Jump to ratings and reviews
Rate this book

آدم‌ها روی پل

Rate this book
Dufour Editions, an independent publisher and distributor for more than forty years, has an established reputation as a fine literary house. International poetry has always been outstanding in the list, which initially began with some of Thomas Kinsella's and John Montague's first books from the prestigious Dolmen Press.Since those early days, the complete poetry list has grown to include prize-winning poets from twenty-nine countries. Many of the poets have toured and been interviewed in the U.S. Some are Nobel Prize winners. This catalog introduces some highly regarded poets from publishers whose lists are being distributed in the U.S. and Canada for the first time.

The rewards in publishing poetry are sometimes sublime, as opposed to commercial, but reader response over the years has justified our commitment. The strength of the list is evidenced on this page, on which we salute recent prize-winners whose books are currently being read throughout the world.

130 pages, Paperback

First published January 1, 1986

20 people are currently reading
775 people want to read

About the author

Wisława Szymborska

210 books1,573 followers
Wisława Szymborska (Polish pronunciation: [vʲisˈwava ʂɨmˈbɔrska], born July 2, 1923 in Kórnik, Poland) is a Polish poet, essayist, and translator. She was awarded the 1996 Nobel Prize in Literature. In Poland, her books reach sales rivaling prominent prose authors—although she once remarked in a poem entitled "Some like poetry" [Niektórzy lubią poezję] that no more than two out of a thousand people care for the art.

Szymborska frequently employs literary devices such as irony, paradox, contradiction, and understatement, to illuminate philosophical themes and obsessions. Szymborska's compact poems often conjure large existential puzzles, touching on issues of ethical import, and reflecting on the condition of people both as individuals and as members of human society. Szymborska's style is succinct and marked by introspection and wit.

Szymborska's reputation rests on a relatively small body of work: she has not published more than 250 poems to date. She is often described as modest to the point of shyness[citation needed]. She has long been cherished by Polish literary contemporaries (including Czesław Miłosz) and her poetry has been set to music by Zbigniew Preisner. Szymborska became better known internationally after she was awarded the 1996 Nobel Prize. Szymborska's work has been translated into many European languages, as well as into Arabic, Hebrew, Japanese and Chinese.

In 1931, Szymborska's family moved to Kraków. She has been linked with this city, where she studied, worked.

When World War II broke out in 1939, she continued her education in underground lessons. From 1943, she worked as a railroad employee and managed to avoid being deported to Germany as a forced labourer. It was during this time that her career as an artist began with illustrations for an English-language textbook. She also began writing stories and occasional poems.

Beginning in 1945, Szymborska took up studies of Polish language and literature before switching to sociology at the Jagiellonian University in Kraków. There she soon became involved in the local writing scene, and met and was influenced by Czesław Miłosz. In March 1945, she published her first poem Szukam słowa ("I seek the word") in the daily paper Dziennik Polski; her poems continued to be published in various newspapers and periodicals for a number of years. In 1948 she quit her studies without a degree, due to her poor financial circumstances; the same year, she married poet Adam Włodek, whom she divorced in 1954. At that time, she was working as a secretary for an educational biweekly magazine as well as an illustrator.

During Stalinism in Poland in 1953 she participated in the defamation of Catholic priests from Kraków who were groundlessly condemned by the ruling Communists to death.[1] Her first book was to be published in 1949, but did not pass censorship as it "did not meet socialist requirements." Like many other intellectuals in post-war Poland, however, Szymborska remained loyal to the PRL official ideology early in her career, signing political petitions and praising Stalin, Lenin and the realities of socialism. This attitude is seen in her debut collection Dlatego żyjemy ("That is what we are living for"), containing the poems Lenin and Młodzieży budującej Nową Hutę ("For the Youth that Builds Nowa Huta"), about the construction of a Stalinist industrial town near Kraków. She also became a member of the ruling Polish United Workers' Party.

