهکارهایی چون "باشو، غریبه کوچک" (۱۳۶۴)، "شاید وقتی دیگر" (۱۳۶۶) و "مساف" (۱۳۷۰) ادامه یافت.


فیلم "مرگ یزدگرد" (۱۳۶۰)، که اقتباسی از نمایشنامه خود او بود، نقطه عطفی در کارنامه سینمایی او و سینمای ایران به شمار می‌رود. این فیلم با ساختاری مبتنی بر روایت‌های متناقض و تمرکز بر مفهوم نسبیت حقیقت، نمونه‌ای درخشان از سینمای فلسفی و تاریخ‌نگر است. "سگ‌کشی (۱۳۷۹) نیز پس از سال‌ها دوری از فیلمسازی، بازگشتی قدرتمندانه برای او بود که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد.


سبک و مضامین کلیدی

آثار بیضایی، چه در سینما و چه در تئاتر، از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردارند:


زبان و دیالوگ: استفاده از زبانی فاخر، ادیبانه و در عین حال دقیق و حساب‌شده که به آثار او عمقی چندبعدی می‌بخشد.
اسطوره و تاریخ: بهره‌گیری از اساطیر ایرانی و بازخوانی رویدادهای تاریخی برای طرح مسائل جهان معاصر.
هویت زنانه: توجه ویژه به شخصیت زن و جایگاه او در تاریخ و اجتماع. زنان در آثار بیضایی اغلب شخصیت‌هایی قدرتمند، کنش‌گر و پیچیده هستند.
ساختار روایی: استفاده از ساختارهای روایی غیرخطی، روایت‌های تودرتو و شکستن مرز میان واقعیت و خیال.
پژوهش و دقت: تمامی آثار او بر پایه تحقیقات گسترده و دقیق در زمینه‌های تاریخی، اسطوره‌شناسی و فرهنگی بنا شده‌اند.


مهاجرت و تداوم فعالیت

بهرام بیضایی در سال ۱۳۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان استاد مدعو در این دانشگاه به تدریس و پژوهش در زمینه ادبیات و هنرهای نمایشی ایران پرداخت. او در طول اقامت خود در آمریکا نیز از فعالیت هنری باز نایستاد و چندین نمایشنامه از جمله "طرب‌نامه" و "چهارراه" را با حضور بازیگران ایرانی در کالیفرنیا به روی صحنه برد و کارگاه‌های آموزشی متعددی برگزار کرد.


بهرام بیضایی، با بیش از نیم قرن فعالیت هنری و پژوهشی، نه تنها به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به مثابه یک اندیشمند و روشنفکر تأثیرگذار، جایگاهی رفیع در تاریخ فرهنگ و هنر ایران دارد. آثار او گنجینه‌ای گران‌بها از درام، شعر و اندیشه

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
265 (43%)
4 stars
216 (35%)
3 stars
103 (16%)
2 stars
20 (3%)
1 star
5 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 85 reviews
Profile Image for Saman.
337 reviews159 followers
January 29, 2025
اینها همان الواط قدیمند که لباس تجدد پوشیده‌اند.

