What do you think?
Rate this book


392 pages, Kindle Edition
First published January 1, 1950
حالا اینها چه ارتباطی با عصبیت و اضطراب دارن؟
بهطور کلی فاصلهای که بین خود واقعی و خود ایدهآلی وجود داره شخص رو مضطرب میکنه. به عنوان مثال شخص عصبیای که در تصوراتش خودش رو یک نویسنده میدونه، وقتی توی جامعه هست از دیگران انتظار داره با اون مثل یک نویسنده برخورد کنن و وقتی جامعه طبق انتظاراتش باهاش برخورد نمیکنه شخص دچار خشم و سپس اضطراب میشه. شخصی که بهدلیل میل به برتریطلبی، خود ایدهالی نویسنده شدن رو انتخاب کرده تا از این طریق تحقیرهایی که بهش تحمیل شده رو جبران کنه، وقتی توی جامعه چنین بازخوردی نمیگیره تصمیم به عزلت طلبی یا مهرطلبی میگیره یعنی میل به برتری طلبی جای خودش رو به میل به عزلت طلبی یا میل به مهر طلبی میده. هرچند ناگفته پیداست که اگر برای رسیدن به ایدهآلش تلاش میکرد و در جهت پرورش خود واقعیش تلاش میکرد ممکن بود نویسندهی بزرگی بشه(همونطور که خیلیها شدهن) اما چون فقط در تصوراتش(که راه آسونتری هم هست) از خودش یک نویسنده ساخته، نه تنها از واقعیت دور شده بلکه اضطرابش هم تسکین پیدا نکرده.
در پایان این فصل هورنای بحثی مفصّل دربارهی این توهم یا سوال آورده است که: «آیا عصبیت محرکی برای تجلی نبوغ افراد نیست؟ آیا اکثر هنرمندا بزرگ و نویسندگان برجسته از بین عصبیها نبودهاند؟». چون این بحث مستقیماً کمک زیادی به خودشناسی و خودکاوی نمیکند از نقل آن در اینجا صرفنظر میکنم.