Like many Polish intellectuals initially close to the official party line, Szymborska gradually grew estranged from socialist ideology and renounced her earlier political work. Although she did not officially leave the party until 1966, she began to establish contacts with dissidents. As early as 1957, she befriended Jerzy Giedroyc, the editor of the influential Paris-based emigré journal Kultura, to which she also contributed. In 1964 s

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
347 (37%)
4 stars
386 (41%)
3 stars
168 (17%)
2 stars
29 (3%)
1 star
6 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 116 reviews
Profile Image for Pooya Kiani.
414 reviews122 followers
December 10, 2017
بار دیگه این کتاب فوق العاده رو خوندم.
نویسنده‌ای که جهان بینی و فلسفه هنر «صحیح»ی رو به من مخاطب ارائه می ده، که هیچ ترسی از واقعی بودن نداره و در عین حال از عجیب بودن و حقیقی بودن خودش هم بی اطلاع نیست.
راستش من وقت گذاشتم و ترجمه ی نشر مرکز و نشر چشمه از شیمبورسکا رو مقایسه کردم. به طور کلی هیچکدوم فوق العاده نیستن، اما آدمها روی پلِ مرکز بهتره.
Profile Image for Tahereh.
72 reviews39 followers
July 2, 2016
پیاز چیز دیگری ست
دل و روده ندارد
تا مغز مغز پیاز است
تا حد پیاز بودن
پیاز بودن ...از بیرون
پیاز بودن تا ریشه
پیاز می تواند بی دلهره ای
به درونش نگاه کند

در ما بیگانگی و وحشیگری ست
که پوست به زحمت آنرا پوشانده
جهنم بافتهای داخلی در ماست
آناتومی پرشور
اما در پیاز به جای روده های پیچ در پیچ
فقط پیاز است
پیاز چندین برابر عریان تر است
تا عمق، شبیه خودش

پیاز وجودی ست بی تناقض
پیاز پدیده ی موفقی ست
لایه ای درون لایه ی دیگر،
به همین سادگی
بزرگتر کوچکتر را در بر گرفته
و در لایه ی بعدی یکی دیگر
یعنی سومی چهارمی
فوگ متمایل به مرکز
پژواکی که به کر تبدیل می شود

پیاز، این شد یک چیزی :
نجیب ترین شکم دنیا
از خودش هاله های مقدسی می تند
برای شکوهش...

در ما چربی ها و عصب ها و رگ ها
مخاط و رمزیات
و حماقت کامل شدن را
از ما دریغ کرده اند...!
Profile Image for Narjes Dorzade.
284 reviews297 followers
August 7, 2019
از نشانه های خاص من حیرت و رنج است
Profile Image for پیمان عَلُو.
346 reviews290 followers
January 27, 2021
[ انقراضِ قرن ]


قرار بود این قرنِ بیستمِ ما بهتر از قبل باشد
دیگر فرصت نمی‌کند این را ثابت کند
سال‌های اندکی از آن مانده
سلانه سلانه پیش می‌رود
نفسش به شماره افتاده.

از بلاهایی که قرار نبود،
دیگر بیش‌از حد سرش آمده
و آنچه که قرار بود اتفاق بیفتد
اتفاق نیفتاده است.

قرار بود رو به بهار باشد
و از جمله رو به خوشبختی.

قرار بود ترس،کوه‌ها و دره‌ها را خالی کند
قرار بود حقیقت زودتر از دروغ
به مقصد برسد.

قرار بود دیگر بدبختی‌هایی
مثل جنگ و گرسنگی و غیره
پیش نیاید.

قرار بود حرمتِ بی‌پناهی مردمِ بی‌دفاع حفظ شود
اعتماد و امثال آن.

کسی که می‌خواست در دنیا شاد باشد
با تکلیفی نشدنی مواجه شد.

حماقت خنده‌دار نیست
حکمت شادی بخش نیست
امید
دیگر آن دختر جوان نیست
و غیره و غیره متاسفانه.

قرار بود خدا بلاخره به آدمِ نیکو و قدرتمند
ایمان بیاورد
اما هنوز که هنوز است نیکو و قدرتمند
دو آدمند.

چگونه باید زیست-کسی در نامه از من این را پرسید
که من خودم میخواستم همان را
از او بپرسم.

همانطور که در بالا آمد
دوباره و مثل همیشه
سؤال‌هایی ضروری‌تر از سؤال‌های ساده‌لوحانه
وجود ندارد.