نمایشنامه ندبه کاری است ارزشمند و خواندنی از بیضایی که داستانی چند وجهی در عصر مشروطه رو به روایت آورده. زینب این نمایشنامه مثل بسیاری از زنان آثار بیضایی قوی و جسور و الهام بخش ظاهر شده و علی رغم رنج و زخم فراوانی که در زندگی متحمل شده و سرنوشت او رو به زندگی در فاحشه خانه وادار کرده اما به وقتش در جای خالی مردانی که به ظاهر مردند و نشانی از مردانگی ندارند درخشان ظاهر میشه. به وضوح نقد تند و تیز بیضایی در این اثر نسبت به مردان و جامعه مردسالاری وارده که اساسا اهل عمل نیستند و مشغول به حرافی اند.. کسانی که چه در قامت مشروطه خواه و چه در جناح مقابل آن، بویی از حریت نبرده اند. روایت قصه در دل تاریخ اون هم بزنگاهی مثل مشروطه که شخصا به خوندن و دونستن در موردش علاقه مندم لذت بخش بود. فاحشه خانه ای که گاهی تبدیل شده به ملجا همین مردان نامرد روزگار میتونه نماد خیلی چیزها باشه.نماد خود وطن ،وطنی که علی رغم حال ناخوشش باز هم پناهگاهی است که میشه بهش تکیه کرد. از طرفی نکته جالب دیگه ای که به نظرم رسید شاید پاسخ به پرسشی ریشه ای در تاریخ این سرزمین باشه..جایی که یکی از شخصیت ها در مورد مشروطه خواهان میگه اینها همان الواط قدیمند که لباس تجدد پوشیده‌اند. پرسشی که همیشه در ذهن ما وجود داره و اونم اینه که چرا وضعمون اینه؟چرا از دنیا عقب افتادیم و چرا به آزادی نرسیدیم؟؟ آیا فردی که در درون خودش نسبتی با حریت و منش بالا نداره، میتونه پیام آور آزادی باشه؟ وقتی درون جمجمه رشدی صورت نگرفته،میشه به آزادی و عدالت امیدوار بود؟ و در سطح کلانتر وقتی تغییر درونی رخ نداده، آیا تغییرات بیرونی صرف اعم از انقلاب و مشروطه و چه و چه می‌توانند پیام آور آزادی و عدالت برای ملت باشند؟ اینها پرسش هایی است که به نظرم بیضایی در این نمایشنامه به لحن و قلم خودش به اونها پاسخ داده و شاید پرسش هایی است که در اذهان مخاطب هم نقش ببنده.پرسش هایی اساسی که پیدا کردن پاسخ آنها میتونه راهگشا باشه.به گمان و برداشت من،بیضایی در این نمایشنامه تغییر درونی رو مقدم به تغییرات بیرونی میدونه و به باطن و رشد درونی بیش از ظاهر توجه و اهتمام می‌ورزه..جدای از مسائل تاریخی و سایر موضوعات مثل نقد به مردان و ستایش زنان جسور غیرمنفعل، رد پایی هم از عشق در نمایشنامه دیده میشه.عشق میان زینب و شاگرد دارالفنون که به اثر وجوه بیشتری می‌بخشه. شاید پر بیراه نبود اگر اسم نمایشنامه زینب ستم کش در عصر مشروطه بود. که انگار سرنوشت زینب های موثر تاریخ، ستم کشیدن و ضربه خوردن و در نهایت استوار ماندن و آگاهی بخشی است؛ خواه خواهر شهید دشت نینوا باشد و خواه زینب ساخته و پرداخته بیضایی بزرگ.

پیشنهادی هم دارم؛ اگر به قصه هایی از جنس واقعیت و خیال نویسنده در دل تاریخ بالاخص همین بازه مشروطه علاقه مندید، آثار جولایی عزیز اعم از شکوفه های عناب، سوء قصد به ذات همایونی و خنده خورشید اشک ماه میتونه براتون لذت بخش باشه.
Profile Image for Dream.M.
1,037 reviews647 followers
September 24, 2025
آثار استاد بهرام بیضایی چراغی‌اند که بر صفحات تاریک تاریخ می‌تابند؛ دست‌هایی‌اند که در میان خاکستر فراموشی، روایات گمشده را جست‌وجو می‌کنند و جهانی‌اند واسط بین آیین، تاریخ و حماسه. من این آثار را می‌ستایم نه فقط برای شکوه کلماتشان، بلکه برای جهانی که می‌آفرینند؛ جهانی که در آن یاد جمعی، آیین و اسطوره شگفتی می‌آفریند و تاریکی تاریخ با شعله‌های آیینی دوباره روشن می‌شود.
...............
بیضایی بارها گفته است که تاریخ رسمی حقیقت را پنهان می‌کند و هنرمند وظیفه دارد این حقیقت را بازخوانی و بازآفرینی کند. به همین دلیل، آثار او همواره به حافظه‌ تاریخی گمشده‌ ایرانیان بازمی‌گردند؛ بخش بزرگی از هویت ما که زیر فشار سانسور، فراموشی یا تحریف تاریخی دفن شده است. نمایشنامه‌ ندبه دقیقاً در همین راستا نوشته شده؛ مرثیه‌ای اسطوره‌ای برای ملتی که بارها تاریخش دفن شده و بار دیگر از دل خاکستر برخاسته است.
ندبه تنها نوعی سوگواری نیست؛ مرثیه‌خوانی برای تاریخی است که حتی در دل فراموشی دوباره سر برمی‌آورد. شخصیت‌های نمایشنامه نمادهای مردم بی‌صدا و قربانیان بی‌نام تاریخ‌اند. گریه و نوحه در ندبه صرفاً واکنشی احساسی نیست، بلکه زبان مقاومت است؛ زبانی که وقتی قدرت رسمی سکوت می‌کند، در لابه‌لای اشک و ضجه، حقیقت را زنده نگاه می‌دارد.
و به عقیده‌ من، این است راز اعجاب‌انگیز شکوه و ماندگاری آثار بیضایی؛ او صدای گمشدگان تاریخ است و کسی که چراغ هنر واقعی را روشن نگاه می‌دارد، تا یاد جمعی، آیین و اسطوره همچنان در ما زنده بمانند.

