این اثر، مجموعهای از درسهای منتشرنشدهٔ امیل دورکم است... . درسهای حاضر دربارهٔ فیزیک اخلاقیات برای تعیین کردن رفتارهای اخلاقی مطابق با نمونههای نوعی فراوان جوامع یا نهادهای متناسب با آنها، دقیقاً از گوناگونیای که طبیعت ایجاد کرده و تاریخ توسعه داده است سرچشمه میگیرند و آنها را مورد توجه قرار میدهند. از دورهٔ درسها دربارهٔ اخلاق حرفهای، پی خواهیم برد که آن درسها به لحاظ روش همان اندازه جالبتوجهاند که به لحاظ نظریه. به لحاظ روش، میبینیم که تحلیل نقش گروهبندی حرفهای کنار گذاشته نشده، بلکه برعکس، در کنار مطالعهٔ محیط در شرایط موجود حیاتاش یعنی همان خاستگاه مورد انتظار در تاریخ و قومنگاری در نظر گرفته شده است. میبینیم که اینجا آمار، کارکرد را نشان میدهد. سرانجام، بهویژه شاید، دغدغهٔ مؤلف را برای استخراج درسهایی از تجربه و تاریخ برای ساماندهی وضع موجود، احساس میکنیم. اخلاق حرفهای بدینسان با همان طبیعت گروهبندی اجتماعی ـ صنف ـ پیوند دارد که در بطن آن رفتار افراد را تنظیم میکند.
Much of Durkheim's work was concerned with how societies could maintain their integrity and coherence in modernity; an era in which traditional social and religious ties are no longer assumed, and in which new social institutions have come into being. His first major sociological work was The Division of Labor in Society (1893). In 1895, he published his Rules of the Sociological Method and set up the first European department of sociology, becoming France's first professor of sociology.
In 1896, he established the journal L'Année Sociologique. Durkheim's seminal monograph, Suicide (1897), a study of suicide rates amongst Catholic and Protestant populations, pioneered modern social research and served to distinguish social science from psychology and political philosophy. The Elementary Forms of Religious Life (1912), presented a theory of religion, comparing the social and cultural lives of aboriginal and modern societies.
Durkheim was also deeply preoccupied with the acceptance of sociology as a legitimate science. He refined the positivism originally set forth by Auguste Comte, promoting what could be considered as a form of epistemological realism, as well as the use of the hypothetico-deductive model in social science. For him, sociology was the science of institutions,[citation needed] its aim being to discover structural social facts. Durkheim was a major proponent of structural functionalism, a foundational perspective in both sociology and anthropology. In his view, social science should be purely holistic; that is, sociology should study phenomena attributed to society at large, rather than being limited to the specific actions of individuals.
He remained a dominant force in French intellectual life until his death in 1917, presenting numerous lectures and published works on a variety of topics, including the sociology of knowledge, morality, social stratification, religion, law, education, and deviance. Durkheimian terms such as "collective consciousness" have since entered the popular lexicon.
دورکیم در کتاب "درسهای جامعهشناسی" از نقد به بازار آزاد و بلبشوی حاصل از رقابت بیقید و شرط در عرصه اقتصادی شروع میکند و راه حل آن را تشکیل گروههای حرفهای برای خورده نشدن ضعیفترها توسط قویترها میداند. سپس به اخلاق مدنی میرسد و از نقش تعدیلکننده گروههای اولین مثل خانواده و دوستان و گروههای دومین و دولت بر یکدیگر سخن میگوید که هر یک از استبدادی شدن آن دیگری و بلعیده شدن افراد توسط دیگری جلوگیری میکند. اما نقطه اوج کتاب، بخش آخر است، بخش "اخلاق قراردادی". از دیدگاه دورکیم جامعه ایدهآل جامعهای است که افراد صرفا بر مبنای شایستگیهای خود پیشرفت کنند، نه بر اساس آنچه به آنها به ارث میرسد. در حقیقت قانون ارث، یکی از منابع اصلی ایجاد نابرابری است که از دیدگاه دورکیم در جامعه ایدهآل ملغی خواهد شد. اما دورکیم به همین بسنده نمیکند، دورکیم از ما میپرسد: "آیا شایستگیهای نابرابر خودشان نابرابریهای تصادفی، نابرابریهای مادرزاد نیستند که گذاردن مسئولیت آن بر دوش انسانها از جهاتی ناعادلانه است. به نظر ما این عادلانه نیست که به لحاظ اجتماعی با یک انسان به دلیل آنکه از فلان شخص ثروتمند یا دارای مقام بالا متولد شده است رفتار بهتری شود. آیا این عادلانهتر است که با یک انسان به لحاظ اجتماعی رفتار بهتری شود چون از پدری باهوشتر و در بهترین شرایط اخلاقی متولد شده است؟" در حقیقت دورکیم قانون ارث را به ورای مادیات تسری میدهد. بخش زیادی از شایستگیها و قابلیتهای ذهنی افراد هم محصول شرایط زندگی آنهاست نه انتخاب آزادانه و آگاهانه آنها، در نتیجه دورکیم آنقدرها برای "شایستگیهای فردی" هم ارزشی قائل نیست. جامعه ایدهآل از نگاه دورکیم جامعهای است که در آن انسانها از خودخواهیهایشان دست کشیده باشند تا لازم نباشد ارزشی برای شایستگی قائل باشند و همین ناتوانی در دست کشیدن نسبتا کامل از خودخواهیها، همان چیزی است که تحقق برابری در جوامع امروز را ناممکن میکند. اما دورکیم به آینده خوشبین بود: "احسان و نیکوکاری به معنای دقیق کلمه همواره بیشتر میشود و در نتیجه به عنوان نوعی تکلیف اضافی و اختیاری از بین میرود تا به یک وظیفه اکید بدل شود و نهادهایی به وجود آورد."