Profile Image for sAmAnE.
1,367 reviews153 followers
August 31, 2024
راستش خیلی رو مود شعر نیستم...
Profile Image for Saber.
4 reviews1 follower
Currently reading
October 3, 2013
ما بچه های این زمانه ایم
و عصر،عصر سیاست است.

همه ی امور روزانه، امور شبانه
چه مال تو باشد چه مال ما یا شما
امور سیاسی اند.

چه بخواهی چه نخواهی
ژن هایت سابقه ی سیاسی دارند
پوستت ته رنگ سیاسی دارد
چشم هایت جنبه ی سیاسی دارند.

هر چه می گویی بازتاب سیاسی دارد
سکوتت چه بخواهی چه نخواهی
سیاسی تعبیر می شود.

حتی هنگامی که از باغ و جنگل می گذری
گام های سیاسی بر می داری
روی خاک سیاسی.

شعر غیر سیاسی نیز سیاسی ست
و در بالا ماهی می درخشد
که دیگر ماه نیست.
بودن یا نبودن، سوال این است.
سوال چیست، عزیزم بگو.
سوالِ سیاسی است.

حتی لازم نیست انسان باشی
تا بر اهمیت سیاسی ات افزوده شود.
کافی ست نفت باشی، علوفه یا مواد بازیافتی.

یا حتی میز مذاکراتی که شکل آن
ماه هاست مورد جنگ و جدال است:
پشت کدام میز درباره ی زندگی و مرگ باید مذاکره کرد
میز گرد یا میز مربع.

در این اثنا
آدم ها گم می شدند
جانوران می مردند
خانه ها می سوختند
و مزارع بایر می شدند
مثل زمان های قدیم که کمتر سیاسی بودند.

Profile Image for Atena | آتنا.
388 reviews
August 18, 2014
هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد
و اتفاق نخواهد افتاد.به همین دلیل ناشی به دنیاآمده ایم و خام خواهیم رفت
حتا اگر کودن ترین شاگرد مدرسه ی دنیا می بودیم
هیچ زمستان یا تابستانی را تکرار نمی کردیم .

هیچ روزی تکرار نمی شود دوشب شبیهِ هم نیست
دوبوسه یکی نیستند .
نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست .

دیروز وقتی کسی در حضور من
اسم تو را بلند گفت کوری شدم ، که انگار گل رزی از پنچره ی باز
به اتاق پرت شده باشد.

امروز که باهمیم
رو به دیوار کردم
رز! رز چه شکلی ست؟
آیا رز، گل است ؟ شاید سنگ باشد.
ای ساعت بد هنگام
چرا با ترسی بی دلیل می آمیزی ؟
هستی- پس باید سپری شوی
سپری می شوی- زیبایی در همین است

هر دو خندان و نیمه در آغوش هم
می کوشیم بتوانیم آشتی کنیم
هر چند باهم متفاوتیم
مثل دو قطره ی آب زلال .
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
March 17, 2023
جاودانگی مرده‌ها تا زمانی‌ست
که تاوانشان با حافظه پرداخت می‌شود.
این نرخی شناور دارد. روزی نیست که کسی
جاودانگی خود را از دست نداده باشد.
امروز درباره جاودانگی بیشتر می‌دانم:
می‌توان آن را بخشید و بازپس‌گرفت.
کسی که خیانتکار نامیده شد، قرار است همراه نامش بمیرد.
این تسلط بر مرده‌ها ترازویی ثابت می‌طلبد
و اینکه دادگاه در تاریکی محاکمه نکند.
و اینکه قاضی عروسک نباشد.
خاک به جنب و جوش درمی‌آید -
این هم آنهایی‌اند که دیگر خاکند
مشت مشت کلوخ برمی‌خیزند
از سکوت بیرون می‌آیند، برمی‌گردند پیش نام‌هاشان
پیش حافظه ملت، به حلقه‌های گل و کف زدن‌ها.
Profile Image for Farnoosh.
47 reviews7 followers
November 3, 2023
"خنده‌دار بودنِ شعر گفتن را
به خنده‌دار بودنِ شعر نگفتن ترجیح می‌دهم."

