چهارمین جلد از مجموعه «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون» با عنوان «این عصر قرمز است» از سوی معاونت مطالعات و تحقیقان سازمان ملی جوانان منتشر شده است. این کتاب با بررسی وقایع جنگ جهانی دوم، به تشریح وضعیت داخلی ایران و روابط آن با دیگر کشورهای دنیا پرداخته و رخدادهای جهان در فاصله دو جنگ جهانی قرن نوزدهم را تبیین کرده است. از موضوعات این کتاب میتوان به مباحثی چون اقتصاد آمریکا، استعمارگران پیر، انقلاب روسیه، فلسطین، علوم طبیعی، اوضاع داخلی ایران، بعد از معاهده دوم، ایران و روسیه در فاصله دو جنگ، ظهور روشنفکری در ایران، شروع داستان مشروطهخواهی، تلاشهای شاه مخلوع، نجات مشروطه و ایران بعد از مشروطه، اشاره کرد.
صد و پنجاه سال، انقلاب، استعمار، بحران، جنگ و تجزیه امپراطوری ها در جهان چیزی نبود که مردم اوایل قرن نوزده انتظارش را داشتند. مردمی که تازه خود را از دوران کلیسا رها شده می دیدند و برای یک زندگی آرام و در آسایش و رفاه آماده می شدند. سرکشی انسان که «منیت» سراسر وجودش را فرا گرفته بود، کار را به آن جا کشاند که در این عصر میلیون ها انسان در جنگ جهانی و ده ها درگیری داخلی و جنگ منطقه ای کشته شدند. در سراسر جهان جوی خون به راه افتاد. شاید به همین دلیل این عصر قرمز است.
باسمه ⚠️ با توجه به اینکه کتابهای این مجموعه پیوستگی معنایی دارن، این یادداشت رو هم در ادامه یادداشتهای مربوط به جلدهای قبلی مینویسم. کلیات، به خصوص نقاط قوت و ضعف کلی، باز هم اینجا موضوعیت داره که از تکرارش صرفنظر میکنم. 🔰 جلد چهارم سعی کرده بازه بعد روشنگری تا بعد جنگ جهانی دوم رو در دو بخش اروپا و ایران بررسی کنه. گرچه اسمش، اشاره به جنگهای بزرگ این عصر داره؛ عملاً خیلی خیلی کم بهش پرداخته و از کنارش رد شده! 😐😂 🔰 از نظر اقتصادی ایرادات جدی به این جلد هم وارد هست. طبعاً وقتی کتاب سعی کرده بازههای زمانی طولانی رو خلاصه بررسی کنه، انتظار سادهسازی داریم؛ ولی نه در حد ارائه دیدگاههای بسیط! مثلاً نتیجهگیری نادرست از چرخه پول و اعلام اینکه بانکداران بزرگترین سرمایهداران جهانند؛ در صورتی که بازار بورس، این نقش رو مدتهاست تعدیل کرده (گرچه نگاه متن به بحران اقتصادی ۱۹۲۹ اینقدر ضعف داره که تا حدی قابل فهم هست چرا اون نگاه غلط در تحلیل وجود داشته...)! 🔰 نگاه نادقیق و منفی به بدهی به مثابه عامل رشد اقتصادی مدرن یا نگاه نادقیق و منفی به واسطه به مثابه عامل تسهیل جابجایی محصول، بیشتر این حس رو القا میکنه که بر پایه مشهورات جامعه، متنی نوشته شده... 🔰 همین روند رو میشه درباره تحلیل غلط جنگ اول و دوم تریاک هم دید. کتاب از اینکه انگلستان به دنبال جبران کسری تراز تجاریش با چینِ غیر علاقمند به تعاملاتِ گستردهتر نبوده، حرفی نزده؛ لذا خواننده ممکنه براش ابهام بشه که نکنه این حرفها که انگلیس - به واقع - پلیدترین روشها رو برای ایجاد و افزایش تقاضا در چین دنبال کرد، حقیقت نداشته باشه و این جور چیزها... 