کنیز ملکه مصر رمانی تاریخی است که نام اصلی آن کلئوپاترا: ملکه نیل است. میکل پیرامو در این رمان درباره زندگی کنیزی به نام شرمیون نوشته است. شرمیون، کنیز موردعلاقه کلئوپاترا بود. آنها از کودکی با یکدیگر دوست بودند و کلئوپاترا بر خلاف میل و نظر معلمان او را همراه خودش به کلاسهای درس میبرد. شرمیون به علت نزدیکی که با کلئوپاترا داشت از زندگی خود و اربابش نوشته است. او در کنار روایت ماجراهای عشقی اربابش با ژولیوس سزار و آنتوان جوان به اتفاقات تاریخی در زمان سلسله بطالسه میپردازد. نگارش جزئیاتی همچون فانوس اسکندریه و آتش یونانی از نقاط مثبت این کتاب است.
Michel Peyramaure est un romancier français, souvent qualifiée d'écrivain de terroir ou d'écrivain régionaliste, auteur d'une centaine de romans, pour la plupart historique. Il est considéré pour beaucoup de personnes comme l'un des "plus grands romanciers historiques". Il a reçu en 1979 le Grand Prix de littérature de la Société des gens de lettres pour l'ensemble de son œuvre.
Biographie
Michel Peyramaure est né en 1922 à Brive-la-Gaillarde, en Corrèze. À sa sortie du collège, il travaille dans l'imprimerie de son père, où il compose ses premiers poèmes, puis devient journaliste à La Montagne, avant de se consacrer à l'écriture littéraire. En 1954, il publie son premier roman, Paradis entre quatre murs, aux éditions Robert Laffont. L'année suivante paraît son premier ouvrage historique, Le Bal des ribauds, régulièrement réédité. Auteur très prolifique, Michel Peyramaure se consacre à l'histoire de France, en particulier à travers l'histoire de ses provinces, ce qui inscrit son œuvre dans la littérature de terroir. Avec Claude Michelet et Denis Tillinac, il fonde dans les années 1980 l'École de Brive, mouvement d'écrivains de Corrèze, dans la tradition du roman populaire du xixe siècle. Il est également l'auteur de nombreuses biographies de personnages historiques tels que Jeanne d'Arc, Henri IV, Louis XVI ou Napoléon, mais aussi d'artistes comme Suzanne Valadon ou Sarah Bernhardt. D'éminents critiques[réf. nécessaire] l'ont proclamé "le premier des romanciers de l'Histoire". En 1979, il reçoit le Grand Prix de littérature de la Société des gens de lettres pour l'ensemble de son œuvre. D'autres prix lui ont été attribués, notamment le prix Alexandre-Dumas, ou le prix du Printemps du Livre. Il est l'auteur d'une centaine de romans, la plupart consacrés à l'histoire de France, mais aussi d'articles, de préfaces, de livres de souvenirs ou d'ouvrages à caractère touristique.
شرمیون در این کتاب از زندگی خود و خاتونش میگوید این داستان ظاهراً واقعی است و میکل پیرامو آن را از زبان یونانی باستان به زبان امروزی ترجمه کرده است. نویسنده واقعی آن گرچه مصری بود اما نمیتوانست به خط مصری بنویسد ولی زبان یونانی را خوب آموخته بود. «شرمیون»، کنیز مخصوص و محرم اسرار «کلئوپاتر» -ملکه مصر- بود. از آنجا که او از کودکی پیوند دوستی با کلئوپاتر داشت توانست از خصوصیترین رازهای ملکه آگاه شود. او در مجالسی شرکت میکرد که هیچ خدمت کاری شرکت نداشت و هیچ صاحب منصبی جز ملکه و پادشاه در آن راه نمیداشت. بنابراین روایت او از خاتونش این توانایی را دارد که موثق باشد. به دلیل قرابت خاصی که بین این دو برقرار شده بود، ملکه از همان دوران ابتدایی او را با خود به کلاس درس میبرد. گرچه در اوایل کار اساتید بدین کار اعتراض میکردند اما نمیتوانستند جلوی کار دختری را بگریند که سیزده نفر از خاندان او همگی از پادشاهان بودهاند. بنابراین، شرمیون در جلسات درس شرکت میکرد و علاوه بر خواندن و نوشتن توانست علومی چون تاریخ، جغرافیا، هندسه و... را فرا گرفته و فردی ممتاز در میان زنان مصر شود.