ساده، صریح و واقعی... برای دوست نداشتنش دلیلی ندارم.
Profile Image for Mostafa.
380 reviews9 followers
February 17, 2020
جان خود را به من بفروش
خزیدار دیگری نصیبت نخواهد شد.
شیطان دیگیری هم، وجود ندارد.
Profile Image for Payam Ebrahimi.
Author 69 books172 followers
September 17, 2021
‎'واقعاً زیاد حرف می‌زنیم. همه دارند حرف می‌زنند. بیشتر از نیاز. همه فکر می‌کنند چیزی گفتنی دارند. حال آن‌که حرف با ارزش شاید دو-سه بار در یک قرن پیدا شود. خود من شخص پرحرفی نیستم. دلم می‌خواهد حرفم ارزش دو روز فکر کردن داشته باشد.'
‎آنچه خواندید بخشی از صحبت‌های ویسواوا شیمبورسکا در اولین گفتگوی تلویزیونی‌اش بعد از دریافت جایزه‌ی نوبل در سال ۱۹۹۶ است. شاعری لهستانی که خود را 'زاده‌ی دنیا' می‌داند. بدیهی‌ست شاعری که اینچنین بر مختصر و مفید بودن کلام تاکید داشته باشد شعرهای زیادی نیز از خود بجای نگذاشته باشد. شیمبورسکا جایزه‌ی نوبل را در حالی بدست آورد که تنها نزدیک به دویست شعر سروده بود و این خود تاییدیه‌ست بر آنچه از او نقل شد.
‎'آدم‌ها روی پل' یکی از شانزده دفتر شعر شیمبورسکاست که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد و نخستین بار در سال ۱۳۷۶ توسط مارک اسموژنسکی، شهرام شیدایی و چوکا چاد ترجمه و توسط نشر مرکز به بازار کتاب ایران عرضه شد. شعرهای شیمبورسکا بر خلاف بسیاری از شعرای زن، کمتر رنگ و بویی از زنانگی دارند. وی در شعرهایش از جنگ می‌گوید، از سیاست، مرگ، زندگی، جامعه، احساسات بشری و حتی خود شعر. شعر گفتن برای شیمبورسکا در میان گذاشتن احساسات شخصی با آدم‌های ناشناس است، کاری که برایش بیشتر به فروختن روح شباهت دارد. خودش در گفتگویی درباره‌ی علت شعر گفتن‌‌اش میگوید: 'من دارم زندگی می‌کنم. پس می‌بینم، می‌شنوم، احساس می‌کنم و شگفت‌زده می‌شوم. اگر چیزی مرا آزار بدهد، درباره‌ی آن شعر می‌نویسم. شعر گفتن یک مبارزه است.' از اینرو طبیعی‌ست که شعرهای شیمبورسکا از روزمرگی بگویند و بر اتفاقات روزانه‌ی زندگی تاکید کنند. به همین سبب است که شعر شیمبورسکا را 'شعر اتفاقات روزمره' می‌نامند. 'اتفاقات'ی که به اعتقاد شیمبورسکا یگانه هستند و تکرار نمی‌شوند: 'هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد/ و اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل/ ناشی بدنیا آمده‌ایم/ و خام خواهیم رفت.'
‎اما آنچه شعر شیمبورسکا را از دیگران متمایز می‌کند، سادگی آن است. سادگی که در کلام و انتقال پیام‌اش وجود دارد و احتمالاً ریشه در شخصیت خود شاعر دارد. همان سادگی و خلوصی که او در پیاز می‌بیند: 'پیاز چیز دیگری‌ست/ دل و روده ندارد/تا مغزِ مغز پیاز است/ تا حد پیاز بودن/پیاز بودن از بیرون/پیاز بودن تا ریشه'. شاید به‌خاطر همین سادگی‌اش باشد که مخاطب شعرهایش را هم آدم‌هایی ساده و معمولی از جنس خودش می‌داند، آنهایی که 'هنگامی که کتاب می‌خرند پولشان را در کیف خود می‌شمارند که بدانند چقدر برایشان باقی مانده. اما کتاب می‌خرند،چون می‌خواهند.'
‎از دیگر خصوصیات شعر شیمبورسکا می‌توان به دوری از کنایه اشاره کرد. او حتی در نقد انسان عصر خویش نیز از کنایه‌زنی دوری می‌کند و تعارف به خرج نمی‌دهد: 'چیزی حیوانی‌تر از وجدان پاک/ در سومین سیاره‌ی خورشید وجود ندارد.' شیمبورسکا در شعرهای‌اش به دنبال دگرگونی جهان نیست. او نیاز به تغییر را حس می‌کند، اما تنها مثل یک راوی گزارش می‌دهد. هرچند از گزارش‌اش چنین برمی‌آید که تک‌تک ما را برای یاری فرا میخواند: 'بعد از هر جنگی/ کسی باید ریخت و پاش‌ها را جمع کند/ نظم و نظام/ خود به خود برقرار نمی‌شود.'
‎شیمبورسکا در اول فوریه‌ی ۲۰۱۲ میلادی بر اثر سرطان ریه درگذشت. اتفاقی که رئیس‌جمهور وقت لهستان آن‌را 'فقدان روح بزرگ' نامید.