🔰 در زمینه سیاسی هم البته اوضاع بهتر نیست... این بسیط تعریف کردن همچنان ادامه پیدا کرده: تعبیر صرف و سادهانگارانه لیبرالیسم به معنای پول برای پولدار! یا تعبیر امپریالیسم (imperialism) به استعمار (colonialism) و مساوی دانستن اون با ترجمه آباد سازی! حتی تعبیر جنگ سرد به جنگ زرگری! آخه چطور؟ این عجیبترین چیزی بود که تا حالا در این مورد دیده بودم! جنگ سرد، فقط برای بازیگران اصلی، داغ نشد؛ اما بسیاری طعم تلخ اون جنگ رو در سراسر جهان چشیدن... خلاصه باز هم همون بحث پیش میاد که انگار بر پایه مشهورات جامعه، متنی نوشته شده... 🔰 در نگاه تاریخی برخی بخشها، سرگیجه این کتاب - و به صورت کلی مجموعه - آزاردهنده هست؛ برای مثال روایت گنگ و بعضاً پرت از سرگذشت فلسطین و در ادامهاش سلطان وقت عثمانی. عبدالحمید دوم قدیس جلد یک بود و حالا ابلیس جلد چهار! 😐 نه به اون شوری و نه به این بی نمکی! این سرگیجه رو وقتی بهتر تجربه میکنین که در یه رشته تاریخی، یه بار تاریخ رو میلادی میخونین، یه بار قمری و یه بار شمسی! 😂🤦♂️ 🔰 اینکه شروع جنگ دوم چین و ژاپن - که با تجاوز ژاپن به بهانه قضیه پل مارکوپولو شروع شد - به اعلان جنگ چین نسبت داده بشه یا اشاره به عدم یهودستیزی هیتلر هم بیشتر به یه سری شوخی بیمزه میمونه تا روایت تاریخی... 🔰جالب اینجاست که هرچقدر بعضی جاها کاملاً مرامی توقع داره یه بحثی قبول بشه، همونقدر هم انتظار داره یه سری ثابتات و مشهورات علمی رد بشه... وقتی هم بحث از لوازم استدلال میکنه، واضح میشه که انگار اصل مسئله مورد بحث - مثلاً نظریات داروین یا تاریخ ابتدایی بشر - فارغ از درست یا غلط بودن، برای نویسندگان فهم نشده بوده... و باز هم همون بحث پیش میاد که انگار بر پایه مشهورات جامعه، متنی نوشته شده... 🔰 اون بحث سرگیجه که گفتم، به شکل دیگهای اینجا نمود پیدا کرده؛ مثلاً در موضوع مشروطه، موضع کتاب مشخص نیست که اگه طرفدار ایجاد عدالتخانه جهت رسیدگی به شکایات مردم از دستگاه دولتی هست، چرا از لوازمش - در قالب مشروطه - حمایت نمیکنه. منظورم چیه؟ وقتی عدالتخانه میخواد در مورد شکایت علیه دولت تظلم خواهی کنه و نمیخواد مثل حالت قبل - بردن شکایت پیش خود دربار - باشه، باید مستقل باشه؛ این یعنی پذیرش تفکیک قوا. طبق چی میخواد به شکایت رسیدگی کنه؟ قانون و... یعنی یه سری اشکالاتش به مشروطه، عملاً در حین دستیابی به عدالتخانه هم رخ میده خب! بماند که صحبتهای رهبری در صدمین سالگرد مشروطه، تعبیر عدالتخانه به مجلس رو کاملاً توجیه میکرد و تناقضی نمیدید... 🔰 یه نکته قابل توجه هم تا اینجا که چهار جلد از مجموعه رو خوندم، قابل ذکره: به نظر میاد موضع مجموعه - با افت و خیز در برخی جلدها - رد تمامی مظاهر تمدن غربه؛ در صورتی که نامه مشهور امام خمینی به یکی از روحانیون در باب دستاوردهای تمدن غربی، نگاه محوری انقلاب اسلامی رو در رد این نگاه غلط، واضح میکنه. تصریحات رهبری انقلاب اسلامی در مورد آموختن از غرب (در عین مواضع صریح ایشون در مورد مسائل فرهنگی) هم تأکیدی دیگه بر این بحث هست.
☑️ روند افت مجموعه در هر جلد، واضحه... نکات منفی این کتاب دیگه اینقدری بود که بیشتر از نکات مثبت به چشم بیاد؛ لذت برای مطالعه جداگانه، قابل توصیه نیست...