کلئوپاترا معروف ترین و شاید قدرتمندترین ملکه تاریخ است زنی خیلی زیبا و باهوش از سلاسه بطلاسه یونانی ها که بر مصر حکمرانی می کند
یکی دیگر از ملکه های قدرتمند، سمیرامیس ملکه افسانه ای سرزمین بابل می باشد که اگر واقعا وجود داشته باشد برتر از کلئوپاترا بوده،چون ملکه مصری با استفاده از هوش و زیبایی اش مردان بزرگی چون سزار را در دام عشق خود اسیر می کرد و با تکیه بر قدرت آنها حکومت می کرد
اما طبق افسانه ها، سمیرامیس زنی خیلی شجاع بوده و در هنگام فتح آسیا، وقتی نینوس(همسر سمیرامیس) با اصابت یک تیر به شدت زخمی میشود، سمیرامیس تغییر لباس می دهد و خود را به شکل پسرش در میآورد و فرماندهی سپاه نینوس را به عهده میگیرد. پس از مرگ نینوس، او به عنوان ملکه بر تخت مینشیند و مناطق بیشتری از آسیا را فتح میکند
اطلاعات جالبی در این کتاب بود عمل سزارین از نام سزار امپراطور روم گرفته شده،چون او هم توسط این روش بدنیا آمده
اگر اشتباه نکنم و در این کتاب خوانده باشم:آوزاهایی که تازه ساخته شده بودند سه بار در سالن نمایش عمومی اجرا می شدند اول نمایش،وسط نمایش،آخر نمایش با یکبار شنیدن نمی توان یک موزیک یا آواز را درک کرد مخصوصا موسیقی های اصیل و مخصوصا موزارت را ؛)
«کنیز ملکه مصر» از اون رمانهاییه که هم حال و هوای قصه داره، هم یه کلاس تاریخ زندهست. با خوندنش میری وسط مصر باستان، توی اسکندریه قدم میزنی، عظمت کتابخونهی افسانهایش رو میبینی و از نزدیک با کلئوپاترا و سزار آشنا میشی. کلئوپاترا اینجا فقط یه زن زیبا نیست؛ یه سیاستمدار زرنگ و افسونگره که میدونه چطور تو دنیای پر از قدرتطلبی زنده بمونه. اگه دنبال یه داستان پرکشش با پسزمینهی واقعی تاریخی هستی، این کتاب انتخاب فوقالعادهایه.
بالاخره بعد از یه وقفه ی نسبتا" طولانی توی کتابخوانی این کتابو تموم کردم و خیلی خیلی از خوندنش لذت بردم.کلا" از کتاب هایی که تاریخ گذشتگان رو به صورت داستان بیان میکنن خیلی خوشم میاد
این کتاب رو زمانی که نوجوون بودم خوندم و اون موقع نسبت بهش حس خیلی خوبی داشتم و برام جذاب بود ، 5 ستاره رو به همین دلیل میدم. اینکه اگه دوباره بخونمش باز هم اون حس خوب بهم دست میده یا میتونم نمره 5 بهش بدم رو واقعا نمیدونم !
وقتي شروع به خوندن اين كتاب كردم ، شايد سنم هنوز به ١٥ هم نرسيده بود! اما اين كتاب يكي از بهترين كتاب هاي تاريخي بود كه تو زندگيم خوندم! هنوز بعد از سال ها شخصيت هاي كتاب تو ذهنم زنده اند!
