Jump to ratings and reviews
Rate this book

مرده‌های حرفه‌ای

Rate this book

140 pages, Paperback

First published January 1, 2006

1 person is currently reading
4 people want to read

About the author

علی‌محمد مودب

9 books11 followers
زندگینامه: علي محمد مؤدب متولد 1355 تربت جام است. وي تحصيلات خود را تا مقطع كارشناسي ارشد الهايات دانشگاه امام صادق (ع) ادامه داده است.

سوابق کاری:
1-مسئول صفحه شعر روزنامه ابرار82
2-مسئول سرویس ادب دو هفته نامه گلستان قرآن 82
3-مسئول سرویس ادب مجله اندیشه صادق
4-عضو تحریریه ماهنامه سوره به مدت چهار سال 81-85
5-دبیر تحریریه فصلنامه شعر به مدت دو سال 84-86
6-عضو شورای کارشناسی شعر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس85
7-داور جشنواره شعر جوان ایران (حوزه هنری) – شیراز83
8-داور دو دوره کنگره شعر دفاع مقدس –کرمانشاه84 و ارومیه 85
9-داور مسابقه سراسری سفرنامه حج سازمان صدا و سیما 85
10-داور جشنواره های میهمان ری85 ، شعر عدالت 83، شعر عاشورایی شاهرود85 و...
11-عضو موسس کمیته شعر بنیاد دفاع از مردم فلسطین83
12-مدرس شعر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران-84-85
13-مدیر دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان تهران به مدت دوسال84-86
14-دبیر جایزه ادبی تهران85
15-داور دو دوره جشنواره شعر عدالت: حرفی از جنس زمان- دانشگاه تهران و امام صادق ع
16-دبير سرويس ادبي شوراي راه اندازي روزنامه آتيه
17-عضو موسس وبلاگ ادبی سجیل که در ایام مقاومت سی و سه روزه لبنان هر روز یک شعر نذر شهدای مقاومت می کرد
18-مسئول کمیته طراحی مفهومی بازیهای رایانه ای –شورای عالی اطلاع رسانی


تالیفات و جایزه های ادبی :
1-مولف مجموعه شعرهای عاشقانه های پسر نوح 82(نشر دفتر شعر جوان) ، همین قدر می فهمیدم از جنگ83 (نشر سارینا )، مرده های حرفه ای84 (نشر هزاره ققنوس)و مجموعه الفهای غلط (نشر سوره مهر-86) – دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان یاد مرگ درقران و بیان امیرالمومنین ع و پی جویی آن در ادب فارسی (بررسی موردی سعدی) با نمره 98
2-انتشار چندین مقاله و مصاحبه در مجلات سوره ، شعر ، گلستان قرآن ، روزنامه های جام جم ، قدس،همشهری ، رسالت ، ایران ، یادنامه سلمان هراتی و..
3-برگزیده کنگره شعر جوان ایران ، شبهای شهریور (سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)– تهران81
4-نفر سوم چهارمین کنگره شعر جوان ایران(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) –بندر عباس81
5-یکی از پنج شاعر برتر شعر عاشورایی تهران- 82 (سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)
6-نفر دوم کنگره بین المللی زخم زیتون-82 (صدا و سیما )
7-برگزیده چند دوره کنگره های دفاع مقدس (بنیاد ) ، انتظار(حوزه هنری) ، سوختگان وصل(نهاد رهبری) و...
8-نفر اول نخستین دوره کتاب سال حوزه هنری ، اصفهان -85
9-برگزیده دوم نخستین دوره کتاب سال دفتر شعر جوان، تهران - 85
10-نفر اول نخستین دوره کتاب سال جشنواره بانوی فرهنگ به طور مشترک(معاونت امور زنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی )85
11-ک

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
0 (0%)
4 stars
1 (9%)
3 stars
5 (45%)
2 stars
4 (36%)
1 star
1 (9%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for پگاه.
127 reviews190 followers
January 24, 2014
اما هزار سال
هزاران سال بعد حتی
گورم را اگر بشکافند
قلبم را خواهند یافت
همچنان سرزنده و خشمگین
به اندازه ی مشت گره‌کرده‌ی من
که اگر به زمزمه‌هایش گوش بسپارند
اگر بگشایندش
نام تو را خواهند دانست...
Profile Image for محمدقائم خانی.
258 reviews95 followers
April 14, 2021
.





هرشب کنار باجه‌های تلفن قدم می‌زنم
هرکه دستش به دهانش می‌رسد
به تو تلفن می‌زند
همه اینجا دارند با تو صحبت می‌کنند
بعضی می‌خندند
بعضی غمگین‌اند و بعضی عصبانی
نمی‌دانم تو چه طور می‌توانی
هم‌زمان با این همه عشق صحبت کنی
و همه را هم راضی برگردانی
قبلاً که من هم به تو زنگ می‌زدم
متوجه نبودم
اما حالا کمکم می‌فهمم
تو چه کارهای عجیب‌وغریبی بلد بوده‌ای!




می‌دانستم این قوم آن‌گونه عادل نیستند
آن‌گونه مهربان نیستند
که ما را بکشند
پرندگان و رویاهایمان را می‌کشند
اما نمی‌دانستم
تو نیز از این طایفه‌ای!



روزی به چاه تو افتادم
مرده‌وار از زاینده‌رود گرفتندم
اصفهان نیمی از برادرانم را نشان داد
که در برابرم سجده را طولانی می‌کردند
تا خنجرها از آستین‌هاشان نیفتد



هرچه می‌نویسم
بر آب می‌رود
و هرکه را دوست دارم
بادبادکی است
نخلی شکسته‌ام در صندلی جلویی تاکسی
تماشا می‌کنم
مریم‌ها را در دستان مرده گل‌فروشان
که درد می‌کشند
تا مسیح به دنیا نیاید



من و او هرچند روز یک بار همدیگر را می‌بینیم
شاید هیچ حرفی هم نزنیم
اما چشم‌هایمان را و دل‌هایمان را
می‌گذاریم توی یک کلاه بلند سیلندری
و هم می‌زنیم
بعد هرکدام‌مان اول یک دل برمی‌داریم
می‌گذاریم توی سینه آن یکی
بعد هرکدام‌مان یک جفت چشم برمی‌داریم
و می‌گذاریم توی کاسه‌های خالی آن یکی
و جدا می‌شویم
حتی بدون خداحافظی!
و حالا تو، چشم در چشم او خندیده‌ای
بی حیا! تو که می‌دانستی
در آن لحظه شاید دل من توی سینه او باشد





Profile Image for Atena | آتنا.
388 reviews
July 3, 2016
دریایم من
سراپا آغوش
خواهی بیا!
خواهی برو !

هر چه می نویسم بر آب می رود
و هر که را دوست می دارم
بادبادکی است
نخلی شکسته ام در صندلی جلویی تاکسی
تماشامی کنم
مریم ها را در دستان مرده گل فروشان
که درد می کشند
تا مسیح به دنیا نیاید

شماره عوضی نبود
صدا عوضی نبود
چیزی اما عوض شده بود
جمله ها کوتاه تر شده بودند!
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.