بالاخره بعد از این همه مدت که درگیر بودم، این کتاب تموم شد. خیلی لذت بردم. واقعا این پنج جلد کتاب خیلی مختصر و مفید یه دید کلی به ما می دهد. این رو پیشنهاد می کنم به کسانی که علاقه به تاریخ معاصر ما دارند. البته افول و ریزش ایده های جایگزین غربی بعد از مذهب هم خیلی قابل توجه است. این خرد منقطع از وحی، خیلی مشکلات ایجاد می کند که فاشیسم، نژادپرستی، استعمار، نوکیسگی و معضلات محیط زیستی از آن جمله هست.
در کل مجموعه مناسبیه برای اطلاع کلی از تاریخ ایران و جهان. تو این جلد تاریخ ایران از افشاریه تا پایان قاجار و تاریخ جهان از قرن ۱۹ تا پایان جنگ جهانی دوم بررسی میشه حقیقتا بخش تاریخ جهانش پروپیمونتره و به شخصه بخشهای اندیشه، علم، ادبیات و هنر و اقتصاد رو تو این مجموعه کتابها بیشتر دوست داشتم و اطلاعات اجمالی و نسبتا مفیدی تو این زمینه ها ارائه میداد که زمینه رو برای مطالعات بعدی تو حیطه هایی که علاقه مند بودم مهیا میکرد. برای علاقمندان به شروع مطالعه تاریخ توصیه میکنم.
پینوشت: من نمیدونم چرا انقد تاریخا رو شلخته آوردن، یه جا میلادی، یه جا شمسی، یه جا قمری، همش هم وقتی داره مثلا تاریخ ایران رو بررسی میکنه. قشنگ سمبل کردن یه جاهایی رو.
چهارمین جلد از مجموعه روایت تفکر، فرهنگ و تمدن در این جلد، دوران مدرنیته تا انتهای جنگ جهانی دوم مرور و بررسی شده است. کتاب دو بخش اصلی دارد: بخش اول: از اوایل قرن 19 تا انتهای جنگ جهانی دوم که تحولات اقتصادی و سیاسی این دوران و مقدمات جنگ جهانی اول و چگونگی انجام و اتمام این جنگ و همچنین شرح مختصر جنگ جهانی دوم در آن بیان شده است. بخش دوم: ایران اسلامی در دوره قاجاریه در این بخش آغاز قاجار در ایران و شرایط و تحولات داخلی در دوره ناصرالدین شاه و اتفاقات مشروطه بیان شده. بخش مشروطه این بخش همراه با بررسی کلی جریانهای مختلف آن دوره بخش خوبی شده است. در کل حجم اتفاقات در این جلد زیاد است و قسمتهای زیادی خیلی مختصر و مفید بیان شده.
⭕ این جلد از کتاب در دو بخش اصلی هست تاریخ جهان [از مدرنیته تا جنگ جهانی دوم] و تاریخ ایران که مصادف هست با پایان صفویه، افشاریه، زندیه و شروع سلسله قاجاریه در این زمان، سفرهای تحصیلکردهها و اشرافزادگان ایرانی به اروپا شروع شده بود و این سرآغاز جریان روشنفکری در ایران بود
⭕بخشی از کتاب : اسناد موجود در مرکز اسناد ملی ایالات متحده (نارا) که هر ۵۰ سال یکبار منتشر میشود، نشان میدهد بزرگترین نسلکشی تاریخ در زمان جنگ جهانی اول، در ایران رخ داده است. در طول ۲ سال بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران به خاطر قحطی و سوءتغذیه از بین رفتند. این اتفاق زمانی رخ داد که نیروهای نظامی انگلیس ایران را اشغال کرده بودند. بخش اعظم محصولات کشاورزی ایران، صرف خوشگذرانیهای سربازان انگلیسی میشد. این امر باعث قحطی شد. عجیبتر اینکه ارتش انگلیس جلوی واردات موادغذایی از هند و بینالنهرین و حتی آمریکا را گرفت. ایران دچار یک فاجعه انسانی شد. در همین اوضاع، آنها حکومت دستنشانده رضاخان پهلوی را با کودتا روی کار آوردند.