به این کتاب هم پنج ستاره میدم ...رمان تاریخی بسیار جذابی بود. داستان کتاب کنیز ملکه مصر، ظاهرا واقعی است و میکل پیرامو آن را از زبان یونانی باستان به زبان امروزی ترجمه کرده است. نویسنده واقعی آن گرچه مصری بود، اما نمی توانست به خط مصری بنویسد ولی زبان یونانی را خوب آموخته بود. این کتاب یک رمان تاریخی در مورد کلئوپاترای هفتم، ملکه مصر است که از زبان زنی به نام “شرمیون” روایت شده است. شرمیون یک کنیز مصری و در خدمت کلئوپاترا بود که خاتون خود را عمیقاً دوست میداشت و وفاداری او بی چون و چرا بود. این کتاب از دو جهت حائز اهمیت است: نخست آنکه ضمن معرفی مصر و اسکندریة آن زمان، از شگفتیهای آن سرزمین، آداب ورسوم مصریان و عادات درباریان سخن میگوید و دوم اینکه منبع بسیار خوبی برای شناختن ملکة مصر باستان یعنی کلئوپاترا است. سرگذشت کلئوپاترا – که به دلیل زیبایی و جذابیتش و همچنین نقشی که در زندگی سه سردار بزرگ روم، “ژولیوس سزار”، “مارک آنتونی” و “اوکتاویانوس” ایفا کرد شهرتی فراوان دارد – بسیار جذاب، خواندنی و شیرین است. شرمیون در این کتاب از زندگی خود و خاتونش میگوید و “کلئوپاترا” را فردی بسیار سیاستمدار، زیرک اما ناپرهیزکار خواند که توانست با استفاده از چهره خود و ناپرهیزکاری دو پادشاه روم را به سوی خود کشاند و جنگها راه اندازد.
کتاب از زبان کنیز ملکه مصر"شرمیون" روایت میشود. شرمیون از بسیاری جهات، با ندیمههای دیگر عصر خود تفاوت داشت. پدر و مادرش از کارکنان دربار شاهی بودند و خود او نیز در کاخ متولد شد. همزمانی تولد شرمیون و کلئوپاترا و همچنین خوی نرم و آرام شرمیون که به کلئوپاترا اجازهی نزدیک شدن و دوستی با او را میداد، باعث شد که آنها از همان کودکی با هم و در کنار هم بزرگ شوند. کلئوپاترا با هیچیک از نزدیکان، چه از خدمتکاران و ندیمهها و چه از بزرگان و اشراف، مثل شرمیون احساس نزدیکی و راحتی نمیکرد. او تا حدی به شرمیون علاقه داشت که او را مجبور کرد در کلاسهای درس مخصوص شاهزادگان در کنارش حاضر شود و زبانهای مختلف، جغرافیا، تاریخ و سیاست و بسیاری دیگر از دروس مهم را فرا بگیرد. همین فراگیری درس در کنار شاهزاده، از شرمیون زنی دانا و خردمند ساخت و او روایت این خاطرات را نیز مرهون همین فراگیری زبان میداند؛ وگرنه که در عصر او، خدمتکاران و کنیزان از نعمت آموزش و سواد محروم بودند و نمیتوانستند چیزی بخوانند یا بنویسند. شرمیون محرم اسرار کلئوپاترا بود و این موهبت را نیز در کنار نعمت داشتن سواد قرار داد تا بخش مهمی از تاریخ مصر را آنگونه که واقعاً اتفاق افتاده بود بنویسد. شرمیون در ابتدای روایتش، بعد از معرفی خود و ملکه، داستان مرگ بطلمیوس دوازدهم، پدر کلئوپاترا را ر��ایت میکند که نیزنی ماهر بود و در زندگی هیچ کاری را به اندازهی نواختن نی دوست نداشت. بطلمیوس در زمان مرگ، طبق سنت مصریان دست کلئوپاترا فرزند ارشد خود را در دست برادرش گذاشت و آنها را زن و شوهر اعلام کرد. در مصر باستان، به پادشاهان مقام خدایی میدادند و آنها نیز برای اینکه خونشان در سلسلهیشان خالص بماند و با اغیار نیامیزد، از ازدواج با دیگران سر باز میزدند و به ازدواج با محارم روی میآوردند. کلئوپاترا اما به واسطهی ریشهی یونانی خود و اینکه این کار در فرهنگ یونان بسیار منحوس بوده، این زناشویی را رد میکند و تنها به اسم، همسر برادرش میشود؛ کاری که خشم برادرش و درباریان را برمیانگیزد، اما حتی خشم پادشاه هم در برابر ارادهی زنی چون کلئوپاترا قرار نمیگیرد. روابط عاشقانهی کلئوپاتر از دیگر مواردی است که درست به اندازهی خود او، در