پیام ابراهیمی - ۱ مرداد ۹۲ - روزنامه‌ی اطلاعات
Profile Image for Nazli_maza.
76 reviews14 followers
August 6, 2022
فقط می تونم بگم ای بابا
چیزی بیشتر از این واقعا حال آدم رو نمیگیره که فکر کنی که به به از خانم شاعر دوست داشتنی یک کتاب جدید پیدا کردی و بعد بازش کنی و با این مواجه بشی .
مترجم نیستم نقد ادبی هم بلد نیستم ولی این ترجمه دلچسب نبود، گیرا نبود .
در مقایسه با اون یکی ترجمه
شعر ها، اینجا، انگار از رنگ رو افتاده باشند دیگه اصلا شاعرانه هم نبودن
البته فقط نظر من اینه
اما اینو بگم شعر های که از خود آقای شیدایی دیدم خیلی عالی هستن نمی‌دونم شایدم توقع ام بالا بوده .
Profile Image for Pooriya.
130 reviews81 followers
July 20, 2012
نه! مرا بد فهمیده‌ای.‏
این کاغذِ مضحکِ پوشیده از حروف
مالِ خودت.‏
لایه‌یِ خاکِ تو و
بویِ مانده‌یِ سوخته‌گی از قدیم‌ها
برایِ من کافی است.‏
181 reviews
August 29, 2012
این روزها کمتر کتاب شعری پیدا می شود که یک به یک شعرهایش را با لذات بخوانی و دلت بخواهد بعضی از شعرهایش را دوباره خوانی و از حفظ کنی . شعرهایی مثل گفتگو با سنگ ، پیاز و راه آهن اگرچه زبان ساده ای دارند لیکن نگاه شاعرانه و فرم بی اندازه زیبا و منحصر به فردی دارند
ترجمه شعرها نیز که ماحصل همکاری گروهی است خیلی خوب از کار درآمده است
ام تراژدی این کتاب آن است که بعد از انتشارش شاعر و دو مترجم اصلی آن یک به یک پرواز کردند


ابتدا از اینکه شیمبورسکا نوبل ادبی گرفته تعجب کردم اما شعرهایش در عین سادگی ارزش نوبل دارند مثل سن ژون پرس و پاز و سارتر و بکت. شاید بیشتر از خیلی از رمان نویسانی که این سال ها نوبل گرفتند

برای نمونه شعر راه آهن را می نویسم که در آن شیمبورسکا با فقدان و نبود فرم زیبایی می سازد

راه آهن
N نیامدنم به شهر
سر ساعتی مشخص اتفاق افتاد.

از قبل باخبر شده بودی
با نامه‌ای كه فرستاده نشده بود.

در زمان پیش‌بینی شده
رسیدی كه نیایی.

قطار به سكوی سه وارد شد
آدم‌های زیادی پیاده شدند.
فقدان شخص من
با انبوه مردم
به سوی خروجی می‌گریخت.

در این شتاب ‌زده‌گی
چند زن، شتاب‌زده جایگزین من شدند.

زنی به سوی مردی دوید
كه نمی‌شناختمش
اما او، بلافاصله شناختش..

هر دوشان، روبوسی‌هایی كردند
كه مال ما نبود
در این هنگام چمدانی گم شد
كه مالِ من نبود.

راه آهن شهر N
از وجود عینی
نمره‌ی خوبی آورد.

