پزشکان ما عادت ندارند که شرح دورهٔ تحصیل و کارآموزی خود را بهطوری که برای عموم مردم قابل استفاده باشند بنویسند و فقط مرحوم دکتر اعلمالدوله ثقفی شرحی در این خصوص نوشته که جزو آثار آن مرد دانشمند دیده میشود، ولی بعضی از پزشکان اروپایی و آمریکایی شرح دورهٔ تحصیل و کارآموزی خود را بهطوری که برای عموم قابل استفاده باشد، نوشتهاند و مینویسند و یکی از آنها دکتر آندره سوبیران فرانسوی است که متولد سال ۱۹۱۰ میلادی میباشد و در این تاریخ شصت و سه سال از عمرش میگذرد و این پزشک فرانسوی رسالهٔ اجتهاد طبی خود را راجع به ابنسینا پزشک معروف ایرانی نوشته بود.
بهطوری که ملاحظه خواهید کرد، دکتر آندره سوبیران در این سرگذشت بدون اینکه وارد مباحث علمی بشود و اسامی و اصطلاحات پزشکی را ذکر نماید خیلی چیزها به ما میاموزد و از نظر ادبی هم سرگذشت او بدون لطف نیست و مترجم در این مقدمه از معرفی آندره سوبیران به تفصیل خودداری مینماید و فقط به اختصار میگویدد یکی از پزشکان معروف اروپا میباشد و تخصص وی در جراحی است. اینک مقدمه را ختم میکنیم و متن سرگذشت را به نظر خوانندگان میرسانیم.
این کتاب سرگذشت یک دانشجوی پزشکی فرانسوی است که بعداز اتمام تحصیلاتش مجبور میشه برای کارکردن راهی یکی از دهات های دور فرانسه بشه و جایگزین دکتر پیر اون قریه بشه که بخاطر کهولت سن دیگه قادر به ادامه کار نیست. در این کتاب نویسنده روزهای کالبد شکافی در سردخانه رو به همراه دیگر دانشجویان شرح میده و میگه که چطور تو اولین باری که استادشون جسد و کالبدشکافی کرد حالش بهم خورد ولی هر دانشجوی تنها یک بار حق این کار رو داشت و اگر در مرحله دوم باز هم دچار تهوع میشد براش نمره منفی در نظر می گرفتن و برای مرتبه سوم اخراجش می کردند نویسنده این کتاب شرح می کنه که کالبد شکافی و قطعه قطعه کردن جنازه ها بقدری براشون عادی شده بود که گاها با دستها و یا پاهای بریده شده اجساد با یکدیگر شوخی می کردن و دست و پاهای قطع شده رو به سمت هم پرتاپ می کردن...
باید دانشجوی پزشکی باشی که با تمام وجود این کتاب را حس کنی، واقعا کتاب جالبی است و جالبتر از آن اینکه کتاب در قرن ۱۹میلادی نوشته شده و علم پزشکی آن موقع یکجورهایی مثل پزشکی سنتی الان ما بوده است و پزشکان در مورد خیلی از گوشه های پزشکی علم زیادی نداشته اند و دست و پنجه نرم کردن با اتفاقات و بیماری ها آن هم با آن امکانات و دارو ها هیجان عجیبی به کتاب داده است.
کتاب سر گذشت نویسنده دکتر آندره سوبیران است که ضمن شرح زندگی و تحصیلات خود اطلاعاتی نیز در زمینه نحوه تحصیل پزشکی در ان زمان و تعدادی از امراض و نحوه درمان آنها را نیز بیان میکند .
کتاب ارزش یک بار خواندان را دارد. اگر دانشجوی پزشکی باشید و حتی در مقطع علوم پایه هم مشغول تحصیل باشید، بیشتر توضیحاتی که نویسنده در رابطه با اصطلاحات علمی می دهد را هجو و اضافه خواهید یافت. اما اگر خواننده ای هستید که در پزشکی سررشته ای ندارید، مطمئنا در خوانش کتاب دچار مشکلی در فهم اصطلاحات و مراحل کار نخواهید شد. نکته ای که هنگام خواندن کتاب می توان به آن پی برد این است که علم پزشکی در چند دهه ای که از نگارش این کتاب می گذرد پیشرفت چشم گیری داشته است. و این که اصطلاحات پزشکی در زبان عامیانه مردم نیز جایگاه بیشتری یافته است. خیلی از توضیحات کتاب ممکن است ابتدایی و ساده به نظر برسند، خصوصا بعضی توضیحات پاورقی کتاب. اما در مجموع هر چند ترجمه کتاب روان است و مترجم در خلال پاورقی های کتاب نکاتی ارزشمند را مرقوم نموده، به نظر می رسد که با توجه به پیشرفت های علم پزشکی و همچنین توجه به این نکته که اصطلاحات جدیدی جای اصطلاحات قدیمی را گرفته اند؛ ترجمه مجدد این کتاب خالی از لطف نباشد.