تاریخ شهرت دارد. او در طول زندگیاش روابط عاشقانهی مختلفی را تجربه کرد که مهمترین آنها همسری ژولیوس سزار و آنتونی مارک هستند. آنتونی که در کتاب، از او با نام آنتوان اسم برده میشود، عشق دوران جوانی کلئوپاتر بود. سردار جوان و البته جنگطلبی که از سرزمین روم به مصر آمده و به شاهزادهی مصری دل بسته بود. شرمیون که در دیدارهای میان کلئوپاتر و آنتونی حضور داشت، از زمانی مینویسد که شاهزاده این سردار رومی را با خود همراه کرد تا شگفتیهای بیمانند اسکندریه را به او نشان بدهد. این گشتوگذار تصویری شگفتانگیز از اسکندریه در آن دوران را به نمایش میگذارد؛ شهری که خیابانهای پهن و آب لولهکشی داشت و هنر معماری در یکایک ساختمانهایش، چشم را نوازش میکرد. اسکندریه، شهر فانوس دریایی، در کنار موزه و کتابخانه و سیرک و غیره و غیره که هرکدام آنتونی را به حیرت و تحسین وامیداشتند، مکان مهم دیگری هم داشت که وجودش بسیار برای این مرد جوان دور از انتظار بود. پادشاهان مصر محلهای را برای تفریح مسافران و اهالی برپا داشته بودند که محل اسکان میفروشان و زنان روسپی بود. پادشاهان مصر و حتی کلئوپاتر که خود وارث سلطنت و ملکهی آیندهی مصر حساب میشد، نه تنها مزاحمتی برای چنین محلهای ایجاد نمیکردند، بلکه در ترقی آن نیز کوشش فراوان میکردند. زیرا معتقد بودند درآمد این محله که به تنهایی چندین برابر مالیات بود و به حساب خزانهی سلطنتی میرفت، میتوانست در رشد و پیشرفت مصر بسیار موثر باشد.
درود دوستان فقط می خواستم بگم این کتاب بی ماننده از هر زاویه ای که بهش نگاه کنی و بخونی نخست گمان می کردم که داستان خیالی هستش و برای همین نزدیک دویست صفحه خونده بودم و می خواستم بگذارمش کنار لیکن گفتم بزار یه کمی دیگه بخونم شاید داستان درست و حسابی از آب دربیاد و جالب بشه و همین هم شد! خیلی با شخصیت های سزار، کلئوپاتر و پومپه حال کردم و باورم نمیشه چه اندازه تاریخ می تونه جذاب و سرگرم کننده باشه به گونه ای که در عجیب ترین سناریو هم باورم نمیشد که اون جوری کلئوپاترا زرنگی کنه و با نزدیکی با افراد بتونه به مقصد های سیاسی اش برسه و اون قسمتی که خودش رو توی جعبه یه کمک کال تونست بفرسته به کاخ خودش که سزار اونجا با بطلیموس چهاردهم بود عالییییی بودش خیلی کیف کردم پایان بسیار تلخ و دردناکی داشت و این پایان و هر آن چیزی که در کتاب آمده حقیقت داشته و بر پایه تاریخ نبشته شده پس خیالتون راحت باشه و به دیدگاه های منفی توجهی نکنید مانا باشید تیر ماه ۲۵۸۱ پارسی Jun 2022 IRAN/Tehran ❤👑
این کتاب رو دورهی دبیرستان یکی از معلما معرفی کرد و خوندم. کتاب خیلی خوبی بود. این یه دونه ستاره کمتر به خاطر اینه که در مقایسه با سینوهه و امثالهم کمی پایینتر قرار داشت. و یه دلیل دیگه هم این که کلا ذبیحالله منصوری همیشه این جای شک رو برای آدم میذاره که این داستانی که خوندیم چقدر سندیت تاریخی داشته یا اصلا سندیتی داشته یا نه
چی بود؟ چرت و پرت نوجوون بودم اینجور کتابای اقای منصوری را میپسندیدم ولی الان نه. چند وقت پیش یه کتابی خوندم از یه نویسنده دیگه در مورد کلوپاترا هم داستان پردازی اون بهتر بود هم نگارشش.... یک ستاره زیادشه
به نظرم کتاب جالبی هست با اینکه تعداد صفحه های کتاب زیاد بود ولی خیلی متن روانی داشت. در این کتاب اطلاعات جالبی در خیلی از زمینه ها به خواننده میدهد که این خیلی نقطه قوت هست. این اولین کتابی بود در مورد اسکندریه، روم و اتفاقات تاریخی که در آن زمان اتفاق افتاده بود را خواندم و به من انگیزه داد که کتاب هایی که در این زمینه هست رو باز بخوانم.