همه چیز سر جای خودش بود
جزئیات در حال حركت
در مسیرهای معین.
حتا ملاقات مشخص
انجام شد.

خارج از دسترس
حضور ما.

در بهشت از دست رفته‌ی
احتمالات.
Profile Image for Setayesh Dashti.
157 reviews298 followers
November 26, 2015
‎'واقعاً زیاد حرف می‌زنیم. همه دارند حرف می‌زنند. بیشتر از نیاز. همه فکر می‌کنند چیزی گفتنی دارند. حال آن‌که حرف با ارزش شاید دو-سه بار در یک قرن پیدا شود. خود من شخص پرحرفی نیستم. دلم می‌خواهد حرفم ارزش دو روز فکر کردن داشته باشد.'
‎بخشی از صحبت‌های ویسواوا شیمبورسکا در اولین گفتگوی تلویزیونی‌اش بعد از دریافت جایزه‌ی نوبل در سال ۱۹۹۶ .

جانِ کلام همین است. شیمبورسکا به ساده‌ترین شکل ممکن حرفش را می‌زند. اما حرف نیست که ارزش دارد. نگاهی که شیمبورسکا به زندگی، به فرد، به انسان، به جامعه، به فلسفه و به اشیا؛ به طور مثال به پیاز دارد چیزی است که شیمبورسکا را این قدر محبوب کرده است. انکار نمی کنم که شعرِ به‌دل‌نَشین هم دارد، ولی با تقریب خوبی شعرهایی که هیجان‌زده‌تان می‌کنند بیشترند.
فکر کردن، دیدگاه به زندگی داشتن، و فلسفه دانستن به نظرم چیزهاییست که شیمبورسکا را این کرده. در شاعران امروز ما شاید شمس لنگرودی اندکی شبیه او باشد ولی میان ماهِ من تا ماه ِگردون...
شاعری فن بیان می‌خواهد! نه معانی نه بیان می‌خواهد! بعله. شعری نوشته می‌شود که در ترجمه با این که خاصیت موسیقیایی خود را از دست می‌دهد، ولی باز هم جذاب است و در سطح متن ادبی تنزل پیدا نمی‌کند. فکر شاعرانه که مبتنی بر اندیشه‌ای شکل‌گرفته و انتقادی باشد، حاصلش ایشان می‌شود.
به به.
Profile Image for Zoha Mortazavi.
157 reviews32 followers
March 17, 2024
کتاب شعر ۲۱۴ ام.
«من شنونده‌ی بی‌نوای خاطرات خودم هستم.»
Profile Image for Samaneh.
74 reviews
May 24, 2012
اندیشیدن

فسق و فجوری بدتر از اندیشیدن وجود ندارد.
مثل گرده‌افشانی علفی هرز، این بی‌بندوباری تكثیر می‌شود
در ردیفی كه برای گل مارگریت كرت‌بندی شده.

هیچ چیز برای آنهایی كه می‌اندیشند مقدس نیست
هرچیزی را همان می‌نامند كه هست
تجزیه‌های عیاشانه تركیب‌های فاحشه‌وار
شتابی وحشی و هرزه دنبال واقعه‌ای عریان
لمس شهوانی موضوع‌های حساس
فصل تخم‌ریزی نظریه‌ها ـ اینها خوشایند آنهاست.

چه در روز روشن چه در تاریكی شب
به هم می‌آمیزند در شكل زوج، مثلث، دایره.
جنسیت و سن طرف مقابل اینجا مطرح نیست
چشم‌هاشان برق می‌زند، گونه‌هاشان گل می‌اندازد.
دوست دوست را از راه به در می‌كند
دختر بچه‌های حرامزاده پدر را منحرف می‌كنند
برادری خواهر كوچك‌ترش را وادار به فحشا می‌كند.

میوه‌های دیگری از درخت ممنوع
متفاوت با باسن‌های صورتی مجلات مستهجن
بیشتر از تصاویر واقعا مبتذلِ این مجلات، به مزاجشان خوش می‌آید
كتاب‌هایی كه آن‌ها را سرگرم می‌كند تصویر ندارد
تنها تنوع آن‌ها
جملات خاصی‌ست كه با ناخن یا مداد رنگی
زیرشان خط می‌كشند.
چه وحشتناك آن هم در چه حالاتی
و با چه ساده‌گی افسارگسیخته‌ای
ذهن موفق می‌شود در ذهن دیگر نطفه ببندد
از آن حالات حتا كاماسوترا خبری ندارد.