..........
باتشکر از همخوانی شگفت‌انگیز با همخوان شگفت‌انگیزم ♡♡♡♡ س.ا.ه :)
توضیحات مفصل در ریویوو صوتی چنلم
Profile Image for Neda.
91 reviews16 followers
June 11, 2018
چرا وصف حال دیروز این سرزمین با امروزش توفیری نداره؟! چطور یک نویسنده میتونه اینقدر توانمند باشه در خلق اثری بی زمان!؟
به قول 1 کتاب خوان خوب، کتابهای استاد بهرام بیضایی را نباید گذاشت تو کتابخانه، باید گذاشت رو چشم.
Profile Image for Pejman.
50 reviews26 followers
August 17, 2020
:زینب
مشروطه دردِ مرا دوا نمی‌کند.
مجلس چه باشد و چه کند؟ من حرفِ تو را نمی‌فهمم. نمی‌فهمم.
:شاگرد دارالفنون
مشروطه این است که من ترسی جز قانون نداشته‌باشم و
قانون احترام من، شمشیر من، و سپر من است.
زینب:
شمشیر و سپر! نمی‌فهمم. نمی‌فهمم.
شاگرد دارالفنون:
نمی‌فهمی؟ نمی‌فهمی که استبداد، زور و اجحاف است؟
زینب:
اگر این باشد مردان همه استبدادند.
مردان بدون قُلدُری‌شان چه هستند؟
نمی‌فهمم. نمی‌فهمم.
...
:زینب
از ما بچه‌های ترس می‌زایند
!از ما کودکان بی‌شادی
،در من بیا و برو
اگر این عشق
شورشی بر استبداد است
چرا بگویم نه
وقتی که بر لبم آری ست!
چرا برانمَش منِ رانده شده؟
بیا،
دیر آمده، بیا؛
!شاید از عشق ما مشروطه زاده شود
...
.
روزی باشد که فنا بيايد
روزی باشد که ديوارها نايستد
روزی باشد که پاکی آماج تهمت شود
روزی باشد که دروغها راست به نظر آيد،راستها دروغ
روزی باشد که جای راستی نباشد
چشمه ی اشک شما خشک نشود
و تشويش قلب شما کاستی نگيرد
روزی باشد که راستی به هزار دست بميرد
روزی باشد که راستی خود را به آتش بيفکنَد
روزی که -آن- امروز است
.
.
در روزگار نهایت دروغیم
همه جا بر نشسته
مرگ و بیداد و تزویر
.جایی نمانده بی سترونی و نیستی
درخت
از ما گریخته
و
آب و
مهر و
. ناهید
Profile Image for Rozhan Sadeghi.
312 reviews455 followers
November 29, 2022
فکر می‌کنم خیلی خوش‌شانسم که این فرصت رو داشتم تا با زنان ارزشمند و دانایی که تحسینشون می‌کنم در زمانی مناسب این کتاب رو بخونم. همچنان دست‌ودلم به مرور نوشتن نمی‌ره ولی علی‌الحساب یادداشتی که چند روز بعد از اتمام کتاب برای خودم نوشتم رو اینجا هم می‌ذارم.


