The twin sister of the ex-Shah of Iran tells of her rise to power in Iran, her role in keeping Iran from going Communist, Iran's part in the oil crisis, the events leading to revolution, and her relationship with her brother
خب الان نزدیک ساعت سه صبح هست که کتابو تموم کردم و خواستم تا نظراتمو فراموش نکردم ریویومو بنویسم. ۱. الان اگه ریویوهای بقیه رو بخونید میبینید که همه نوشتند اشرف توی این کتاب دروغ نوشته و اینها ولی این قضیه اصلا درست نیست. شما به هرچی شک دارین میتونین سرچ کنین میبینید مطالب توی منابع دیگه قابل استناده. تنها چیزایی که غیرقابل استناد همین ادعاهای فاحش و چرت و پرت مترجم یعنی محمود طلوعی در دفاع از اسلام و ج ا هست که مطمئنم خودشم از نوشتنشون الان پشیمونه. ۲. من شخصا طرفدار پهلوی نیستم مخصوصا کسایی که الان از نسل پهلوی باقی موندن بنظرم چهارتا دلقک بیشتر نیستند که فقط میشه بهشون خندید ولی خب نسلهای قبلی همین دلقکها آدمهای مهم و قدرتمندی بودند که سرنوشت همه ماهارو عوض کردند. ۳. کلا خیلی به عنوان یه زن با اشرف همذات پنداری میکردم، زنی که نمیخواست توی قالب یه زن زیبا و همسر و مادر باقی بمونه و واسه خودش رویاها و اهدافی داشت، اینجور زنها همیشه تقبیح میشن و بهشون حمله میشه چون مردها همیشه دلشون میخواد زنشون توی خونه بشینه و کاری جز چیزی که اونها میخوان نکنه، برای همین فکر میکنم اشرف آدم منفوری بود وکلی حرف پشت سرش بود چون شبیه زنهای هم نسلش نبود، شاید زیادی زود به دنیا اومده بود. ۴. یه سری حرفهاش در مورد حقوق زنها و اینکه مادرهای ما برای رسیدن به این آزادیها نجنگیده بودند برای همینم راحت از دستشون دادند خیلی تکان دهنده بود،، چیزهایی بود که خودمم قبلا بهشون فکر کرده بودم و این کتاب یه جورایی تاییدشون کرد. یا حرفهاش در مورد قشر تحصیل کرده اون زمان که چه ساده گول خوردند. بنظر من روشنفکرهایی که اون موقع هیچی حالیشون نبود و فقط احساس خفنیت میکردن، نمونه های بارزش هم توی آثارشون هست، از سووشون گرفته تا باقی آثار اون دوره که نشان بارز کم عقلی و کم هوشی شدیدشونه.
در آخر اینکه برخلاف کتاب خاطرات ثریا که همش توی فاز عشق و لباس و کارهای دخترونه بود، این کتاب خاطرات عملا یه کتاب تاریخی ارزشمند و یه مروری بر تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران بود و من خیلی خوشحالم که خوندمش. حتی علیرغم مترجم احمقش که معلوم نیست چقدرشو حذف کرده ولی بازم خیلی خوب بود.
بعضی شب ها را به خاطر می آورم که خوابم نمی برد و یا در خواب کابوس می دیدم و بیدار می شدم . آهسته روی پنجه پا تا جلو در اتاق مادرم می رفتم و میدیدم که مادرم و خواهرم شمس ، در کنار هم خوابیده اند.بیرون در کمی گریه می کردم و بعد نزد دایه ام می رفتم و با خود فکر می کردم که هیچ جای خاصی برای من وجود ندارد.
به نظرم این یکی از مهمترین کتابهای تاریخی معاصر ایرانه. کتابی که هر ایرانی حتما باید اون رو بخونه.
چه خوشمون بیاد چه خوشمون نیاد، اشرف پهلوی یکی از مهمترین و موثرترین فرد در دربار محمدرضا شاه بوده. این فرد اونقدر روابط داشته و اونقدر اثرگذار بوده که دکتر مصدق بعد از نخست وزیری اون رو تبعید می کنه تا توی ایران نباشه. حتی در بحبوحه ی انقلاب هم ایران نبوده و زمانی هم که به سختی به ایران برمیگرده، با عصبانیت برادرش مواجه میشه که اون رو برمی گردونه.
برای من مهم بود بدونم این شخص کارهایی که کرده رو چطور توجیه می کنه. اصلا کدوماش رو قبول داره. و کلا زاویه ی فکریش چطور بوده. با اینکه اشرف پهلوی در نظر من فرد منفوریه، اما متن کتاب بسیار بسیار شیرینه و در یک روز تمامش رو خوندم و کلی هم حاشیه نویسی کردم.
من همزمان با این کتاب، کتاب «این سه زن» رو خوندم که یکیشون اشرف پهلویه. موازی خوانی خوبی بود.