به هنگام این قرارهای مخفی عاشقانه، حتا چایی به سختی دم می‌كشد.
آدم‌ها روی صندلی می‌نشینند، لب‌هایشان را تكان می‌دهند
هر كسی خودش پا روی پا می‌اندازد
این‌گونه یك پا كف اتاق را لمس می‌كند
پای دیگر آزادانه در هوا می‌چرخد
گاه‌به‌گاه گسی بلند می‌شود نزدیك پنجره می‌رود
و از روزنه‌ی پرده
خیابان را دید می‌زند.
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books550 followers
August 18, 2022

ستایش منفی بافی در مورد خود
باز خیالش از هر بابتی آسوده است.
عذاب وجدان برای پلنگ سیاه غریبه است.
ماهی گوشت خوار در مورد درستی رفتارش تردیدی ندارد.
مار زنگی خودش را بدون هیچ ایرادی قبول دارد.
شغال انتقادپذیری وجود ندارد.
ملخ، تمساح، کرم خوک و خرمگس زندگی شان را می کنند، و از این راضیند.
وزن قلب نهنگ صد کیلوست اما از یک لحاظ سبک است.
چیزی حیوانی تر از وجدان پاک در سومین سیاره‌ي خورشید وجود ندارد.

خیلی خیلی لذت بردم از خواندن شعرهای شیمبورسکا
پریشب با یکی از رفقا توی اتوبوس حرف تفاوت شعر غربی و شرقی شد. گفت آنها از سیطره "تو" در شعرشان عبور کرده‌اند. گفتم از سیطره "من" هم عبور کرده‌اند و کتاب را از کیفم درآوردم. گوشه سه تا از شعرها را تا زده بودم. بلند بلند برایش خواندم. یکیش همین شعر بود. گفتم ببین انگار شاعر از خودش کاملا بی‌خبر است. انگار بیست سالمان بود. این قدر ذوق میکردیم. گفت تمام این شعرها را پانزده سال پیش خوانده و برخی سطرها را یادش بود
ویتگنشتاین یک جا گفته یک اثر فلسفی خوب میتواند از هر لحاظ سرگرم کننده یا مفرح باشد (نقل به مضمون) واقعا شعرهای شیمبورسکا این طوری است. عمیقا فلسفی و در عین حال به شدت ساده
Profile Image for amin akbari.
314 reviews162 followers
May 1, 2018
به نام او