«از دو هفته پیش، سر کلاس ماهور شروع شد.
بحث در مورد ناموس، دفاع دوستم از بابت عوض کردن این کلمه چون هنوز هم به اسمش در همین قرن و همین ممکلت زن کشته می‌شه و در ادامه داستانی که در رابطه با دختران قوچان گفته شد.

این دو هفته، بعد از اون بحث و بعد از شروع کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم؟ بعد از خوندن ندبه‌ی بهرام بیضایی و در حین زندگی کردن میان یک انقلاب فمینیستی، زن‌هایی که پشت من در تاریخ ایران ردیف شدند بیش از همیشه ذهنم رو درگیر کردند.

اینکه من می‌تونم برم سرکار، دوست پسرم رو بغل کنم، در مورد زنان و تقریبا هر چیزی که دلم می‌خواد کتاب بخونم، هر زمان که بخوام از خونه برم و هر زمان که بخوام به اون برگردم، تمامی این‌ها رو مدیون چه زن‌هایی هستم؟
پا روی مردمک چشم چه نرگس‌هایی می‌گذارم؟
آیا خوندن ازشون، تلاش برای یاد کردن ازشون و تحلیل و بازگو کردن داستانشون به راستی ظلمی که به اون‌ها شده رو پاسخگوست؟ و آیا این کنش من به عنوان زنی که از پس این همه ظلم با شانس عحیب‌وغریبی زنده بیرون اومده، کافیست؟»
Profile Image for Kiana.
132 reviews17 followers
July 29, 2025
ما ضدیت با کسی نداریم. درد ما درد وطن است.
Profile Image for Ehsan Mohammadzadeh.
269 reviews28 followers
December 28, 2019
من حیرانم از توانمندی این مرد تو دیالوگ‌نویسی و شخصیت‌پردازی. چه لذتی داره با شما فارسی خوندن آقای بیضایی.
Profile Image for Farzane.
108 reviews
October 8, 2013
هیچوقت فکر نکرده بودم منهم وطن دارم، تا وقتی که خواستند از دستم بگیرندش.
Profile Image for صان.
429 reviews465 followers
March 16, 2018
به علت جلسه کتاب مجبور بودم خیلی سریع بخونم‌اش.
خودندش در مرحله اول یکم سخت و کند بود، مخصوصن وقتی مردها وارد قصه می‌شدند و حرف‌های سیاسی می‌زدند و مثل کتابی تاریخی می‌شد که اتفاقات اون دوره رو بازگو می‌کردند. اون لحظات کمی برام خسته کننده می‌شد ولی قدرت قلم بیضایی در ارتباط دادن و همستگی ایجاد کردن بین قصه و ایده‌هاش و سیاست و اجتماع واقعن آدم رو مجبور به تحسین می‌کرد. خیلی جالب درباره زن‌ها توی این کتاب حرف می‌زنه و می‌تونه یک اثر خیلی فمنیستی باشه. این کتاب به دور از هرگونه قضاوت حرفش رو می‌زنه و خیلی موفق و شیوا هم حرفش رو می‌زنه!