واقعا کتاب جامعی بود به خصوص فصل اولش که درباره جهان بود ، توصیه میکنم حتما بخونید ، کتابی که من خوندم ظاهرا مشکل صحافی داشت از صفحه 60 رفته بود 72 و یه جای کتاب هم دوبار تکرار شده بود (حدود 10 صفحه عین هم) ولی قسمت تاریخ کلی جهانش خوب بود
کتاب پی رامون وقایع و اتفاقات قرن نوزده و حول و حوش اون بود با کَمَکی تحلیل... عصری که استعمار، جنگ ها و انقلاب ها و بحران ها رنگشو قرمز کرده.... وقایعی که هر کدوم میتونه دستمایه ی فیلم یا داستان یا رمانی زیبا قرار بگیره ...چند بُرش پراکنده از کتاب ��و میارم براتون(با طعم جنایت و خون). دوست داشتین جستجو کنید و داستان هاش رو بخونید اگر هم رمان خوبی تو این سوژه ها میشناسید به منم معرفی کنید.
"....انگلیسیها برای هر سر بریده ی یک سرخ پوست، بین چهل تا صد «لیور» پرداخت می کردند. سرهای زنان و کودکان نصف این قیمت بود. فراریهای سرخ پوستان و سیاهپوستان به شدت شکنجه می شدند. به عنوان مثال دست های او را می بریدند، باقیمانده ی دست های مجروح را در قیر جوشان فرو می بردند و سپس او را دار می زدند...."
"....حمله ی ژاپن به بندر پرل هاربر در 1941 جنگ دوم را سراسری کرد. پرل هاربر بندری در منطقه ی هاوایی بود. روزولت رییس جمهور آمریکا وارد جنگ با ژاپن و آلمان شده بود. مدارک موجود می گوید روزولت از حمله ی ژاپنی ها به پرل هاربر اطلاع داشت اما به فرماندهانش در هاوایی اطلاع نداد تا بواسطه ی تلفات این حمله بتواند نیروی عظیمی را وارد جنگ کند و حمایت افکار عمومی را هم بدست بگیرد. آمریکا با حمله ی اتمی به هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را شکست داد و در چشم برهم زدنی 5.6 کیلومتر مربع از مرکز هیروشیما محو شد....."
"...موسولینی در سواحل ایتالیا شناسایی شد و به قتل رسید. هیتلر به همراه معشوقه اش در پناهگاه زیر زمینی خودکشی کرد اما هنوز امید داشت !!چون دریاسالار دونتیز را جانشین خود معرفی کرد. هیتلر از پناهگاه زیر زمینی خود در برلین، تا آخرین نفر فرمان مقاومت صادر می کرد...."
"به دستور آقا محمد خان تمام مردم کرمان را جمع کردند و جلادان با دست (و نه آهن گداخته) چشمان مردان را در برابر چشم زنان و فرزندانشان در آوردند. ..وقتی شاه وارد گرجستان شد به دستور او اول سرهای هفتاد نفر از بازرگانان شهر که به استقبالش آمده بودند، جدا شد و بعد سربازان بسیاری از مردم و حتی روحانیون شهر را هم بقتل رساندند. آقا محمد خان در بازگشت 15 هزار دختر و پسر را اسیر کرد و به عنوان برده به دیگر نقاط ایران برای فروش فرستاد....شاهرخ جای جواهرات نادر را به شاه اعلام نمیکرد. اقا محمد خان شکنجه ی او را با جلوگیری از نخوابیدنش شروع کرد. بعد در قسمت هایی از بدنش سرب ریختند و چون جای جواهرات را نمی گفت ، دور سرش را خمیر گرفته و روی آن سرب مذاب ریختند. بالاخره شاهرخ جای جواهرات را گفت و شاه او و همه ی افراد خاندان افشار را تا حایی که دسترسی داشت منقرض کرد....."
"...گریبایدوف وابسته ی نظامی روسیه در ایران درخواست استرداد تعدادی از زنان گرجی که در منزل رجال ایرانی بسر میبردند را نمود. مردم که بعد از ترکمنچای از دولت مرکزی ناامید شده بودند. از این اقدام بیگانگان در مرکز کشورشان خشمگین شده بودند، به فتوای میرزا مسیح، مجتهد شهر تهران به سفارت روسیه حمله کردند و با کشتن گریبایدوف و بعضی دیگر از اعضای سفارت ، زنان دربند را آزاد کردند...."