FIRST ANCHOR BOOKS EDITION. 1960 mass market paperback, Robert A. Hall, Jr. (Leave your language alone!). This book is intended as a brief, popular discussion of a number of problems connected with language, and of the science of language-linguistics-and what it can contribute to the solution of these problems.
این اثر همچون بسیاری از آثار مشابه دیگر، برای معرفی دانش زبانشناسی به غیرمتخصصان نوشته شده است. بااینحال، ساختار و چارچوب آن تااندازهای با کتابهای دیگر متفاوت است؛ چراکه هدف نویسنده نه فقط شناساندن این دانش، بلکه نمایاندن فایدههایی بوده است که از رهگذر زبانشناسی عاید انسان میشود. بهسخن دیگر، غرض نویسنده از نوشتن این کتاب، نشاندادن کاربرد زبانشناسی در زندگی بوده است.
نکتۀ جالبتوجهی که در پرداخت مطالب اثر به چشم میخورد، تأکید فراوان رابرت هال بر سوءتفاهمهایی است که درباب زبان و موضوعات زبانی در میان مردم جاگیر شده است؛ سوءتفاهمهایی در حوزۀ درست و غلط در زبان و دستورزبان. ازاینرو، بخش بزرگی از مطلبها به این اختصاص یافته است که سنتگرایان و ادیبان چه چیزهایی را بهغلط نادرست میدانند و یافتههای دانش زبانشناسی دراینباره چه میگوید. اینقبیل بحثها از زبانشناسی صِرف کمابیش دور میشود و در زمرۀ مباحث زبانشناسی اجتماعی جا میگیرد.
همانطور که اشاره شد، بخشهایی از این کتاب که دربارۀ درست و غلط در زبان است، به شاخۀ زبانشناسی اجتماعی مربوط میشود. باوجوداین، نویسنده در این قسمتها چنانکه بایسته است، به این موضوع نپرداخته و چندوچون آن را بهخوبی نکاویده است. کاستیای که بیش از همه در گفتههای او به چشم میخورد، نپرداختن به گونههای زبانیِ مختلف است و در کنار آن، تبیین گونۀ زبانی معیار و ضرورت آن.
هال در قسمتی از تحلیلهایش درباب درست و غلط در زبان، از نسبیت زبانی سخن به میان میآورد و میگوید که ملاکهای تشخیص درست از غلط در دورههای مختلف و باتوجهبه عوامل مختلف، با هم فرق میکند. در خلال این بحث، او نکتههای فایدهمند و روشنگرانهای مطرح میکند و سوءتفاهمهای مهمی را برطرف میسازد؛ ولی از این بحث بهنادرستی نتیجه میگیرد که درست و غلط در زبان وجود ندارد و آنچه بهراستی مطرح است، این است که کاربردهای خاصی از زبان در میان طبقههای خاصی از اجتماع، پذیرفته نیست (مفهوم «غلط» در زبان معیار دقیقاً به همین معنی است و بیتوجهی به آن، کجفهمیهای پرشماری را به بار آورده است). وی آشکارا تقریباً با هر نوع تجویز و بایدونباید در زبان سر ستیز دارد و تجویزگران را «شیاد» و «مردمفریب» میخواند و هرگونه «مرجع زبانی» را نفی میکند. بهعلاوه، در موضوع درست و غلط، نوشتار و گفتار را از هم تفکیک نکرده و بهطور مطلق سخن گفته است. البته در مجموع، حرف حساب در میان گفتههایش کم نیست. بااینحال، روشن است که مبحث معیارسازی زبان را کماهمیت پنداشته و بیتوجه به ضرورت آن، بهوضوح با تجویزگری و بایدونبایدکردن در زبان مخالفت ورزیده است. اینها همه در حالی است که زبان معیار از بایستههای جامعۀ مدرن است و عامل بسیار مهمی در ارتباطگیریهای زبانی به شمار میرود. درست است که سنتگرایان در طول سدهها فراوان تجویزهای بیاساس و ناروا کردهاند؛ ولی این نباید سبب شود که با هرگونه تجویز در زبان مخالف شویم. نتیجۀ این نگرش که روادارانه با هر کاربرد زبانیای کنار میآید، چیزی نیست جز نوعی هرجومرج و بیبهرهماندن از فایدههایی که از رهگذر معیارسازی زبان حاصل میشود.
از خواندن این تحلیلها، منشأ پارهای از دیدگاههای مترجم این اثر، محمدرضا باطنی، نیز معلوم میشود. واقعیت این است که باطنی در نظراتی که درخصوص درست و غلط در زبان ابراز کرده، سخت زیر نفوذ دیدگاههای رابرت هال در این اثر است. بخش عمدهای از این تأثیرپذیری را در سه مقالهای که باطنی سالها پیش در نقد «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی نوشته، میتوان مشاهده کرد؛ یعنی مقالۀ «استاد، اجازه بدهید غلط بنویسیم» و «هیاهوی بسیار بر سر هیچ» و «فارسی بیدی نیست که از این بادها بلرزد».
بررویهم، این کتاب اثری است سخت خواندنی و بصیرتبخش که با وجود کهنگی، هنوز نکتههای درخوری از آن میتوان برگرفت. باوجوداین، از کموکاستیهای اثر و پارهای از افراطکاریهای نویسندهاش نباید غافل ماند و همه را چشمبسته پذیرفت.
فهرست مطلبهای کتاب چنین است:
*بخش اول: چیزهایی که دربارۀ آن نگرانیم فصل اول: کدامیک را باید گفت؟ فصل دوم: صحیح در مقابل غلط فصل سوم: علامتهایی که با دست خود میگذارید فصل چهارم: ارزش گذشتهها
*بخش دوم: زبان چگونه ساخته شده است فصل پنجم: زبان دارای نظام است فصل ششم: زبان از صداها ساخته شده است فصل هفتم: زبان دارای صورت است
*بخش سوم: زبان در دنیای پیرامون ما فصل هشتم: زبان دارای معنی است فصل نهم: زبان دارای قلمروی است فصل دهم: زبان ثابت نمیماند
*بخش چهارم: آنچه دربارۀ زبان میتوانیم بکنیم فصل یازدهم: آموزش زبان مادری فصل دوازدهم: یادگیری زبان دیگر فصل سیزدهم: یک جهان و یک زبان؟ فصل چهاردهم: زبان شما هیچ عیبی ندارد