- آن روز برای اولین مرتبە خود را در جوار علوم جاندار و زندە میدیدم. -فهمیدم آن درخشندگی از تب است. - در این بیماری از قسمت حفرەی عضلات قلب چیزهایی چون گیاهان بهوجود میآید.( آندوکاردیت-اوسلر) - مرگ او مثل قانون ریاضی حتمی است. - در زندگی پزشکی من در آیندە، یگانە منبع آزمایش و افزایش معلومات بدبختی افراد همنوع من خواهد بود. - تمیزی حفرە شکم مانند نظافت فضای بین ستارگان میباشد که در آنجا میزان برودت تا درجه صفر مطلق است و هیچنوع جانور ذرهبینی در آن فضا بهوجود نمیآید. - بوی تالار کالبدشکافی چسبندگی دارد. -طرز نگهداری اجساد در قسمت ذخیره سردخانه فرقی با نگهداری ماهی شور در دکان ماهیفروشی پاریس و سایر شهرهای فرانسه نداشت. -دل آن نیست کە شاعر در غزل خود از معشوقەی دلربا کە دل او را ربودە شکایت مینماید، دل آن است کە من آن را از سینەی یک زن یا مرد بیرون میاورم و آن را جزبەجز قطعه قطعه مینمایم تا شریان و ورید و عصب و عضلات و دریچههای قلب از هم جدا شود؛ لب آن نیست کە شاعر غزلسرا آرزوی بوسیدن آن را دارد، آن است کە من هنگام کندن پوست صورت یک زن مرده ٱز آن جدا میکنم. -آن حال اندوە و ناامیدی همە روز در پایان کارهای کالبدشکافی بە من دست میداد و از بین نمیرفت مگر بعد از خروج از بیمارستان و استشمام بوی رطوبت و مه خیابان و رایحهی شاهبلوط بوداده که تصور میکنم بوی مخصوص خیابانهای پاریس در فصل زمستان است. - دلم میخواست آن معلمین اخلاق که درد را برای تصفیه روح آدمی ضروری میدانند که درد با آن زن چه کرده. - درد از واجبات بعضی بیماریها نیست و درد یا قوانین عادی وظایفالاعضا توافق ندارد. -استاد داری مقامی بزرگ است و هرقدر مقام انسان بزرگتر باشد، کماطلاعتر میشود. -مجبور شد نسخە را روی یک لنگە در بنویسد، چون در آنجا کاغذ و قلم یا چیز دیگر که بتوان با آن نوشت وجود نداشت. -"مغز حرام" بەطوری که همه میدانند دنباله مغز و از مراکز حساس عصبی درجهاول بدن است. -در قدیم شیشه گران بود، در روستاها وقتی شیشه پنجره میشکست، یک قطعه کاغذ سفید به پنجره میچسبانیدند تا اینکه هوای سرد وارد اتاق نشود و قدری روشنایی روز به داخل اتاق بتابد، گاهی اتفاق میافتاد که وسط کاغذ پاره میشد بدون آنکه قطعهای از آن جدا شود، وقتی باد میوزید کاغذ پاره شده و بهجا مانده به ارتعاش درمیآمد و صدایی مخصوص داشت و اگر پزشک گوش خود را روی سینه کسی مینهاد و صدایی شبیه به صدای آن کاغذ را از درون ریه میشنید، میتواست بفهمد که بیمار مبتلا به ذاتالریه است. -ممکن است بیماری اتوموبیل باشد. (سرطان پرده جنب) - قلب یک بیمار بعد از اینکە اشکار شد تکان میخورد، قسمت فوقانی قلب برمیخیزد و بعد مثل این است که مینشیند، این برخاستن و نشستن قلب دائمی است و ناشی از دو حرکت درونی قلب یکی انقباض و دیگری انبساط است. - در وسط دوشاخهی پنس چیزی را احساس کردم و دو شاخه را بستم و پنس را بالا آوردم و یک دلمه خون دراز در وسط دو شاخه خون بهچشم رسید، که شبیه ریشه مهر گیاه یعنی به طرزی مبهم شبیه انسان بود و چون ریشه مهرگیاه به انسان شباهت داشت، در قدیم جادوگران آن را جلب محبت تجویز میکردند. 2.1.1404 نیمەڕۆ 3.1.1404 نیمەشەو
کتاب جالب و ارزشمندی بود ! به نظر من همون طور که توی خود کتاب هم اشاره شده این واقعا ارزشمنده که پزشک ها تجربیات خودشون رو بنویسن تا همه بتونن استفاده کنن. مطالب کتاب مثل اینه که نویسنده (پزشک) داره خاطراتش رو تعریف میکنه و واقعا هم سرگذشت و خاطراتشه که ما داریم میخونیم؛ از دوران دانشجویی تا وقتی که یه پزشک ماهر شده. جوری نیست که خواننده بگه من که چیزی از پزشکی نمیدونم پس این کتاب رو قرار نیست بفهمم؛ ترجمه ساده و روون و قابل فهمه و پاورقی های نسبتا کاملی هم داره.
آندره سوبیران! کتاب کم حجمی است و نثر روانی دارد. مرحوم منصوری ترجمه روانی بر کتاب داشته است. کتاب عمدتا به معالجات و تکنیک های سوبیران در پزشکی اشاره دارد. فکر کنم برای دانشجویان پزشکی جذاب باشد. بخش هایی از کتاب به ابداعات در جراحی نیز اشاره دارد که خواندنی است. بصورت کلی داستانی گیرا دارد و پشیمان نمیشوید از خواندنش. تم کتاب گویی انتقال تجربه است.
دکتر سوبیران به شکل داستان و خاطره گویی به بیان ساده ی خاطرات خود از ابتدای دانشجویی میپردازه. اگر کمی به مباحث زیست علاقه دارید، نکات آموزنده و جالبی تو این کتاب واستون هست.
کتاب زیبایی بود .. زیباییش هم بیشتر بخاطر تک بودنشه . همونطور که خود نویسنده هم گفته بود کتاب هایی که اینقدر رک و راست به تجربیات پزشکی بپردازن کمه ... همین هم کتابو جذاب کرده بود