طرب‌خونه توی این قصه (فاحشه‌خونه) برای من نقش کافه‌های امروزی (البته در کشورهای خارجی، مشخصن اروپایی) رو داشت. از نظر کارکرد. از این نظر که توش تمام اقشار با هم مشترک می‌شن و در راستای یک کنش حرکت می‌کنن.
Profile Image for Fateme.
66 reviews48 followers
November 3, 2017
شاگرد دارالفنون :اتفاقات را شنیده ام که بی پدرها ریخته اند سرِتان. همین روزها مجاهدان می آیند نجات در دست آنهاست.
زینب:من آنها را دیدم.
شاگرد دارالفنون :مجاهدان؟ خوب است. حالا فهمیدی مشروطه چیست؟
زینب:[گریه اش می ترکد] حالا فهمیدم!
شاگرد دارالفنون: هاه چه شده؟ _که اینطور! شاید آنها چند مستبد بوده اند که لباس مجاهدان پوشیده اند.
زینب:[صورتش را پاک میکند ] درست است؛چند مستبد که لباس مجاهدان پوشیده اند.
شاگرد دارالفنون: نه منظور من این نبود که تو فهمیدی.
زینب:منظور تو این نبود ؛منظور من این است!

چه فضاسازی و شخصیت پردازی فوق العاده ای!علی رغم این که به خاطر لغات جدیدی که داره سخت خوانه و ازون کتابهایی نیست که تو مترو دستت بگیری و پیش بری ولی انقدر خوب پرداخته شده که از یه صفحه و یه جملشم سرسری نگذشتم.
بهترین توصیف از وضع زنان و مشروطه بود. حتی نمونه ای از تک تک شخصیت های معرفی شده رو الان هم میبینم با همون تفکرات در لباس و شکل و شمایل دیگه.
و سرنوشت هر کدوم از این تفکرات طی دوران مشروطه!
بقیه ی آثار جناب بیضایی رفت تو لیستم!
Profile Image for Mahdi.
223 reviews45 followers
December 28, 2021
زینب این نمایشنامه از دردمندترین شخصیت‌های داستان‌هایی هست که خوندم! دردش بزرگه و باعث درد خواننده می‌شه!
Profile Image for Zahra.
84 reviews43 followers
November 29, 2016
ماجراي زندگي غمبار زن هايي كه در يك خانه فساد زندگي ميكنند در زماني كه مشروطه در حال اتفاق افتادن است...!و جالب اينكه جايي كه قذاق ها براي حمله به خانه ميان،تعزيه خوان هايي كه لباس ائمه به تن دارند نجاتشون ميدن...!
"دليران ميميرند و حاصل به ترسوها ميرسد كه زنده اند...!"
Profile Image for Sarvenaz Taridashti.
153 reviews155 followers
June 30, 2017
جوان: خدا بزرگ است!
زینب: های چه کلکی می خواهی بزنی که اسم خدا را می بری؟
جوان: اسم او را بردم چون بزرگ است.
زینب: کاش کوچک تر از این بود؛آن وقت بیشتر باورم می شد.
...
...
...
ندبه:بهرام بیضاءی، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
بیضایی یکی از افتخارات عرصه هنر این مرز و بوم! سلامت باشند.
Profile Image for HAMiD.
518 reviews
October 5, 2017
گفتگوها و لحن کاراکترها بسیار گیراست و هماهنگ با زمانی که رخداد در آن بیان می شود. ماهیت قصه نیز به گمانم کاملن بر هم نهاده با زمان کنونی ست و این دیدگاه ژرف بیضایی را در بررسی احوال زمانه و مردمان نشان می دهد. ندبه شرح حال غریبی ست که بسیار آشناست. کاراکترها را چه به جا و درست در دل نمایش قرار داده است بیضایی . درازگویی نکرده است و نتیجه ی کار هم درخشان
#
دو فراز از گفتگوها

