فرهاد حسنزاده متولد بیستم فروردین ۱۳۴۱ در شهر آبادان است. نوشتن را از سالهای نوجوانی (۱۳۵۵) آغاز کرد.
از سال ۱۳۶۸ در کنار همکاری با مطبوعات کودک و نوجوان (سروش نوجوان، سروش کودک، آفتابگردان، کیهان بچهها و…) به شکلی جدی وارد عرصه ادبیات کودک و نوجوان شد و ۱۵ سال به طور مستمر عضو تحریریهٔ نشریه دوچرخه بود.
در سال ۱۳۷۰ اولین کتابش با نام «ماجرای روباه و زنبور» منتشر شد. تا کنون بیش از هشتاد عنوان کتاب (اکثراً کودک و نوجوان) در گونههای مختلفی همچون داستان کوتاه، بلند، رمان، افسانه، فانتزی، طنز، زندگینامه از او به چاپ رسیده است. چند کتاب هم در حوزه بزرگسالان دارد، از جمله رمانهای «حیاط خلوت»، «مهمان مهتاب» و «روزگار شیرین». او فیلمنامه هم مینویسد و در زمینه انیمیشن تجربههایی دارد.
فرهاد حسنزاده بیش چهل جایزه و تقدیر برای آثارش گرفته است. او در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ نامزد ایران برای جایزه جهانی آسترید لیندگرن شد. همچنین در سال ۲۰۱۸ جزو فهرست نهایی جایزه هانس کریستین اندرسن (معروف به نوبل ادبیات کودکان) شد. برخی از کتابهای این نویسنده به زبانهای انگلیسی، چینی، مالایی، ترکیِاستانبولی و کردیترجمه شدهاند.
او عضو هیات موسس «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» بوده. و چند دوره هم به عنوان عضو هیأت مدیره به هم صنفیهایش خدمت کرده است.
کارکتر داستان گفتگوهایی در عالم کودکیش با خودش دارهت، که خیلی بامزه و شیرین بود، متن داستان رو در کل دوست داشتم قصه از ناراحتی ها و حسرت های یه کودک میگه. که تقصیری در اختلاف بین پدر و مادرش نداره ولی شرایط بدی بهش تحمیل شده. و جای بسی ناراحتی ست که یک کودک باید در دنیای کودکانه ش با حسرت های بزرگی که مادر و پدرش برای او به وجود آوردند، دست و پنجه نرم کنه ؟!
تصویرگری شخصیت اصلی داستان به شکلی ست که تا موقعی که تو متن داستان اسمش آورده نشده بود من فکر میکردم کارکتر یه پسربچه تصویرسازی شده، تصویرگری بهتری میشد برای این داستان انجام بشه.
هر کاری کردم نتونستم با تصویرگریش کنار بیام.. به خاطر همین تصویرهاش هم هست که 4 تا ستاره بهش دادم وگرنه موضوع کتاب خیلی خوبه.. دعوای مادر و پدر و کودک بیچاره اون وسط.. :(