کتاب حاضر یکی از کتابهای ارزشمند در حوزهی اندیشه و تفکر است. این کتاب، برای متفکران و عالمان، بهویژه دانشجویانی که پیوسته با مفاهیم فلسفی روبهرو هستند، کاربرد فراوان دارد. یکی از ویژگیهای بارز این کتاب، مختصر بودن مفاهیم ژرف و گستردهی آن است، گردآوری مفاهیمی چون فلسفهی شرق، فلسفهی غرب، تصوف، تاثیر متقابل اندیشههای اسلامی و یونانی، با همهی ابعاد و زوایایشان، کار بسیار دشوار، و در عین حال، مفیدی است. کتاب حاضر، از جمله کتابهای کاربردی است که هر محقق و دانشجوی حوزهی «فلسفهی اسلامی» ناگزیر است برای آگاهی و تکمیل مطالب خود، به آن رجوع کند.
حنا الفاخوري أديب ولغوي عربي ومؤرخ لبناني ولد في سنة 1916 في زحلة، وكان ذووه قد نزحوا إليها من قرية مجدلون قرب بعلبك في أوائل الحرب العالمية الأولى، تلقى دروسه الابتدائية في زحلة وفي حوش حالا بريّاق. -سنة 1927 انتقل إلى القدس حيث أنهى دروسه المتوسطة والثانوية، وسنة 1936، وبعدما أنهى الدراسة الفلسفية، انضم إلى جمعية المرسلين البولسيين وانتقل إلى حريصا. كلّف التدريس في الإكليريكية التي أنشأتها الجمعية البولسية إذ ذاك، وبدأ منذ تلك الفترة نشاطه الثقافي، فكان يتابع دراسته اللاهوتية، وفي الوقت عينه يدرّس ويضع الكتب المدرسية وغيرها من الكتب الأدبية. - كتـب أكثـر من مئـة كـتاب في اللغة والأصول والإنشاء والأدب والفلسفـة والدين، واشتـهر في كتابه "تاريـخ الأدب العربي" الذي ظهرت الطبعة الأولى منه سنـة 1951 وأصبـح مقرونـاً باسمه في كل أنحـاء العالم العربـي، وترجمـه إلى اللغة الفارسية سنة 1958 والى اللغة الروسية سنة 1959. سنة 1958 كتب "تاريخ الفلسفة العربية" وقد ترجم أيضاً إلى اللغة الفارسية. - وضع سلاسل مدرسية عديدة حول الأدب واللغة، كما حقق في الكثير من مؤلفات التراث شارحاً معلّقاً. - محاضر في جامعات أوروبية عدة وفي مؤسسات تونسية ومغربية. - يحمل أوسمة مختلفة من وطنه لبنان ومن إيران ومن البرازيل.
کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی»، دربردارندۀ یک دوره تاریخ فلسفۀ اسلامی به قلم حنا الفاخوری و خلیل الجر است. این کتاب خواندنی و ارزشمند بااینکه شامل تمامی فیلسوفان جهان اسلام نمیشود، اما یکی از بهترین و مهمترین منابع موجود در تاریخ فلسفۀ اسلامی است که در آن با فیلسوفان متعددی ازجمله رازی، حلاج، ابنعربی، فارابی، ابنسینا، غزالی، سهروردی، ابنرشد، ابنباجه، ابنطفیل و ابنخلدون و کِندی آشنا میشویم.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا به سال ۳۷۰ هجری در دیه افشنه بخارا از توابع ازبکستان امروزی متولد شد. جوزجانی شاگرد او مینویسد: بوعلی هنوز به شانزده سالگی نرسیده بود که آوازه شهرتش در طب همهجا را فرا گرفت. بعد به فلسفه روی آورد و مدت دو سال از عمر خود را وقف تحصیل در فلسفه و مطالعۀ کتاب مابعدالطبیعه ارسطو کرد ولی پس از چهلبار خواندن و حفظ نمودن آن باز از آن کتاب چیزی نفهمید و ناامید شده و میگفت مرا در این دانش راهی نیست تاآنکه یک روز در بازار کتابفروشان از کتابفروش دورهگردی کتاب اغراض مابعدالطبیعه فارابی را خرید و با خواندن آن، حقایق مابعدالطبیعه بر او روشن گشت. شمسالدوله آلبویه، بوعلی را وزارت بخشید اما پس از چندی سپاهیان پادشاه بر او خروج کرده و زندانش نمودند و از پادشاه کشتنش را خواستند ولی شمسالدوله نپذیرفت و از زندان آزادش کرد و او متواری شد تاآنکه بار دیگر در زمان پادشاهی پسر شمسالدوله چهارماه زندانی گشت. شیخ پس از خاتمه زندان اجباراً در همدان اقامت گزید، تا آنگاه که به طور ناشناس گریخت و به اصفهان رفت. زندگی ابنسینا لبریز از کوشش و فعالیت و تدریس و تألیف و خوشگذرانی و زندوستی و پرخوری و شبزندهداری بود و همین افراطکاریها بهخصوص معاشرت و مجامعت بیشازاندازه با زنان او را ناتوان کرد. چنانکه در اثر بیماری قولنج در سن ۵۸ سالگی در همدان وفات یافت و در همانجا به خاک سپرده شد (الفاخوری و الجر، ۱۳۷۳: ۴۵۰ الی۴۹۷).
منبع:
_ الفاخوری، حنا و الجر، خلیل، ۱۳۷۳، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، علمی و فرهنگی.