های دست نگه دار شیخ! خانه ی فساد سهل است راست می گویی در خانه ی ظلم را ببند

بزن شیخ. تو مرا به سنگ ریا می زنی تو که به من تف می کنی آرزوی مرا داری
Profile Image for Ashkan Ansari.
Author 1 book87 followers
January 2, 2020
خواندن نمایشنامه نیاز به آشنایی با ادبیات دراماتیک دارد زیرا برخلاف ادبیات داستانی، بسیاری از رخدادها خارج متن رخ می دهد و خواندن آن زمان و دقت بیشتری طلب می کند. نمایشنامه ای بسیار خواندنی است. خواندن آن را به همه توصیه می کنم. ای کاش بخت آن را داشتم که آن را برروی صحنه ببینم
Profile Image for Mahdi Bigdeli.
58 reviews22 followers
January 21, 2015
زینب : چقدر عبرت در این عروسک هاست و ما از عروسک کمتریم. آن ها مرده بودند و زندگی می کردند. ما زندگی می کنیم و مرده ایم!
Profile Image for morteza.
14 reviews2 followers
June 16, 2019
"ای زنان، ای مادران ندبه و افسوس!
ای خواهران حسرت!
زنان، ای دختران تجاوز!
ای معشوقه های اهانت!
زنان، ای همسران رنج!
ای عروسان ماتم و جور!
به راستی که بسيار بگریید و کم بخنديد!
چه کاشتيد و چه برداشتيد!
چه رشتيد و چه انباشتيد!
چه می ناليد از اين کودکان مادرکُش!
اين برادران خواهر فروخته!
پدران دختر بی سلامت کرده!
چه می ناليد از اين عاشقان عاشق کُش!
روزی باشد که فنا بيايد!
روزی باشد که ديوارها نايستد!
روزی باشد که پاکی آماج تهمت شود!
روزی باشد که دروغ ها راست به نظرآيد، راست ها دروغ!
روزی باشد که جای راستی نباشد
چشمه ی اشک شما خشک نشود
تشويش قلب شما کاستی نزيرد!
روزی باشد که راستی به هزار دست بميرد
روزی باشد که راستی خود را به آتش بيفکند
روزی که آن امروز است!"
ندبه به معنای تضرع، زاری، ضجه، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله
......
هم میشه طربخانه گلباجی رو نمادی از ایران دانست و درد و رنج زنان توش هم نماد رنجی که زنان در برهه های مختلف تجربه میکنند..از طرفی زینب هم نمادی از وطنی است که در طی سالها لگدکوب تر میشه و تکه پاره تر، ولی با این وجود هویت خودش را حفظ میکند ..زینبی(ایرانی)که دست به دست تنش رو به امثال روس و اینا میده..اون شخصیت شاگرد دارلفنون دقیق تر بود.شخصیتی که نمادی از روشن فکران ایرانی است و زینب عشقی را از او باور میکند ولی تظاهری بیش از طرف شاگرد نیس.زینبی که با زادن مشروطه امید دارد همه چیز بسامان شود..شخصیت پردازی ها واقعا خوبه.
ندبه نوشتنش خیلی نزدیک انقلاب بوده و پر از التهاب و بیضایی هم چه چیزی درآورده به اسم مشروطه..خوندنش بعد از ده سال بعد از خرداد 88 خیلی دردناک تر بود.امیدی که خاموش شد!
Profile Image for Elinaz Ys.
96 reviews27 followers
October 26, 2014
دوست داشتم!
دارم به بيضايى علاقه مند ميشم!
واقعا از نويسنده ايرانى همچين تصورى نداشتم!خيلى خوب بود!خيلى
Profile Image for Soophia Yaghoobi.
82 reviews31 followers
August 8, 2021
«ندبه»، لااقل در لایه های ظاهری، اثریست انتقادی نسبت به یک جامعه ی مردسالار ستمگر؛ جامعه ای که نه تنها زن‌را هیچ می انگارد و به او صرفاً به چشم ابزاری برای خوشگذرانی مینگرد، بلکه حتی اندکْ پیشرفتهایش را نیز بر نمیتابد و به اشکال مختلف تحقیرش میکند.

حوادث این نمایشنامه در زمانه ی انقلاب مشروطه میگذرد . زمانه ای تلخ و اسفناک که ایران -همچون اغلب دورانها- در آتش نزاع و بی سر و سامانی میسوزد و باز هم مثل همیشه آنان که شعله به استخوانهایشان میرسد و بیش از همه میسوزند، اقشار پایین جامعه هستند.

مکان نمایشنامه نیز طربخانه ایست که محل آمد و شد مردان است. مردانی از طبقات مختلف اجتماع که اخبار روز را با خود به داخل آن دیوارها می آورند.