به نظر من کتاب زیاد ارزش تاریخی نداره چون برخی وقایع طبق خواسته نویسنده تغییر پیدا کرده و برخی های دیگه اش هم طبق نظر مترجم ولی شاید مواضع درباره کشور های اروپایی از نظر اولین زن ایرانی که تو سازمان ملل بوده جالب باشه فقط از همین منظر ولاغیر
بر اثر تبعید پدرم، خانواده تیمورتاش و دوست دیرین من مهرپور توانستند به تهران بازگردند. من برای اولین بار با مهرپور، برادر او هوشنگ و تنی چند از دوستان آنان زندگی اجتماعی جدیدی را که خارج از خانواده سلطنتی بود، آغاز کردم. کارهایی که ما میکردیم، از قبیل گوش دادن به موسیقی، رقص و... همه بر اساس ضوابط غربی مناسب و مطلوب شناخته میشد و از چارچوب اخلاق و آداب و رسوم ایرانی هم گاه گاه میشد قدمی فراتر نهاد. ».اصرار اشرف برای جدایی از علی قوام و رابطه جدید او با مهرپور تیمورتاش موجب شد تا شایعه ازدواج قریب الوقوع آنان بر سر زبانها بیفتد و محمدرضا پهلوی که از مکنونات قلبی خواهر دوقلویش آگاهی داشت، برای زمینه سازی این وصلت دست به کار شد و فرزندان عبدالحسین تیمورتاش را به دربار فراخواند و رفت و آمد با آنها را از سر گرفت و حتی تصمیم گرفت که با ارجاع یک شغل مهم به مهرپور تیمورتاش فضا را برای این ازدواج آماده تر سازد.
I don’t know much about the history of the country of Iran so I went into this book without expectations. The author is a firm believer in human rights in a way that would be seen as progressive even today. I was surprised at how relatable the author seemed at times. She doesn’t hold back her criticism but she criticizes without attacking. She points of flaws in the western way of thinking that”our way is the best and only way” and she criticizes the feminist movements inattention to women in less developed countries. She goes from wanting to fix her country to wanting to fix the world and it’s heartbreaking to see all the progress regarding woman’s rights, progress she helped make reality, lost when her brother loses the throne. It is impossible not to admire her strength of spirit and strength of will.
هیچ فرمانروایی نمی تواند به تنهایی به انقلاب اجتماعی دست بزند او فقط از عهده تغییرات صوری و ظاهری برمی آید، اما قادر نیست در فکر و مغز مردم دگرگونی ایجاد کند. تغییرات اجتماعی پایدار و با ثبات بایستی آهسته و به تدریج، و در طی چند سال،انجام پذیرد.
You gotta love a woman who was queen bee of her nation's programs for the advancement of women, and at the same time reviled as the most corrupt and depraved female in the country. People called Ashraf the “Dragon Lady,” “Man in a skirt,” and “Black Panther.” Concerning “Black Panther,” she writes “I must admit that I rather like that name, and that in some respects it suits me. … My detractors have accused me of being a smuggler, a spy, a Mafia associate … and an agent of all intelligence and counterintelligence agencies in the world.”
کتاب خاطرات اشرف پهلوی ویژگی ای داره که با سایر خاطرات مربوط به این دوره زمانی فرق میکنه در لابلای متون کتاب قدرت تحلیل سیاسی اشرف پهلوی مشخصه نگاهی که به وقایع داره هرچند با دید توجیه و حتی مخفی کاری روایت شده اما به هر حال مشخصه این زن توان فهم مسائل سیاسی رو بیش از بقیه زنان دربار اون دوره داشته
Very political and anti U. S. Good history of Iran. Covers the events that surrounded the removal of the Shah, the take-over by Khomeini and the international furor which resulted from the author's brother being treated at New York hospital.
نويسنده اين کتاب اشرف پهلوي وقايع را آن طور که خود مايل است تشريح ميکند نه آن طور که اتفاق افتاده اما همین که آد�� با خواندن این کتاب میفهمه حقایق به صورت آشکاری به صورت تحریف شده از زبان شخصی که در قدرت بوده بیان شده خوب بود به نظرم
This is an eye-opening and exceptional book that everyone in Iran and those interested in learning about Iran's contemporary history should read. It is important to find the first edition of the English version, which is uncensored and unchanged. Unfortunately, I have seen documentaries and read articles that reference this book but alter its wording and concepts.
Here are some extracts from pages 203 and 204: "Yet now I felt that no matter what was happening on the surface in my country, it was extremely likely the Communists were behind much of the disorders" ... "Comrades, something must be done about the Shah. So long as he lives, Iran will never go Communist"... "When these mullahs preach the Soviet party line," he added, "it has a great effect upon the devout Iranian Moslems."
A vastly entertaining book written by the twin sister of the last Shah of Iran. The book's strengths lie in the Princess's accounts of her travels and personal family details. It can drag a bit in the political sections. It is widely considered of little use to the historical community because of its Pahlavi worship and its onesidedness.
خوندن کتابهای تاریخی از نگاه افراد مختلف جذاب هست و باعث میشه خواننده زمانه رو از دید نگاه افراد مختلف بخواند و باهم مقایسه کند. این که این کتاب چقدر دچار سانسورات شده نمیدانم ولی خواندنش خالی از لطف نیست
The Princess lived a remarkable life, twin sister to the Shah of Iran. It's wonderful to have her actual recollections saved in this book, but it loses some punch in its translation. Other historians explain her story in greater detail, her interaction among many characters.
اَشرَفالمُلوک پهلوی، که تا پیش از انقلاب ایران با عنوان سلطنتی والاحضرت شاهدُخت اشرف پهلوی خطاب میشد، فرزند رضاشاه و خواهر دوقلوی محمدرضا شاه پهلوی بود