سرگذشت کلئوپاترا ملکه مصر و در ادامه مناسبات مصر و روم و سرگذشت شخصیت هایی چون سزار و انتوان و... تحولات و دستاوردهای مصر فوق العاده جالب بود و بازی های سیاسی کلئوپاترا خیلی هوشمند بود . تکرار تاریخ ، منفعت طلبی، حرص کشورگشایی و مال اندوزی رو در جای جای کتاب می بینیم. فقط جزئیات بیش از حد از جنگ ها کمی حوصله بر شده بود.
شاید بشه گفت یه کتاب بی نظیر در زمان خودش بوده ولی در کل زیاد ب مزاجم خوش نیومد احساس میکردم زیاد اغراق و حاشیه بهش اضافه شده اگه واقعا از زبان یه کنیز مصر باشه در این حد نکات ریز گفتن غیرقابل باوره.
کتابی زیبا که بعضی قسمتهای آن واقعا ادم را به تفکر وا می دارد، - خطابه کراسوس در مخالفت با سزار برای ریاست جمهوری مادالعمر شدن او - تبدیل شدن الهه زیبایی به یک ظالم - از بین رفتن یکشب تمام حیله ها و مکرها در یک کلام کتابی بود که با شک و تردید شروع به شنیدن اش کردم اما مثل سایر ترجمه های ذییح الله منصوری ، جذب به تمام معنی شدم خواندن این کتاب را به همه توصیه می کنم
بعد ازچند وقت که کتاب نخونده بودم این کتاب خیلی بهم چسبید .من به شخصه دنبال کتاب هایی ام که خیلی ساده وبدون کلمات قلنبه سلنبه حرفشو بزنه . "کنیز ملکه مصر" از این دست کتابهاست خیلی راحت میتونی باهاش ارتباط بگیری و برای منی که از کلئوپاترا فقط یه زن اغواگر تو ذهنم بود تو این کتاب به زیبایی به جنبه های دیگه شخصیت ملکه مصر واون سیاستش برای حفظ مملکتش اشاره شده بود.کلا بهتون پیشنهاد میدم اگه حتی خیلی هم علاقه به تاریخ ندارین این کتابو بخونین چون بعدش جذب تاریخ و کتابهای تاریخی میشین
کنیز ملکه مصر یک رمان تاریخی جذاب و عبرت آموز است. به شخصه از دو منظر برای من این کتاب جالب بود. یکی اطلاعات تاریخی که کتاب به خوبی از مصر و شهر اسکندریه در حدود 2100-2050 سال پیش در اختیار خواننده قرار داده همچنین شرح حال کلوپاتر و روا��ط او و سرگذشت او و سردار بزرگ روم سزار باعث جذابتر شدن این کتاب شده.
همه کتابهای ذبیح الله منصوری عالین و این هم از اونها مستثنی نیست تاریخ رو در قالب یک داستان خیلی زیبا توضیح میده که با ذکر جزییات و تصویر سازی خارق العاده فرد رو در بحر داستان میبره به طوری که گذر زمان حس نمیشه واقعا پیشنهاد میکنم این کتاب رو از دست ندید هم درسهای زیبایی داره هم از لحاظ تاریخی ارزشمند و هم اوقات خوشی رو براتون رقم میزنه.
اینم یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم، در طول خواندن داستان هزار بار مردم و زنده شدم زبان نوشتاری عالی است ، کمتر کسی دیده شده که تحت تاثیر این داستان قرار نگرفته باشه