بازیگران زن که روسپیان طربخانه هستند، با ورود اجباری زنی به نام زینب- قهرمان اصلی داستان- که گویی نماد پاکدامنیست، اندک اندک به خود باز میگردند. هویت از دست رفته شان و ستم هایی که بر آنان رفته است را به خاطر میاورند، پس تلاش میکنند تا هرکدام نقشی در آن اجتماع بحران زده ایفا کنند.
این خودآگاهی، بیش از همه در خود‌ِ زینب شکل می گیرد. او رفته رفته متوجه می شود در جایی که مردانش همگی ریاکارند ‌و به وقت عمل بزدل، خودش باید دست به عمل بزند.
پس تپانچه ای زیر لباسش پنهان می کند، به خیابان می رود و با گلوله ای عبید الله را می کشد. عبیدالله را که نمادیست از همه ی مردان دیگر. نمادی از همان «سپاه اشرار».

چه خوب گفت عالیه عطایی که:
«حال هر سرزمین را باید از حال زنهایش شناخت.» و من فکر میکنم در مملکت ما هیچ کس به اندازه ی بهرام بیضایی به شناخت درستی از ارزش و اهمیت زن و قدرت بالقوه اش در پیشبرد اجتماع پی نبرده و نیز اینچنین زیبا آن را در آثارش تصویر نکرده است.

مردان در «ندبه»،چه مشروطه چی و چه مستبد، چه سنتی و چه متجدد، چه بازاری و چه درس خوانده، همگی ساخته شده اند از ادعاهای ب��رگ و حرفهای توخالی. آنها همگی در وقت عمل فرار را بر قرار ترجیح داده و میدان را خالی میکنند.
و سرانجام این زنان هستند که به جای عجز و مویه، هر یک به نحوی نقش تاریخی خود را در رهایی از استبداد ایفا مینمایند؛این زینب است که بار مسئولیتی خطیر را بر شانه می گذارد و به قلب استبداد میتازد.