شیمبورسکا از معدود شاعرانی ‌ست که می‌توانم با ترجمه شعرهایش ارتباط برقرار کنم و از آن لذت ببرم. معمولا شعر به خاطر مولفه‌هایی چون زبان‌آوری شاعر ترجمه ناپذیر است و یا حداقلدر ترجمه قسمت اعظمی از قابلیتهای خود را از دست می‌دهد. ولی با توجه به مضمون محور بودن شعر شیمبورسکا ترجمه‌اش هم دلپذیر است.
ضمن اینکه رویکرد شیمبورسکا در سرایش برای برای بنده‌ای که گهگداری چیزکی می‌نویسم خیلی آموزنده است:
"وقتی از او در مورد تعداد کم اشعار منتشر شده اش سوال کردند، گفت: در خانه ام یک سطل آشغال دارم"
Profile Image for Famineh.
8 reviews17 followers
June 23, 2013
اگر كسي سراغ مرا گرفت
نشانه‌هاي خاص من
حيرت و رنج است
Profile Image for Sahra.
54 reviews50 followers
March 1, 2023
دوباره بهم نشون داد چرا از شعر ترجمه شده لذت نمی‌برم
Profile Image for Sheyda.
39 reviews32 followers
September 28, 2023
سال‌ها می‌شد که از دنیای شعر به طور کامل خارج شده بودم. حال با آدم‌های روی پل شمبورسکا بار دیگر دل‌بسته‌ی شعر شدم. شعرهای شیمبورسکا در نهایت سادگی، روانی و طنز‌آمیزی، بسیار جنبه انتقادی دارند. به نظرم نقطه قوت او در بیان بسیار ساده‌اش و در تصویر‌سازی‌های عینی‌اش در دنیاهای انتزاعی هست. تا به اینجا می‌توانم بگویم که سبک شیمبورسکا را خیلی زیاد دوست دارم و اگر مورد علاقه‌ترین نباشد، دومین است.
به شعرخوان‌های عزیز پیشنهاد می‌کنم که سراغ این شاعر لهستانی بروند.
Profile Image for Megan.
192 reviews6 followers
February 21, 2012
One time while waiting for an elevator, I heard a phone ringing and was surprised when the elevator doors opened to discover that the ringing phone was inside of the elevator. I answered it. somebody asked to speak to Kevin, and I said "you have the wrong number" and they hung up. These poems reminded me of that incident: brief, unusual but you are left feeling that something wonderful just happened with no one to witness it but you.
Profile Image for Peyman Haghighattalab.
242 reviews63 followers
June 1, 2017
مجموعه شعر بسیار خوبی بود. از آن مجموعه شعرها که معانی باریک و کشف های ریزش تو را شادمان می کنند و لحظه هایت را می سازند و دلت می خواهد کسی را بیابی تا شعرها را بلند بلند برایش بخوانی... ترجمه ی گروهی اسموژنسکی و شهرام شیدایی و چوکا چکاد بسیار خوب بود و به نظرم تونسته بودن نغز بودن شعرهای شیمبورسکا را منتقل کنند...
Profile Image for Maryam Sabbaghi.
34 reviews20 followers
April 30, 2015

انگار تمام عقاید و جهان‌بینی‌ات رو شعر کرده باشن و داده باشن به‌ات.
از عزیزترین‌هاست.
Profile Image for Rasmus Tillander.
739 reviews50 followers
November 17, 2025
"Outo tämä planeetta ja outoja sen ihmiset"

Szymborskan runoista on vaikea olla pitämättä. Ne ovat jotenkin, veikeitä? Joo, se on varmaan oikea sana tässä kohtaa. Runoissa suorastaan leiskuu älykäs ironia ja syvällinen ymmärrys elämän kirjosta. Szymborska kirjoittaa oivaltavasti niin kuolemasta kuin kivistäkin. Jotenkin lukiessa tuli fiilis, että joku pedagogisesti äärimmäisen taitava opettaa minulle filosofiaa.

Szymborskalta ei myöskään puutu rohkeutta tarttua synkkiin tai kontroversiaaleihin aiheisiin. Valikoimasta löytyy tekstit mm. Hitleristä, pommi-iskusta, kissasta vankina asunnossa omistajan kuoltua, Vietnamin sodasta ja kidutuksen universaaliudesta. Ja kaikista näistä runot sanovat jotakin oivaltavaa. Szymborskan Nobel-perusteissa mainitaan, että hän tuo esiin historiallisia ja biologisia yhteyksiä elämän eri puolilta - ja juuri tästä luovasta yhdistelystä, odottamattomien elementtien kohtaamisesta nautin suuresti.

Tyylillisesti runot ovat sangen tarinallisia ja Szymborska hyödyntää paljon dialogisia elementtejä. Tämä tietenkin sopii juuri tuollaisen yhteyksien etsintään ja törmäyksiin. Selkein esimerkki tästä lienee "Keskustelu kiven kanssa".

Tekisi mieli lainata useampaa runoa, mutta ne toimivat vain kokonaisuuksina. Ehkä voi lopuksi vain todeta:

"Miekkavalaan sydän painaa sata kiloa, mutta muuten se on varsin kevyt"
Profile Image for Atiye Mohajer.
2 reviews1 follower
February 22, 2018
بی تردید مقدمه اسموژنسکی کتاب را ارزشمندتر کرده است، به خصوص برای من که اولین بار بود اشعار شیمبورسکا را می خواندم.
Profile Image for Raha.
106 reviews42 followers
May 13, 2018
هیچ روزی تکرار نمی شود
دو شب شبیهِ هم نیست
دو بوسه یکی نیستند.
نگاهِ قبلی مثلِ نگاهِ بعدی نیست.
Displaying 1 - 30 of 116 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.