بهرام بیضایی نشان داد که گرچه زنان، زجرکشیدگان و تحقیرشدگانِ تاریخند امّا هرگز نمی توان عطش و میل به آگاهی را در وجودشان کشت و صدای اعتراضشان را خفه کرد. آنها بالاخره جوانه میزنند،میبالند و شکوفا خواهند شد؛ و شاید در چنان روزی بشود زمانه ای تازه ساخت و تاریخی نو پدید آورد.
Profile Image for Aynaz.
131 reviews222 followers
July 12, 2024
«ما فلک‌زده‌ها در ماتحت دنیا واقعیم. لذت دنیا و امنیت را راه نبرده‌ایم. نه در دورهٔ افتخار بودیم، نه در عصر مدنیت و تربیت و عدالت... در دورهٔ هرج و مرج واقع شده‌ایم.»
Profile Image for ewondare.
191 reviews13 followers
February 22, 2022
تقریباً یک هفته‌ست منتظرم کلمه‌های مناسب بیان سراغم برای نقد این کتاب، اما همچنان عاجزم و زبانم همچنان قاصره. طعنه‌آمیز بودن لحن و دیالوگ‌نویسی بیضایی باز هم کارخودش رو با من کرد. سراسر لذت بردم از کتاب. همین.
Profile Image for Niuosha.
414 reviews
October 6, 2021
این ملت غیور به غرش دویست توپ از صدا و حرکت افتاده اند و دیگر نفس نمی کشند .
Profile Image for Mahtab Aramesh.
234 reviews7 followers
April 18, 2020
چقدررر چسبید!!
جز بهترین نمایشنامه هایی بود که خوندم و تمام موضوعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی رو باهم داشت. از مذهبیون ریاکار ،روشنفکرای خائن ،دخترانی که از ناچاری فاحشه شدن ، التهابات کشور در دوران مشروطه و رنج و عذاب مردمو خوب نشون داد.
قسمتی که دخترا دلیل اومدنشون رو میگفتن خیلی غم انگیز بود...
بخشی که طلا و داراییشون رو میدادن برای کمک به مشروطه هم خیلی خوب بود...
پایان بندی هم حرف نداشت!
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
Read
April 2, 2016
ما فلک زده ها در ماتحت دنیا واقعیم . لذت دنیا و امنیت را راه نبرده ایم . نه در دوره ی افتخار بودیم ، نه در عصر مدنیت و تربیت و عدالت ... در دوره ی هرج و مرج واقع شده ایم . دلیران می میرند و حاصل به ترسوها می رسد که زنده اند ... این ملت غیور به غرش دویست توپ از صدا و حرکت افتادند و دیگر نفس نمی کشند...!
Profile Image for Mahdie.
96 reviews26 followers
February 19, 2018
جوانکی گمنام-کسی در تظلم خونش برنخاست.ضجه های جگر خراشش-می شنوی؟جمیل در این طور جاها همیشه تنهایی.می گریند.نماز خوف می خوانند اما کمک نمی کنند.می فهمی؟
Profile Image for Hilda hasani.
164 reviews179 followers
January 20, 2022
جز این جمله‌ که بارها با آن گریسته‌ام حرفی دیگر ندارم :«الهی عاقبت این امر را به‌خیر گردان که بَد هنگامه‌ایست. نه حال فرار داریم و نه طاقت قرار!»
Profile Image for Livewithbooks.
235 reviews37 followers
November 7, 2020
سرگذشت مردم ایران بی شباهت به زنانی نیست که از سر ناچاری و بی پناهی در فاحشه خانه ها روزگار می گذرانند. درماندگانی که هر که از راه رسید توی سرشان زد. دخترکان چشم و گوش بسته و امیدوار که بی خبر فروخته می شدند. شب ها در بسترشان گرم می شدند و روزها با چماق بالا سرشان رژه می رفتند.
مستبد یا مشروطه چی فرقی نمی کرد این مردم عادی بودند که خون می دادند. خانه آنها خراب می شد. جنازه آن ها در گاری ها گردانده می شد. زندگی آنها غارت می شد.
بهرام بیضایی شکسپیر گونه در این نمایشنامه زن و مشروطه را به تصویر می کشد و استبداد نظام مرد سالار را نمایش می دهد. فاحشه خانه ای را می‌بینیم که مشروعه و مشروطه چی قدم در آن می گذرانند. مشروعه از در عقب می رود که کسی نبیند و آبرو اش نرود. مشروطه از در عیان.
مردان نمایانگر زور و استبدادند و زنان نماد مردم رنج کشیده ایران. هر مردی که پا در این فاحشه خانه می گذاشت تنها برای یک چیز بود: لذت. و هر زنی که می پذیرفت تنها یک دلیل داشت و آن ناچاری بود.
هر که آمد آجری از این خانه سوا کرد و برد. این فاحشه خانه دیگر بی در و پیکر است. عریان شده و زنانش نمایان. زنانی که دیگر خسته از این آمد و شد ها به میدان می روند. به مانند زینب داستان که به وسط پیشانی استبداد شلیک کرد.
بدن زینب را گرچه سلاخی کردند اما هر تکه از او غرقه در خون فریاد می زد که ندبه بس است!

*ما فلک زده ها در ماتحت دنیا واقع شده ایم. لذت دنیا و امنیت را نبرده ایم. نه در دوره ی افتخار بوده ایم، نه در عصر مدنیت و تربیت و عدالت. در دوره ی هرج و مرج واقع شده ایم.
پ.ن: یکی گفته بود کتاب های آقای بیضایی جاشون تو کتابخونه نیست بلکه باید گذاشت روی چشم. عمیقن تایید می کنم.
Profile Image for Hanieh.
311 reviews13 followers
February 24, 2025
حکایت آن‌روزهای گلباجی و خانه‌اش و دخترهای خانه‌اش حکایت امروز مام وطن و این خاک و ماست...
در خودم نمی‌بینم بیشتر از این در موردش بنویسم وقتی هنوز سردرگم کوچه‌ها من هم کنار بقیه منتظر زینبم...
Displaying 1 - 30 of 85 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.